✅🌻☀️⭐️🍀💠❤️🍏💎🍁💚
✋🌹🕊🍂🍀🌴
🌔⭐️☀️
🍂🌙
🌴
«یاٰ حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمـَّد! یاٰ عاٰلي بِحَقِّ عَلي! یاٰ فاٰطِرُ بِحَّقِّ فاٰطـِمِة! ...»
#دسته_جمعی_دعا_کنیم
💟پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
هرگاه جماعتى گِرد هم آیند و برخى دعا کنند و برخیشان آمین گویند، حتما خداوند، دعایشان را اجابت میکند.
‼️❗️‼️❗️‼️❗️‼️
#شمادوستان میتوانید در گروه ختم قرآن و گروه ذکر، برای حاجت روایی وشفای بیماران مدنظر
به آیدی زیر مراجعه بفرمایید.👇👇
#خادمین گروه ذکر:
@Marfou97
@Yamahdi_fp
#خادمین گروه ختم قرآن:
@Yazahra1373
@Soltani_Zahra
@Yamahdi2097
@ebrahimdelha🌺
🌴
🍂🌙
🌔⭐️☀️
✋🌹🕊🍂
✅🌻☀️⭐️🍀💠❤️🍏💎🍁
✨🍃🌺✨🍃🌺✨🌺🍃✨🍃🌺
••✾ِدوستان گرامی••✾ِ
سلام وعــرض ادب
✍منتظر دلنوشته هاتون هستیم...
✾دوستانی ڪه عنایت شهدا شامل حالشون شده
باعث افتخار ماست ڪه دلنوشته های خودتونو به آیدی زیر ارسال بفرمایید...☺️
••✾ِ✾•
@ashegeshohada:خادم دلنوشته
╔═ 🌺🍃════⚘ ═╗
✾ @ebrahimdelha✾
╚═ ⚘════🌺🍃 ═╝✨🍃🌺
#طنزجبهه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
نمی دانم چه شد که کشکی کشکی آر پی جی زن و تیر بارچی دسته مان حرفشان شد و کم کم شروع کردند به تند حرف زدن و «من آنم که رستم بود پهلوان» کردن.😎
اول کار جدی نگرفتیمشان. اما کمی که گذشت و دیدیم که نه بابا قضیه جدی است و الان است که دل و جگر همدیگر را به سیخ بکشند! 😳
با یک اشاره از مسئول دسته، افتادیم به کار.
اول من نشستم پیش آر پی جی زن که ترش کرده بود و موقع حرف زدن قطرات بزاقش بیرون می پرید.😷
یک کلاهخود دادم دست تیربارچی و گفتم: «بگذار سرت خیس نشوی. هوا سرده می چایی!»
تیربارچی کلاهخود را سرش گذاشتو حرفش را ادامه داد. رو کردم به آر پی جی زن و خیلی جدی گفتم: «خوبه. خوب داری پیش می روی. اما مواظب باش نخندی. بارک الله.»
کم کم بچه های دیگر مثل دو تیم دور و بر آن دو نشستند و شروع کردن به تیکه بار کردن!😅
- آره خوبه فحش بده. زود باش. بگو مرگ بر آمریکا!
- نه اینطوری دستت را تکان نده. نکنه می خواهی انگشتر عقیق ات را به رخ ما بکشی؟!😏
- آره. بگو تو موری ما سلیمان خاطر. بزن تو بر جکش.😐
آن دو هی دستپاچه می شدند و گاهی وقت ها با ما تشر می زدند. 😂
کمک آر پی جی زن جلو پرید و موشک انداز را داد دست آر پی جی زن و گفت: «سرش را گرم کن، گراش را بگیر تا موشک را آماده کنم!» و مشغول بستن لوله خرج به ته موشک شد. کمک تیربارچی هم بهش برخورد و پرید تیربار را آورد و داد دست تیربار چی و گفت: الان برات نوار آماده می کنم. قلق گیری اسلحه را بکن که آمدم!» و شروع کرد به فشنگ فرو کردن تو نوار فلزی. آن قدر کولی بازی درآوردیم که یک هو آن دو دعوایشان یادشان رفت و زدند زیر خنده.😂 ما اول کمی قیافه گرفتیم و بعد گفتیم: «به. ما را باش که فکر می کردیم الانه شاهد یک دعوای مشتی می شویم. بروید بابا! از شماها دعوا کن در نمی آد!»😂
📚کتاب رفاقت به سبک تانک، صفحه 34
#صلوات😇
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
╔═ 🌸════⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘════🌸 ═╝
مجله نیوزویک به نقل از ترامپ: در سفرم به #عربستان، ملک سلمان از بوسیدن دست همسرم دست نمیکشید؛ به او گفتم سه بار "بوس" کافی است.
بر گاوشیرده حرجی نیست و از خوک هم انتظار غیرت، بیعقلی است لذا بر #ترامپ و #ملک_سلمان نباید خرده گفت اما به حال امید بستگان و اجیران ایشان باید تأسف خورد!
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیری،
بدان که دست دیگرت در دست خداست...
سیل اخیر و ویرانی ها باعث شد تا باردیگر دست در دست هم دهیم به مهر و همه ی انچه ک در توان داریم چه جانی چه مالی چه فکری در طبق اخلاص بگزاریم و ازاین امتحان الهی سربلند بیرون بیاییم
🍀🍀🍀🍀🍀
#نیازمند_یاری_سبزتان_هستیم
🍀🍀🍀🍀🍀
منتظر مهربانی هایتان هستیم
♦️لازم به ذکر است بسیج برای جذب کمک های مردمی از بانک مرکزی مجوز گرفته است.
🔸گفتنی است شماره حساب جاری طلایی نزد بانک سپه بنام حوادث غیرمترقبه سازمان عبارت است از:
5151818086011
🔸شماره شبا:
IR030150000005151818086011
🔸شماره کارت:
5892101214485209
╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗
@ebrahimdelha
╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺
#قسمت دهم
#ادب
#به روایت برادر و دوستان شهیــ🌹ــد
🌺🌺🌺
⏪ رابطه اش بامادرم خيلي صميمي ومعنوي بود.💫 بعضي شبها باهم مباحث مذهبي
ومعنوي رو شروع ميكردند ومطالب خوبي ازهمديگر ياد مي گرفتند.💫
اما يکي از بارزترين ويژگيهاي #سيد، احترام فوق العاده اش به والدين بود.💫
هر
سال اسفند که بحث راهيان نورپيش مي اومد ميگفتيم #سيد امسال هم رفتني هستي⁉️
ميگفت معلوم نيست⁉️بايد مادرم اجازه بده.💫
اگر کارهاي مادرم تموم شد من هم
رفتني هستم.💫
تمام کارهاي مربوط به خانه تکانيو...را انجام ميداد وبعدميرفت.💫
هر
وقت هم پيش ما به مادرش زنگ ميزد ميگفت: سلام مامان جان 😊 بچه ها مسخره
ميکردندميگفتندچقدربچه ننه اي❗️
اينحرفها مال بچه سوسول هاست نه شما⁉️
ميگفت من کوچيکشم❗️ نوکرشم❗️ احترامش برام واجبه.💫
خادم الشهــ🌹ـــدا هم که ميشد روزي چند بارتلفني با مادرش حرف ميزد.💫هميشه
ميگفت: مامان جون دعا کن🙏 ما اينجا موفق باشيم.💫
مادر #سيد بسيار مؤمن و سخت
کوش بود.💫
در امرتهيه جهيزيه خيلي تلاش ميکرد.💫 از اطرافيان کمک ميگرفت.💫
به فقرا رسيدگي ميکرد.💫بارها من لوازماتي که همسايه ها جمع ميکردند با ماشين
ميبردم تحويل مادر #سيد ميدادم.💫
#ادامه دارد👇👇
@ebrahimdelha
🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺