eitaa logo
مرصاد
899 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
120 فایل
ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش به آمریکا بگویید از دست ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر فرمانده کل قوا اعلام آتش به اختیار کردن جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان @aliakbar_ajorloo علی اکبر آجرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 روایت سردار غلامپور از عملیات کربلای ۵ 4⃣1⃣ چند دقیقه پس از رفتن فرمانده لشکر41 ثارالله، فرمانده لشکر31 عاشورا وارد قرارگاه شد و گزارشی از وضعیت لشکر خود را ارائه کرد. گزارش‌های او برخلاف گزارش فرمانده لشکر ثارالله امیدوارکننده بود. وی گفت: دیشب تا پانصد متری موانع دشمن رفتیم. امشب می‌خواهیم کمین‌های دشمن را شناسایی و معبرها را تعیین کنیم. از فردا شناسایی‌ها را تعطیل می‌کنیم، چون ممکن است لو برود و دشمن هشیار شود. غلامپور ضمن تشویق فرمانده لشکر عاشورا، تذکراتی درباره مانور عملیات به امین شریعتی داد و گفت، حتماً روی مانورتان کار کنید، بچه‌ها [فرمانده گردان‌ها] را خوب توجیه کنید. البته یک پیشنهاد کلی این است که حد عملیات از پنج‌ضلعی به‌سمت پاسگاه زید و خشکی‌های آن‌طرف زید گسترش پیدا کند. مرتضی (فرمانده لشکر25 کربلا) نسبت‌به این منطقه انگیزه پیدا کرده و می‌گوید من آماده‌ام از این محور وارد عمل شوم. امشب با آقا محسن مطرح می‌کنیم تا ببینیم نتیجه چه می‌شود. شما بروید به کارهایتان برسید. وقت را از دست ندهید. با رفتن امین شریعتی از اتاق فرماندهی، غلامپور که می‌دانست جلسه امشب با فرماندهی کل به طول خواهد انجامید، دراز کشید و مشغول استراحت شد، اما هنوز پتویش را روی سرش نکشیده بود که برادران مهندسی سپاه و جهاد وارد اتاق شدند. غلامپور بلافاصله از جا برخاست و پتو را به گوشه‌ای انداخت و با آنها سلام و احوالپرسی کرد. آنها هم با عذرخواهی در کنار اتاق نشسته و وارد بحث مهندسی شدند. آقای فروزش پس از گفتن خسته نباشید به غلامپور صحبت خود را چنین ادامه داد: ظاهراً اصلی‌ترین مشکل عملیات اقدامات مهندسی است که باید سریعاً انجام شود، ما همه توان جهاد را وارد منطقه کرده‌ایم. البته کارهایی در فاو و هور داریم که نمی‌شود آنها را تعطیل کرد، بالاخره این مناطق هم مهم هستند و احتمال حمله دشمن به این مناطق هست. ما باید ضمن تقویت مناطق پدافندی، تمرکز را روی شلمچه بگذاریم که با این امکانات محدود، کمی دشوار است. غلامپور که نمی‌خواست وارد بحث‌های کلی و مناقشه‌انگیز شود، بلافاصله نیازهای اصلی عملیات آینده را مطرح کرد و گفت: برای پل روی کارون باید فکر شود. اگر روی پل کار نشود، ما در عمل هنگام روز پل نداریم. باتوجه‌به اینکه عقبه برخی یگان‌ها آن‌سوی کارون است، ما به این پل در روز هم احتیاج داریم. غیر از این باشد، هیچ کارمان پیش نمی‌رود. وفایی: خب ما می‌گوییم پل در روز هم دایر باشد. مبلغ: جادة فجر چه شد؟ غلامپور: دارند کار می‌کنند، فعلاً داریم گل‌وشل‌ها را می‌ریزیم بیرون. الآن مشکل اساسی که داریم کار در خط یگان‌هاست. بچه‌ها نیاز شدیدی به کمپرسی دارند. مشکل دیگر نداشتن لودر120 است که تیپ مهندسی 45 ندارد. وفایی: خب با تیپ مهندسی 42 قدر تعویض کنند. غلامپور: مشکل دیگر ما پل خیبری است. اگر بتوانیم سه کیلومتر پل خیبری بزنیم. خیلی از مشکلاتمان حل می‌شود. وفایی: هیچ کجا به این اندازه (سه کیلومتر) پل خیبری نداریم. باید پل‌های خیبری یگان‌های مهندسی سپاه و جهادها را جمع کنیم تا بشود سه کیلومتر. مشکل بعدی نصب پل‌هاست، شما نصب‌کننده را به ما معرفی کنید، ما پل‌ها را می‌دهیم. غلامپور: لشکر 42 قدر نصب می‌کند. استحکامات هم مشکل بعدی است که حل نشده است. مبلغ: پل‌ها را با سازمان می‌خواهید یا فقط پل‌ها را نیاز دارید؟ غلامپور: نه سازمانش را نیاز نداریم، فقط پل‌ها را می‌خواهیم. آقای عطار (مسئول لشکر مهندسی 42 قدر) توانایی زدنش را دارد. کمپرسی را چه کنیم؟! اینکه هنوز حل نشده است. مبلغ: ان‌شاءالله جور می‌شود، به شما واگذار می‌کنیم. رضوی: آقای مبلغ این‌طوری نگویید که اینها فردا دل ببندند. فروزش: نه، اصلاً نمی‌توانیم بدهیم، نداریم. غلامپور: خب کمپرسی‌های مردمی را ببریم پشت خط و کمپرسی‌های خودمان را ببریم داخل خط. فروزش با خنده: حالا اینجا هیچ کس نمی‌پرسد که عملیاتی که بیست روز کار دارد، ما چطور رفته‌ایم در خط؟! غلامپور: آن موقع تدبیر چیز دیگری بوده و حالا تدبیر چیز دیگری است. پیگیر باشید @mersad598
🍂 🔻 روایت سردار غلامپور از عملیات کربلای ۵ 3⃣1⃣ محرابی گزارش خود را شروع کرد و گفت، در این عملیات روز و ساعت شروع حساس‌ترین مسئله است. دشمن روی منطقة آب‌گرفتگی کاملاً دید دارد. باید در تعیین روز و ساعت عملیات به این مسئله توجه کرد. امروز با سرعت شناسایی یگان‌ها را آوردیم پای کار. نیروهای شناسایی لشکر عاشورا و لشکر فجر تا پانصد متری دشمن را شناسایی کرده‌اند. لشکر ثارالله را دیشب آماده کردیم، ولی نرفتند، قرار شد امشب آنها را ببریم زیر پای دشمن. به تیپ الغدیر هم دکل تحویل دادیم تا محورشان را دید بزنند. نیروهای شناسایی الغدیر را امشب می‌بریم به‌سمت پاسگاه بوبیان. امشب دو نفر از لشکر ثارالله، دو نفر از لشکر عاشورا و یک نفر از تیپ الغدیر را می‌بریم برای شناسایی خط دشمن. غلامپور: از محور سمت راست آب‌گرفتگی به‌سمت کانال ماهی هم یک محور شناسایی بفرستید ببینیم چه خبر است، اگر شد اینجا هم یک فلش بگذاریم. مرتضی [فرمانده لشکر 25 کربلا] چشمش اینجا را گرفته است، مایل است اینجا عمل کند. پس از این جلسه و خوردن نهاری مختصر که شامل چند قوطی کنسرو بود، برادر وکیلی آمد تا گزارشی از توپخانه بدهد. طبق گزارش برادر وکیلی فرمانده گروه توپخانه پانزده خرداد، وضعیت مناسب نبود. او گفت: تا حالا هیچ کاری نشده است، تازه امروز ما توجیه‌شان کردیم. آقای معادیخواه (یکی از مسئولان جهادسازندگی) می‌گوید ما پدهای توپخانه را تا پانزده یا بیست روز دیگر تحویل می‌دهیم. البته مواضعی که ما انتخاب کرده‌ایم کار چندانی ندارد، فقط شن‌ریزی می‌خواهد. معادیخواه گفت به ما نگفته‌اند شن‌ریزی. غلامپور: نه بابا، من گفته‌ام بازسازی، یعنی شن‌ریزی دیگر! آقای وکیلی بروید سریع‌تر آماده شوید. فرصت زیادی ندارید. پس از جلسه توپخانه درحالی‌که ساعت 14:30 را نشان می‌داد قاسم سلیمانی فرمانده لشکر41 ثارالله وارد اتاق فرماندهی در قرارگاه کربلا شد. پس از او برادران دانایی جانشین آقای غلامپور و شمایلی از مسئولان جهادسازندگی وارد اتاق شدند. قاسم سلیمانی در کنار آقای غلامپور نشست و پس از باز کردن نقشه منطقه عملیاتی گفت: من این منطقة مربعی شکل سمت پنج‌ضلعی را دیده‌ام، اینجا منطقه مناسبی برای عملیات است، نیاز به کارکردن هم ندارد و عقبه قایقی هم نمی‌خواهد. میرحسینی (فرمانده تیپ18 الغدیر) راست می‌گفت، محور آب‌گرفتگی سمت پاسگاه بوبیان و کانال ماهی مشکلات بسیاری دارد. غلامپور: آخرین خبری که من از آقا محسن دارم تمرکز ایشان روی همین منطقة جلو نوک کانال ماهی است. سلیمانی: من الآن می‌گویم ما مشکل نیرو داریم. خدا شاهد است نیرو دیگه مال ما نیست. می‌خواهند بروند مرخصی. من صبح تا حالا داخل منطقه می‌چرخم و هیچ کاری انجام نداده‌ام. براساس تکلیف است که داخل منطقه هستم. هیچ کاری جز شناسایی دست من نیست. مأموریت من مشکل است. جای من و امین (فرمانده لشکر31 عاشورا) را عوض کنید. نیروهای خط‌شکن امین دست‌نخورده است. نیروهای خط‌شکن من در کربلای4 به‌کارگرفته شدند، من نیروی خط‌شکن ندارم. دیشب هم رفتم پل کوثری تحویل بگیرم، گفته‌اند بیست‌وپنج روز دیگر می‌دهیم. غلامپور: خب به آقا محسن بگو، در جلسه امشب به آقا محسن گزارش بدهید. سلیمانی: اگر می‌شد من امشب نیام جلسه، دیشب بچه‌ها نرفته‌اند شناسایی، من خجالت می‌کشم با آقا محسن روبه‌رو شوم. غلامپور: نخیر، باید بیایید. سلیمانی: الآن فکری برای نیروها بکنید. فردا می‌روند، چند ماه است آمده‌اند و مرخصی نرفته‌اند. الآن شعار می‌دهند ما اهل کوفه نیستیم، ولی فردا که دو نفرشان رفت مرخصی، همه می‌خواهند بروند. خدا وکیلی چهار ماه است که اینجا هستند و از منطقه خارج نشده‌اند. ظلم است به بسیجی‌ها، حالا نمی‌شود جای ما و امین (لشکر31 عاشورا) را عوض کنید؟ غلامپور: ما پنج‌ضلعی را دادیم به لشکر19 فجر و لشکر31 عاشورا. به لشکر10 سیدالشهدا هم که جلو پنج‌ضلعی عمل می‌کند گفتیم اگر نتوانستی خط شلمچه را بشکنی از پنج‌ضلعی وارد شو و جاده شلمچه را باز کن. الآن وقت تغییر مانور یگان نیست. سریع بروید امشب شناسایی. یا علی. @mersad598
🍂 🔻 روایت سردار غلامپور از عملیات کربلای ۵ 2⃣1⃣ صبح روز ۶۵/۱۰/۱۰ پس از خواندن نماز و خوردن یک صبحانه مختصر با غلامپور و به‌اتفاق برادران صیاف‌زاده و محرابی عازم محورهای عملیاتی شدیم. غلامپور قصد داشت با سرکشی به یگان‌ها جدیت فرماندهی در اجرای عملیات را به فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها نشان دهد. غبار غلیظی آسمان منطقه را پوشانده بود و دید مناسبی وجود نداشت. در سرکشی به لشکر 25 کربلا مرتضی قربانی را دیدیم که سوار بر موتور بود و چکمه‌هایی در پا داشت که تا بالای زانویش را پوشانده بود. مرتضی در کنار خودرو غلامپور توقف کرد و به طعنه و مزاح گفت، به اهواز می‌روید؟ غلامپور هم با خنده گفت، نه، از اهواز می‌آییم. وی جمله خود را چنین ادامه داد: وضعیت چطور است مرتضی؟ ان‌شاءالله آماده هستی؟ مثل اینکه به آقا محسن گفتی می‌خواهی مثل شیر به دشمن حمله کنی؟ مراقب باشی شیر بی‌یال و دم نشوی. مرتضی قربانی در پاسخ با لهجه غلیظ اصفهانی گفت: مراقبم، با بچه‌ها قسم خورده‌ایم تلافی کربلای 4 رو سر عراقی‌ها در بیاریم. این منطقه جلو کانال ماهی، منطقه خوبی برای عملیات است، ما را بگذارید اینجا عمل کنیم. یک فکری هم برای نیروهای بسیجی بکنید، اینها پنج روز دیگر بیشتر نمی‌مانند. غلامپور: خب به آقا محسن بگو! مرتضی قربانی: گفته‌ام. غلامپور با گفتن خداقوت و خداحافظی به راننده دستور حرکت داد و به‌سمت لشکر 5 نصر حرکت کردیم. قالیباف در مقر لشکر نبود، نیروهای مخابرات لشکر 5 نصر گفتند، آقا باقر رفته به‌سمت خط. ما هم به‌سمت خط و دژ مرزی حرکت کردیم. قالیباف در کنار دو دستگاه مهندسی مشغول گفت‌وگو با فرهاد یعقوبی فرمانده تیپ مهندسی بود. او با دیدن غلامپور، همراه با برادر یعقوبی به‌سمت خودرو آمد و غلامپور نیز از خودرو پایین رفت. پس از سلام و احوالپرسی، قالیباف پرسید، چه خبر و غلامپور هم گفت، خبر عملیات تا چند شب دیگر. قالیباف درحالی‌که می‌خندید، گفت: ما مسلمان‌ها ساده هستیم، باور کنید که این حرکت هم هول‌هولکی است و عجله می‌شود. غلامپور نیز در پاسخ گفت: نه نمی‌گذاریم هول‌هولکی بشود. برادر صیاف‌زاده نیز در توجیه ضرورت عملیات گفت: اگر این عملیات انجام نشود عراق یک جایی می‌آید داخل و به یکی از مناطق عملیاتی حمله می‌کند. من از فاو می‌ترسم. باید آنجا را مراقبت کنیم. قالیباف پاسخ گفت: نباید سرعت عمل تدبیر را ضعیف کند. باید با احتیاط وارد عمل شد. غلامپور: شما آماده باشید تا به‌موقع وارد عمل شوید. جلسه با آقا محسن را هم شرکت کن و حرف‌هایت را بزن. فعلاً خداحافظ. پس از جداشدن از فرمانده لشکر 5 نصر و سرکشی به دژ مرزی و چند پد توپخانه، به قرارگاه برگشتیم. پس از خواندن نماز به امامت آقای صیاف‌زاده، جلسه بررسی وضعیت دشمن برگزار شد که برادران پیش‌بهار جانشین اطلاعات نیروی زمینی سپاه و محرابی مسئول اطلاعات قرارگاه کربلا حضور داشتند. هنوز هیچ‌کس زمان دقیق عملیات را نمی‌دانست و همین مسئله تردیدها را افزایش می‌داد. محرابی گزارش خود را از همین مسئله آغاز کرد.. پیگیر باشید @mersad598
🍂 🔻 روایت سردار غلامپور از عملیات کربلای ۵ 1⃣1⃣ اسماعیل قاآنی فرمانده لشکر 21 امام رضا(ع) از آقای غلامپور پرسید: این نوک بوارین را چه کنیم؟ غلامپور بدون درنگ درحالی‌که به نظر می‌رسید منتظر این سؤال است در پاسخ گفت: درحال‌حاضر شما و لشکر 17 آماده‌ترین یگان‌ها هستید، بروید شناسایی‌هایتان را شروع کنید. قاآنی: الآن این تکه نوک بوارین که آب‌گرفتگی ندارد برای عملیات مساعدتر است. غلامپور: ببینید، این انتهای بوارین مهم است، اگر روی دمش (انتهای جزیره بوارین) عمل کردیم و عقبه‌اش را بستیم، کل بوارین به خطر می‌افتد. حرکت بوارین زمانی موفق است که انتهایش زده شود. فرماندهی بوارین در انتهای آن مستقر است و این مهم است. شناسایی‌هایتان را شروع کرده‌اید؟ آقا محسن گفته برای این محور لشکرهای 21 و 17 را به کار بگیرید. طراحی مانور برای سمت چپ جاده شلمچه تا رودخانه اروند (شط‌العرب)، بخشی از مانور عملیات آینده بود که هم می‌توانست تکمیل‌کننده اهداف عملیات باشد و هم تضمین موفقیت عملیات در محور پنج‌ضلعی و پیشروی به‌سمت نهرهای جاسم و الدوعیجی محسوب شود که خطوط اوّل و دوم عملیات بودند. قاآنی در پاسخ غلامپور گفت: شناسایی‌ها را شروع نکرده‌ایم، آخه هنوز مشخص نیست کجا باید عمل کنیم! غامپور: چرا! آقا محسن گفت 21 و 17. قاآنی: اینجا اگر بخواهد عمل بشود یک لشکر با قوت باید بیاید. البته نه به لحاظ نیرو، بلکه به لحاظ فرماندهی و نیز توان زرهی، حداقل یک گردان زرهی که به چند دسته تقسیم شوند و در بوارین عمل کنند. غلامپور: شما باید آتش زرهی را روی ساحل جزایر ام‌الرصاص و ماهی متمرکز کنید که خط آنجا اذیتتان نکند. البته برای آن سوی جزیره ماهی، یعنی ساحل دشمن در اروندرود نیز باید آتش مناسبی طرح‌ریزی کنید و به دشمن امان ندهید که از این مناطق شما را اذیّت کند. بنابراین، باید از مواضع مسلط خودی، خطوط اوّل و دوم دشمن را زیر آتش بگیرید. مهدیان‌پور مسئول ستاد لشکر 21 امام رضا(ع) درباره تدبیر آتش بر روی خطوط دشمن گفت: اگر شما به‌اندازه کافی به ما شن بدهید، سکوهای مناسبی برای تانک‌ها می‌زنیم تا آتش متمرکزی روی خطوط دشمن در جزایر و ساحل اروند اجرا کنیم. قاآنی: الآن خط اینجا (محور سمت چپ جاده شلمچه) نیاز به خاکریز دارد. جاده‌های خط نیاز به خاکریز دارند. غلامپور: باشد کمکتان می‌کنیم تا مشکلاتتان حل شود. با روشن‌شدن وضعیت لشکر21، احمدی فرمانده تیپ 12 قائم نیز وارد بحث شد و گفت، پس تکلیف ما را هم مشخص کنید تا بیاییم پای کار. غلامپور در پاسخ به درخواست احمدی فرمانده تیپ12 قائم گفت: کار شما همان دستور قبلی است، شما باید در انتهای بوارین کنار آقای قاآنی (لشکر21 امام رضا(ع)) عمل کنید. اگر آقای قاآنی را برداشتیم (منطقه عملیات لشکر21 تغییر کرد)، یک یگان دیگر کنار شما می‌گذاریم. ... پس بروید آماده شوید. آقا محسن گفته تا ده یا پانزده روز دیگر عملیات است. می‌دانم که می‌گویید، شواهد این را نشان نمی‌دهد، اما آقا محسن مصمم است عملیات هرچه‌زودتر انجام شود. درحالی‌که شب از نیمه گذشته بود، با غلامپور به بیرون قرارگاه رفتیم. صدای فعالیت چند لودر و بولدوزر از دور شنیده می‌شد. هر از چند گاهی شلیک توپخانه خودی و بر زمین‌خوردن چند گلوله توپ دشمن، سکوت شب را می‌شکست. هوا سرد بود. رفت‌وآمد خودروها بر روی جاده‌هایی که به‌سمت شلمچه امتداد داشتند، حکایت از فعال‌بودن نیروهای خودی می‌کرد. غلامپور می‌گفت، خدا کند دشمن متوجه این تحرکات نشود، کشور دیگر تحمل یک شکست سنگین را ندارد. باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این عملیات موفق شود. بیچاره آقا محسن چی می‌کشد که این همه بار مسئولیت را تحمل می‌کند. با بیان این جملات غلامپور مشغول گرفتن وضو شد و پس از آن به داخل قرارگاه رفتیم و خوابیدیم. پیگیر باشید @mersad598
🍂 🔻 روایت سردار غلامپور از عملیات کربلای ۵ 5⃣1⃣ غلامپور: ما مشکل بیمارستان هم داریم، این را چه می‌کنید؟ مبلغ: اینجا سه بیمارستان درحال تکمیل و راه‌اندازی است، بچه‌ها دارند شبانه‌روزی کار می‌کنند تا آماده شود، ولی شما فقط می‌توانید روی بیمارستان امیرالمؤمنین حساب کنید. رضوی: نه بابا، بگویید بیمارستان بقایی. غلامپور که تصور می‌کرد این بیمارستان‌ها برای عملیات کربلای 4 آماده شده‌اند و قابل بهره‌برداری هستند، گفت: قرار بود اینها برای عملیات قبلی (کربلای4) آماده باشند. فاصله ما تا بیمارستان امیرالمؤمنین چهل کیلومتر است. رفتن به این بیمارستان عبور از آب (رودخانه کارون) دارد، جاده‌اش آماده نیست. در عملیات قبل خدا به ما رحم کرد. شهید ذوالفقاری پایش تیر خورده بود که شهید شد. وضع لشکرها خیلی به‌هم ریخته بود، برای تخلیه مجروح اتوبوس می‌خواستند که نداشتیم به آنها بدهیم. نباید این وضع دوباره تکرار شود. رضوی: حالا کدام کار آماده می‌شود که این یکی بشود؟! فروزش: بله کارشان یک ماه طول می‌کشد. رضوی: پد توپخانه‌ها یک ماه طول می‌کشد. غلامپور که از برخوردهای منفی و مأیوس‌کننده برادران جهادسازندگی بسیار ناراحت و دلگیر شده بود و این نوع پاسخگویی را درست نمی‌دانست از برادر رضوی پرسید: پس چرا اینها را به آقا محسن نمی‌گویید؟ رضوی مجدداً با خنده‌ای کنایه‌آمیز پاسخ داد: خب آقا محسن چیزی نپرسیده است. اینجا (منطقه) که بمباران می‌شود، کارها یک هفته تعطیل می‌شود. غلامپور باخنده: پس بگویید کار چرا عقب است؟!... این هزار دستگاه کمپرسی که آقای زنگنه (وزیر جهادسازندگی) قول داد چه می‌شود؟ فروزش: قرار است ما از غرب سیصد دستگاه بیاوریم جنوب، حدود هفتصدوشصت دستگاه هم در منطقه فعال است و کار می‌کند. در میان صحبت‌ها، برادر فتحیان مسئول بهداری نیروی زمینی وارد جلسه شد و در کنار برادر مبلغ نشست. وی بلافاصله از آقای غلامپور سؤال کرد: ما برای جمع کردن کارهایمان چقدر وقت داریم؟ آقای غلامپور درحالی‌که پاسخ آقای فتحیان را می‌داد، گفت: حداکثر یک هفته وقت دارید، اما آقای فروزنده می‌گفت اورژانس‌ها تا بیست روز دیگر آماده می‌شود. مشکل استحکامات یگان‌ها نیز حل نشده است. جاده فجر روی دژ مرزی نیز هنوز به پایان نرسیده است. کارها خیلی عقب است. وفایی: اگر جاده فجر را قبل از عملیات آماده نکنید، دشمن در حین عملیات تلفات بالایی از ما می‌گیرد. جلسه فرماندهی قرارگاه کربلا با برادران مهندسی بدون نتیجه مشخصی پایان یافت و غلامپور پس از رفتن آنها برادران صیاف‌زاده و محرابی را برای کسب آمادگی ذهنی به‌منظور شرکت در جلسه امشب (۶۵/۱۰/۱۰) به اتاق خود فراخواند و پس از بحث مختصری درباره وضعیت دشمن و مانور عملیات، به‌اتفاق هم عازم پادگان گلف در اهواز شدیم تا در جلسه فرمانده عالی جنگ (آقای هاشمی رفسنجانی) شرکت کنیم. 🔅قطعی‌شدن عملیات در حضور فرمانده عالی جنگ آقای هاشمی رفسنجانی پس از آنکه در جلسه ۶۵/۱۰/۵ عملیات کربلای5 را عملیات برمبنای دستور فرمانده عالی جنگ اعلام کرد، جهت پیگیری تصمیمات خود و پیشرفت فعالیت‌ها در منطقه شلمچه، در پادگان گلف (قرارگاه مرکزی سپاه) حاضر شد تا از نزدیک روند فعالیت قرارگاه‌ها و یگان‌ها را بررسی کند. در این جلسات که از غروب روز ۶۵/۱۰/۱۰ آغاز و تا بامداد روز ۶۵/۱۰/۱۲ ادامه یافت، احمد غلامپور یکی از محورهای اصلی مباحث بود. در این جلسات ضمن مرور مختصر عملیات کربلای4 و نیز مأموریت‌های دو قرارگاه قدس و نجف در هور و غرب کشور (سومار و نفت‌شهر)، بحث اصلی درباره عملیات شلمچه و مسائل کلی پیرامون جنگ بود. در اولین روز که در غروب ۶۵/۱۰/۱۰ میان فرمانده کل سپاه، تعدادی از معاونان وی و فرماندهی نیروی زمینی سپاه با آقای هاشمی تشکیل شد، ابتدا درباره عملیات کربلای4 و مزیت‌های منطقه شلمچه نسبت به منطقه عملیاتی کربلای4 مطالبی بیان شد و سپس بر ضرورت انجام عملیات در منطقه شلمچه تأکید شد. این جلسه برای صرف شام و حضور فرماندهان قرارگاه‌ها و یگان‌ها در جلسه خیلی زود تعطیل شد و مقرر شد جلسه بعدی پس از شام تشکیل شود. پیگیر باشید @mersad598
اولین واکنش ایران به حادثه نطنز سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به سوریه را باید اولین واکنش جدی ایران به حادثه در مجمتع غنی سازی نطنز ارزیابی کرد. همانگونه که در یادداشت های قبلی ذکر کردم ایران باید به این رخداد خرابکارانه که دست اسرائیل در پس آن عیان است ، واکنش جدی نشان دهد تا بازدارندگی لازم در این زمینه برقرار شود‌. در سفر سردار باقری رسما تفاهم نامه جدید همکاری نظامی بین ایران و سوریه امضا شد. بر طبق اخبار منتشره در یکی از بندهای این تفاهم نامه ایران تضمین کرده سامانه های ضدهوایی و پدافندی خود را در سوریه مستقر کند‌. در صورت وقوع این امر جنگنده های اسرائیلی که مرتبا با حملات خود برای نیروهای مقاومت در سوریه مشکل ایجاد می کنند دیگر در امنیت نخواهند بود . از سال ۲۰۱۵ مدیریت حراست از آسمان سوریه به ارتش روسیه واگذار شد و با وجود استقرار سامانه های پدافندی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ در این کشور ، روسها به علت توافقات پشت پرده شان با رژیم صهیونیستی چشم خود را بر این حملات می بستند و هواپیماهای اسرائیلی با استفاده موشک های هوا به زمین معمولا از آسمان فلسطین اشغالی و لبنان علیه نیروهای مقاومت آتش می گشودند. لکن به نظر می رسد اگر ایران با استقرار پدافند پیشرفته و قدرتمندش عزم جدی برای شکار هواگردهای اسرائیلی نماید معادله نبرد در حاشیه شرقی مدیترانه دگرگون خواهد شد. چرا که اصولا حیات رژیم اسرائیل به قدرت نظامی اش در آسمان بوده و با عطف به عمق استراتژیک کمی که دارد ، همواره سعی نموده با استفاده از حملات هوایی پیشگیرانه و با رعایت اصل غافلگیری امنیت شهروندانش را تامین کند‌. البته مورد ذکر شده تنها یکی از توافقات نظامی جدید ایران و سوریه است و از قرائن اینگونه برمی آید که جمهوری اسلامی قصد دارد به صورت مجدانه تری در عرصه نظامی در شامات نقش آفرینی کند. بی شک تجاوزات پیدا و پنهان اسرائیل بدون پرداخت بهای گزاف نخواهد ماند. @mersad598
🔸️ زاکانی: تاجگردون با ضدانقلاب در ارتباط بود که در نامه وزارت اطلاعات هم اعلام شده بود/ بخشی از اسناد درباره تاجگردون به دست شورای نگهبان نرسیده بود، کدخدایی گفته بود اگر این اسناد را داشتیم وی را رد می‌کردیم 🔸 علیرضا زاکانی، نماینده مردم قم در مجلس یازدهم در همایش مطالبه گری تخصصی: 🔹 ما در مجلس درباره اعتبارنامه سه نفر ورود کردیم که این سه نفر هم مانند هم دیگر نبودند. 🔹 یکی از آن‌ها ٨ هزار متر از یک تالاب را تصرف کرده بود که این امکان وجود داشت ما در بررسی اعتبارنامه به این موضوع ایراد وارد کنیم. 🔹 اما می‌شد که از طریق قوه قضائیه و کمیسیون اصل ٩٠ آن را پیگیری کرد. 🔹 کمیسیون تحقیق به وظیفه اصلی خود درباره تاجگردون عمل نکرد. 🔹 تاجگردون ٧ مشکل اصلی داشت، یکی عدم صداقت و گفتن حرف های ضد و نقیض بسیاری بود، دومی شبکه ای از عناصر انسانی را آورده بود و در مدیریت کشور یک شبکه تشکیل داده بود. 🔹 سومین مورد استفاده از بودجه و وابسته کردن دستگاه ها به خود بود که یک عدم صلاحیت برای او ایجاد می کرد. چهارمین ویژگی هم این بود که او با استفاده از آن شبکه و قابلیت بودجه برای خود مال اندوزی کرده و امکانات ویژه ای را ایجاد می کرد. 🔹 ویژگی بعدی جنبه ارتباط با فتنه بود. ویژگی بعدی هم ارتباط با ضد انقلاب بود که نامه صریح وزارت اطلاعات هم صادر شده بود. 🔹 بخشی از اسناد درباره تاجگردون به شورای نگهبان نرسیده بود. به همین دلیل هم وقتی روز آخر به دیدار آیت الله جنتی و آقای کدخدایی رفتیم، آقای کدخدایی در پاسخ به آقای نیک بین گفت اگر این اسناد در دست ما بود اعتبارنامه تاجگردون را رد می‌کردیم./باشگاه خبرنگاران @mersad598
⬆️بی بی سی: محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور سابق ایران در مصاحبه‌ با بهمن بابازاده، خبرنگار حوزه موسیقی در ایران، درباره فرهنگ و بخصوص موسیقی نظر و سلیقه شخصی خودش را بیان کرد. آقای احمدی‌نژاد در ابتدای مصاحبه گفت: "قبل از انقلاب خواننده‌های زیادی بودندکه موسیقی‌های گوناگون عرضه می‌کردند. خانم‌ها هم بودند. دوران جوانی و نوجوانی من بود و بیشتر گرایشم به موسیقی‌های اعتراضی بود." او گفت آهنگ آمنه آغاسی را هم گوش کرده ولی آن دوره جوان‌ها ستار و داریوش را بیشتر گوش می‌کردند. آقای احمدی‌نژاد درباره محدودیت‌های بعد از انقلاب برای موسیقی گفت: "بحث کلی‌تر است و محدود به موسیقی نیست. شکوفا شدن انسان در سایه آزادی و حق انتخاب انسان معنا دارد." در طول مصاحبه چند اثر از خواننده‌های معروف ایرانی برای آقای احمدی‌نژاد پخش شد. آقای احمدی‌نژاد پس از شنیدن تصنیف تفنگت را زمین بگذار محمدرضا شجریان گفت: "چیزی که ایشان خوانده‌اند آرمان من است" این اثر آقای شجریان همزمان با اعتراضات به انتخابات ۸۸ و شروع خشونت‌ها خوانده شد در ادامه آقای احمدی‌نژاد درباره رویکرد فرهنگی و هنری دولت ایران در دو دوره ریاست جمهوری‌اش توصیحاتی داد @mersad598
فقر فراست رسانه ای در ایران اوایل بامداد امروز جمعه برخی رسانه های اسرائیلی از شنیده شدن صدای انفجار در غرب تهران و متعاقب آن دیده شدن نور شدید در مناطق گرم دره و ... خبر دادند. این منابع ادامه دادند : احتمالا انفجاری در یکی از مراکز نظامی و موشکی رخ داده و اقدام به پرداختن بیشتر بدان کردند. همزمان برخی کانال های تلگرامی داخلی معتبر همچون فارس ،صدا و سیما ، ایسنا ، ...که سعی داشتند از قافله خبررسانی عقب نمانند شروع به درج اخبار این واقعه به نقل از محافل مجازی نمودند. ماجرا به همین جا ختم نشد و در پی آن نیز رسانه های معتبر جهانی همچون بی بی سی به استناد خبرگزاری های رسمی داخلی خبر از انفجار در غرب تهران و حتی فعالیت پدافند موشکی زمین به هوای سپاه !!! دادند . پس از یکساعت خبر انفجار غرب تهران تیتر اول کانال های تلگرامی داخلی و خارجی می شود که اثرات منفی روانی اش بر افکار عمومی مشهود است. حال که ۳ ساعت (ساعت ۵ صبح ) از ماجرا گذشته با پی گیری های بعمل آمده مشخص شد نه صدایی در کار بوده و نه انفجاری شنیده شده و صرفا برق برخی مناطق از جمله گرمدره برای دقایقی قطع و سپس وصل شده است. اما بازنده جنگ رسانه ای امشب کانال های تلگرامی داخلی بودند که به راحتی فریب فضا سازی کانال های اسرائیلی را خوردند . مشخص نیست در شرایط جنگ هیبریدی که ایالات متحده علیه و متحدانش علیه ایران راه اندازی کرده اند خبرگزاری های رسمی ما تا چه حد آماده مواجهه با عملیات روانی دشمن هستند و قابلیت خنثی سازی آن را در خود ایجاد کرده اند؟ امیدواریم رسانه های داخلی ما قدری ذکاوت به خرج دهند و نسنجیده و آسان مبادرت به درج اخبار ننمایند چرا که هر خبر ناگواری بار روانی منفی با خود به همراه دارد و تاثیر گذاری آن ولو در صورتی که بعدا تکذیب شود غیر قابل انکار خواهد بود. @mersad598
🔴 | دلایل بی‌حاصلی سوال و استیضاح از ✅ یقیناً انتقاداتی به عملکرد دولت جناب روحانی وارد باشد اما سوال اساسی این است که باید چنین دولتی را که عمر ۱۰ ماهه پایانی خود را طی می‌کند با سوال و استیضاح کنار زد؟ آثار سلبی و ایجابی آن برای کلیت نظام و مردم چیست؟ 🔹 به نظر می‌رسد سوال و استیضاح (که البته حق طبیعی مجلس و نمایندگان است) در این مدت باقی‌مانده، آورده خاصی برای نظام و مردم ندارد زیرا: 🔻۱.‌ بعد از بنی‌صدر، رویه و عرف حاکمیتی این بوده که با رئیس جمهور و (در مقاطعی نخست وزیر) برخورد حاد و حذفی صورت نگیرد. این رویه سبب پایداری نظام حکومتی و حفظ آرامش در کشور می‌شود. 🔻۲. استیضاح رئیس یک دولت که هفت سال بر سر کار بوده و وقت بسیاری را با کم‌کاری و مسیر اشتباه تلف کرده، در کمتر از یکسال به عمر آن دولت، هیچ نتیجه عملی در بر نخواهد داشت. به فرض محال با رای عدم صلاحیت، بجز رئیس جمهور سایر ارکان دولت تا چند ماه بر سر کار هستند و عملا تفاوتی نخواهد کرد. 🔻۳. سوال و استیضاح بزرگترین موقعیت برای سیاستمدار حرفه ای برای سوارشدن بر موج هیجان و احساسات، مظلوم نمایی، فرافکنی و استفاده از اشتباهات نمایندگان است. همانطور که حضور ظریف در مجلس نیز با چنین نتیجه ای همراه شد. 🔻۴. منطق بازار و معادلات روانی حاکم بر آن با منطق مورد نظر نمایندگان همخوان نیست. استیضاح و سوال در شرایط فعلی ایران از سوی بازار به معنی ناکامی کل حاکمیت در کنترل شرایط اقتصادی تلقی می‌شود و نه ناکارآیی یک دولت و یک جناح خاص. 🔻۵. بی ثباتی در نظام سیاسی و ناتمام ماندن دوره روحانی، سیگنال خوبی برای قدرت و نفوذ منطقه ای ایران نیست. ولو آنکه روحانی دغدغه محور مقاومت را چندان نداشته باشد اما ناتمام ماندن دولت وی به پرستیژ سیاسی ایران در منطقه ضربه می‌زند و از سوی ناظران منطقه‌ای به عنوان نشانه‌ای از تزلزل نظام ایران تعبیر می‌شود. 🔻۶. تقریبا می‌توان گفت امکان اصلاح مسیر دولت از وضعیت اشتباه فعلی به شکل مبنایی وجود ندارد و ظرفیت اصلاح و نقدپذیری در لایه یک دولت وجود ندارد. از سوی دیگر مجلس می‌تواند در جو آرام و کارشناسی در همین مدت باقی مانده از عمر دولت برخی تصمیمات مفید و موثر را به آن بقبولاند. به شرط آنکه با بخش منصف و دلسوز دولت رابطه برقرار کند و از چالش حاد با بالادستی‌ها اجتناب کند. 🔻۷. میان لایه‌های کنشگر افراطی فتنه و برخی مدیران دولت تدبیر، هم‌پوشانی و ارتباطاتی وجود دارد. حادسازی فضا علیه دولت سبب می‌شود رادیکال‌ها نظرات خود را به تصمیم گیران در دولت توجیه کنند و حوزه ذهنیت _عملکرد اشتراکی آن‌ها گسترده شود. در آن صورت با توجه به طراحی‌های بسیار جدی ضدانقلاب، منافقین، سرویس‌های خارجی و نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی، بستر رقم خوردن یک فتنه چندوجهی فراهم شود. 🔻۸. نفس وجود مجلس فعلی با گرایش‌های انقلابی و کاملا متضاد با دولت، خود نوعی فشار بر دولت است و بازدارنده بسیاری از مسائل است. این فشار مثبت در صورتی که از حد خود فراتر رود به فشار منفی تبدیل می‌شود و اثرات مخربی در پی خواهد داشت. @mersad598
✍️ نگاهی گذرا بر زندگی شهید نوژه و کودتای نقاب: چهلمین سالگرد کودتایی است که به نام یک شهید، معروف شده است! بله، همین‌قدر عجیب. میان کودتای «نوژه» و کودتای «نقاب»، تفاوت به‌اندازه مظلومیت یک شهید است. خیلی‌ها نمی‌دانند «نوژه»، نام خلبان شجاعی است که یک سال قبل از این کودتا به قیمت جانش، نقشه‌های ضد انقلاب در پاوه را نقش بر آب کرد. در این مجال به بهانه چهلمین سالگرد کودتای نافرجام «نقاب» که به حساب روز و ماه، فاصله چندانی هم با چهل و یکمین سالگرد شهید «محمد نوژه» ندارد، در مروری کوتاه و به قدر تر کردن لبی در کنار اقیانوس، یادی کرده‌ایم از این سرلشکر خلبان شهید و فدایی وطن. ◀️ از استخدام شهید نوژه در نیروی زمینی ارتش تا شهادت: شاید هیچ‌کس انتظار نداشت پسر درسخوان اکبر آقا نوژه که در رشته ریاضی دیپلم گرفته‌بود، سر از ارتش دربیاورد. محمد اما در سال ۴۲ درخواست داد و به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد. کمی صبر لازم بود تا معلوم شود، آن پسر خوشفکر چه در سر دارد. دوره‌های آموزش نظامی که تمام شد و درجه ستوان دومی روی دوشش جا خوش کرد، آن نامه سرنوشت‌ساز را نوشت. آن‌هایی که محمد را می‌شناختند، می‌دانستند عشق پرواز دارد و رویای خلبانی. اینطور بود که به درخواست خودش به نیروی هوایی منتقل شد و از آنجا اوج گرفتنش شروع شد. محمد عزمش را جزم کرده‌ بود که یکی از بهترین‌های نیروی هوایی شود. پس از آموزش‌های نظامی، کلاس‌های زبان انگلیسی و آموزش مهارت‌های تخصصی را یکی بعد از دیگری با بهترین کیفیت پشت سر گذاشت و با موفقیت در دوره‌های آکادمی پرواز و انجام پروازهای مقدماتی در دانشکده پرواز، آماده یک سفر خاص شد. ◀️ از پایگاه «لاردو» تگزاس تا پایگاه شکاری همدان: خلبان جوان ما حالا برای اینکه در جمع تیزپروازان سری میان سرها دربیاورد، بایدمهارت‌هایش را ارتقا می‌داد. پس فرصت آموزش در پایگاه هوایی «لاردو» ایالت تگزاس را غنیمت شمرد. ۲۵ ساله بود که چمدان‌هایش را برای شرکت در دوره‌های تکمیلی پرواز به مقصد ینگه دنیا بست و ۲ سال بعد با مدرک خلبانی هواپیماهای پیشرفته جت شکاری و کار با سامانه کنترل اسلحه به ایران برگشت. حالا دیگر خلبان محمد نوژه، یک نیروی متخصص بود که در پایگاه‌های هوایی رویش حساب باز می‌کردند. همین مهارت‌های به‌روزش هم بود که او را برای پرواز با هواپیمای اف ۴ یا همان فانتوم معروف راهی پایگاه سوم شکاری همدان کرد. روزهای پایانی شهریور سال ۵۷ که پای محمد به پایگاه هوایی همدان باز شد، شاید فکرش را هم نمی‌کرد سرنوشت او و این پایگاه برای همیشه به هم گره خواهد خورد. ◀️ شهید چمران در جمع مدافعان پاوه و ضد انقلاب، غائله‌های سیاه و ماه عسلی که ناتمام ماند... همانطور که قهرمان داستان ما پله‌های ترقی را یکی‌یکی بالا می‌رفت و عنوان‌هایی مثل فرمانده گردان یکم شکاری و گردان ۳۱ پایگاه سوم شکاری، رئیس شعبه عملیات مشترک، معاون عملیاتی پایگاه ششم شکاری، معاون دایره عملیات و افسر ستاد عملیاتی پایگاه را به کارنامه‌اش اضافه می‌کرد، جامعه ایران هم در حال حرکت به سمت یک تحول بزرگ بود. بالاخره آن اتفاق عظیم رقم خورد و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، پای بیگانگان و دست‌نشانده‌های‌شان از این سرزمین کوتاه شد. اما ماه عسل انقلابی مردم ایران خیلی دوام نداشت. غائله‌هایی که ضد انقلاب و منافقین هر روز با پشتیبانی دشمنان زخم‌خورده و با خیال خام تجزیه ایران در گوشه‌ای از کشور به‌پا می‌کرد، داغ پشت داغ بر دل مردم می‌گذاشت. «پاوه»، یکی از همین پاره‌های پیکر ایران اسلامی بود که طعم تلخ تجاوز و جنایت ضد انقلاب را چشید. در این میان، هواداران مسلّح حزب دموکرات کردستان که به لطف حامیان خارج‌نشین‌شان به انواع سلاح‌های سبک، سنگین و خمپاره‌انداز مجهز بودند، در یک حمله غافلگیرانه، اهالی شهر پاوه و نیروهای نظامی شهر را در موقعیت سختی قرار دادند. وقتی بعد از یک روز مقاومت، نیروهای ژاندارمری، پاسداران انقلاب و مدافعان مردمی پاوه نتوانستند حملات مهاجمان را دفع کنند، خبر سقوط شهر در ۲۴ مرداد سال ۵۸ به مرکز فرماندهی مخابره شد. و این یعنی محاصره شهر توسط مهاجمان مسلح و قطع تمام راه‌های ارتباطی. همین پیام کافی بود تا یک هیئت عالی‌رتبه از پایتخت برای بررسی اوضاع و اتخاذ تصمیم به پاوه اعزام شود؛ گروهی متشکل از دکتر مصطفی چمران (معاون نخست وزیر و وزیر دفاع وقت)، تیمسار سرلشکر ولی‌الله فلاحی (فرمانده نیروی زمینی) و ابوشریف (معاون عملیاتی سپاه) با بالگردهای حامل مهمات و اقلام ضروری برای مدافعان شهر به پاوه رفتند تا از نزدیک فرماندهی عملیات را در دست بگیرند. ◀️ روزی که آسمان پاوه، باند پرواز ابدی شد: عملیات نجات پاوه، یک نیروی پشتیبانی ویژه هم داشت؛ یاران کمکی که از همدان عزم پاوه کرده‌ بودند. ماجرا از این قرار بود که پایگاه سوم شکاری همدان از مدت‌ها قبل تحرکات گروهک‌ها در منطقه را زیرنظر د
اشت و به همین دلیل از آمادگی خوبی برای مشارکت در عملیات برخوردار بود. خبر سقوط پاوه که منتشر شد، گروهی از خلبانان پایگاه برای مشارکت در عملیات نجات شهر داوطلب شدند، و در آن میان، قرعه به نام سرگرد خلبان محمد نوژه افتاد که با اینکه می‌دانست پرواز بر فراز آسمان شهری که در محاصره متجاوزان است، می‌تواند آخرین پرواز او باشد، اما برای ادب کردن خائنان لحظه‌شماری می‌کرد. اما روز ۲۵ مرداد سال ۵۸، روز موعود بود. محمد به‌همراه ستوان یکم خلبان «بشیر موسوی»(کابین عقب) با هدف پشتیبانی از بالگردهای نیروی زمینی ارتش و ستون اعزامی کرمانشاه، اف ۴ محبوبش را از زمین پایگاه شکاری همدان کَند و به سوی پاوه اوج گرفت. انگار مقدر شده‌ بود آن روز، روز درخشش محمد باشد. آسمان پاوه شده‌ بود جولانگاه مهارت خلبانی‌اش. با حرکات طوفانی هواپیمای اف ۴ دیوار صوتی را شکست و چنان عرصه را بر مهاجمان مسلح تنگ کرد که زمینه حضور نیروهای خودی فراهم شد. عملیات با موفقیت انجام و پاوه از دست متجاوزان ضد انقلاب آزاد شد، اما کار محمد تمام نشده‌ بود. اجرای گشت‌های هوایی، بخش دیگر مأموریت او در آسمان پاوه بود و در جریان همین گشت‌ها هواپیمایش طعمه آتشبار مهاجمان شد. هواپیمای سرگرد نوژه با اصابت گلوله مهاجمان، از کنترل خارج شد و در ادامه مسیر به کوه اصابت کرد. آن‌هایی که نظاره‌گر این صحنه غم‌انگیز بودند، شاید هر لحظه انتظار می‌کشیدند سرنشینان هواپیمای اف ۴ خود را نجات دهند، اما بعدها معلوم شد گلوله‌ای که به داخل کابین جلو نفوذ کرده‌ بود، دست راست خلبان را هم با خود برده‌ بود! اینطور بود که هیچ‌کدام از خلبانان فرصت استفاده از صندلی‌پران را پیدا نکردند. هواپیما بعد از اصابت به کوه در منطقه قشلاق بین پاوه و روانسر سقوط کرد و هر دو خلبانش آسمانی شدند. مرداد ماه آن سال با ماه مبارک رمضان مصادف شده‌ بود و به‌این‌ترتیب، روزه سرگرد خلبان محمد نوژه و ستوان یکم خلبان بشیر موسوی، با شهادت افطار شد. ◀️ کودتای «نقاب»: کودتای نافرجام «نقاب» که ۱۸ تیر ۱۳۵۹ را به یکی از روزهای عبرت‌آموز در تاریخ ارتش پرافتخار جمهوری اسلامی بدل کرد، همزمان نام شهید خلبان «محمد نوژه» را هم به‌عنوان یکی از نام‌های فراموش‌نشدنی در کتاب خاطرات انقلاب اسلامی ثبت کرد، اما صد حیف که این جاودانگی با مظلومیتی همیشگی همراه شد؛ با اتفاقی از جنس عوض شدن جای شهید و جلاد... وقتی «نقاب» از چهره دشمنان داخلی و خارجی افتاد و شکست مفتضحانه آمریکا در جریان تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام (ره) آنقدر سنگین بود که بتواند از طریق عناصر داخلی‌اش دست به هر اقدام احمقانه‌ای علیه ایران بزند. لذا کودتای «نقاب» در تیر ماه ۱۳۵۹ با همکاری آمریکا و دیگر دشمنان جمهوری اسلامی، عناصر خودفروخته در ارتش، نیروهای متواری ساواک و گروه‌های ضدانقلاب با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد. «نقاب»، درواقع برگرفته از «نجات قیام ایران بزرگ» بود؛ اسم رمزی که برای این کودتا در نظر گرفته شده‌بود. کودتاچیان قصد داشتند در مرحله اول، با بمباران مراکز حساس از جمله بیت امام خمینی (ره) در جماران، دفتر نخست وزیری و... مقدمات کودتا و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را فراهم کنند. با این اوصاف، پایگاه هوایی شهید نوژه به دلیل نزدیکی به تهران و برخورداری از هواپیما، از نگاه آن‌ها از موقعیت خوبی برخوردار بود، پس این پایگاه را به‌عنوان هسته اصلی اجرای کودتا انتخاب کردند. از منظر دیگر، انتخاب نیروی هوایی و پایگاه هوایی شهید نوژه برای این کودتا، از نگاه کودتاچیان شاید حکایت یک تیر و چند نشان بود؛ مخدوش کردن چهره نیروی هوایی که جزو نخستین نیروهایی بود که به انقلاب پیوست، مخدوش کردن چهره شهید نوژه که در عملیات آزادسازی پاوه داغ بزرگی بر دل ضد انقلاب گذاشته‌ بود و تضعیف نیروی هوایی ارتش در آستانه جنگی که دشمنان در حال تدارک علیه ایران بودند. این کودتا اما یک مرحله دیگر هم داشت که باید روی زمین اجرا می‌شد. برنامه این بود که بعد از بمباران‌های هوایی، هواپیماها با شکستن دیوار صوتی به نیروی زمینی علامت می‌دادند تا وارد عمل شده و اقدام به تسخیر مراکز مهمی مثل صدا وسیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش جمهوری اسلامی، پادگان حر و... کند و به دنبال آن با اعمال خشونت و ارعاب، در سطح شهر تهران حالت نظامی ایجاد کند. گفته می‌شود این کودتا، به لحاظ تجهیزات نظامی که قرار بود توسط عوامل داخلی و خارجی در آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهای جهان بی‌سابقه بود. نکته دیگر اینکه این کودتا آنقدر دقیق طرح‌ریزی شده‌ بود که سیا موفقیت آن را قطعی می‌دانست تا آنجا که حتی اعلامیه پیروزی آن هم آماده شده بود! خدا اما چیز دیگری اراده کرده‌بود. یکی از خلبانان شیرپاک‌خورده‌ای که قرار بود در این کودتا مشارکت کند، وقتی متوجه شد تعداد کشته‌ها در این کودتا تا ۵ میلیون نفر برآورد شده و مأموریت او