eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
39هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
303 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋 ♥️ از شهید نوید صفری هم دقیقا ۱ محرم امسال حاجت گرفتم 😭 ۱۲ سالی میشه هر سال یک محرم با خانواده عازم کربلا میشیم به جز ایام کرونا به صورت کاروانی نمیریم چون زیارت حر و بانو شریفه و سلمان و طفلان مسلم میریم و برنامه ما با برنامه کاروان ها جور نمیشه کلا تنهایی بیشتر دوست داریم بریم ۱۰ روزی هستیم اونجا ،امسال همسرم گفت نمیشه شما رو ببرم واقعا هزینه اش ندارم هتلی که پارسال شد ۵۰ میلیون امسال ۱۴۰ میلیون میشه براده روز .ما هم تعدادمون ۹ نفر خیلی گریه کردم واقعا دلم شکست همسرم گفت هزینه اش واقعا ندارم خودت که میدونی خیلی دوست دارم شما هم بیایید خلاصه از دو روز مونده به محرم هر چند ساعت یه بار با حالت نوحه میخوند کرررررربلااااا الهم الرزقنا بعد میخندید و من عصبی میشدم بعد میگفت شوخی میکنم انشالله سال بعد امسال شرمنده شدم ساک سفر همسرم بستم قرار بود چند ساعت بعد عازم مرز بشه که قبلش رفتیم روضه شب اول محرم اونجا یه هو یاد شهید نوید صفری افتادم با گریه تو اوج روضه گفتم آقا نوید تورو خدا کربلای منو جور کن من نمیدونم چطوری هزینه اش نداریم دلم تنگ محرم کربلاست ولی تو دلم هیچچچچچ امیدی نداشتم چون شب ساعت ۱۰ بود و ۴ صبح همسرم عازم بود یعنی چه اتفاقی قرار بود بیفته 😒ولی من گفتم بهش گفتم تو درست کن یه کاری کن سفر همسرم دیر تر بشه و پولی دستش بیاد مارو هم ببره منم قول میدم ۴۰ عاشورا طی ۵ روز زیر قبه امام حسین برات بخونم قول میدممم تمام ثوابش برا خودت ذره ای از ثوابش نمیخوام فقط جور کن ،به اون روضه شب اول محرم که بودم بعد روضه تا نشستم تو ماشین همسرم گفت از کی خواستیییی؟ گفتم چی رو ؟گفت کربلات گفتم جور شد؟ گفت ۵ دقیقه پیش .رفیقم زنگ زد گفت چرا زن و بچه نمیاری گفتم نشد سال بعد گفت یه خونه سه طبقه با تمام امکانات در اختیار شما 😭 بگو از کی خواستی ؟ گفتم شهید صفری گفت اوه اوه بگو دیگه چرا جور شد و من تا چند دیقه فقط گریه میکردم شهید صفری در عرض ۳۰ دیقه روضه ای که تمام شد حاجت منو داد و من به نذرم ادا کردم منتهی در ۵ روز ۴۰ عاشورا خوندم و الان ۳ روزی هست که برگشتم از سفر 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید🙂↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^ 🕊••ابࢪاهیم‌‌بابڪ‌نۅید‌دݪھا/ڪࢪامات‌شهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/2031288609Ce9fcf634b9
(🤍📷) همرزم‌شهید: حاجی خیلی شوخ بودند😇 یک روز رسیدم دیدم محسن اسیر های عراقی رو دور خـــودش جـمع کرده داره شـعار میده "یا صدام پیت حلبی" عراقی هم با شور و شوق دارن تکرار میکنند😅." متولد:۱۳۳۸ شهادت:۱۳۶۶/۵/۱۵ /🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀•° خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل‌من؛ نه گمان دار که وقتی فراموش‌ شدی🌿' 🌷
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #روایت‌_سوم_‌هم‌نفس✍ زد مادر روزی که همراه پدرت از تهران رفتم روستای طلابر چهارده
📚 ✍ وقتی تو به دنیا آمدی همین تهرانپارس بودیم خواهرت هشت ماهه بود که تو را باردار شدم از تو چه پنهان مادر خداخواسته بودی خیلی سعی کردم بی خیال آمدن بشوی؛ ولی سفت و محکم نشستی سرجایت هرچه من از بلندی میپریدم پایین عین خیالت .نبود سر وقت به دنیا آمدی شانزدهم تیر سال ۱۳۶۵ سفید و بور بودی و قدبلند مثل حالا تپل .نبودی پسر آرامی بودی فقط لج میکردی و غیر از شیر من هیچ شیری را نمیخوردی من هم دلم میخواست شیر کمکی بخوری و وزن بگیری؛ ولی تا آخر دو سالگی به هیچ شیری لب نزدی. دو سالگی ات همزمان شد با شهادت .برادرم دایی محمد که شهید شد. مامان بزرگ خیلی دلتنگ میشد هر هفته میآمد سر خاکش ما هم همراهش می آمدیم من همیشه تو و خواهرت را با خودم می.آوردم ما بزرگ ترها می نشستیم سرخاک و فاتحه میخواندیم و خاطره مرور میکردیم شما بچه ها هم میرفتید برای خودتان اطراف ما بازی میکردید و خوش میگذراندید. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗 /
16.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🇮🇷🎥› ظلم را عاقبتی نیست؛ به قرآن سوگند! فتح با ماست؛ به‌ لبخند شهیدان سوگند♥️✌️🏽! "گلزارشهدای مقاومت" 🌱
‹📷♥️› شهید جان را فروخت و در مقابل آن بهشت و رضای الهی را گرفت که بالاترین دستاوردها است! 📱/ 🍃
28.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
........🥀 هر کسی که به تو بدی می کند حتما از او کناره بگیر و اگر روزی از کار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو.  /🖤
Mahmoud Karimi - Mahtabo Mino Man (128).mp3
5.05M
••🎶🖤•• |🎧| ◉━━━━━━───────     ↻ㅤ  ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ اگر‌ آشفته‌ ات‌ کردند‌ یعنے‌ لایق‌ وصلے بھ او‌ نزدیك‌ تر‌ هستے‌ زمانے‌ کھ پریشانے♥️! 🎙[] https://eitaa.com/ebrahim_babak_navid_delha
وسایل‌خریداری‌شده‌برای‌موکب‌👆 از شریک شدن درموکبِ معراج الشهدا جانمونید😉 رفقای شهدایی برای خرید وسایل به خادم مجموعه که مسئول خرید هستند بدهکار هستیم.💸 شما میتوانید در این ایام با برکت در حد توان کمک کنید و بانی بشید🙂⇣⇣ ❤️
6104337339003897
💳 بنام(احمد خدابنده لو) بزنید‌ رو‌ شماره‌ ڪارت‌، ڪپۍ‌ میشه✌️ ان شاءالله سالانه چندین موکب با این وسایل برپا میشه و شما با کمک هاتون در تمام این موکب ها شریک هستید😇 🦋 آیدۍ‌ خادم‌ ڪانال‌ جهت‌ هماهنگۍ‌ با بانیان‌ و ارسال‌ فیش↯↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ⛺️••ڪانال‌موڪب‌مردمی‌معراج‌الشهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/3406954885C0c34736276
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°° شھادت، حکایتِ عاشقانه‌ آنانی‌ است‌ که‌ دانستند دنـیا‌ جاۍ‌ ماندن‌‌ نیست‌ و باید‌ پرواز‌ کرد!'‌🕊🤍 /
🦋 ♥️ در یکی از روزهای مردادماه مشغول روزمرگی‌هایم بودم که یاد گلدانهای خانه ی همسایه افتادم .آنها‌به مسافرت رفته و خانه و آبیاری گلدان‌را به ما سپرده بودند ... سریع لباس پوشیدم و کلید خانه ی آنها‌را برداشتم ناگهان به سمت موبایل رفتم و پیش خودم گفتم گوشی هم ببرم‌که‌اگر اتفاقی افتاد بتوانم با همسرم تماس بگیرم خلاصه منزل آنها واحد روبه روی خودمان بود وارد‌منزل همسایه شدم و شروع کردم به آب‌دادن به گلها متاسفانه آب‌ دبه هایی که گذاشته بود تمام شد همین‌طور که گوشی و کلید خانه روی مبل انداخته بودم یه ظرف برداشتم که از منزل خودمان اب بیاورم ( متاسفانه شیر فلکه ی آب آنها بسته بود) همین که خارج شدم.ناگهان درب واحد‌ بسته شد و یادم افتاد که درب ضد سرقت هست و تا کلید‌نباشد‌ امکان باز شدنش نیست کلید و گوشی هم روی مبل منزل همسایه جا مانده بود وارد خانه ی خودمان شدم و ماجرا را به همسرم‌گفتم متاسفانه اصلا درک نکرد و کلی هم حرف زد و عصبانی شدو گفت باید ده روز‌ بدون گوشی تحمل کنی ... من نمیتوانم قفل ساز‌ آورم و مسئولیت دارد خانه را به ما سپرده اند .... حتی حاضر نشد نگاهی به در بیااندازد ... به اتاق رفتم و با دل شکسته به شهید صدرزاده متوسل شدم گفتم من نمیدانم چگونه ولی همین امشب گوشیم را میخواهم ( کارهای مجازی زیادی برا انجام داشتم و ارتباط با بقیه) خودت برو درب و باز کن و گوشی و کلید را برایم بیاور .... شاید پنج دقیقه نشد همسرم خیلی اخلاقش تغییر کرد و صدایم‌زد مریم بیا گوشی را بگیر .. خیلی تعجب کردم پریدم بیرون و گفتم چه شد گفت یه کم دست کاری کردم در باز شد ..... به راحتی مثل اب خوردن درب ضد سرقت محکمی که باز شدنش کار کلید ساز و متخصص بود شهید صدرزاده برایمان باز کرد ... 🌷شما هم اگر کرامتی از شهدا دیدید برامون ارسال کنید🙂↯ 🆔@ya_fatemat_al_zahra ‌°•^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^•°^ 🕊••ابࢪاهیم‌‌بابڪ‌نۅید‌دݪھا/ڪࢪامات‌شهدا↯↯ https://eitaa.com/joinchat/2031288609Ce9fcf634b9