موضوع
در پرتو خطبه متقین(۴)
[منطق صواب]
#نهج_البلاغه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
✅ مقدمه
اولین ویژگی که برای پارسایان بیانشده است عبارت است از اینکه؛
«مَنْطِقُهُم الصَّواب»
دو احتمال وجود دارد؛
👈۱. منطق= شیوه
منطق كنايه از سيره و روش باشد و به گفته بعضى از مفسران وقتى مىگوئيم پيامبر نطق از روى هوا و اميال نفسانى نمىكند و نطقش نشأت گرفته از وحى است، نه فقط سخن گفتن او بلكه سيره و روش پيامبر (ص) چه در گفتار و چه در رفتار چنين است و اين كه در آيه به نطق اشاره شده براى اين است كه نطق از خصائص بارز انسانى است پس با توجه به اين احتمال معنى اين مىشود كه سيره و روش قولى و عملى پرهيزكاران صواب است كه از مرز متوسط و متعادل حق منحرف نشده و به جرگه افراط و تفريط وارد نمىشوند.
👈۲.منطق= سخن گفتن
«منطق» مصدر ميمى به معنى نطق است و «صواب» هرچيز ضد خطا را گويند.
یعنی پرهيزكاران در سخن گفتن خطاكار نيستند، بلكه گفتارشان به حق است، يعنى در مواضع تكلّم سكوت نمىكنند تا مُفَرِّط شوند و در مواضع سكوت سخن نمىرانند تا مُفْرِط گردند.و وقتی حرف میزنند حرفشان از عیوب مختلف اخلاقی مبراست.
➖انسان توسط نعمت نطق که خداوند به او داده است، می تواند آنچه در درون و فکر اوست، به دیگران انتقال دهد و خواستههایش را بیان کند. نطق از ویژگیهای انسان در مقابل حیوانات میباشد و متقین از این نعمت مهم، خوب استفاده می کنند. حضرت در ویژگیهای متقین نفرمودند آنها صادق هستند چون صادق بودن کافی نیست بلکه فرمودند: « سخن “صواب” » چرا که صواب شامل سخنی است که :
۱) درست باشد.
۲) بهجا باشد.
۳) به اندازه باشد.
گاهی سخن نادرست است و شامل دروغ، غیبت، تهمت، مسخره کردن دیگران می باشد. انسان متّقی اهل نادرستیها نیست و زبانش هرگز آلوده به سخنان زشت، تحقیر کننده و شکننده نمیشود.
اما متقین همان سخن درست را نیز به جا میگویند.
گاهی سخنی صحیح است ولی جای بیانش هم اکنون نیست. مثلاً شخصی رازی را با شما در میان گذاشته اگر راز او را به دیگری بگویید سخن اشتباهی نگفتهاید اما به جا نیست چون انسان باید امانتدار باشد.
وگاهی تذکری میخواهید به کسی بگویید اما اکنون زمان بیانش نیست. چون ممکن است حرف شنوی یا آمادگی نداشته باشد.و گاهی اوقات سخن خوب است، زمان بیان آن هم مناسب است ولی وقتی طولانی میشود دیگر حوصله و پذیرشی در کار نیست. مثلاً بچهای خطایی کرده، پدر و مادر میخواهند به او تذکر دهند، وقتی مفصل صحبت میکنند، بچه خسته میشود و حوصله ندارد اما اگر فقط یک جمله کوتاه بگویند، اثرگذارتر است.
➖هنگامی که ریشه نوسانات، مشکلات و تنشهای خانوادگی را بررسی میکنیم، بیشترین آمار تنش از بگو مگوی بیحاصل و بحثهای بیجهت (و یا همان جدل)، نشأت میگیرد که به زبان بر میگردد. پس نقش زبان بسیار زیاد است. خانوادهای اگر بخواهد خوب شود باید همه اعضاء مراقب زبان باشد؛ آقا و خانم، بچه ها، کوچکترها و بزرگترها مواظب صحبت کردن خود در منزل باشند. اگر پاکیزه صحبت کنند، بقیه موارد هم درست میشود.
✔️اهمیت نطق در احادیث
➖امام باقر (ع) فرمود:« إنّ هذا اللِّسانَ مِفتاحُ كلِّ خَيرٍ و شَرٍّ ، فيَنبَغي للمؤمنِ أن يَختِمَ على لِسانِهِ كَما يَختِمُ على ذَهَبِهِ و فِضَّتِهِ .
راستى كه اين زبان، كليد هر خوبى و بدى است. پس، سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر [كيسه] زر و سيم خويش مهر مى زند.(۱)
➖حضرت پیامبر(ص)فرمود: «انَّ اكثَرَ خطايا ابن آدم فى لِسانِهِ» به درستى كه اكثر خطاهاى فرزند آدم (انسانها) در زبانش نهفته است».(۲)
➖حضرت پیامبر(ص)فرمود:
«يُعَذِّبُ الله اللسانَ بعذاب لا يُعَذِبُ بِهِ شيئاً مِنَ الجوارح فيقول يا ربّ عذَّبْتَنى بعذاب لم تُعَذِّب به شيئاً من الجَوارح، فَيُقالُ لَهُ: خَرَجَتْ مِنك كَلِمةٌ فَبَلَغَتْ مَشارِقَ الارضِ وَمَغارِبها فَسَفِك بها الدّم الحرام، وانْتَهَبَ به المالُ الحرام، وانْتَهَك بها الفَرْجُ الحَرام»
«عذاب مىكند خداوند زبان را عذاب شديدى كه اعضا و جوارح ديگر را به آن شدت عذاب نمىكند و زبان به سخن آمده و مىگويد: پروردگار من، عذاب كردى مرا به عذابى كه ديگر اعضا را به آن شدت عذاب نكردى، خطاب مىشود به او از تو خارج شد كلمهاى و رسيد به شرق و غرب زمين (كنايه از اين كه در جهان منتشر شد) و به سبب آن خون محترمى به زمين ريخته شد و مال محترمى به غارت برده شد و آبروى محترمى مورد هتك حرمت قرار گرفت».(۳)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🟢توصیه های برای رسیدن به منطق صواب
✔️سكوت
به ما دستور دادهاند در جايى كه لازم نيست سخن مگوئيد، زيرا هرچه حرف زيادتر، احتمال خطا و گناه بيشتر است. همچنان كه هرچه نوشتن بيشتر، غلط و اشتباه بيشتر، اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد دچار اشتباه نمىشود و اگر هم حرفى نزند دچار لغزش و خطا و معصيت نمىگردد.
➖ پيامبر اكرم (ص) فرمودند: «لا يسلم احد من الذنوب حتى يخزن لسانه»: «احدى از گناهان سالم و مصون نمىگردد، مگر اين كه زبانش را پنهان كند»(۴)
از اين روايت استفاده مىشود كه زبان منشاء و كليد تمام ذنوب است، زيرا حضرت فرمودند: (الذنوب) مىدانيم جمع محلى و مزيّن بالف و لام افاده عموم مىكند، يعنى تمام گناهان و به غير از زبان را هم نفرمودند كه كنترل كن، اشتباه نشود كسى نمىخواهد بگويد در جايى كه وظيفه سخن گفتن است، خموش بودن نيكوست.بلكه مىگوئيم ترك «مالا يعنيه»: «يعنى حرف بىفايده» و ترك فضول كلام (يعنى زيادىهائى كه لازم به ذكر نيست بايد كرد.
علماى اخلاق مىگويند ميوه سكوت، نورانيّت قلب است. و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلًا نبود.
✔️تفكّر قبل از سخن
منطق صواب از تفکر و اندیشه درست متولد می شود. انسان باید قبل از سخن گفتن فكر كند تا جوانب احتمالی و آثار سخن را بسنجد.
➖پیامبر اکرم(ص) در صفات عاقل فرمودند:
«وَ إذا أرادَ أن يَتَكَلَّمَ تَدَبَّرَ ؛ فإنْ كانَ خَيراً تَكَلَّمَ فغَنِمَ ، وإن كانَ شَرّاً سَكَتَ فسَلِمَ» انسان عاقل هر وقت سخنی به ذهنش میرسد چند لحظه تدبّر میکند، اگر نتیجه خوبی داشت، سخن خوب را میگوید و اما اگر دید سخن بدی است، سکوت میکند و سالم میماند.» (۵)
➖ حضرت امیر(ع) می فرماید:«لسان المؤمن وراء قلبه وقلب الاحمق وراء لسانه»
زبان مؤمن پشت قلب او و قلب منافق پشت زبان او است.(۶)
✔️اجتناب از هم نشینی با....
یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار بر منطق انسان هم نشین است که هم نشینی که مراقب حرف زدن خود نیست و حرفای زشت و گناه آلود می زند باید از مجالست با آنها اجتناب کرد.
➖سماعه از امام صادق(ع) نقل مى كند كه: «رسول اللّه(ص) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللّهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ» از بدترين بندگان خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر فحش دادن او ناپسند شمرده می شود.(۷)
➖امام صادق(ع) فرمودند: «رسول اللّه(ص) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ» هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه ضلالت يا شركت شيطان است.(۸)
💠داستان
در روايتى دارد كه عمرو بن نعمان جُعفى مى گويد: «امام صادق(ع) دوستى داشتند كه وقتى مى خواستند جائى بروند مصاحبت حضرت را ترك نمى كرد و پيوسته همراه حضرت بود. روزى با حضرت در بازار كفاشان راه مى رفت و دنبالشان غلام او كه اهل سند(هند) بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد غلام را خواست، او را نديد و تا سه مرتبه به دنبال برگشت او را نديد، در مرتبه چهارم گفت: «يا اِبْنَ الفَاعِلَةَ اَينَ كُنتَ»؛ (اى زنازاده كجايى؟) حضرت وقتى اين جمله را شنيدند سر بلند كرده و با دست بر پيشانى خود زدند و فرمود: «سُبحَانَ اللهِ، نسبت ناروا به مادر او مى دهى؟ فكر مى كردم تو پرهيزکار و انسان باتقوايى هستى و اكنون فهميدم چنين نيستى!» گفت: فدايت شوم مادر او از اهل سند و مشرك است(مسلمان نيست و عقد ازدواج جارى نمى كنند) حضرت فرمودند: «آيا نمى دانى كه براى هر ملتى ازدواج هست، (هر فرقه اى براى خود مراسمى دارد) از من دور شو». راوى مى گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ آنها را از هم جدا كرد. (در روايتى ديگر دارد كه براى هر امّتى، ازدواجى و مراسمى است كه از زنا دورى مى كنند).(۹)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠داستان
در روايتى نيز از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمودند: «در بنى اسرائيل مردى بود كه خدا را پيوسته سه سال دعا مى كرد كه خدا پسرى به او عطا كند، وقتى ديد خداوند اجابت نكرد، گفت: پروردگارا آيا من از تو دورم سخن مرا نمى شنوى يا تو نزديك من هستى و اجابت نمى كنى؟ امام صادق(عليه السلام) فرمودند: در خواب ديد كسى نزد او آمد و گفت: تو خداوند عزوجل را سه سال است با زبانى فحّاش و قلبى سركش و غير متقى و نيّتى غيرصادق مى خوانى، خود را از فحاشى دور كن و قلبت را از خداوند بترسان و نيت خود را نيكو گردان. حضرت فرمودند: چنين كرد و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و فرزند پسرى به او عنايت كرد»
💠 داستان
شيعه و سنى نقل كردهاند كه معاذ بن جبل گفت با پيامبر اكرم (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم درحالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مىرفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من
بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده واز آتش جهنم دور گرداند، آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه «آيا مىخواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم» گفتم بله يا رسول الله فرمودند: «نگاهدار اين را»، و اشاره به زبانشان كردند.- معاذ بن جبل در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است- عرض كرد:
«يا نبىّالله وانالمواخذون بما نتكلم به»؟
: «آيا ما به واسطه آنچه مىگوئيم مورد محاسبه و مكافات قرار مىگيريم» پيامبر (ص) فرمودند:
«ثَكَلَتْكَ امُّكَ يا معاذ»
«مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ» پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف ماقبل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد، از نمونه شلاقهاى تربيت است.
سپس فرمودند:
«وهل يكبّ النّاس فى النار على وجوههم، (او على مناخرهم) الّا حصائد السنتهم» : «آيا غير از اين است كه محصول زبانهاى مردم، مردم را به صورت به آتش مىاندازند؟».
💠داستان
شخصی خدمت امام صادق (ع) آمد و گفت: «من پولی ندارم که به مردم انفاق کنم، از موقعیت اجتماعی خوبی هم برخوردار نیستم که بتوانم برای مردم کاری فراهم کنم، فقط با زبانم میتوانم خیررسانی کنم. مثلاً دو نفر که اختلاف دارند، اختلاف آنها را برطرف میکنم یا شخصی که ناراحت است و غصهای دارد، با او صحبت میکنم تا سرحال و شاداب شود و یا کسی که کار خوبی میکند، تشویق مینمایم و کسی که مرتکب کار بدی شده، با محبت به او تذکر میدهم.»
حضرت فرمودند: «چه سرمایهای بهتر از این؟! سرمایه زبان، سرمایه بسیارخوبی است. سرمایه انبیاء نیز همین زبان بوده، انبیا که به مردم پولی نمیدادند، بلکه با سخن خود، آنها را هدایت و به سمت خوبیها دعوت میکردند.»
💠داستان
در یکی از جنگها، عده ای را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکی از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگی ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد که گفته اند: «هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.»
وقت ضرورت چو نماند گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز
شاه از وزیران حاضر پرسید: «این اسیر چه می گوید؟»
یکی از وزیران پاکنهاد گفت : این آیه را می خواند:
«والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس»؛ پرهیزکاران آنان هستند که هنگام خشم ، خشم خود را فرو برند و لغزش مردم را عفو کنند و آنها را ببخشند.(آل عمران / 431)
شاه با شنیدن این آیه ، به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید، ولی یکی از وزیرانی که مخالف او بود (و سرشتی ناپاک داشت ) نزد شاه گفت: «نباید دولتمردانی چون ما نزد تو سخن دروغ بگویند. آن اسیر به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگویی گرفت .
شاه از سخن آن وزیر زشتخوی خشمگین شد و گفت : دروغ آن وزیر برای من پسندیده تر از راستگویی تو بود، زیرا دروغ او از روی مصلحت بود، و تو از باطن پلیدت برخاست . چنانکه خردمندان گفته اند: «دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز»
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.تحف العقول ،ص۲۹۸.
۲.مُحَجَّة البيضاء،ج۵، ص ۱۹۴.
۳.كافى، ج۲، ص۱۱۵.
۴.تحف العقول ،ص۲۹۸.
۵.نوادر الأخبار ، ج۱، ص۱۱
۶.نهج البلاغه، حکمت ۴۰.
۷.الكافي ،ج۲،ص۳۲۸.
۸.همان،ص۳۲۳.
۹.همان،ص۳۲۴.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
قابل توجه سخنرانان ارجمند🌸
به مناسبت روز ولادت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و روز دختر این منبر تحقیقی تقدیم شده است
https://eitaa.com/menbare_tollab/21275
موضوع
در پرتو خطبه متقین(۵)
اعتدال در امور مختلف
#نهج_البلاغه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
✅ مقدمه
➖«مَلْبَس» مصدر ميمى از ماده لباس به معنى پوشش است. لباس در مواردى در معنى حقيقى و در مواردى در معانى مجازى استعمال مىشود چنانچه در قران کریم از «همسر» و «شب» به عنوان لباس پوشش تعبیرشده است .
پس ملبس در این عبارت حضرت امیر(ع) را می توان هم به معنی لباس و پوشش بدن انسان و هم به معنی اعم یعنی هر چیزی که به نوعی پوشانده عیوب و پوشش دهنده بخشی از نیاز انسان باشد، دانست .
➖ «اقتصاد» ،به معنای اعتدال و رعایت حد وسط در امور مختلف است. بايد در برنامه زندگى خود و بين قواى درونى خود تعادل برقرار كنيم. زيرا همان گونه كه نظم دقیق و پیچیده عالم، موجب دوام بقاء آن شده، نظم و ميانهروى در امور روزمره هم موجب بقاء و دوام ما و زندگى ما است. و الّا بايد منتظر فناء و نيستى خود بود.
➖دانشمندان اخلاق برای هر خصلت روحی دو حالت افراط و تفریط در نظر گرفته و میانهروی در آن خصلت را اعتدال نامیده و آن را منشأ فضایل چهارگانه در علم اخلاق برشمردهاند؛
☜اعتدال قوه عاقله «حکمت»
☜اعتدال قوه عامله (عقل عملی) «عدالت»،
☜ اعتدال قوه غضب «شجاعت»،
☜ اعتدال قوه شهوت را «عفت»
➖بعضى از صاحبنظران حساب كردهاند كه موارد مصرف انسان سه نوع است:
۱. ضروريات كه حداقل غذا و لباس و مسكن است.
۲. رفاهيات مثل ماشين و يخچال و فرش و غيره .
۳. هوسيات و موارد غير ضرورى و رفاهى كه بيشتر از چشم و همچشمىها ناشى مىشود و موجب اسرافها و تبذيرهاى زيادى است و بيشترين مصارف سرمايههاى دنيا در بخش سوم است و كمترين آن در بخش اوّل است.
🟢 آیه ای از قرآن
قرآن از مؤمنان میخواهد در زمینه استفاده از نعمت های حلال الهی جانب اعتدال را رعایت کنند و بیجهت آن را بر خود حرام نکنند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتُحَرِّمُواْ طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَیحِبُّ الْمُعْتَدِینَ».
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد.(۱)
🌸شعر
هم آنان در لباس اقتصادند
بهر كارى قرين عدل و دادند
نه چون طاووس زينت كرده تن را
نه چون گل چاكداده پيرهن را
زسرد و گرم عالم بىتظاهر
بدن را پوش وجان راباتفاخر
لباس دانش و تقوا به جان پوش
نهبرتن جامه برطبع زنانپوش
زن از آرايشتن گشت خرسند
به زيبايى جان مرد خردمند
نئى شاهد برعنايى مپرداز
چوگل صد چاك گردان جامه ناز
به تقوا هركه جان خود بياراست
بهملك جاودانش روى زيباست
بهر كار از ره پرهيزكارى
نگهدار اعتدال از هوشيارى
چوآن پاكان همه تقواخصالند
به هر رفتار زيبا ز اعتدالند
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
🔻برخی از آثار رعایت اعتدال ذکر می شود🔺
✔️رعایت اعتدال= پیشگیری از درماندگی
«لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلوُلةً الى عُنُقِك وَ لا تبْسُطْها كُلَّ البَسطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَّحسُوراً» هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حدّ آن را مگشا تا مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرومانى.(۲)
در اين آيه خداوند پيامبر (ص) را مورد خطاب قرار مىدهد كه دست خود را مانند زندانيان به گردنت مَبند، كنايه از اين كه بخل نورز، مانند بخيلانى كه گويا دستشان بر گردنشان بسته شده و قدرت انفاق ندارند و زياد هم دست را مگشا، كنايه از اين كه زياد و بيش از حد انفاق مكن. به طورى كه از كار بمانى و مورد ملامت دشمنان قرار گرفته و از ادامه كار و فعاليت و سامان دادن به زندگى خود وامانى، بلكه بهترين كار اين است كه پوينده راه اعتدال باشى.
👌در آیه فوق نتیجه زیاده روی « محسور» و درماندگی دانسته شده است ، پس برای اینکه در مانده نشویم باید اعتدال را رعایت کنیم.
✔️رعایت اعتدال=سبکباری
حضرت امیر(ع) کلام جالب و جمع و جوری دارند که سید رضی آن را از شگفت انگیز ترین و زیبا ترین سخنان دانسته است؛
«تَخَفَّفوُا تَلْحَقوُا» (۳)
«سبكبال و سبكبار باشيد كه اگر سبكبال بوديد به مقصد مىرسيد» اين جمله در تقدير چنين است كه «تخفّفوا حتّى تلحقوا» «سبكبار باشيد تا به مقصد رسيد» مفهوم اين جمله چنين است كه اگر سبكبار نشديد به مقصد نمىرسيد.
✔️اعتدال=الفت
رسول اکرم(ص) می فرماید:« اِسْتَوُوا تَسْتَوِ قُلُوبُكُمْ وَ تَماسُّوا تَراحَمُوا». معتدل باشید تا دل های شما به هم نزدیک شود با هم در تماس و ارتباط باشید تا مهربانی بین تان برقرار باشد.(۴)
نکته: این حدیث در ارتباط صفوف نماز جماعت هم ترجمه شده است؛ صف ها را منظم کنید تا در قلب ها تان نظم(حضور قلب) برقرار شود به هم بچسبید تا محبت برقرار شود .
👌 اینکه اعتدال و میانه روی موجب الفت و نزدیکی دانسته شده است به آن است که بسیاری از اختلافات فرقه ها و افراد مختلف جامعه بر اثر افراط و تفریط در امور مختلف اجتماعی و دینی پدید می آید.
✔️اعتدال= امان از فقر
داشتن توانایی هایی مانند آینده نگری،کنترل خود و برنامه ریزی سبب ایجاد یک سبک زندگی مقتصدانه (صرفه جویانه) می شوند.
➖امام صادق (ع)می فرماید: «ضَمِنْتُ لِمَن اقتصد أن لا یَفْتَقر؛ تضمین می کنم که آن کس میانه روی کند، فقیر نگردد».(۵)
✔️ اعتدال= سلامتی
میانه روی در مصرف مواد خوراکی، ضامن سلامتی جسم و جان فرد است؛ زیرا زیاده روی، عامل بسیاری از بیماری هاست و بر جسم اثر منفی می گذارد. تفریط در این امر نیز سبب سوء تغذیه، ضعف و بیماری خواهد بود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
«اِیّاکم و فُضولَ المَطْعَم فانّه یَسِمُّ القلبَ بالقَسْوةِ و یُبطِی بالجَوارِحِ عَنِ الطاعةِ و یُصِمُّ الْهِمَمَ عَنْ سِماع الْمَوْعِظَةِ».
از پرخوری بپرهیزید که آن سنگ دلی می آورد و اعضای بدن را در اطاعت از خدا تنبل می سازد و گوش همت آدمی را از شنیدن پند و اندرز کر می سازد.(۶)
➖حضرت علی (ع) نیز می فرماید: «مَنْ اقتصَرَ فی أکْلِهِ کَثُرَت صِحَّتُهُ و صَلُحَت فِکْرَتُه»؛ هر که اندازه خورد، سلامتی اش فزونی یابد و اندیشه اش به درستی گراید».(۷)
💠داستان
سائلى از امام صادق (ع) تفسير اعتدال را پرسيد، حضرت عملى انجام دادند كه پاسخى عينى به سؤال سائل بود، ايشان مشتى خاك برداشته و مشت را باز نكردند و فرمودند: «اين بخل است» و مرتبه ديگر مشتى برداشته و مشت را به طرف زمين بازكرده به طورى كه تمام خاكها ريخت، فرمودند: «اين مقابل بخل و حد افراط است» و بعد مشتى برداشته و لابلاى انگشتان را بازكرده به طورى كه مقدارى خاك از لابلاى انگشتان حضرت ريخت و مقدارى ماند، فرمودند: «اين اعتدال است».
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠داستان
دو برادر به نامهاى علاء بن زياد حارثى و عاصم بن زياد حارثى در بصره بودند هر دو از اصحاب على (ع) كه يكى به راه افراط و ديگرى به راه تفريط سير كرده بود و حضرت آنها را به راه متعادل رهنمون ساختند. حضرت وقتى به بصره وارد شدند چون علاء مريض بود به ديدن او رفته و وقتى وسعت خانه او را ديدند، فرمودند: «اين خانه وسيع را در دنيا چه مىكنى، در حالى كه تو به فراخى و وسعت آن در آخرت بيشتر نيازمندى؟! ولى مىتوانى اگر بخواهى با فراخى اين خانه، خانه آخرت خود را هم وسيع گردانى، از ميهمان در اين خانه پذيرايى نما و با خويشان پيوسته باش و حقوق شرعيه- اعم از خمس و زكات و صدقات و ساير حقوق واجبه و مستحبه- را از آن بده» سپس علاء از دست برادرش عاصم شكايت كرد كه او چون رهبانان كليمى پوشيده و از دنيا دورى گزيده، حضرت با او ديدار كرده و به او فرموده: «يا عُدَىّ نفسِه»: «اى دشمنك نَفْس خود» شيطان تو را به اين راه انداخته، آيا فكر مىكنى خداوند پاكيزهها را حلال كرده و كراهت دارد كه تو از آنها بهرهمند گردى، آيا به زن و فرزندت رحم نمىكنى؟!»
هنگامی که گروهی از صحابه تصمیم گرفتند از ترس قیامت لذت های دنیا را ترک گویند و تنها به عبادت بپردازند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آنان را از این کار بازداشت و فرمود: من، هم تهجد میکنم و هم میخوابم؛ برخی روزها را روزه میدارم و بعضی را افطار میکنم، گوشت و چربی میخورم و با زنان خلوت میکنم، این سنّت من است و هر که از آن روی برگرداند از من نیست. آنگاه صحابه را گرد هم آورد و در اجتماع آنان فرمود: چرا گروهی از شما، زنان، طعام ها، بوی خوش، خواب و سایر لذت های مباح را بر خویش حرام کردهاند؟ بدانید که من شما را به زندگی همانند احبار و زهدپیشگان نصارا فرمان نمیدهم، زیرا در دین من پرهیز از خوردن گوشت و تحریم زنان و صومعهنشینی نیست. سیاحت امت من روزه و رهبانیت آنان جهاد است. خدای را بپرستید، به او شرک نورزید و حج و عمره بهجاآورید و نماز برپا دارید و زکات دهید و روزه ماه رمضان بدارید. همانا آنان که پیش از شما بودند به جهت سختگیری بر خود هلاک شدند. آنان بر خود سخت گرفتند و خدا برایشان سخت گرفت. آن هنگام آیه« یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتُحَرِّمُواْ طَیبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَیحِبُّ الْمُعْتَدِینَ». نازل شد.
💠اعتدال در توضیح لقمان حکیم
لقمان همواره رعايت اعتدال و ميانه روي را از شروط كاميابي و موفقيت در امور زندگي مي دانست و رعايت اين اصل را در كليه شئون زندگي لازم و ضروري مي شمرد و معتقد بود افراط و تندروي مي تواند لذت ها را به آلام و عادت ها را به آلودگي تبديل كند. لقمان براي درك صحيح اين موضوع، با بياني جالب و منطقي، فرزند خود را چنين نصيحت كرد:
فرزندم اين نصيحت پدر را همواره آويزه گوش خود كن و در زندگي همواره لذيذترين غذاها را ميل كن و فاخرترين جامه ها را بپوش و در بهترين بستر بيارام و از زيباترين زنان ، انتخاب كن . فرزند لقمان از نصايح پدر سخت متعجب شد، زيرا پدر كه همواره او را به اعتدال و اقتصاد در امور زندگي تشويق مي كرد، اين بار او را به افراط و تن پروري ترغيب مي نمود. لذا علت را از پدر خويش جويا شد. لقمان گفت: منظور من از اين سخن آن بود كه اگر زماني براي برآوردن حاجت خود اقدام كني كه ضرورت و شدت آن به اوج خود رسيده باشد، از ساده ترين آنها عالي ترين مراتب لذت را خواهي برد. اگر هنگامي براي خواب و استراحت اقدام كني كه بي خوابي حواس و قواي تو را تحت تأثير و تسخير خود قرار داده باشد، در اين حال پاره خشتي بهتر از بالش پَر و بستري زبر و خشن خوشآيندتر از ملايمترين آنها خواهد بود. فرزندم اگر زماني بر سر سفره بنشيني كه گرسنگي، صبر و طاقت از تو بريده باشد، ساده ترين غذاها براي تو لذيذتر از طعام پادشاهان خواهد بود. اگر نياز تو به جامه تازه مبرم باشد و لباس پيشين قابل استفاده نباشد، جامه كرباس از خلعت شاهانه براي تو برازنده تر خواهد بود…
💠اعتدال در ضرب المثل
شجاع السلطنه پسر فتحعلی شاه، زمانى حاکم کرمان بود. او در آنجا متوجه شده بود که ترکه های نازک انار می توانند نقش سیخ کباب را ایفا کنند و کباب بر سیخی که چوبش انار باشد، خوشمزه تر هم می شود.
بدین جهت پخت کباب با چوب انار را باب کرد که در کرمان به کباب حسنی معروف شد؛ و حاکم وقتی میل کباب داشت به نوکرها می گفت: طوری کباب را بگردانید که نه سیخ بسوزه نه کباب.
این دستور او بعدها ضرب المثل شد و در واقع مصداق همان اعتدال است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.سوره مائده/ ۸۷
۲.اسرا/۲۹.
۳.نهج البلاغه، خطبه ۲۱.
۴.كنزالعّمال ،ج۷ ، ص۶۲۳.
۵.الفقيه ، ج ۲،ص۶۴.
۶.أعلام الدین،ج۱ ،ص۳۳۹
۷.غرر الحكم،۸۸۰۳
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
موضوع
در پرتو خطبه متقین(۶)
اهمیت تواضع
#نهج_البلاغه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
اما بعد؛ «مَشْيُهُم التّواضع»
✅مقدمه
➖«مشى» مصدر است به معناى راه رفتن و «تواضع» هم مصدر باب تفاعل به معنى خود را در مقام پائين نهادن و فروتنى كردن است.
👈 اولین معنی از عبارت «مَشْيُهُم التّواضع» عبارت است از اینکه «راه رفتن آنها متواضعانه است» طبق این معنی ، از ميان همه رفتار و حرکات انسان ، مشى و راه رفتن را مطرح فرمود، شاید به این جهت باشد که اعمال انسان انعكاس و بازتابى از صفات و حالات درونى او است. از جمله جاهایی که روحیات درونی انسان ظهور و بروز پیدا میکند نحوه راه رفتن و قدم برداشتن است .
در سوره اسرا نیز آمده: «وَ لا تَمْشِ فِى الارضِ مَرَحا انَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الارضَ ولَنْ تَبْلُغَ الجبالَ طوُلًا»در روى زمين با تكبر راه مرو تو نمىتوانى زمين را بشكافى و طول قامتت هرگز به كوهها نمىرسد.(۱)
👈معنی دوم اين فراز از خطبه به اين شرح است كه مشى به معنى راه رفتن نيست كه آينه درون باشد بلكه معناى اعمّى دارد كه همان خط مشى و روش و سيره است يعنى برنامه و خط مشى زندگى پرهيزكاران در تمام ابعاد تواضع و فروتنى است، درس خواندن، گفتن، شنيدن، قلم بدست گرفتن، امر به معروف و نهى از منكر كردن، معاشرت و كسب و كار و همه و همه اعمال و رفتار او آميخته با تواضع است.
🟢تواضع در احادیث
➖امام صادق (ع) فرمودند:
«فيما اوحَى الله عزوجلّ الى داود، كما انّ اقرب الناس الى الله المتواضعون، ابْعَدُ الناس من الله المتكبّرون»
در بين سخنانى كه خداوند عزوجل به حضرت داود (ع) وحى كرد، اين سخن بود، همچنان كه نزديكترين مردم به خداوند افراد متواضع هستند، دروترين مردم از خداوند هم متكبرين هستند.(۲)
➖در اصول كافى از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود:«اُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ، اَلْحِرْصُ وَ الْاِسْتِكْبَارُ وَ الْحَسَدُ، فَاَمَّا الْحِرْصُ فَاِنَّ آدَمَ حِينَ نُهِىَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى اَنْ اَكَلَ مِنْهَا، وَ اَمَّا الْاِسْتِكْبَارُ فَاِبْلِيسُ حَيْثُ اُمِرَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ فَابَى، وَ اَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ، حَيْثُ قَتَلَ اَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ»
ريشه هاى كفر، سه چيز مى باشد: حرص، تكبّر و حسد. امّا «حرص» به خاطر آن است كه هنگامى كه آدم از خوردن شجره ممنوعه نهى شد، حرص او را وادار كرد كه از آن بخورد و امّا استكبار، نمونه آن ابليس بود كه مأمور به سجده براى آدم شد؛ ولى او سرپيچى كرد، امّا حسد، در مورد فرزند آدم ظاهر گشت و سبب شد كه يكى ديگرى را به قتل برساند .(۳)
➖ حضرت علی(ع) می فرماید:
«... وَ عَن ذلِکَ ما حَرَسَ اللّه عِبادَهُ المُؤمِنینَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّکَواتِ وَمُجاهَدَهِ الصِّیامِ فِى الیّامِ المَفروضاتِ تَسکینا لأَطرافِهِم وَتَخشیعا لأَبصارِهِم وَتَذلیلاً لِنُفوسِهِم وَتَخفیضا لِقُلُوبِهِم وَإِذهابا لِلخُیَلاءِ عَنهُم… اُنظُروا إِلى ما فى هذِهِ الفعالِ مِن قَمعِ نَواجِمِ الفَخرِ وَقَدعِ طَوالِعِ الکِبرِ»
از این جاست که خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکاتها و جدّیت در روزه دارى در روزهاى واجب، نگهبانى مى کند، زیرا که این امور باعث آرام شدن اعضاء و جوارح و خشوع دیدگان و فروتنى جانها و خضوع دلها و بیرون راندن کبر و نخوت از وجود آنان مى شود… بنگرید، که این اعمال چگونه نمودهاى فخر فروشى را در هم مى شکند و آثار و نشانه هاى تکبر را مى زداید.
➖ حضرت علی(ع) می فرماید:
«اِحْذَرِ الْكِبْرَ فَاِنّهُ رَأْسُ الطُّغْيَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّحْمَنِ» از تكبّر بپرهيزيد كه سرآغاز طغيانها و معصيت و نافرمانى خداوند رحمان است!(۴)
➖ حضرت علی(ع) می فرماید:«فَاعتبروا بما كان مِنْ فِعْلِ الله بِابليس اذْ احَبَط عَمَلَه الطَويلَ وجَهْدَه الجَهيد و كانَ قد عَبَدَالله سِتَّةَ آلاف ... عَنْ كِبر ساعة واحدة فَمَنْ ذا بَعْدَ ابليس يَسْلم على الله بِمِثل معصيته؟! كَلّا ما كان الله سبحانَه ليدخل الجنة بشراً بِامر اخْرَجَ به مِنْها ملكاً انّ حُكْمَه فى اهلِ السماء و اهلِ الارض لَواحدٌ»
پند و عبرت گيريد از آنچه خداوند با ابليس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و عبادات طولانى و تلاش و كوششهاى شش هزار ساله او را به خاطر ساعتى تكبر ورزيدن بر باد داد، با اين حال چه كسى بعد از ابليس مىتواند از كيفر خدا در برابر انجام همان معصيت مصون بماند؟ نه، هرگز، ممكن نيست خداوند انسانى را به بهشت بفرستد، در برابر كارى كه به خاطر آن به ظاهر فرشتهاى را از بهشت رانده است، حكم خداوند درباره اهل آسمان و زمين يكى است(۵)
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
👌تواضع یک موضوع فرعی نیست
🔴 [نبود تواضع عامل سقوط]
تواضع در زندگى عاملى سرنوشتساز است و عدم آن میتواند باعث سقوط انسان شود این مهم در سه عنوان توضیح داده می شود :
۱.نبود تواضع= آلوده شدن به گناهان
يكى از مهمترين عوامل گناه كبر است، نخستين گناهى كه در اين عالم اتفاق افتاد گناه شيطان بود كه ناشى از تكبّر بود، بعد از تسويه و به سرحدّ كمال جسمانى رسيدن انسانى و نفخ روح و دميدن روان به او، «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُّوحِى» وقتى خطاب به فرشتگان شد كه به آدم سجده كنيد «فَقَعوُا لَهُ ساجدين» همه ملائكه سجده كردند الّا ابليس «فَسَجَدَ الملائكةُ كُلِّهُم اجْمَعوُنَ الّا ابليس» خطاب شده چرا سجده نكردى؟! وى قياس كرده و گفت:«انَا خَيْرُ مِنْه خَلَقْتَنى مِنْ نار و خَلَقْتَه مِنْ طِين» من بهتر از آدم هستم، خلق نمودى مرا از آتش و خلق كردى آدم را از گِل.
➖امام صادق (ع) به ابوحنيفه فرمودند: «لاتَقِسْ فَانَّ اوّل مَنْ قاس ابليس» قياس مكن كه نخستين قياس كننده ابليس (شيطان) بود.(۶)
➖حضرت على (ع) در خطبه قاصعه نهجالبلاغه به هنگام نكوهش كبر و خود برتر بينى چنين مىفرمايد:
«اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فافْتَخَرَ عَلى آدَم بِخَلْقِهِ و تَعَصَّبَ عَلَيهِ لِاصلِه فَعَدُوّاللهِ امامُ المُتَعَصِّبنَ وَ سَلَفَ المُتَكبِرينَ الذى وَضَعَ اساسَ العَصَبيتهِ و نازَعَ اللهَ رداءَ الجَبْريّة وادَّرَعَ لِباسَ التَّعزُّز وخَلَعَ قِناع التَّذَلُّلِ، الا تَرون كيفَ صَغَّرَهُ اللهُ بِتَكَبُّرِهِ وَوَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَه فِىالدّنيا مدحوُراً وَاعَدّلَهُ فِىالاخِرَةِ سَعيراً».
كبر و خودخواهى به او (شيطان) روى آورد، پس به آفرينش خود بر آدم (ع) فخر و ناز نمود، و به خاطر آفرينش خود در برابر آدم (ع) عَصَبيّت به خرج داد آشكارا زير بار فرمان حقّ نرفت، «و گفت: او را از گل و مرا از آتش آفريدى، من كه از او بهترم چرا او را سجده كنم؟!» اين دشمن خدا پيشواى متعصّبان و سرسلسله متكبران است كه اساس تعصّب را پىريزى كرد و با خدا در جامه عظمت و بزرگى- كه اختصاص به او داشت- به منازعه پرداخت و لباس عزّت و سربلندى- كه سزاوار او نبود- را به تن پوشانيد و پوشش تواضع و فروتنى را كنار گذارد مگر نمىبينيد، چگونه خداوند او را براى تكبّر و سركشى خُرد و كوچك و به سبب بلندپروازى پست نمود؟! و آتش فروزان دوزخ را در آخرت براى او مهيا نمود.(۷)
۲.نبود تواضع= جاهلیت
در طول تاریخ بشری، یکی از عوامل سقوط بشر جاهلیت و پشت کردن به علم و ایمان بوده است.
از مهم ترین عوامل جاهلیت و بی ایمانی همین تکبر است.
امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید:
إِنَّ الزَّرعَ یَنبُتُ فِى السَّهلِ وَلایَنبُتُ فِى الصَّفا فَکَذلِکَ الحِکمَهُ تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فى قَلبِ المُتَکَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَهَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّکَبُّرَ مِن آلَهِ الجَهلِ؛ زراعت در زمین هموار مى روید، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت، در دل هاى متواضع جاى مى گیرد نه در دل هاى متکبر. خداوند متعال، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است.(۸)
👈با این توضیح که انسان متواضع اگر مسئلهاى را نداند، سؤال كرده و بر علم خود مىافزايد، و برعكس انسان متكبّر با سؤال نمىخواهد شكوه ساختگى و دروغين خود را بشكند و اساساً يكى از حجابهاى شناخت، تكبر است.
🌸شعر
افتادگىآموز اگر طالب فيضى
هرگز نخورد آب زمينى كه بلند است
شاعر ديگرى درباره تكبر و بالانشستن ظاهرى در حالى كه درون تهى از فضائل و كرامات است، اينچنين سروده:
من از بيقدرى خار لب ديوار فهميدم
كه ناكس كس نمىگردد از اين بالا نشستنها
۳. نبود تواضع = برهم زننده آرامش اجتماعی و جهانی
تكبر نظام جامعه بشرى را برهم مىزند و روابط انسانها را با يكديگر تيره مىكند و برعكس تواضع، ضامن نظام و بيمه كننده سلامت آن است، سرچشمه بسيارى از جنگها همان خود برتربينى ملتها و اقوامى در برابر اقوام ديگر است.
امروزه جنگ امروزی یهود صهیونیست را باید در روحیه تکبر و نژاد پرستی آن جستجوکرد.
👈طبق روایتی که در برخی منابع آمده خشونت و تکبر در کنار هم بیان شده است؛«أَلا اُخبِرُکُم بِأَهلِ النّارِ؟ کُلُّ عُتُلٍّ جَوّاظٍ مُستَکبِرٍ»؛ آیا شما را از اهل دوزخ آگاه نکنم؟ هر درشتخوىِ خشنِ متکبّر.
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال محتوایی منبر طلاب🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d