🔻ویدئویی از کپرنشین‌های بلوچستان 🔹کودکان روستای بلوچستانی که آب نداشتن اما سرود عزیزم حسین و بابا رضا را حفظ بودند. 🔹گزارش تصویری یکی از قاب های حضور کاروان بابا رضا و عزیزم حسین در استان #سیستان_و_بلوچستان . بنت . روستای دِسک 🔹قاب بسیار زیبا از وضعیت فرهنگی 🔹قاب بسیار بد از وضیعت آب این منطقه #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻 صحبت‌های استاد #رائفی_پور درباره درگیری اخیر بین ایران و طالبان در مرزهای شرقی کشور 🔹 ۸ خرداد ۱۴۰۲ #رائفی‌_پور_صدای_ماست #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻احتمالا این سگ از نتایج تحقیقات بی اطلاع بوده وگرنه از استرسش کم میشد!! 🔹صدای جیغ طرف کل فضا رو گرفت #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻سردار حاجی‌زاده: ۸۰ هدف با موشک "خیبر" منهدم می‌شوند #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻از نماهنگ #خواهربرادری 🔹برادر یاره، برادر سایه‌اش مثل باباست 🔹خواهر دریا، خواهر مِهرش مثل مادرهاست #دهه_کرامت_مبارک #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻 فیلمی از لحظه ی شلیک مستقیم داعشی ها به هواپیمای بوئینگ 747 ارتش 🔹خلبان ارتش با وجود این سطح از حملات وسط فرودگاهی که تکفیری ها تا پشت دیواره هایش رسیده بودند هواپیما را فرود می آورد ... #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻 وقتی رحیم پور ازغدی درباره امروز صحبت میکرد، کی؟ ۱۵ سال پیش! 🔹 کجا؟ جلوی چشمان هاشمی رفسنجانی! #نجاستی_به_نام_اصلاحات #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻 غربیا اینجوری نمادهای همجنسبازان رو برای کودکان جا میندازن تا براشون عادی بشه و حتی بعد تبلیغش کنند 🔹 وقتی نسبت به پوشش و تبلیغ این نماد ها در ایران انتقاد می کنیم میگن حالا مگه چی شده چرا گیر می دین #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻 پوشیدن لباس‌های گشاد و پوشیده برای در امان ماندن از مردهای هیز و چشم و دل‌سیر، در نیویورکِ نایس و عزیز #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻 توییت مهم از مهاجرانی #تله_موساد #طعمه_ای_به_نام_طالبان #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil

🔻.. زمین گِلی و خیلی لیز بود. 🔹هر چند قدم دو یا چند نفر نشسته بودند و ما را به سمت جلو راهنمایی میکردند: «بروید جلو، ماشاالله، عراقی ها فرار کردند.» 🔹 چند قدم که رفتیم، از روی بدنی رد شدم که در حال جان دادن بود؛ جانم فشرده شد. اولین بار بود که چنین لحظه ای را مشاهده می کردم چه حالی به من دست داد. ۲-۳ متر آن طرف تر نوجوان کم سن و سالی آه و ناله می کرد و کمی آن طرف تر؛ دو نفر، یکی را که ترکش خمپاره خورده بود می بستند ولی هیچ کدام را در تاریکی نمی شناختم. 🔹 ناگهان به خود آمدم؛ خدایا چه می بینم؟ خدایا چه دردناک و چه مظلومانه، بچه ها درون خاک و گِل و خون می غلتند. دلم خدا را صدا کرد و قلبم فشرده می شد. خدایا این بچه ها، به چه جرمی مظلومانه و چطور در این جزیره ی دور افتاده جان میدهند ؟ 🔹کجایند مادرانشان ؟ 🔹اشک میخواست فوران کند که با خود گفتم؛ 🔹آیا الآن وقت گریه و زاری است؟ 🔹آیا باید سست شد؟ 🔹یا حسینِ مظلوم ع، الآن دیگر وقت رزم است و الان باید مقاوم بود؛ 🔹گریه به جای خودش .. 🔹 خاطرات شهید اسدالله قاضی 🔹برگرفته از کتاب «عملیات فریب» #شهیدانه #پایگاه_نظامی_سجیل @mensejjil