eitaa logo
منبرطلاب
19.8هزار دنبال‌کننده
217 عکس
67 ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم #منبر در فضای #مجازی #ویژه_طلاب_و_مبلغین اخبار استخدامی ادمین @talabe_admin کانال شخصی است کانون تبلیغاتی پربازده منبر http://eitaa.com/joinchat/1201668109Cc875229ef3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنرانی حجه الاسلام دکتر سبک زندگی حسینی 🔰 در شبهای گذشته بحث سبک زندگی امام حسین علیه السلام و اهلبیت رو داشتیم، زندگی اهلبیت و امام حسین علیه السلام رو شاید به سه بخش تقسیم کرد یکی بخش و قسم از زندگی و حیات اون بزرگواران اختصاصاتی هست که ویژه خود اونهاست مثل اینکه اینها معصوم هستند و علم غیب دارند ،علم اونها لدنی هست و نزد کسی درس نخوندند استادی از افراد و بشر عادی ندارند هر امامی از امام قبل علوم رو فرا گرفته.خب ما با این بخش کاری نداریم بخش دوم بخش فرهنگ زمانه و رسوم زندگی هر امام هست اونم شاید خیلی قابل الگو برداری نباشه مثلا مرکب اون زمام با امروز فرق میکنه ،لباس اون زمان با امروز فرق میکنه،لوازم خانه تفاوت داره،مثلا میبینیم لباس زمان امام صادق با زمان امیرالمومنین متفاوته ،سفیان صوری به امام صادق اعتراض کرد که چرا لباس شما با لباس امیرالمومنین فرق میکنه اقا فرمودند زمان فرق میکنه صد سال گذشته ،اون زمان لبای وصله دار معمول بوده الان نیست طبیعتا بحث ما روی این طور فرهنگها و رسومات زمانه هم نیست بخش سوم اصول اعتقادی و اخلاقی و اصول زندگیست که اینها زمان بر نیست خدا به پیغمبر گرامی اسلام میفرماید که از ادریس یاد کن،ادریس چند هزار سال قبل از پیامبر بوده ،از چی ادریس یاد کنم؟ از اینکه صداقت داشت :وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا. نمیگه نوع زندگی و لباس و غیره میفرماید صداقت ادریس وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ از خوش قول بودن اسماعیل الگو بگیر میفرماید پیامبر در این مسائل به اینها اقتدا کن با وجود اینکه میدونید پیامبر از تمام انبیاء بالاتره ولی با این حال میفرماید: أُولئِکَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ نه به خودشون و زندگیشون بلکه به اون جنبه های هدایتیشون اقتدا کن و از اینها الگو بگیر در مورد اهلبیت عصمت و طهارت هم همینه عزیزان دیشب هم گفتیم امام حسین امام هست ما هم ماموم هستیم ،ماموم باید امام رو یاری بکنه مگه نمیگیم وانصر من نصره ،مگر نفرمود هل من ناصر ینصرنی امیر المومنین در نهج البلاغه میفرماید منو یاری کنید ،با چی ؟مثلا ما مثل حضرت امیر لباس وصله دار بپوشیم نان جو بخوریم ؟نه خودش فرمود : منو با تقوا و عفت و پاکدامنیتون یاری کنید منظور از سبک زندگی اینه که چگونه میتونیم زندگی امام حسین و اهلبیت رو در زندگیمون پیاده کنیم اول یه نکته ایی رو عرض کنم بعد وارد بحث اصلی بشیم در میان اعمال و صفات بعضی ها مثل سر هست ببینید ما الان دستمون قطع بشه زنده می مونیم پا قطع بشه همین طور یه دونه کلیه از کار بیفته زند می مونیم ولی سر قطع بشه زندگی هم نابود میشه،در میان بعضی از ارزشهای دینی بعضی ها مثل سر هست نسبت به بدن کلیدی هست و لذا ائمه همیشه روی این تاکید داشتند من مثال میزنم مثلا در عبادات نماز این طور هست میگه اگر همه کارهات درست باشه ولی نماز نباشه فایده ایی نداره ،اول چیزی که ازش سوال میکنند نمازه اگر پذیرفته شد بقیه اعمال هم پذیرفته میشه،دانش اموزان شاید در این مثال حرف منو بیشتر درک کنند کسی که رشته ریاضی و فیزیک میره اساس این رشته ریاضی و فیزیک هست باید در این درس قوی باشه اگر قوی نبود اصلا اجازه ورود نداره یا یه دانش اموز رشته انسانی باید در ادبیاتش قوی باشه چون اساس این رشته هست ،امربه معروف در مسائل اجتماعی کلیدی هست، در صفات نفس حیاء کلیدی هست سومین اصل از بحث ما گذشتت و عفو هست دوتا رو شبهای قبل عرض کردیم ترس از خدا و حریت امشب اصل گذشت و عفو رو خدمت شما عرض میکنیم،یکی از چیزهایی که از زندگی امام حسین علیه السلام و اهلبیت درس میگیرم گذشت و عفو است و این خودش کلیدی هست ،چرا؟ العفو تاج المکارم همه کرامتهای اخلاقی رو ردیف کنید تاج اینها عفو هست گذشت کردن هست اینی که در زندگیش گذشت نیست کینه داره ، گذشت نیست قهر میکنه،گذشت نیست فحش میده ،گذشت نیست دست به قتل میزنه چندتا ایه از قران خدمت شما عرض میکنم ببینید نقش آیات قرآن در بیان این صفت عفو و گذشت چگونه هست دوسه تا ایه میخونم میخوام این بحث رو به صورت کاربدی خدمت شما عرض کنم یکیش سوره تغابن هست( گاهی اتفاق میفته زن و بچه انسان دشمن انسان میشن،خدا نکنه این اتفاق برای کسی بیفته گاهی ادلاد صالح نیست یا همسر بی دین هست تقوا نداره ، وقتی مسلمونها میخواستند از مکه به مدینه هجرت کنند بعضی از زنها نمیذاشتند ) إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ قران میفرماید اگر اینها جلوی رشد شما رو گرفتند دشمن هستند اگر اینها پشیمون شدند و بعدا اومدن پیش شما سه تا کار بکنید وان تعفوا اونها رو ببخشید و تصفحوا سرزنششون نکنید و به روشون نیارید و... 👇👇
👇👇 وتغفروا بپوشونید و اصلا بهشون نگید که شماها بودید مانع ما شدید چقدر این آیه قشنگهاین سه تا کلمه باهم فرق داره یه وقتی شما به یه کسی میگید از شما گذشتم یه وقتی میگید گذشتم چیزی هم بهت نمیگم یه وقتی هم میگی گذشتم و اصلا فراموش کردم آیه دوم: والیعفوا والیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لكم (شما نمیخواید خدا شما رو ببخشه و عفو بکنه اگر نمیخواید پس چرا شبهای جمعه میگیذ اللهم اغفر لی الذنوب اللتی تهتک العصم پس چرا میگید ربنااغفر لنا چرا همتون شب احیا میگید الهی العفو)ببینید خدا داره سوال میکنه دوست ندارید خدا شما رو ببخشه؟اگر دوست دارید خدا شما رو ببخشه قبل از ببخشش یه کاری انجام بدید والیعفوا والیصفحوا لذا وقتی پیامبر مبعوث شد خداوند سه تا دستور بهش داد امام صادق میفرماید وقتی خداوند این سه تا دستور رو بهش داد پیغمبر خیلی تو هم رفت گفت برادرم جبرئیل این کارها خیلی سخته گفت من در جامعه ایی مبعوث شدم که همه مخالف من هستند حالا دستور چیه؟ میدونید که در مکه سیزده سال جهاد نبود جهاد در مدینه بود ،پیغمبر اگر میخوای موفق بشی سه تا کار باید بکنی ۱- خذ العفو (ببخش) ۲-وامر بالعرف(اگاهی بده) بعض ها خطا کار هستن ببخش و بعضی ها نا اگاه هستند اگاهی بده ،خب بعضی ها هم که تعطیل هستند نه خطا کارند و نه نا اگاه هست نمیگیره کشش نداره گیر فکری داره اینا چی؟۳-واعرض عن الجاهلین (کاری با اینها نداشته باش اینها نه مسلمون میشن و نه مخالف تو هستند ) گاهی انسان این روزنامه ها رو میخونه خجالت میکشه که سر هیچی و بخاطر یه مسائل پوچ چه اتفاقاتی میفته خذالعفو وامر بالععرف واعرض عن الجاهلین شیخ جعفر کبیر آل غطا اومده بوده داخل تهران به دیدار تجار میرفته بعد بازاریها بهش گفته بودند که آشیخ به دیدار ما نمیای گفته چرا میام میگه بازاریها بازار رو آماده کردند که شیخ جعفر کبیر میخواد بیاد وقتی وارد بازار شد هر کسی اصرار میکرد بیا داخل مغازه من قدم شما مبارک هست جمعیت اطرافش جمع شد میگه یه مرتبه عباش رو برداشت انداخت روی زمین و نشست گفت هر کسی که پول بیشتر بده برای کمک به فقرا من داخل مغازه اون میام بهر حال میگه هر کسی بر دیگری سبقت میگرفت در پول دادن اینقدر پول دادند که به تمام فقرای تهران اون زمان رسید شیخ جعفر در مسجدی اصفهان نماز میخوند یه روزی یه خمس زیادی به او دادند سادات رو خبر کرد به هر کدام قدری کمک کرد یه روزی یه سیدی عصبانی اومد داخل مسجد گفت شیخ از اون پول جدم که پیش شما هست به منم بده شیخ گفت تمام شده دیر اومدید ،گفت تموم شده یعنی چه؟ آب دهان پرتاب کرد سمت شیخ ،شیخ هم محاسن بلندی داشت افتاد روی محاسن شیخ ،مردم بلند شدند خواستند برخورد کنند شیخ گفت نه بنشینید ،بعد عباش رو باز کرد گفت هر کسی آبروی شیخ براش مهمه کمک کنه در بین صفوف نماز چرخید پول قابل توجهی جمع کرد ،خب مردم رو ساکت کرد پول هم جمع شد اون سید هم شد مرید شیخ جعفر وقتی این برخورد شیخ رو دید ببینید نوع برخورد و عفو چه تاثیری داره تمیم بن قحطبه شامی بودخیلی قوی هیکل بوده در روز عاشورا اومد به جنگ امام حسین مبارز می طلبید این شامی بود زیاد خاندان اهلبیت رو نمیشناخت در همون درگیری اول حضرت زد به پاش و قطع شد به زمین انداختش (شجاعت امام حسین بی نظیر بوده بقول شاعر وقتی حمله ور میشد به سمت دشمن ،اون همه دشمن رو یه نفر می دید ولی دشمن هر عضو حضرت رو یه لشکر می دیدند در گودال قتلگاه هم کسی تکی جرات نکرد سراغش بره و لذا اختلافه که سر امام حسین رو کی بریده)وقتی افتاد زمین حضرت اومد بالای سرش شروع کرد التماس کردن که اقا منو نکشید من قدرت شما رو نمیدونستم حضرت فرمود میخوای صدا بزنم بیان ببرنت صدا زد گفت بیایید فرماندتون رو ببرید این گذشتها در زندگی اهلبیت خیلی زیاد بوده. نکته ایی که میخوام خدمت شما عرض کنم اینه که خیلی ها هم سوال میکنند که کجا بگذریم و کجا نگذریم ،بعضی جاها جای گذشت نیست ،سه جا نباید گذشت و یک جا باید گذشت این چهار تا رو امشب گوش بدید چون گاهی این ها خلط میشه ،بعضی ها گذشت رو در جایی که نیست اعمال میکنند و بعضی ها بعضی جاهای که جای گذشت هست فکر میکنند باید مقاومت کنند جای گذشت در مسائل شخصی هست شخص شما بهت توهین شد مثل کاشف الغطا بگذر ،اگر مساله شخصی هست ،رسول گرامی اسلام و اهلبیت ما فراوان در زندگیشون این طور مواقع می گذشتند سوره ال عمران میفرماید :وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ روزی یکی از کنیزان امام سجاد علیه السلام به دستان آن حضرت آب می ریخت . ناگهان ظرف آب افتاد و به سر مبارک امام اصابت کرد . به گونه ای که سر آن حضرت شکست . 👇👇👇
👇👇👇 حضرت سرش را به طرف کنیز برگرداند . کنیز که نگران و هراسان شده بود با زیرکی این آیه را خواند:والکاظمین الغیظ » ; «پرهیزکاران خشم خود را فرو می خورند .» امام فرمود: خشم خود را فرو بردم . کنیز ادامه آیه را تلاوت کرد: والعافین عن الناس » ; «پرهیزکاران، خطا کاران را می بخشد .»امام علیه السلام فرمود: تو را بخشیدم . کنیز پایان آیه را خواند: والله یحب المحسنین » امام سجاد علیه السلام به کنیز احسان نمود و فرمود: «برو، تو را در راه خدا آزاد ساختم .» نمونه های بسیاری از این باب، در کتاب های تاریخی و روایی ذکر شده است . اما اون سه جایی که نباید گذشت: اشتباهی متوجه نشید بعد بگید فلانی گفته ها ۱-فرمود : العفو عن المقر لا عن المصر: اول جایی که نباید گذشت جایی هست که طرف خطا میکنه بعد پررویی هم میکنه،میگه بازهم میکنم بازم تکرار میکنم نباید ازش گذشت پررو هست عفو کردن برای مقر هست یعنی اقرار میکنه میگه اشتباه کردم نه برای مصر کسی که اصرار میکنه،تو جنگ بدر یکی اومد خدمت پیامبر گفت اقا اشتباه کردم نفهمیدم من زن دارم بچه دارم ،پیامبر فرمود از تو گذشتم (حکمش اعدام بود )بشرط اینکه دیگه در جنگها شرکت نکنی و به جنگ ما نیای اما در جنگ احد در صف اول مشرکین بود دستگیر شد اوردنش پیش پیامبر تا اومد روضه بخونه بگه زن دارم و بچه دارم پیامبر فرمود اینو بکشید بعد فرمود مومن از یه سوراخ دوبار گزیده نمیشه همین امام حسین خودش مظهر رحمت هست ولی در روز عاشورا صبح عاشورا بود پشت خیمه ها گودالی کنده بود و پراز اتش کرده بود یکی از همین دشمنهای خبیث بنام عبدالله بن حوضه اومد جلو گفت حسین طولی نمیکشه تو رو میکشیم و آتش جهنم در انتظار توست قبل از آنی که اون آتش بیاد خودت آتش درست کردی،شروع کرد به شماتت کردن حضرت یه نگاهی بهش کرد بعد فرمود اللهم حذه بالنار خدایا با همین آتیش بگیرش طولی نکشید پای اسبش سر خورد افتاد در گودال آتش زنده زنده سوخت قبل از درگیری به درک واصل شد ببینید این یک مصر هست آمدند خدمت امام صادق علیه السلام اقا یه یاری داشت بنام معلب بن خنیس آدم خوب و متدینی بود صاحب کتاب و نوشتار بود فرماندار خبیث مدینه بنام داوودبن علی ایشون رو دستگیر کرد امام صادق پیغام داد معلب رو آزادش کنید گفت آزادش نمیکنیم میکشیمش ،آقا فرمود اگر اینو بکشی نفرینت میکنم گفت نفرین کنید مگر نفرین شما اثر داره مسخره کرد معلب بن خنیس اعدام شد خبر شهادتش به حضرت رسید راوی حدیث میگه من خدمت اقا بودم تا گفتیم اقا داوودبن علی حکم شما رو تمسخر کرد و معلب بن خنیس رو به شهادت رسوند آقا رفت به سجده فقط ما میشنیدیم میفرمود الاجل الاجل الاجل خدایا زود زود به تاخیر نیفته آقا هنوز در سجده بود صدای گریه از خانه داوود بن علی بلند گفتند که خفه شده یه مرتبه گلوش گرفت رنگش سیاه شد و به درک واصل شد مثل کسانی مملکت رو با فتنه بهم ریختند و خواستند نظام رو سرنگون کنند هنوزم میگن حق با ماست و عده ایی هم دم از بخشش و عفو میزنند این جای عفو نداره ۲-روایت داریم:تجاوز عن العبدما لم یکن وهنا فی الدین بگذر از مردم مادامی که به دین لطمه نخوره بعضی از گذشتها به دین لطمه میخوره ،امام حسین از یزید بگذره؟دین خدا لطمه میخوره پیغمبر گرامی اسلام از ابولهب و ابوجهل بگذره ؟خدا از اینها نگذشته میفرماید تبت یدی ابی لهب- فردی بود بنام نجاشی اهل مسجد و مداح امیرالمومنین بود یه روزی داشت میرفت مسجد یه رفیق بدی داشت سر راهش بود گفت چند دقیقه بیا منزل ما بردش شراب بهش داد نوشید مست شد اونم در ماه رمضان اربده کشان اومد داخل کوچه و خیابون بعد گرفتن اوردنش پیش امیرالمومنین ،حضرت صد ضربه شلاق براش نوشت بعد اومدند التماس کردند اقا عفو کنید ببخشید خودش هم پشیمان شده این از اطرافیان شما هست حضرت فرمود راه نداره من حد خدا رو تعطیل نمیکنم گفتند اگر شلاق بخوره از کنار شما میره حضرت فرمود بره ولی من حد رو تعطیل نمیکنم حد خورد بعد هم رفت به معاویه پیوست بعضی گذشتها باعث تعطیلی احام و حدا خدا میشه مردم بدبین میشن اونوقت میگن چطور به همه یزنن وقتی به این رسید تعطیل شد ۳-لاینبغی للمومن عن یذل نفسه(جایی که بخوان انسان رو خوار کنند)مومن نباید بذاره کسی کوچیکش بکنه و تحقیر بکنه،اقا یه بار بخشیدم دوبار بخشیدم همش که نمیشه بخشش حکم بن ابی العاص میومد عبای پیغمبر رو از پشت میکشید حضرت بخشیدش دوباره کشید باز بخشیدش بار سوم ادا در میاورد شکلهای عجیب و غریب و مردم میخندیدند آدم خبیثی بود مروان پسر این بود حضرت فرمود کن کذلک مثل این که تو مثل آدم راه رفتن خوشت نمیاد همین شکلی بمون تا آخر عمرش رعشه گرفت مثل دیوونه ها شد دیگه مردم به خودش میخندیدند 🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنران حجه الاسلام دکتر سبک زندگی حسینی 🔰 بحث ما در شبهای گذشته بحث سبک زندگی حسینی و اهلبیت علیه السلام بود که در این شبها سه اصل مهم در زندگی اهل بیت علیه السلام خدمت شما عرض کردیم یکی بحث ترس از خدا ،دوم بحث حریت و سوم بحث عفو و گذشت رو خدمت شما عرض کردیم وامشب به یک ویژگی اشاره میکنم که بسیار مهمه و کلیدی هست ویژگی خداست یعنی اگر کسی نداره یعنی صفت الهی رو نداره و اگر کسی داره یعنی متثف هست به این صفت الهی وآن ویژگی غیرت هست در حدیث داریم ان الله غیور یحب کل غیور(خدا غیرتمند هست و همه ادمهای غیور رو دوست داره)در حدیث دیگری داریم ما احد اغیر من الله و من غیرته حرم الفواحش(در این عالم هستی هیچ موجودی غیرتمند تر از خدا نیست بخاطر غیرتش هست که کار فحشاء رو حروم میدونه ) لذا شما ببینید قرآن بعضی داستانهای حساس رو بیان میکنه مثل داستان یوسف و زلیخا ،داستان حضرت مریم و اون فرشته ایی که مریم فکر کرد مرد نامحرم هست به طرفش می آمد ،قصه موسی و دخترهای شعیب ،قصه یوسف با زنان مصر ولی هرگز مثل این رمانهایی که داخل بازار گاهی فاش مینویسند و تحریک کننده هستند و لذا شما در قرآن میبینید طوری بیان میشه که اون اصل جریان باز نمیشه و این همون غیرت الهی هست من یه تعریفی از غیرت رو به شما ارائه بدم که یکی پرسید بدونید اصلا غیرت چی هست ،ببینید یه چیزهایی رو انسان دوست داره و براش یک ارزش هست واگر کسی متعرض به اون ارزشها شد آدم اگر تغییر کرد ،موضع گرفت و عکس العمل نشون داد اینو میگن غیرت.اصلا غیرت از کلمه تغییر میاد ،شما روی یه چیزی حساسی دوست داری و محبوبت هست و یه کسی میخواد متعرض این محبوبت بشه شما جلوش میایستی اینو میگن غیرت. غیرت یعنی مرزبانی ،غیر یک میل فطری و درونیست نسبت به کشورش ،مثلا شما میرید به یه کشور دیگه ایی یکی میاد به ایرانیها جسارت میکنه شما ناراحت میشید یا نه نسبت به شهرت یا یه روستایی دارید شما اهل یه منطقه ایی هستی یکی یه توهین به اون منطقه میکنه،یا نه زبانت ،زبانت فارس هست ترکیه ،عربیه هر چیزی گاهی یه مقاله و یا کاریکاتور نسبت به یه زبان و فرهنگ چیزی گفته غوغا بپا شده ،غیرت نسبت به سرزمین ،غیرت نسبت به آبرو ،یکی بیاد با آبروی شما بازی کنه حساسیت نشون میدید،غیرت نسبت به دین ،غیرت نسبت به ناموس خب چندتا شمردم ولی وقتی میگن غیرت همه ذهن ها به سمت ناموس میره اینجا بیشتر به کار میره . ابتدا من سه چهار تا داستان تاریخی از غیرت انبیا خدمت شما عرض کنم قبل از این داستانها این حدیث رو خدمت شما عرض کنم:اذا لم یغر الرجل فهو منکوس القلب(کسی که غیرت نداره قلبش وارونه هست )مرحوم مجلسی میفرماید کسی که قلبش وارونه شد مثل کاسه ایی هست که اون رو وارونه کنی هیچی داخلش نمی مونه قلبی هم که وارونه شد هیچ چیزی داخلش باقی نمی مونه و خالی میشه راحت تن به گناه میده راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنه راحت سراغ معصیت میره ولذا این حدیث خیلی زیباست اگر کسی غیرت نداشته باشه قلبش برعکسه مثل کاسه خالی چیزی رو داخل خودش نگه نمیداره. خب بریم سراغ زندگی انبیاء حضرت ابراهیم یه روز وارد خانه شد دید یک جوان رشید ولی با موهای سفید خیلی ناراحت شد اونم ابراهیمی که وقتی میخواست همسرش رو بجایی ببره اون رو داخل کجاوه قرار میداد حالا یه مرد وسط حیات خونه ایستاده با عصبانیت حمله کرد به طرفش گفت اینجا چکار میکنی (اینو میگن غیرت)گفت بابا من عزرائیل هستم ملک الموتم فرشته دیگه همه خونه ها میره محرم و نامحرم نداره فرشته به شکل هر انسانی هم میتونه در بیاد برخلاف شیطان که به شکل حیوان هم میتونه در بیاد لذا جبرئیل هم فقط دوبار با شکل واقعیش اومد پیش پیامبر که خیلی با ابحت و زیبا بود ولی بقیه مواقع به شکل یک جوان عادی میومد (یک آقایی بود در مدینه خیلی خوشکل و زیبا بوده بنام دهیه کلبی جبرئیل به چهره این میومد پیش پیامبر لذا وقتی این پیش پیامبر بود مردم شک میکردند که این جبرئیله یا خود اون بنده خدا(خوشبحالش)پیغمبر میفرمود هر وقت این پیش من هست احتیاط کنید و نیایید جلو چون به چهره این میامد )وقتی گفت عزرائیلم حضرت ابراهیم جا خورد انا لله و انا الیه…گفت اومدی جانمو بگیری ؟گفت اومدم بهت بگم خدا خلیل قرارت داده صفت خلیل بودن رو بهت داده . رسول گرامی اسلام میفرماید : کان ابی ابراهیم غیورا و انا اغیر منه(پدرم ابراهیم غیرتمند بود و من از او غیرتمند ترم) داستان حضرت یوسف،تنها زلیخا سراغ یوسف نیومد بلکه بعدا بقیه زنهای مصر هم اومدن سراغش ،بقیه هم به دنبال این جوان افتادند ،چی گفت ؟ 👇👇
👇👇 غیرت رو ببینید:رب السجن احب الی(خودش به خدا خط داد گفت خدایا زندان بهتر است از اینکه اینا میان سراغم)حاضر شد زندان بره ولی هرزه ها دورش رو نگیرن همه شما قصه موسی رو در قرآن بارها شندید خوندید و دیدیدوقتی دخترهای شعیب موسی کمکشون کرد دوتا دختر بودند عفیف بودند پاک بودند موسی میخواست بره پیش پدرشون ، شعیب ،خب راه رو بلد نیست خب دخترها باید جلو برن موسی باید پشت سر اینها بره ، پشت سر نامحرم رفتن خطرناکه ، موسی گفت من جلو میرم شما هم پشت سر گفتند مگر بلد هستی گفت نه من جلو میرم کوچه رو میرم هرجا لازم بود راست برم بگید راست هر جا هم چپ بگید تا چپ برم ،این حیای موسی هست. پیغمبر گرامی اسلام در مدینه نماز عشا رو که میخوند حضرت میامدند چندتا جوان بیمار دل مسجد نمیرفتند داخل کوچه می نشستند تا خانمها از مسجد میومدند بیرون یه چیزی به اینها می گفتند با اینکه اینها محجبه بودند شب بود تاریک بود ولی متاسفانه بعضی ها مریض هستند آخه با یه متلک گفتن به کجا میرسی (بعضی ها صدها یا هزاران پیامک ناشناس میزنه تا بلکه یکیش بگیره)خبر رسید به پیامبر خانمها گفتند دیگه ما نماز نمیاییم این جوونها اذیت میکنند ایه نازل شد سوره احزاب : لَئِن لَم يَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِي المَدينَةِ لَنُغرِيَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لا يُجاوِرونَكَ فيها إِلّا قَليلًا (اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی‌اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان می‌شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند!)وقتی پیامبر ایه رو خوند دیگه حساب کار خودشون رو کردند رسول خدا خیلی حساس بود پیامبر یه روز در حجره همسرش نشسته بود حکم بن ابی العاص از روزنه اومد داخل اتاق پیامبر رو نگاه کرد خونه ها که مثل امروزه نبود از داخل روزنه داخل اتاق پیامبر رو دید میزد حضرت یه عصایی نوک تیز داشت عصا رو برداشت با سرعت رفت به سمتش ولی حکم فرار کرد و پیامبر بهش نرسید پیغمبر فرمود اگر بهش میرسیدم چشماش رو از حدقه در میاوردم (پیامبر هم که نعوذبالله خالی نمیبنده)میدونید که دوتا چشم دیه کامل یه انسان رو داره ولی در عین حال جایی که اجازه نیست کسی نگاه کنه اجازه داده شده و این اهمیت عفاف و غیرت در جامعه هست خب پس اهمیت غیرت مشخص شد دوتا نکته عرض کنم : نکته اول عوامل بی غیرتی چیه: چرا بعضی ها بی غیرت می شوند خب شما می بینید خیلی از این بدحجاب ها داخل خیابون با همسرشون هستند با پدرشون و مادر چادریشون هست در بعضی شهرها دست دادن محرم و نامحرم دختر عمو و پسر عمو عادی شده ،حجاب برداشتن فامیل پیش هم عادی شده ،رفت و آمدهای حرام عادی شده ،قدری هم صداوسیما مقصره گاهی فیلمها مراعات نمیکنند این روابط رو ، 👇👇👇
👇👇👇 من چهار عامل بی غیرتی رو خدمت شما عرض میکنم ۱-إذا ضَربَ فی مَنزل الرَّجلِ أَربعینَ صباحاً بالبَربَطِ فلا یُغار(خونه ایی که در اون چهل روز موسیقی نواخته بشه غیرت از اون خونه میره)شما نگو سی و پنج روز میزنیم دیگه چهل روز غیرت رخت بر بسته ۲-اختلاط موجب بی غیرتی میشه ۳-نگاه به نامحرم(کسی که عادت کنه در هر سنی باشه عادت میکنه) ۴-خمر نکته دوم:در حلال غیرت نیست طرف میخواد فرم پر کنه اسم خانمش رو نمینویسه ،پر کن میخوان بهت حقوق بدند ،یا طرف چندتا بچه قد و نیم قد داره زنش از دنیا رفته زن نمیگیره میگه نه اقا من وفادارم دیگه ازدواج نمیکنم،کی اینو گفته ؟ 🌺 والسلام علی من تبع الهدی 🌺 http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنران حجه الاسلام دکتر سبک زندگی حسینی 🔰 بحث ما این شبها سبک زندگی امام حسین علیه السلام و معارف بلندی که در زندگی اون بزرگوار هست ،شور و احساسات برای اباعبدالله خوبه ولی اگر با شعور و خرد آمیخته نشود تبعا ثمر بخش نخواهد بود این مهم است که ما ببینیم که زندگیاباعبدالله در زندگی ما چقدر ملموس هست و چقدر کاربرد داره،همون طور که امروز ما خودمون رو به عنوان عزادار جلوه میدیم چقدر تونستیم از لحاظ رفتاری و گفتاری در زندگی خودمون را به حضرت منطبق کنیم بحث امشب در رابطه با نظم و برنامه ریزی هست یکی از مهمترین رموز موفقیت در زندگی ما هست ودر زندگی اهلبیت ودر سفارشاتشون این موضوع موج میزند.  تا جایی که درشب بیست و یکم با اون حالی که امیرالمومنین داشتند که گاهی به هوش میومد و گاهی از هوش میرفت سفارش این هست :اوصیکما (حسنین)وجمیع ولدی و من بلغه (و به هرکسی که صدای من علی در آینده میرسه)اوصیکم بتقوالله و نظم امرکم(تقوای خدا و نظم در امور ) پیامبر گرامی اسلام میفرماید من از فقر بر امتم نمیترسم من از بی برنامگی میترسم: انی لا اخاف علیکم من الفقر انی اخاف علیکم من سوء التدبیر همین طور هم بود در جنگ احد یک بی برنامگی هفتاد شهید روی دست پیامبر قرار داد و بهترین یاران پیامبر شهید شدند یک عده ایی به خاطر بی نظمی اون منطقه ایی رو که باید حفظ میکردند با بی نظمی رها کردند و ورق جنگ برگشت اینو بدونید که همه عالم روی نظم هست الشمس والقمر بحسبان ماه و خورشید روی نظم هست اگر زمین ذره ایی فاصله اش نسبت به خورشید تغییر کنه خطر آفرینه ،حرکت زمین از اینی که هست کمتر یا بیشتر بشه خطر آفرینه ،(بیش از هفتصدوپنجاه آیه علمی در قرآن هست)دنیایی که تمامش نظم هست و با نظم افریده شده چطور میشه در این دنیا بی نظم بود امام حسین آمد خدمت امیرالمومنین عرض کرد پدر جان میشه شما که با پیغمبر بزرگ شدید ممکنه بگید زندگی پیغمبر چجور بود ؟حضرت فرمود حسینم: اِذَا اُوِیَ اِلی مَنِزِلِه جَزَءَ دُخُولَهُ ثَلاثَهَ اَجزاء: جزءً لِلّه عَزَّوَجَلَ وَ جُزءً لاِهلِهِ وَ جُزءً لِنَفسِهِ. ثُمَ جَزَءَ جُزئَهُ بَینَهُ وَ بیَنَ النَاسِ، فَیَرُدُ ذلِکَ عَلَی العامَةِ وَ الخاصَةِ وَ لا یَدَخِرُ عَنهُم شیئاً»;([۱۰۷]) هرگاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد خانه می شد، وقت خود را سه قسمت می کرد; یک بخش آن را برای عبادت خداوند، بخشی دیگر را برای خانواده، و بخش سوم را برای خود اختصاص می داد، سپس وقت مختص خود را، بین خویش و مردم تقسیم می کرد، کوچک و بزرگ را در این قسمت پاسخ می داد، و چیزی را از آنان دریغ نمیورزید. یک جزء برای خدا بود وقت عبادت که میشد دیکه کاری به کسی نداشت فقط به سراغ عبادت میرفت ،یک جزء برای خانواده بود گاهی به همسرانش میگفت بیا بنشین کلمینی با من حرف بزن؟چه خبر؟کجا رفتید؟کی اومده؟؟ یک جزء هم برای خودش قرار میداد بعد امیرالمومنین میفرماید این جزء اخر رو پیامبر بین خودش و مردم تقسیم میکرد همسر عثمان بن عوف اومد پیش پیامبر گفت یا رسول الله همسر من تمام زندگیش شده خدا یعنی اون سه جزء همش شده خدا ،پیغمبر ناراحت شد اومد مسجد مردم رو جمع کرد فرمود من که پیغمبر شما هستم هر روز روزه نمیگیرم ،من که پیغمبر شما هستم گاهی غذای سالم میخورم گاهی غذای خوب میخورم ده نفر از جوونهای مدینه رفتند داخل خونه در روی خودشون بستند آدمهایی با اگاهی بالا هم بودند عادی هم نبودند گفتند برای اینکه ما دینمون حفظ بشه ما در جامعه نمیاییم بلاخره در بین مردم که باشی باید دروغ بگی دروغ بشنوی غیبت کنی و غیبت بشنوی اگر داخل خونه بشینیم دیگه کسی رو نمیبینیم و دیگه غیبت نمیکنیم ازدواج هم نمیکنیم ،غذای خوب هم نمیخوریم خبر به رسول خدا رسید و پیامبر هر ده تاشون رو خواست گفتند برید دنبال کارتون این چه رفتاری هست که شما دارید این دعا رو همیشه بخونید یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر خدا عمل کم هم قبول میکنه لازم نیست انسان خودش رو به زحمت زیادی بندازه ،حر هم سابقه خراب زیادی داشت ولی در یک مدت کم به چه مقامی رسید شما ببینید امام حسین هم شب عاشورا همش مناجات نبود، وقتش رو تقسیم کرد یه بخش صحبتش با همسرش ،یه بخشش صحبت با خواهرش ،یه بخشش سخنرانی برای اصحاب هست،یه بخشش سیاسی و نظامی هست چرخیدن در میدان هست تا ببینه فردا از کجا شروع کنند وقتی رسید به کربلا اول پرسید این سرزمین کجاست و مالک زمین چه کسی هست شصت هزار درهم داد همه اون زمینها رو خرید (چون میدونست اونجا کشته میشود و نخواست حق الناس گردنش باشه)صبح عاشورا گفت هر کسی بدهی داره از اینجا بره ،برپایی نماز جماعت در آن شرایط (هر چیزی بجای خودش ،شرایط باعث نشد که نمازش از دست برود ) 👇👇
👇👇👇 🔰 متن روضه علی اکبر بسم الله،بیا بریم پایین پای حسین،آی حسین،من می ترسم  همین طور اسم كربلا رو ببرم،ولی ایمان داشته باش،امشب از این آقازاده كربلاتو بگیری، از زبان اباعبدالله گوش بده: ای تجلی صفات همه ی برترها چقدر سخت بُود رفتن پیغمبرها قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده ای بخدا عشق پدر نیست کم از مادرها به امام صادق علیه السلام وقتی عرضه داشت،بهترین لذت برای یك پدر؟گفت:وقتی ببینه بچه اش خوش قد و بالا شده،جلوش راه می ره، پسرم! می روی اما پدری هم داری نظری گاه بیندار به پشت سرها عبارت مقتل عجیبه،می گه وقتی،علی اكبر اومد اجازه ی میدان بگیره،اِستأذن،بلافاصله آورده: اباعبدالله فأذن،تا گفت:بابا برم،گفت:برو،اما قبلش : سر راهت دم آن خیمه كمی راه برو چرا؟ تا كه آرام بگیرند کمی خواهرها پسرم،پسرم مادرت نیست اگر ،مادر سقا هم نیست عمه ات هست به جای همه ی مادرها بین علی اكبر و قمر منیر بنی هاشم،بین این آقا زاده و آقایی كه قراره فردا شب براش سینه بزنی،چند تا شباهت پیدا كردم،دونه دونه میشمارم،هركدومش یه شب حرف داره،یه شب روضه داره من رد میشم،شباهت اول بین علی اكبر و قمر بنی هاشم،شباهت اول:برای هردو شون،برای هردوی این دو بزرگوار،برا هردوشون امان نامه رسید از دشمن،میگذرم،اصلاً نمی دونی این امان نامه،چی تو دل این آقا زادها بوجود آورد،شباهت دوم،هردو لقب ساقی داشتند،به مقام سقایت رسیدند،شباهت سوم،هردو شجاع بودند،دلیر بودند،سردار بودند،یك تنه حریف بودند،راحتت كنم،هر دو تو وفاداری و ابراز وفاداری به امام بی نظیر بودن،هردو به حد عصمت،نه به مقام امامت،ولی به اون حد نزدیك بودند،شیخ جعفر شوشتری تو خصائص میگه: هردوی این دو بزرگوار رو امام تو كربلا،به یه نوعی دستاشون رو بست،می دونست اینها یك نفری حریفند،علی اكبر رو چه جوری دستش رو بست،زره پیغمبر رو تنش كرد،سنگینی این بار،به عباسم فرمود داداش می ری برای آب برو،این دو تا آقازاده یه نفری حریف بودند،شباهت بعد،گفتم برا هردو امان نامه اومد ،هردو شجاع و دلیر بودند،هردوساقی بودند،هردو مادراشون كربلا نیومدند،هردو كربلا بی مادر بودند،بیا بریم جلوتر،هركی دلش رو داره از الان روضه رو بشنوه،بگم یا نه،یا صاحب الزمان،هر دو فرق شكاف خورده،هردو بدن قطعه قطعه شده،چه كردن این دو نفر تو كربلا،یه جمله دیگه،یه شباهت دیگه،هر دو لحظه ی آخر یه رجز مشترك دارن،هر دو اون لحظه ی آخر یه جور حسین رو صدا زدن،یه مرتبه ابی عبدالله،می خوام از روی مقتل برات بخونم،نمی خوام از خودم بگم،حتی زبانحال،خیلی عجیبه،مرحوم حُرّعاملی نوشته،مرحوم شیخ مفید نوشته،میگه:سكینه خانم سلام الله علیها،میگه پدرم تو خیمه مضطرب و نگران بود،علی وسط میدان،هی میرفت جلو در خیمه نگاه میكرد،هی برمیگشت عقب،یه مرتبه دیدم،الله اكبر،می خوام عبارت رو بخونم معنا كنم،حضرت سكینه می گه: فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت،دیدم مرگ داره بر بابام غلبه میكنه، وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتًضَر،سكینه داره میگه،هنوز حسین از خیمه بیرون نرفته،هنوز وسط معركه نرسیده،فقط علی رفته،سكینه میگه نگاه كردم،دیدم، مثل آدم محتضر،بابام هی میره و میاد،یه مرتبه دیدم،صدای برادرم بلند شد،میگه ابَتا عَلَیكَ مِنّى‏ السَّلامَ،تا صدای علی بلند شد،بابام از وسط خیمه داد زد،ولدی علی، باباصبر كن اومدم،اوج عظمت مصیبت علی اكبر اینه كه،حسین بن علی،قربونش برم،رحمةالله الواسعة،تو كربلا یه جا نفرین كرد،الله اكبر،تا اومد بالا سر علی یه نگاه به لشكر كرد،گفت:عمر سعد ، قَطِعَ الله رَحِمَک،چیكار كردی با بچه ام،با میوه ی دلم چیكار كردی،حسین نفرین كرد، قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک،وای وای،امان امان،نمی دونم،چه جوری ابی عبدالله اومد،خیلی حرف ها رو نزدم،رسید بالا سر علی اكبرش،امشب می ری خونه باید جوری امشب گریه كرده باشه،همه بفهمند صدات گرفته،چون نفس المهموم شیخ عباس میگه:مقرم می گه،می گه تا علی اكبر به شهادت نرسیده بود،كسی ندیده بود ابی عبدالله صداش رو بلند كنه،بلند گریه كنه،اما از علی اكبر،یه مرتبه دیدن صدای حسین،بلند شد، رَفِعَ صُوتَهُ بِالبُکاء،یه آقایی هی میگه ولدی،ای وای ای وای،رسید تو معركه،سیدبن طاووس میگه،راوی كربلا میگه،میگه دیدم حسین لااله الاالله،دلش رو داری بشنوی،دلش رو داری،میگه دیدم حسین،این تیكه آخر نزدیك بدن،دیگه زانوهاش رمق نداشت،دیدن حسین داره با زانو راه میره،هی بلند میشه می خوره زمین،هی میگه پسرم،حسین…………. خواهم كه بوسه ات زنم،اما نمی شود تحویل میگیری یانه؟ خواهم كه بوسه ات زنم،اما نمی شود چرا؟آخه 👇👇👇👇
👇👇 امام کاظم فرمودند: «إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَِمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِْخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَیُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات.»: بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:۱ ـ قسمتى براى مناجات با خدا،(در روایت داریم که میفرماید کسانی که نماز میخوانند و سریع بلند میشوند میروند خداوند به ملائکه میفرماید این با من چکار داشت چرا چیزی نخواست،صحبت کردن با خدا به انسان آرامش میده)  ۲ ـ قسمتى براى تهیّه معاش،  ۳ ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مىورزند،(داستان فضل بن عباس پسر عموی پیغمبر )  ۴ ـ و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.  👇👇👇