eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
40.2هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
5هزار ویدیو
555 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_namazshab @bab_al_zahra ⛺️موکب↯ @meraj_shohada_mokeb ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra
مشاهده در ایتا
دانلود
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
{﷽} بعضی‌ها مثل گل‌اند ... کنارشان که می‌نشینی، حتی اگر حرف نزنند یا نگاهشان نکنی در قلبت می‌نشینن
💭🌱 جانماز جیبی کوچکش را از پاکت درآوردند و باز کردند. فکر می‌کنید توی جانمازش چی گذاشته بود؟ یک کارت جیبی زیارت عاشورا که عکس رفیقش شهید سعید علیزاده رویش بود.❤️ ختم استغفار امیرالمؤمنین، تسبیح آبی که ساعتش را هم به آن وصل کرده بود و عکس رفیق شهیدش علی خلیلی. هرچه چشم چرخاندم که پلاکش را ببینم ندیدم. همان پلاکی که توی سفر راهیان‌نوری که با هم رفتیم برای خودش سفارش داد و گفت رویش بنویسند دو همکار: شهید رسول خلیلی و شهید نوید صفری!🔗🌻 طرف دیگر پلاک هم عکس شهید رسول را زده بود. انگار پلاک وقت شهادت گردنش بوده که دیگر برنگشت...👣❤️‍🩹 🌹
••{﷽}•• سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم. سلام بر شهدا...!🌱 ❤️
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
••{﷽}•• سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،
••🌸•• دوست شهید: من دوست 15 ساله آقا نوید هستم. در مسجد با ایشان آشنا شدم. در بسیج محل مسئول نیروی انسانی بود. چند سالی هست که با هم یک روضه هفتگی منزل آقای رسولی راه انداخته‌ایم. که من و ایشان و آقا مرتضی از بنیان گذاران این روضه بودیم. تقریبا هر هفته با هم روضه می‌خواندیم. گاهی با هم در تلگرام هماهنگ می‌کردیم که امشب از چه کسی روضه بخوانیم. هر هفته دور هم جمع می‌شدیم و زیارت عاشورا و روضه خوانی داشتیم. بعدش نوید از خاطرات سوریه برایمان تعریف می‌کرد📚 نوید خیلی مقید بود که شب‌های جمعه دعای کمیل حاج منصور را در حرم شاه عبدالعظیم(ع) حضور داشته باشد. با هم خیلی مزار شهدا می‌رفتیم. همه حرفش هم با ما این بود که دعا کنید من شهید شوم. آنقدر هم پیگیری کرد و در روضه‌ها خواست تا به آرزویش رسید🙂🕊 /🌿••
•[﷽]• ✍🏻
از 
صفات بارز اخلاقی
 شهـــیـد:
احترام بسیار زیاد به پدر و مـادر مودب و با حیا،بسیار دلسـوز، اهل فکر و صبور،شوخ طبع، بسیار کار راه انداز و توانمند بودند.❣ 😍 🦋🌱
3.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸❤️°°° بہترین ‌رفیقش شد رسول ! مزارش ‌شد پاتوقِ دلتنگـے‌هاشو ، همہ ‌آرزوش ‌شد شہادت (: آقا نوید قصہ ما ‌الان ‌چند ‌قدم ‌با‌ رسول ‌فاصلہ داره اونم ، ‌آروم ‌خوابیده ‌ تو قطعہ ‌شہدا مـــــثل ِ‌رســـول♥️ ! + بلدے ‌از این ‌رفیق‌ بازے‌ها ؟ وصیتش ‌بود کنار ، رسول ‌خاکش‌ کنن !(: 🦋 🌱
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
••﷽•• شهید کسی است که در میدان جنگ و در خدمت امام یا نائب او کشته شود و هرکس در زمان امام زمان (عج)
..♥️ مادر بزرگوار شهید: «نوید من، عاشق امام حسین بود. از همان بچگی که می‌بردمش توی روضه‌ها و پای دیگ‌های نذری، کمک حال مجلس بود. بچه که بود دود کردن اسفند مجلس با او بود، بزرگ‌تر هم که شد، دیگر ماه محرم نویدی نمی‌دیدیم. وقف جلسات روضه بود.روی پیراهن سیاهش خیلی حساس بود. می‌گفت، «این لباس خیلی حرمت دارد.» نویدم حرمت نگه‌دار بود. همین بود که به آرزویش رسید. دلش می‌خواست شبيه اربابش شهید شود. این حرف‌ها را به من نمی‌زد. توی دفترهایی که از او به یادگار مانده، نوشته است. به من فقط همیشه می‌گفت، «برایم دعا کن مادر‌..‌.» 🤍
«﷽» “ای شهیــــــــــــد” ای آنکه بر کرانــه ازلی و ابــدی وجود برنشستــه ای ،💫 دستـــــی برآر و ما قبــرستــان نشینــان عادات سخیف را از این مجلــاب بیــــــرون کش! 🌱
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
⊰•﷽•⊱ ✓متّقين كسانى هستند كه در راحت و رنج انفاق مى كنند و خشم خود را فرو مى برند و از خطاى مردم مى
❤️••• خیلی وقت ها که توی هال می نشینم، به جای خالی نوید نگاه می‌کنم، می‌روم توی فکر و خیال همان روزها. یادش به خیر! یک بار نشسته بودیم کنار هم. میوه می خوردیم و اخبار می دیدیم. خبر بازگشت پیکر شهدا را پخش می کرد. من گفتم: «ببین دسته گل مردم سالم رفته حالا یه تیکه استخون برگشته.» یک تکه سیب را زد سر چاقو و گرفت سمت من. گفت: «نه بابا نگو یه تیکه استخون، این شهدا ماندگارن، اثری که برای حفظ اسلام دارن، هیچ وقت از بین نمیره، همین استخون خیلی باارزشه.» 🕊
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
••{﷽}•• سلام بر آنهایی که: از نـــــفس افـــتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت
••🍂🕊•• همسر شهید : قرار بود بعد از اینکه رفتم سوریه بعد از سه روز زیارت باهم برگردیم تهران(حدود چهل و پنج روز قبل از شهادت)، اما جور نشد و آقانوید موندنی شد. تنها از سوریه برگشتم. خانواده خودم و آقانوید آمده بودند استقبالم فرودگاه. مادرشوهرم تا چشمش بهم افتاد گریه امانش نداد.🥺 ازاون بالا دیدم که همینطور اشک میریزه.😢 از مقدار وابستگی و محبت مادر پسری شان خبر داشتم و می دانستم همین مدت دوری هم برایش خیلی سخت بوده، وقتی رسیدم با گریه گفت تنها اومدی. کاش نویدمم باهات بود. یکی از دوستان آقانوید جلو آمد و گفت: حاج خانوم نگران نباش، نوید هم زود برمیگرده. الان شرایط سوریه خیلی آرومتر شده. مادرشوهرم با بغض گفت: دلم خیلی براش تنگه. بهش گفتم وقتی برگرده هفت دور، دورش میگردم و قربون صدقه ش میرم… گذشت تا روزی که آقانوید برگشت، اما نه آنطور که انتظار می رفت. نتوانست مثل همیشه جلوی پای مادر عزیزش بلند بشه، اما مادر به قولش عمل کرد. به محض ورود به اتاق معراج، گفت برید کنار، من به پسرم قول دادم هفت دور، دورش بگردم💔... 🌷 🕊
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
«﷽» 💕همزاد کویرم تب باران دارم در سینه دلی شکسته پنهان دارم در دفتر خاطرات من بنویسید من هر چه که دا
..🤍 من هنوز هم با نوید زندگی می‌کنم. رمزمان را می‌خواهید بدانید، «السلام علیک یا ابا عبدالله الحسين (ع)» خود نویدم قبل از شهادتش برایم این رمز را انتخاب کرده، «مادر بدان اگر شهید شدم غصه ندارد، بلکه برای خودم و شما افتخار دارد. من منتظرم شما بیایید و همه چیز را برای شما مهیا کنم، به شرط صبر و استقامت و ایمان البته.🥲 هروقت یک سلام به سیدالشهدا (ع) بدهی، من کنار تو حاضر هستم. بدان من را به حضرت زینب (س) سپرده‌ای و از این به بعد پسر حضرت زینب (س) شده‌ام☺️! تمام زندگی سعی کردم، هر کاری داری انجام بدهم تا دلت شاد شود. از کارِ خانه تا کار فنی و حال باید در عرصه جهاد دیگر به مادر شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) خدمت کنم. تمام هدفم این است از طرف حضرت زهرا (س) برای مدافعان و خود حضرت زینب (س) خدمت کنم و ثوابش را به حضرت زهرا (س) هديه بدهم🌹. ان‌شاءالله... من منتظر شما هستم و از شما جدا نیستم.» 🪴
«» أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَن‌ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌ اند که خدا قلب‌ هایشان را برای تقـــوا امتحان کرده..! 🦋 🤍
«» آن‌ بٰاد کہ‌ آغشته بہ‌ بویِ‌ نفسِ توست؛ از کوچه‌ی‌ مٰا کاش گذر داشتِه‌ باشد✨(: 🌱 😍 .