وقت رفتن ما را به خانه مادرم برد
و گفت:
مامان بيا اين دخترت با يک دانه اضافه، امانت بود دستم مواظب امانتم باشيد
هوای كوثر را داشته باشيد، بيقراری نكند، خيلی مراقب محمدامينم باشيد خوب تربيتش كنيد تا همواره باولايت باشد.
آخرين باری هم كه زنگ زد سه روز قبل از #شهادتش بود راستش همهاش به عليرضا ميگفتم خيلی مراقب خودت باش يعنی شايد تا پايان تماسمان ۱۰ بار به #عليرضا همين را ميگفتم
كه ناگهان گفت:
باشد اما داری ميزنی زيرش تو بايد دعا كنی من برم بايد خودت را آماده كنی كه ديگر برنگردم و ديگر برنگشت ...
#شهید مدافع حرم #علیرضا_بریری
به یاد همسران صبور و زینبی شهدا
#عاشقانه
#یادت_باشد
🆔 @merajshohadaa
تو حاشیه تشیع پیکر #شهید_بریری قبل از اینکه تابوت #شهید رو بزارن تو ماشین، دیدم دوتا مادر گریون تو ماشین نشستند.
یکی نقاب داشت و نشناختمش ...
اما اون ته ماشین یه مادر، تو دستش گل نرگس بود و منتظر تابوت #شهید، البته دستاش هم میلرزید ...
#مادر_شهید_بلباسی بود ...
دلش تنگ شد واسه پسرش اومده بود استقبال دوست #محمدش ...
تابوت که رفت تو ماشین خم شد و تابوت و بوسید ...
حس #مادرانه، #دلتنگی، #انتظار و #چشمان_خیس رو تو یه لحظه پشت ماشین دیدم ...
#شهید مدافع حرم #علیرضا_بریری
#امان_از_دل_زینب
🆔 @merajshohadaa