eitaa logo
معراج شهدای کرمان
6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
170 فایل
#خاطرات-سردار-دلها🌷 #تشیع‌وتدفین‌،وداع باشهدا🌹 #موکب‌داری‌اربعین‌درکربلا⛺️ #دلنوشته‌عکس‌زندگینامه‌‌خاطره‌و....🎞📸📝 گلزار راعاشق شوی...🤗 اخرشهیدت میکند🌺 🍀نشانی:کرمان،بلوار آیت الله خامنه ای روبه روی گنبدجبلیه پیشنهادات و انتقادات @ad_merajshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
در چنین روزی ۱۳۶۰ حضرت آیت الله ای در مورد سوء قصد گروهک تروریستی قرار گرفتند و شدند. احفظ قائدنا الامام الخامنه ای الی قیام مولانا المهدی (عج) به برکت صلوات برمحمد وال محمد هُمْ 🌹 @merajshohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگذار کنم فرش سرِ راھ تو دل را... ❤️ عجل لولیک الفرج بحق الزینب الکبری(سلام الله علیها) 📲 ❇️ @merajshohadaa
معراج شهدای کرمان
دشمنان به جای حاج قاسم ماشین علی را زدند علی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت. علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی پنجم ماه مبارک رمضان، ساعت 11 صبح با زبان روزه آماده مأموریت شدند. علی آقا مرتباٌ به دوستانش می‌گفت: «من امروز به شهادت می‌رسم و شب بعدی درمیان شما نیستم. ... آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودرو پر از مهمات و سلاح‌های انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور می‌کنند و مورد هدف موشک قرار می‌گیرند. پیکر ارباٌ اربای علی را حاج قاسم از روی انگشتر شناسایی کرد بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچه‌ها می‌رسد، خیلی متأثر می‌شود و به گفته هم‌رزمان شهید خیلی گریه می‌کند. حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد. به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. بعداٌ دوسه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.» بعداٌ که حاجی هم شهید و دستش از بدنش جدا شد، "روضه دست" دوباره برای ما زنده شد. علی مجموعاٌ هشت یتیم را سرپرستی می‌کرد علی دو خط تلفن داشت که یکی در سوریه مفقود شد و دیگری در منزل بود. چند روز بعد از شهادت گوشی‌اش زنگ خورد و دخترم جواب داده بود. خانمی قصد داشت علی را برای افطار دعوت کند. از کمیته امداد تماس گرفته بود و به دخترم گفته بود که مراسم دیدار با حامی داریم. دخترم متوجه منظورش نشده بود و گفته بود که علی در سوریه به شهادت رسیده است.کارمند کمیته امداد توضیح داده بود که دو خانواده و سه یتیم تحت پوشش حمایت مالی علی بودند. یعنی علی مجموعاٌ هشت یتیم را سرپرستی می‌کرد. تازه بعد از یک عمر زندگی با علی فهمیدم که درآمدهایش را کجا خرج می‌کرد. من که مادرش بودم، نفهمیدم علی چه کاری می‌کرد. حرم شهید علی امرایی روحش صلوات صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم