هدایت شده از مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
✨️ یک کلام، آقا موسی!
🔹️پای صحبت هر کدامشان بنشینی فقط یک کلام مشترک دارند. آقا موسی.
درکش سخت است. خیلی سخت. هیچکدام نه موسی میگویند نه آقای اسکندری و نه شهید اسکندری. از دهان همه فقط آقا موسی بیرون میآید. سراغ تئاتر را میگیری به آقا موسی میرسی. جریان سرود را میخواهی به آقا موسی میرسی. ورزش آقا موسی. کتابخانه آقا موسی. تکثیر و پخش اعلامیه آقا موسی. انتخابات آقا موسی. جنگ آقا موسی. خلاصه سرنخ همه چیز به آقا موسی میرسد.
🔸️ یکی با جذبه آقا موسی آمده مسجد. یکی با اخلاق خوبش آمده. یکی با صحبتش آمده. یکی با دیدارش و یکی هم با تعارفش.
مگر آقا موسی که بوده و چه کرده؟! درکش سخت است. خیلی سخت...
🔹️راستی این آقاموسی را از کجا میشود شناخت؟! توی کدام کتابی که برایش نوشته شده؟! توی کدام فیلمی که برایش ساخته شده؟! آیا بچههای امروز هم او را میشناسند؟! آیا شهرهای دیگر هم او را میشناسند؟! این آقا موسی کیست و با اینها چه کرده که فقط یک کلام میگویند آقا موسی؟!
درکش سخت است. خیلی سخت...
✍️ علی هاجری
#شهید_موسی_اسکندری
#مسجد
#قهرمانان_اهواز
#تاریخ_شفاهی
🆔 @resanebidari_ir
🆔 @ammarkhz
هنرمند مسجدی
مرحوم صادق خلج تعریف کرد که: هر وقت یکی از بچههای مسجد حجازی شهید میشد سریع میرفتم سراغ احمد تا ازش پارچه بگیرم. احمد مسئول تبلیغات بود. قواره را میگرفت توی دستش، میچسباند به سینه و دستش را به حالت کشیدن زه کمان میکشید. بعد قیچی میانداخت و میبرید.
هر وقت هم میگفتم: بابا تو هی اینجوری اندازه میگیری، کمه، جا نمیشه بنویسم! بیشتر بده.
میگفت: بیشتر نمیدم، جاش بده.
حرفش یک کلام بود و دوتا نمیشد.
یک روز ظهر توی مسجد بودم که احمد آمد و گفت: صادق این کلید رو بگیر، کلید انباره، هر کار میخوای بکنی دیگه خودت میدونی و این انبار. کلید را گذاشت توی دستم و رفت.
همان شب ساعت ۹ توی خانه پای اخبار نشسته بودم که مجری گفت : احمد رستگار، فیلمبردار صدا و سیمای خوزستان در حین تهیه گزارش از جبههها به شهادت رسید.
درجا خشکم زد! احمد؟! همین ظهر پیشم بود که....
صبح رفتم مسجد. کلید انداختم و برای اولین بار در تبلیغات را خودم باز کردم. منم به همان اندازه همیشگی از طاقه بریدم و برای شهادت احمد رستگار نوشتم.
احمد ذاتا هنرمند بود و همه فن حریف. ساخت سن تئاتر مسجد که خودش هم روی آن بازی میکرد، ساخت دکور، ساخت قفسههای کتابخانه مسجد، برقکاری و ساخت چراغهای رنگی برای جواب درست و غلط مسابقات سوال، تابلو نویسی و...
او سال ۶۰ وارد صداسیما شد و ابتدا در قسمت صدابرداری و بعد ساخت دکور مشغول بود. سپس علارغم مخالفتهای مسئولانش با پیگیری زیاد به عنوان فیلمبردار راهی جبههها شد تا راوی جنگ باشد.
سرانجام در عملیات فاو حین فیلمبرداری با اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید....
پ.ن: تابلوهای در تصویر یادگارهای احمد رستگار هستند که هنوز هم روی ستونهای مسجد میدرخشند.
✍️ علی هاجری
#روز_خبرنگار
#تاریخ_شفاهی
#مسجد_حجازی_اهواز
#شهید_احمد_رستگار
#هنر_مسجدی
#صدا_و_سیما
@kelkkhiyal