#داستان_کوتاه
🔹 روزی امیرالمومنین علیه السلام میثم تمار را در پی کارى فرستاد و تا بازگشت او، خود، در مغازه میثم ماند. یک مشترى براى خریدن خرما مراجعه کرد. حضرت فرمود: پول را بگذار و خرما بردار. وقتى میثم برگشت و از این معامله با خبر شد، دید که پولهاى آن شخص، تقلبى است و به حضرت قضیه را گفت. امام على(علیه السلام) فرمود: آنان هم خرما را تلخ خواهند یافت. در همین گفتگو بودند که آن مشترى، خرماها را باز آورد و گفت: این خرما تلخ است...
📚 بحارالانوار، ج۴۱، ص۲۶۸
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
#داستان_کوتاه
🔹 شخصى محضر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) مشرف شد. حضرت به او فرمود: آيا مى خواهى تو را به كارى راهنمايى كنم كه به وسيله آن داخل بهشت شوى؟ مرد پاسخ داد: مىخواهم يا رسول الله. حضرت فرمود: از آن چه خداوند به تو داده است انفاق كن و به ديگران بده. مرد: اگر خود نيازمندتر از ديگران باشم، چه كنم؟
فرمود: مظلوم را يارى كن.
مرد: اگر خودم ناتوان تر از او باشم، چه كنم؟ فرمود: نادانى را راهنمايى كن.
مرد: اگر خودم نادان تر از او باشم، چه كنم؟
فرمود: در اين صورت زبانت را جز در موارد خير نگهدار! سپس رسول خدا فرمود:
آيا خوشحال نمىشوى كه يكى از اين صفات را داشته باشى و به بهشت داخلت نمايند؟
📚 بحار، ج۷۱، ص۲۹۶
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد
#داستان_کوتاه
🔹 روزی امیرالمومنین علیه السلام میثم تمار را در پی کارى فرستاد و تا بازگشت او، خود، در مغازه میثم ماند. یک مشترى براى خریدن خرما مراجعه کرد. حضرت فرمود: پول را بگذار و خرما بردار. وقتى میثم برگشت و از این معامله با خبر شد، دید که پولهاى آن شخص، تقلبى است و به حضرت قضیه را گفت. امام على(علیه السلام) فرمود: آنان هم خرما را تلخ خواهند یافت. در همین گفتگو بودند که آن مشترى، خرماها را باز آورد و گفت: این خرما تلخ است...
📚 بحارالانوار، ج۴۱، ص۲۶۸
کانال منبرهای تبلیغی
@menbartabligi
کپی آزاد