eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
35.9هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
💟امام سجاد (ع): 💠هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکنید. #نماز_اول_وقت *┄┄┄••❅🔲❅••┄┄┄* @ebrahimdelha *┄┄┄••❅🔲❅••┄┄┄*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلاااااااام😇 🌺نماز همگی قبول باشه ان شاءالله☺️ ⚜خب با اجازتون بریم باقے مونده کتاب رو ورق بزنیم😃😉 بِسْمِـ اللّٰہ .. 👇 [❀ @ebrahimdelha ❀]
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀 🌷ابوجعفر🌷 به نقل از: حسین الله کرم،فرج الله مرادیان روزهاي پاياني سال 1359 خبر رسيد📢بچه های رزمنده، عمليات⚔ديگری را بر روی ارتفاعات🏔بازی دراز انجام داده اند. قرار شد هم زمان بچه های اندرزگو👥، عمليات نفوذی در عمق مواضع دشمن انجام دهند. برای این کار به جز ابراهیم💚، وهاب قنبری، رضا گوديني و من انتخاب شديم☺️ شاهرخ نورايي و حشمت كوه پيكر نيز از ميان كردهاي محلي با ما همراه شدند.👬 وسايل لازم كه مواد غذايي🍞و سلاح 🔫و چندين خوردو ضد مین🛡بود برداشتيم. با تاريك شدن هوا🌌به سمت ارتفاعات حركت كرديم🚶. با عبور از ارتفاعات، به منطقه دشت گيلان رسيديم. با روشن شدن هوا🌄در محل مناسبي استقرار پيدا كرديم و خودمان را مخفي كرديم😎. در مدت روز، ضمن اســتراحت😇، به شناســايي مواضع دشــمن و جاده هاي داخل دشت🏞 پرداختيم. از منطقه نفوذ دشمن👺نيز نقشه اي📝 ترسيم كرديم. دشت روبروي ما دو✌️جاده داشــت كه يكي جاده آســفالته (جاده دشــت گيلان)🛣و ديگري جاده خاكي بود🏞كه صرفًا جهت فعاليت نظامي⚔ از آن استفاده ميشد. فاصله بين ايــن دو جاده حدوداً پنج 🖐كيلومتر بود. يــك گروهان عراقي با استقرار بر روي تپه ها و اطراف جاده ها امنيت👀 آن را برعهده داشتند. 💖 [❀ @ebrahimdelha ❀] 🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀 با تاريك شدن هوا🌌و پس از خواندن نماز📿 حركت كرديم. من و رضا گوديني به سمت جاده آسفالته 🛣و بقيه بچه ها به سمت جاده خاكي🏞رفتند. در اطراف جاده پناه😎گرفتيم. وقتي جاده خلوت شــد به ســرعت🏃 روي جاده رفتيم. دو✌️عدد مين ضد خودرو را در داخل چاله هاي 🕳موجود كار گذاشتيم😏. روي آن را با كمي خاك پوشانديم و سريع🏃به سمت جاده خاكي حركت كرديم😶.از نقــل و انتقالات🚙نيروهای دشــمن معلوم بود كــه عراقي ها هنوز بر روي بازي دراز درگير⚔ هســتند. بيشــتر نيروهــا و خودروهاي🚙 عراقي به آن ســمت ميرفتند😉. هنوز به جاده خاكي🏞نرسيده بوديم كه صداي انفجار مهيبي💥 از پشت سرمان شنيديم👂. ناگهان هر دوي👥 ما نشستيم و به سمت عقب برگشتيم😑! يك تانك عراقي روي مين رفته بود و در حال سوختن🔥بود. بعد از لحظاتي گلوله هاي داخل تانك نيز يكي پس از ديگري منفجر💥 شــد. تمام دشــت از ســوختن تانك روشن🌋شــده بود. ترس و دلهره😰عجيبي در دل عراقي ها افتاده بود😏. به طوري كه اكثر نگهبان هاي عراقي👮 بدون هدف شليك🔫 ميكردند. 💖 [❀ @ebrahimdelha ❀] 🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀
🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀 وقتي به ابراهيم و بچه ها👥رسيديم، آنها هم كار خودشان را انجام داده بودند😌. با هم به سمت ارتفاعات🏔حركت كرديم. ابراهيم گفت: تا صبح🌤وقت زيادي داريم. اســلحه و امكانات هم داريم😊، بياييد با كمين زدن👀، وحشت بيشتري در دل دشمن👺ايجاد كنيم😉. هنوز صحبت هاي ابراهيم تمام نشده بود که ناگهان صداي انفجاري💥از داخل جاده خاكي🏞شــنيده شد👂. يك خودرو عراقي🚙روي مين رفت و منهدم شد. همه ما از اينكه عمليات⚔موفق بود خوشحال شديم😇. صداي تيراندازي🔫عراقي ها بسيار زياد شد. آنها فهميده بودند كه نيروهاي ما در مواضع آنها نفوذ كرده اند👀 براي همين شروع به شليك خمپاره و منور🎆كردند. ما هم باعجله به سمت كوه رفتيم🏃. روبروي ما يك تپه بود. يكدفعه يك جيپ🚙عراقي از پشــت آن به سمت ما آمد😱. آنقدر نزديك بود كه فرصتي براي تصميم گيري باقي نگذاشت!😨 بچه ها ســريع سنگر گرفتند و به سمت جيپ شليك كردند🔫. بعد از لحظاتي به سمت خودرو عراقي🚙حركت كرديم. يك افسر👤عالی رتبه عراقي و راننده او كشته شده بودند😵. فقط بيسيم چی📞آنها مجروح روي زمين افتاده بود. گلوله به پای بيسيم چی عراقي خورده بود و مرتب آه و ناله ميكرد😰. 💖 [❀ @ebrahimdelha ❀] 🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀⚜🎀
⬅️❣این قسمت هم تمام شد .. حتما منتظر باشید تا فرداشب برگردم و قسمت بعدی داستان علمدار ڪمیل رو براتون تعریف کنم😊🌷 🌌شــبتون زهــ♡ــرایی🌠 🔸التماس دعا [❀ @ebrahimdelha ❀]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 به شهید عزیز تا نزدیک خط دشمن رفتیم. یک هفته ای می شد که عراقی ها روی این خط کار می کردند. دژ قرص و محکمی از آب در آمده بود.😑 جلو دژ موانع زیادی توی چشم می زد، جلوتر از موانع هم، درست سر راه ما، یک دشت صاف و وسیع خودنمایی می کرد. اگر مشکل موانع را می توانستیم حل کنیم، این یکی ولی کار را حسابی پر دردسر می کرد.😓 با همه این احوال، بچه ها به فرمانده تیپ می گفتند: شما فقط بگو برای برگشتن چه کار کنیم.😟 🌱 ما می رفتیم تو دل دشمن که عملیات ایذایی انجام بدهیم. برای همین مهم تر از همه، قضیه سالم برگشتن نیرو بود.👌 فرمانده تیپ چند تا راهنمایی کرد. عملاً هم کارهایی صورت دادیم، حتی گرایمان را، رو حساب برگشتن تنظیم کردیم. ⚜ از شناسایی که بر گشتیم، نزدیک غروب🌄 بود، بچه ها رفتند به توجیه نیروها. من و عبدالحسین هم رفتیم گردان خودمان. ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════⚘ ═╝
🕊یا غیـــاث من لا غیـــاث لــه الســلام علیـک یـا علـــی ابن موســی الرضـــا المرتضـــی✋ ◾️حالا ڪه نیامدم دمتــ را بفرستــ من نیستم آنجاڪرمت را بفرستــ گفتم ڪه مریضم و دوا میخواهم پس گرد و غبار حرمتــ را بفرستــ▪️ ساعــت #هشت به وقــت امام #رضا به نیابـــت از جمیـــع شهــدا 🕊و به ویــژه #شهید_رسول_خلیلی (مدافع حرم) @ebrahimdelha ◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام،شبتون بهشت✨ بااجازه تون بریم ادامه روایت زندگی من رو باهم بخونیم😊 بسم الله👇 @ebrahimdelha🏴