ساداتِ منوّری که در پستوی خانه، نهان بودند آسه آسه تشریف بیارند بیرون و ما رو ببخشند ان شاءالله.
ما را کسی نخواست، تو هم گر نخواستی–
–در گوشمان کشیده بخوابان! ولی بخواه...
شب حُرّ ما رو نبخشی کی ببخشی آخدا!؟
مگه غیر اینه که:
《تنها گناه ما طمع بخشش تو بود
ما را کرامت تو گنهکار کرده است!》؟
_ ثمره ی رعایت ادب نسبت به حضرت زهرا (س)
📽 پرده اول
امام (ع) فرمود: زنان را بر مرکب ها سوار کنید تا ببینیم حرّ و یارانش چه خواهند کرد؟
اصحاب سوار شدند و زنان را جلوى کاروان حرکت دادند. ولى سواران کوفه پیش آمده و راه را بر آنان بستند. امام دست به قبضه شمشیر برده، بر سر حُرّ فریاد کشید و فرمود: «ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ! مَا الَّذی تُرِیدُ أَنْ تَصْنَعَ؟» [مادرت به عزایت بنشیند! مى خواهى چه کار کنى؟!]
حرّ پاسخ داد: به خدا سوگند اگر کسى از عرب ـ جز تو ـ چنین سخنى بر زبان جارى مى ساخت، پاسخش را مى دادم، هر که مى خواست باشد! امّا به خدا سوگند که من نمى توانم نام مادرت را [به بدی] بر زبانم جارى سازم! [📚 الفتوح، إبن أعثم کوفی، ۷۸/۵]
📽 پرده دوم
امام (ع) فریاد برآورد:
« أَما مِنْ مُغیثٍٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالی؟! اما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟!» [آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟ و آیا کسی هست که شرّ این قوم را از حرم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باز دارد؟]
حرّ با شنیدن فریاد امام، قلبش مضطرب و اشک از چشمانش جاری شد و در حالیکه بدنش به لرزه افتاده بود اندک اندک به خیام امام (ع) نزدیک شد و به مهاجر بن أوس، یکی از نزدیکانش چنین گفت: « سوگند به خدا خودم را در میان دوزخ و بهشت میبینم و من بهشت را بر میگزینم، هر چند که مرا پارهپاره کنند و بسوزانند!» آنگاه اسب تاخت تا خدمت امام رسید. [📚 تاریخ الطبری، محمد بن جریر، ۳۲۵/۴]
هیات محبّان الزّهرا(ع) نسبتا تازه تاسیسه و با توجه به بضاعت شهرستان و خیّرین و هیات امناش، هم برای پذیرایی و هم تجهیز حسینهی نیازمند یاری شماست.
شماره کارت به نام هیات محبّان الزّهرا(س):
5029081059241154
(برای رونوشت، شماره کارت را لمس کنید)
لطفا اگه نذر و نیّت خاصّی دارید، حتما فیش واریزی رو با توضیحات ارسال کنید.
حسینهی هیات فقط سقف و دیوار داره
نه سیمکشی توو کار نه گچکاری نه پنجره نه نور نه پنکه و هواکش نه کولر نه موکت یکدست...
هر چی هم که تابحال جمع شده برای برپایی دههی اول محرم بوده و موقتی...
فقط یه کولر تهیه شده که اونم سمت خانماست و حداقل دوتا کولر دیگه هم نیازه
پذیرایی هم یک شب درمیون دادیم اونم خیلی مختصر متاسفانه.
و خیلی موارد دیگه...
لازم به ذکره که حتّی بازنشر شما بدون هیچ واریزی میتونه شما رو در این امر خیر سهیم کنه.
هدایت شده از ضد
اینجا گالری عکس هایِ یک عکاس + گوشه ای از زندگیشه !
برایِ سفر به عکسهاش کلیک کن : 👇🏻💙
𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧 | 𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧
𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧 | 𝙥𝙝𝙤𝙩𝙤𝙜𝙧𝙖𝙥𝙝𝙚𝙧
زندگی یک معلم ابتدایی که عکاسی میکنه 👨🏻🏫🗞
اگه علاقه داری به عکاسی یا فرهنگیان کلیک کن تا قشنگ تر ببینیش 🌱👇🏻👀
https://eitaa.com/joinchat/4089512114C10365b0b99