وضعیت کمپ منافقین بعد از افشای اسناد محرمانه #داعشیهای_خلق

🔺 مراسم اربعین شهادت شهید مهدی کامور آستانه 🕰 امروز پنجشنبه سوم شهریور، ساعت 18 تا 20 🕌 حرم مطهر شهدای آستانه اشرفیه

💢 اسمش خیانت نیست؟

📽 #دیپ_فیک یا جعل عمیق 📍چگونه سخنرانی‌های جعلی از شخصیتها ساخته می‌شود.

نامه جان کری در توقف تحریم‌ها که نامی از قانون CISADA در آن نیست(مرتبط با بخش ۱)

#آمار_رسمی #بدون_برجام 💥سرمایه گذاری خارجی مصوب معتبر در سال اول دولت رئیسی ۴.۸ میلیارد دلار است که نسبت به سال آخر دولت روحانی که ۲.۴ میلیارد دلار بوده است، دو برابر شده است.

💥‏خطر استقلال بانک مرکزی برای پیشرفت کشور، از بسیاری از قراردادهای استعماری تاریخ ما بالاتر است و سکوت و رضایت دادن به آن جایز نیست. در این مقاله، مبسوط و مستند به سست و بی‌پایه بودن استدلال‌های حامیان استقلال و نتایج فاجعه بار این طرح پرداخته‌ام. ✍سید یاسر جبرائیلی

🔥فوری #احیای_برجام_شکست_خورد آمریکا با شرط های ایران برای احیای برجام از جمله تضمین خواستن مخالفت کرده است ‌ اروپا هم خواستار دور جدیدی از مذاکره شده است

📽 پشت پرده سود نجومی شرکت فولاد مبارکه 💥 وقتی شرکت فولاد مبارکه در دولت سابق با استفاده از رانت و یارانه دولت تولیدات خود را در داخل کشور هم به قیمت جهانی به تولید کنندگان به فروش می‌رساند! این شرکت تنها در سال گذشته ۱۰۸ هزار میلیارد سود خالص داشته است که معادل یارانه کل مردم ایران و سه برابر بودجه عمرانی کل استانهای کشور بوده است!

#واقعاً_شنیدنی 🎙صحبت کریمی قدوسی در سال۱۳۹۹،،،فولاد مبارکه سپاهان!! #مافیای_قدرت_و_ثروت

چرا حمله به آمریکایی ها در  تنف اهمیت دارد ؟ علت اهمیت منطقه مرزی تنف چیست ؟ 💥همکاری ایران ، ترکیه ، سوریه و روسیه برای بیرون کردن آمریکا از شرق فرات چگونه خواهد بود ؟ 🎙 تحلیلگر: علیرضا تقوی نیا

✨﷽✨ ✅ دو زکات و دو داستان و یک انسان! ✍زرگری نزد شیخ دانایی رفت و گفت: می‌خواهم زکات مال خود را بپردازم، به چه‌ کسی بدهم؟ 🔸شیخ گفت: برو و اولین نیازمندی که در شهر دیدی، زکات مال خود را به او ده. 🔹زرگر آمد و پیر نابینایی در کنار خرابات دید که بر زمین نشسته بود. کیسه‌ای از زر زکات مال خود به او داد و نابینا خوشحال شد. 🔸روز بعد رفت و دید نابینای دیگری کنار اوست که نابینای زکات بگیر به او می‌گوید: خدا خیر بدهد. دیروز زرگری آمد و کیسه‌ای زر به من داد و من در عشرتکده شهر رفتم و تا صبح مستی و با کنیزکان جوان عشق‌بازی کردم. 🔹زرگر تا این سخن شنید، برآشفت و پیش شیخ آمد و گفت: من از تو خواستم راهی نشان دهی که بتوانم زکات مال خود بپردازم. این چه راهی بود که حرف تو را گوش کردم و مال را یک‌باره به یک عشرتگر دادم! 🔸شیخ دیناری به او داد و گفت: حال این یک دینار را ببر و به اولین فقیری که دیدی ببخش. 🔹زرگر در راه مردی دید که چهره‌ای شکسته داشت. دینار در کف دست او نهاد. مرد سید علوی بود. شادمان شد و همان‌جا سجده شکری کرد. 🔸زرگر به‌دنبال آن مرد علوی راه افتاد. دید در خرابه‌ای رفت و از زیر لباس خود کبوتری مرده را به خرابه انداخت. برگشت و زرگر را دید. 🔹زرگر پرسید: این چه بود؟ 🔸مرد گفت: فرزندانم سه روز است که گرسنه‌اند و تاب گرسنگی نداشتند. این کبوتر مرده را برای آن‌ها می‌بردم تا بخورند که خدا تو را نزد من حواله کرد و کبوتر را در خرابه انداختم. خدا را هزاران‌مرتبه شکر. 🔹زرگر با چشمانی اشک‌بار نزد شیخ بازگشت و داستان را تعریف کرد. 🔸شیخ گفت: دو زکات بود و دو داستان و یک انسان! 🔹هرگز در کار خداوند تردید مکن. وقتی می‌خواهی بدانی مالت چقدر حلال است، کافی‌ست نگاه کنی که به دست چه‌ کسی می‌رسد و در چه راهی مصرف می‌شود. 📚 تذکرة الأولیاء ‌‌‌‌