eitaa logo
معارف
97 دنبال‌کننده
373 عکس
289 ویدیو
31 فایل
هیات ومسجد مجازی آی دی ادمین https://eitaa.com/motahharialireza0042
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بعضی آیات مهدویت در جزء نهم 1️⃣ اعراف : 96 👈🏻 فراوانی نعمت در عصر ظهور 2️⃣ اعراف : 128 👈🏻 وارثان جهان 3️⃣ اعراف : 159 👈🏻 رجعت کنندگان 4️⃣ اعراف : 187 👈🏻 نامشخص بودن زمان ظهور 5️⃣ انفال : 39 👈🏻 پاک شدن جهان از فتنه‌ها در دوران ظهور 🍃🍃🌸🌸🍃🍃🌸🌸 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌿🌿 @menhajjoghatay110
سخنرانی - حجت الاسلام حیدریان.mp3
16.1M
سخنرانی | اثر باورهای قلبی در زندگی حجت الاسلام حیدریان ▪️ مناجات شب های ماه رمضان • شب سوم • ۱۴۰۰/۱/۲۷ @menhajjoghatay110
مناجات و روضه - کربلایی جبار بذری.mp3
29.44M
مناجات و روضه کربلایی جبار بذری ▪️ مناجات شب های ماه رمضان • شب سوم • ۱۴۰۰/۱/۲۷ @menhajjoghatay110
💠 عقل و درایت 👌👌 🏴🏴🏴 ❇️نخستین ویژگی حضرت خدیجه(ع) عقل و درایت ایشان است. کتابهایی که به معرفی این شخصیت پرداخته اند، مثل «تذکرة الخواص»، «ریاحین الشریعة» و... و غالب کتابهایی که اهل سنت در شرح حال اصحاب نوشته اند، درباره حضرت خدیجه(ع) نیز چند صفحه ای نگاشته اند. ✅در «صحیح بخاری» آمده است: «کَانَتْ من اَحسَن نسَاء جَمَالاً وَ اَکمَلُهُنَّ عَقلاً وَ اَتَمَّهُنَّ رَأیاً؛[4] از زنهای زمان خودش زیباتر و عقل و درایتش کامل تر و رأی و دیدگاهش تمام تر بود.» ✅زنی که بتواند کاروان بزرگ تجاری را مدیریت کند، قطعاً دارای چنین صفاتی است. ایشان حداقل با چهار کشور (مثل شام، حبشه، مصر، یمن و...) ارتباط اقتصادی داشت و حدود چهارصد کارگزار و نیرو زیر دست ایشان بود و هشتاد هزار شتر داشت. یکی از ویژگی های اقتصاد آن زمان، بهره گیری از ربا، حیله و حقّه در معاملات بود؛ اما ایشان اقتصادی پاک، بدون ربا و با توجه به آن ضوابطی که دین ابراهیمی مد نظر داشته، تشکیل داده بود. اینها نشانه عقل و درایت این بانوی بزرگوار است. 💫🍀در روایت است که در شش موضع عقل انسانها را امتحان کنید. در بعضی روایات نیز آمده است عاقل کسی است که مثلاً فلان کار را ترک کند؛ اما روایتی که مورد بحث ماست، پیرامون مباحث اجتماعی است. به عنوان مقدمه باید گفت که عقلها با هم فرق دارند؛ بعضی افراد دارای عقل فردی قویی هستند؛ اما عقل اجتماعی شان قوی نیست. این روایت در واقع ضوابط انسانی را بیان می کند که در جامعه می تواند متفکرانه و عاقلانه زندگی کند. 💫🌿امام کاظم(ع) فرمودند: «الْعاقِلِ أَنْ یکونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ یجِیبُ إِذَا سُئِلَ وَ ینْطِقُ إِذَا عَجَزَ الْقَوْمُ عَنِ الْکلَام وَ یشیرُ بِالرَّأْی الَّذِی یکونُ فِیهِ صَلَاحُ أَهْلِه...»[5] 1️⃣ «یجیبُ إِذَا سُئِل؛ وقتی از او چیزی می پرسند، جواب می دهد.» اما غیر عاقل، نپرسیده جواب می دهد و یا از دیگری می پرسند؛ ولی او پاسخ می گوید. 💫🍃گاهی از رسول خدا(ص) سؤال می پرسیدند؛ اما بعضی حاضرین هنوز حضرت لبهای مبارکش باز نشده، جواب می دادند. آیه نازل شد: (لا تُقَدِّمُوا بَینَ یدَی اللَّهِ وَ رَسولِه)[6]؛ «در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ کاری] پیشی مجویید.» 2️⃣ «وَ ینْطِقُ إِذَا عَجَزَ الْقَوْمُ عَنِ الْکلَام؛ (عاقل) جایی که مردم از جواب درمانده می شوند، او حرف می زند (و حق را می گوید).» 🔴ابن زیاد روی منبر نشسته بود و به سر امام حسین(ع) توهین می کرد. مسجد کوفه پر از جمعیت بود؛ همگی مردم لال شده بودند و فقط نگاه می کردند. تنها «عبدالله بن عفیف» نابینا برخاست و گفت: «یَا بنَ مرجَانَة! اِن کذّاب بنَ کذَّاب أَنتَ وَ أَبُوک وَ الَّذِی وَلَّاک وَ أَبُوهُ. یا ابنَ مرْجَانَةَ! أَتَقْتُلُوا أَبنَاءَ النَّبِیینَ وَ تُکَلِّمُوا بِکَلامِ الصِّدِّیقِینَ؛[7] ای پسر مرجانه! دروغگو پسر دروغگو تویی و پدرت و همچنین کسی که تو را قبول دارد و پدرش. ای پسر مرجانه! آیا فرزندان پیامبر(ص) را می کُشی و در مقام صدیقان سخن می گویی؟» 🔶🔹این فرد عاقل است، چرا که وقتی مردم نمی توانند، یا می ترسند و یا جواب را نمی دانند، او بر می خیزد و حق را می گوید. به سنّ و سال هم نیست. عبدالله بن عفیف نابینا بود. در آن روز افراد بینا لال شده بودند؛ ولی او با شجاعت حرف زد و حتی به همین خاطر شهیدش کردند. 💫🌿وقتی نبی مکرم اسلام(ص) از غار حراء پایین آمد، این حضرت خدیجه(ع) بود که سخن گفت و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت داد، گرچه ایشان قبل از این ماجرا نیز موحد بود. 🏴🏴🏴🥀🥀🥀🥀🥀 (سلام الله علیها) 🏴🏴🔺🔻🥀🥀 @menhajjoghatay110
_محفل _خانگی_قران 🥀🥀🥀🥀🏴🏴🏴 برگزاری قران چرا _کنیم در علی( علیه السلام):💫💫 ای که در آن خوانده شود و خدای عزوجل (ویاد او) در آن بشود، برکتش بسیار گردد و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند، وبرای می درخشد چنانچه ستارگان برای می درخشند... ، جلد۲ ، صفحه ۶۱۰ 🏴🏴🏴🥀🥀 ♻️♻️🔺🔻🍀🍀 @menhajjoghatay110
1400.02.01_1.mp3
37.45M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 مناجات ابتدایی 📆 چهارشنبه۱اردیبهشت ماه۱۴۰۰ 🕌مسجد مقدس جمکران @menhajjghatay110
1400.02.01_2mp3.mp3
48.7M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 قرائت دعا 📆 چهارشنبه۱اردیبهشت ماه۱۴۰۰ 🕌مسجد مقدس جمکران @menhajjghatay110
1400.02.03_3.mp3
11.95M
🔻گزارش صوتی 🎤کربلایی جواد احمدی 🔊 سینه زنی 📆 چهارشنبه۱اردیبهشت ماه۱۴۰۰ 🕌مسجد مقدس جمکران @menhajjghatay110
@shere_aeini نسلی که زد آتش همه بال و پرت را گلگون کشید آئینه های پرپرت را یک روز در مکه شکستند آه بانو با سنگ کین پیشانی پیغمبرت را یک روز در شهر مدینه ظالمانه کشتند در اوج شقاوت دخترت را یک روز در مکه به دست خیل کفار آزرده دیدی از جفاها شوهرت را یک روز در شهر مدینه بی محابا می زد عدو با تازیانه کوثرت را با کشتن زهرای اطهر در مدینه اجر رسالت داده دشمن همسرت را ای بانوی آزرده خاطر یا خدیجه پر کرده گردون از می غم ساغرت را یک روز با تیغ جفا می دید محراب بشکست دشمن آسمانی گوهرت را یک روز دیگر در کنار قبر احمد با تیرباران کرده خونین اخترت را روز دگر در کربلای اشک و ماتم کردند پرپر لاله های دیگرت را جای کفن گفتی عبای احمد آرند تا که به پوشانند از آن پیکرت را دانی که در کرب و بلا در خون کشاندند جسم حسین آن نور چشمان ترت را می دانی ای بانو رها کردند آنجا عریان به خون جسم حسین بی سرت را در پیش چشم زینبت بر نیزه بردند رأس حسین آن یاس خونین حنجرت را یک دخترت را زد عدو سیلی به رخسار زد تازیانه دختر کوچکترت را بگذر ز "یاسر" گر درین ایام اندوه برده به سمت اشک و ماتم محضرت را 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در روزگاران غریبی، آشنا بودى تنها تو با قرآن ناطق هم‌صدا بودی هر شب كنار خانه با یعقوب چشمانت چشم انتظار یوسف غار حرا بودی آیات كوثر روی دامان تو نازل شد چون آیه تطهیر بودی، إنما بودی وقتی امین مكه را مردم رها كردند تنها امان جان ختم ‌الانبیا بودی با عشق، با لبخند، با احساس، با اشكت بر جای زخم سنگباران‌ها دوا بودی مادربزرگ بی‌كفن‌ها! لحظه‌ی آخر جای كفن دنبال یک تكه عبا بودی شعب ابی‌طالب كجا و طف كجا بانو! ای كاش تو همراه زینب، كربلا بودی 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایی نشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمد دلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی که میتوان به مقام تو دست یابد که تو زوجةُ النَّبوي ، رازدار طاهایی تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحی تو افتخار زمین، فخر آسمانهایی تو مَحرم همۀ آیه های قرآنی تو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفت تو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی به کوری دگران ٱم مؤمنین هستی تو مادر همۀ شیعیان دنیایی به اوج غربت اسلام و غربت احمد تو پشتوان رسول خدا به غمهایی میان آن همه دشمن ز مشرکین قریش تو یار دین پیمبر شدی به تنهایی دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شد نشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی تمام کرب و بلا را به تجربه دیدی تو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی تمام هستیِ خود را نثار دین کردی براستی که کنیز خدای یکتایی به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت: نیازمندِ عبای رسول عظمایی کفن برای تو از جانب بهشت آمد حسین، شد کفنش بوریای صحرایی کنار پیکر پاره نبودی، ای مادر که داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینب در آن قیامت گودال، دید زیبایی 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانه عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفره دل برای من، باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمه حرا شدم قطره من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر! سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زُل میزند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد،در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود،دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شب گذشته کمی خوب شد سخن می گفت برایم از خودش از حال خویشتن می گفت از اینکه سنگ گرفته به معجرش به سرش و یک به یک همه اش را برای من می گفت به اهل بیت پیمبر چقدر ایمان داشت کنار ما سه تن از پنج تن می گفت برایم از همه اموال و مال داشتنش برایم از کفنی هم نداشتن می گفت درست مثل کسی که خودش خبر دارد فقط حسین حسین و حسن حسن می گفت کفن رسید به دستش ولی نشد خوشحال برایم از پسرم " شاه بی کفن" می گفت بباف دختر من پیرهن برای غریب به فاطمه ز حسین و ز پیرهن می گفت 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مومنون آیه های قرآنند گاه مقداد و گاه سلمانند چه عرب چه عجم مسلمانند همه فرزندهای بارانند یا نوه یا نتیجه اند همه بچه های خدیجه اند همه سایه اش مستدام بر سر ماست خانه اش قبله گاه دیگر ماست نامش آرامش پیمبر ماست مادر فاطمه است، مادر ماست مادرم! ای امام مادرها بفدایت تمام مادرها گرمی آشیان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر یاد تو در روان پیغمبر نام تو بر زبان پیغمبر خاطرات تو گرمی شب اوست یاد تو آه حسرت لب اوست زن، ولی مردتر ز هر مردی جگر کفر را درآوردی قد علم کرده پیش هر دردی تو بر اسلام مادری کردی نه فقط ام مومنین هستی ام اسلام، ام دین هستی به تو جبریل احترام کند پیش پایت نبی قیام کند به تو باید خدا، سلام کند و تو را صاحب مقام کند باید اینگونه منجلی بشوی مادر همسر علی بشوی با نبی گرچه همنشین بودی قبل از اسلام بی قرین بودی بین زنها تو بهترین بودی در زمین آسمان نشین بودی اشک تو ای خدیجه غرا ریخته گریه ملائک را مثل ابر بهار گریه مکن انقدر گریه دار گریه مکن از بد روزگار گریه مکن مادر بیقرار! گریه مکن در سرت فکر کیست می دانم گریه ات مال چیست می دانم در عذار گلت چه می بینی که چنین بی قرار و غمگینی نگران هجوم گلچینی یا که رنجور دست سنگینی آه از دست... آه از آن آزار آه از آن کوچه... آه از آن دیوار 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رودی‌که‌خودرافداکرددرراه‌دریاخدیجه ست مستغرق در صفات یاسین و طاها خدیجه ست هربار رفته به معراج محبوب خاص خداوند از حق تعالی شنیده محبوبه ی ما خدیجه ست گر تو ابا المومنینی او مادر مومنین است پس یا مُحمّد یقیناً کُفوِ تو تنها خدیجه ست هر نعمتی در بهشت است جزو ثمرهای طوبی ست زهرا که شأنش اجلّ است در اصل طوبی خديجه ست حوا و هاجر گواهند از هر لحاظی بسنجیم خاتون عُقبا که زهراست خاتون دنیا خدیجه ست او ریشه ی لیلة القدر او برتر از اَلفِ شَهر است در آن مقامی که اُمِّ اُمِّ أبیها خدیجه ست در عشق نسبت به مولا میزان اگر بوده زهرا در وادی حب احمد معیار و مبنا خدیجه ست آن زن که مال حلالش مانند شمشیر حیدر دین خدا را نگه‌داشت؛عُمری سرِ پا خدیجه ست وقتی که در حقّ حیدر او مادری کرده باشد یعنی‌حقیقت‌جزاین‌نیست‌یعنی‌که‌حق با‌خدیجه‌ست در شهر مکه یتیمی غمگین بی مادری نیست تاریخ وقتی نوشته اُمّ الیَتامی خدیجه ست در روزمحشر که مردم راه گریزی ندارند تا دست مارا بگیرند فریاد ما یا خدیجه ست برعکس نام حمیرا که شد سزاوار آتش اسمی که با نور حک شد در عرش اعلا خديجه ست تبیلغ های سقیفه شکر خدا بی نتیجه ست تا دین ما حُبّ زهراست دلهای ما با خدیجه ست 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سه سال آخر عُمرش شکسته‌تر شده بود بلی شکسته‌تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود تمام بال و پر او کبود و زخمی بود که پیــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود بـلایِ شِعْب به پایان رسیـده بود امّــا خدیجه بیشـتر آماده‌ی خطر شده بود چه قدر دیر به محبوبه اش رسـید نبی چه قدر زود گُلش عازمِ سفر شده بود زنی که پیـک اَجَل تحت امرِ مَردش بـود به اختیار خودش بود مُحتضر شده بود نبی به فکـر وصـایایِ همسـرش بود و غمش به خاطرِ زهراش بیشتر شده بود شبیه فاطمه اش بود و در سه نوبتِ تلخ خدیجه صاحب عزای سه تا پسر شده بود چه قـدر جَـدّه این خاندان اذیّت شـد چه قدر مادر سادات خونْ جگر شده بود چگونه بگذرم؟ از اینکه بین شعله و دود به قلب فاطمه اش داغ حمله ور شده بود خدیجه سنگ ز. کُـفّـار خورد و دخـتر او سرش شکسته‌ی بی حُرمتیِ در شده بود نداد فاطمه رُخصت، وگرنه در آتــش بنا به سوختـن آن چهل نفر شده بود 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini