درسی که باید از شورای نگهبان آموخت! اختصاصی||داوود مهدوی زادگان چندی پیش در یادداشتی نوشته بودم: " آنچه از شورای نگهبان انتظار می رود، اعلام نظر و تصمیم در خور شأن این نهاد است. رای در خور شأن شورای نگهبان به این است که مردم و اهل نظر، گمان نبرند که دیگران هم می‌توانستند به چنین رأی و تصمیمی منتهی شوند. باید بتوان گفت که این رأی و تصمیم جز از ناحیه شورای نگهبان برنمی آید ". شورای نگهبان با اعلام اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده، آن رأی در خور شأن را اعلام کرد. انتظار این بود که شورا فقط رضای الهی و مصلحت نظام و مردم را در نظر گرفته رأی خود را صادر کند. شورای نگهبان با این رأی، امیدهای مردمی نسبت به نظام را تقویت کرد. زیرا مردم مشاهده کردند که نظام اسلامی خط قرمزهایی هم دارد و چنین نیست که بتوان با عبور از آنها همچنان گردن فرازی کنند و برای نظام و ملت، قلدرمآبانه خط و نشان بکشند و به هیچکس پاسخگو نباشند؛ ۸ یا ۱۲سال مملکت را بر لبه پرتگاه بکشانند و نظام‌های مافیایی راه بیاندازند و باز مغرورانه ندای هل من مزید سر دهند و همچنان قدرت را ملک طلق خود بدانند. صبر و شکیبایی مردم به سر آمده بود که چگونه نظام اجازه می دهد بانیان ویرانی مملکت در هشت سال گذشته طمع تصاحب مجدد قدرت را داشته باشند. مردم با خود می‌گویند نکند ساخت و پاختی است که مردم خبر ندارند! اما شورای نگهبان با این رأی تاریخی خود بر همگان نشان داد هیچ زد و بندی در کار نیست و حاضر نیست به نفع مصالح نامشروع بانیان وضع موجود، اغماض کند و مصالح ملی و شرعی را زیر پا بگذارد. شورای نگهبان نشان داد که نظام اسلامی، همانند دیگر نظام های سیاسی جهان، خط قرمز دارد و هیچ فرد یا جریانی حق ندارد از آن عبور کند. بدون شک مردم از این کار شورای نگهبان تقدیر و پشتیبانی می کنند. خصوصاً بر همگان آشکار شده است که ویرانی ناشی از نا کارآمدی دولت مستقر، موجب نفرت عمومی شده است و دیگر، دلیلی برای این آشکار سازی از طریق صندوق رأی باقی نمی گذارد. مردم به این رأی شورای نگهبان باور قلبی دارند و مسلما با حضور گسترده پای صندوق های رأی، قدردان مجاهدت شرعی و ملی شورای نگهبان خواهند بود. لکن آن درسی که شورای نگهبان به ما آموخت، صرف التفات به تشخیص و تمییز مصالح ملی و شرعی از مصالح فردی و جناحی نیست بلکه آن درس فراتر از این مساله است. شاید بتوان گفت که هیچ نهادی به اندازه شورای نگهبان در مساله تشخیص مصلحت، بر لزوم تحول تاکید نکند و راه تحول را هم در روی کار آمدن دولت جوان انقلابی نبیند لکن مساله ای که در این بین بود، شجاعت و جرأت اراده تحول است. شورای نگهبان این روحیه شجاعت را در مردم پدید آورد. اکنون مردم شجاعت این را پیدا کرده‌اند که برخلاف هژمونی بانیان وضع موجود که بیش از ۴۰سال بر امور مملکت سیطره دارند، تصمیم بگیرند. به فضل الهی نمود این شجاعت ملی را در پای صندوق های رأی خواهیم دید. بی شک، بازتاب رأی شورای نگهبان فراتر از معرفی چند نامزد تایید صلاحیت شده خواهد بود. بطوری که می توان خبر از پایان بی نظمی ها و مسئولیت ناپذیری ها و بی بندوباری های سیاسی داد. حتی می توان گفت که مردم سالاری دینی از امروز به بلوغ رسیده است و زین پس افتخار آمیزتر هم میشود. زیرا مردم سالاری تا دیروز، نه شباهتی به دموکراسی های غربی داشت و نه شباهت چندانی به مردم سالاری دینی داشت. در این سالها، مردم سالاری در تسامح و تساهل از حد و اندازه معقول آن عبور کرده بود و به افراط کشیده است. چون گویی هیچ خط قرمزی وجود ندارد؛ تا جایی که ضدانقلاب و معارض نظام به خود حق می داد که با حفظ تفکرات ساختار شکنانه اش ثبت نام کند. در طول این مدت، جریان های سیاسی خاکستری، بابت مواضع معارض شان، هزینه نمی دادند. در حالی که دموکراسی در همه جا هزینه دارد و هزینه آن هم محرومیت از مشارکت سیاسی است. آن فرد یا جریان سیاسی که همزمان می خواهد از خط قرمز های نظام عبور کند و مغرورانه ملتزم به قانون و شرع نباشد، باید هزینه بدهد. تاکنون این نظام و مردم بودند که هزینه ساختار شکنی و ناکارآمدی نامزد جریان سیاسی قانون گریز را می پرداخت ولی از حالا به بعد، نظام اسلامی تصمیم گرفته سوبسید سیاسی پرداخت نکند. باید خود جریانات سیاسی هزینه ناکارآمدی ها و ساختارشکنی هاشان را بپردازند. به عبارتی میتوان گفت که از امروز، مردم سالاری در جمهوری اسلامی روی قاعده نشسته است و همه جریانات سیاسی متوجه خواهند شد که از این پس نمی توانند همزمان از مواهب درون و خارج نظام بهره برند. باید در چارچوب نظام سیاسی عمل کنند و مسئوليت اعمال نادرست خود را بپذیرند، نه آنکه هزینه ناکارآمدی شان را پای نظام اسلامی و مردم بنویسند. به همین خاطر، امید است رأی ‌شورای نگهبان، عرصه سیاست و رقابت های انتخاباتی آینده را #قاعده_مند_تر و #اخلاقی_تر کند.انشالله #رئیسی #جلیلی