1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
ابراهیم همه بود ، همه ...
🌷ابراهیـم از یک طـرف پیکـر شهـدا را جمـع مـی کـرد. از یک طـرف بـه مجـروحیـن مـی رسیـد. از یک طـرف آرپیچـی مـی زد، از یک طـرف رگبـار، او همـه بـود، همـه...
پنـج روز از محـاصـره مـی گـذشت، تشنگـی امـانمـان را بـریـده بـود😓. مجـروحیـن از تشنگـی شهیـد مـی شـدنـد😭 و ایـن تنهـا راه سیـراب شـدن بـود! هـر بـار کسـی بـرای آب💦آوردن داوطلب مـی شـد. امـا گـویـی حکـم آسمـانهـاست کـه آب بـه خیمـه هـا نـرسـد.
#شهیدابراهیم_هادی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
🆔 @ebrahimdelha
کانال با ابراهیم هادی تا ظهور 👆👆
جای شهیده #سکینه_بیگم_نیک_نژاد خالی
سکینه به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از نقاط مرزی رفت تا کودکان محروم مهرانی را از نعمت #معلم بهرمند سازد.
تا جایی که به همراه شوهرش برای دختر دانش آموز مهرانی که با پدر نابینایش زندگی میکرد، #خانهای_ساخت. زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.
سکینه که شور و شعور وصف ناشدنیاش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با #تبلیغ در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت.
پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و #معاونت_مدرسه راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛
در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع #کارشناسی_ارشد مشغول به تحصیل شد.
با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به #جمعآوری_کمکهای_مردمی میپرداخت و سعی میکرد همزمان دانشآموزان را با آرمانها و #ارزشهای_انقلاب آشنا سازد.
تلاشهای سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانشآموزان او را #مادر صدا میزدند...
#یادش_باصلوات
@ebrahim_navid_delha
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
قسمتی از وصیتنامه شهیده #نسرین_افضل خطاب به همسرش☝️
#شهیده
#نسرین_افضل
#یادش_باصلوات
🔔 #حجاب_زیباست_ولی…
♥️•☜شهیدی گفت:
✍🏻«خواهرم…تو در سنگر #حجاب مدافع خون منی…»
♥️•☜شهید دیگری گفت:
✍🏻«خواهرم… استعمار از سیاهی #چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…» .یادمان باشد که تا ابد #مدیون این شهدائیم...
🌷↫شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت…
حجاب هم #فرهنگی است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمیدارد… .بانوی خوبم !
🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺
↯ 🇯🇴🇮🇳 ↯
💯پیشنهاد عضويت
❤️❤️👇👇👇
╔═. ♡♡♡.════♡══╗
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
╚═══♡═══. ♡♡♡.═╝
♡#انتشاربادرج_لینک_مجازاست♡👆
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
عکس دونفره با #حاج_همت ،برگه تردد شهیدحسن امینیفر😌👇
🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#خاطره_شهدا
نکته جالب زندگی عمو حسن در دوکوهه این بود که وی بعد از ورود، عکسی را با #حاج_ابراهیم_همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله گرفت📸 و هر مانعی را در جبهه با این عکس پشت سر می گذاشت، در واقع عکس با #حاج_همت به برگه مجوز وی تبدیل شده بود😃. گفتنی است او وقتی به واحد تبلیغات می رفت، بچه هایی تنبل آنجا تنبلیغات می گفت.
شهید حسن امینی فر برای نوجوان ها و جوان ها احترام زیادی قائل بود☺️. همیشه قبل از آنکه آنها به وی سلام کنند، او به این بچه ها سلام می کرد و آنها را بانام های «گلم» «شاخه نباتم» « پروانه من» خطاب می کرد😊. هرگاه کسی زودتر به او سلام می گفت، علاوه بر جواب سلام رزمنده ها ، دست آنها را می بوسید☺️. وقتی رزمنده ها تلافی می کردند او گریه می کرد و می گفت: من باید دست شما را ببوسم، شما بسیجی هستید و پاک، ولی شما از گذشته من چه می دانید؟😞
عمو حسن همیشه در، دیوار و ساختمان های دوکوهه را دست می کشید و به صورت خود می مالید.وی می گفت: دوکوهه متبرک است و با این کار خودم را متبرک می کنم. علاوه بر این لباسی را به یادگار از #حاج_ابراهیم_همت گرفته بود که علاقه زیاد این لباس باعث شده بود تا این رزمنده کمتر لباس نو بخرد.🙂
شهید حسن امینی فر همیشه برای رزمندگان اسلام حنا می گذاشت. وقتی به او می گفتند چرا برای خود حنا نمی گذاری، در جواب می گفت قرار است محاصن من به خون خضاب شود💔.عمو حسن بارها در زیر آوار جنگ ماند و هر بار که بیرون می آمد با خود می گفت این بار نیز نشد.☹️
اما سرانجام انتظار عمو حسن نیز به پایان رسید و وعده صادق محقق شد. در عملیات کربلای چهار محاصن عمو حسن به خون پاک خود خضاب شد، تا روز های پایانی دی ماه 1365 با پرواز در 70 سالگی او رقم بخورد🕊
#یادش_باصلوات🌹
...........☆💓☆.............
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
...........☆💓☆..................