eitaa logo
منبر روزانه «ائمه جماعات استان اصفهان»
263 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
309 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار صبرش به سر رسید، چو قصه به سر رسید از دست عمّه جان و ز جان، دست بر کشید «واللهِ لا اُفارِقُ عمّی» خروش او با این رجز به سوی عمو جان خود دوید گودال رنگ کوچهٔ تنگ مدینه بود از چشم مجتبایی او اشک می چکید در ازدحام نیزه و تیر و عصا و سنگ از ره رسید و جز سر و دستش سپر ندید دستش فتاد و ‌ناله کشید: «آه مادرم» قد حرم خمید، چون این ناله را شنید افتاد و شد دخیل ضریح تن عمو یک تیر حرمله، دو نشان را به چشم دید این بار غیر حنجر پاکش سپر نداشت تیر جفای حرمله را بر گلو‌ خرید 🔸شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏴🌷🏴🌹🏴🌷🏴 @menbarisfahan