eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
36هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 #درادامــــہ.. گفت: کيشه (مرد)قسمت ميدم به آقا قمر بني هاشم علیه السلام که خيلي دوستش دا
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 :جــواد_رضــوانـے 🍂🍁🍂🍁🍂 آخرين باري که راهيان نور رفته بوديم شب آخر تو پادگان شهيد درويشي مستقر بوديم تا نيمه شب بيدار بوديم. من ديدم سيد حالت عجيبي داشت. به من گفت: جواد جان هوس روضه و توسل به امام حسين علیه السلام کردم يه دم بخون. ساعت سه نيمه شب شروع کردم خوندن! بچه ها کم کم بيدار شدند سينه زدند.گاهي به شوخي ميگفتيم شهيد چطوري؟! ناراحت ميشد ميگفت آخه من کجا و شهدا کجا؟!چرا اين حرفهارو ميزنيد؟ روز آخري که داشتيم از پادگان شهيد درويشي مياومديم، سيد بغض کرد،رفت با دست ميزد به ديوار پادگان ميگفت خداحافظ شهيد درويشي. فکر نکنم باز قسمتم بشه بيام پيشت. ديگه اين آخرين ديدار ما بود. درويشي جان، چوخ کيشي (خيلي مردي)خيلي برام دعا کن!! درويشي جان نوکرتم. دست ميزد به ديوار و اشاره به عکس شهيد درويشي ميکرد و باهاش وداع ميکرد.. يکي از بچه ها گفت سيد جان نگران نباش باز هم مييايم،تازه اگه ما هم نياييم تو که حتمًا مياي! مگه ميشه تو راهيان نور نياي؟! سيد نگاه نافذ و عجيبي کرد.وهمون آخرين باري شد که سيد در اردوگاه شهيد درويشي مهمان بود... خيلي دغدغه رفتن داشت. مدام ميگفت يعني ماهم قسمتمون ميشه بريم؟! خدايا تو راه اتفاقي برامون نيفته؟! اصلا يعني ميشه من اون روزي رو ببينم که پام به حرم عمه جانم حضرت زينب سلام الله علیه برسه. اي خدا، من رو هم قبول کن. بعد ميگفت هر چه خدا بخواهد. قدم به قدم ما حسابو کتابداره ... ... @ebrahimdelha 🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷