eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
182.4هزار عکس
162.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنان دیروز رهبری درباره ‎ که کمتر دیده شد: در قرن بیستم یعنی بعد از حدود سه قرن،چهار قرن استعمار، به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم دیگر جواب نمیدهد؛ یک سیاست جدیدی به وجود آمد و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف، افرادی را تربیت کنند تا آن افراد همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند، همان اقدامی را در کشور انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد؛ اصلاً هدف این است. پس نگاه به دانشگاه و نخبه‌پروری و نخبه‌شناسی در کشورهای هدف برای غربی‌ها این بود که عرض میکنم که اسم این، استعمار نو بود. در این زمینه کتابها نوشته‌اند، حرفها زده‌اند، مطالب تحقیقی زیادی افراد نوشته‌اند که خوب است نگاه کنید. نگاه جریان واپسگرا و ضدّانقلاب به دانشگاه این نگاه بود؛ خب این با نگاه انقلابی کاملاً در تضاد است. آنها میخواستند که دانشگاه‌های ماــ نه فقط دانشگاه‌ کشور ما؛ کشورهای هدف ــ پس‌مانده‌های دانش غربی را فراگرفته و در واقع آن متاع ازکارافتاده‌ی بی‌فایده یا کم‌فایده را یاد بگیرند و دستشان از تولید علم کوتاه باشد یعنی واقعاً علم، به معنای واقعی کلمه پیشرفت و توسعه‌ای در این کشورها پیدا نکند؛ هدفِ اینها این بود. هر حرکتِ علمیِ نوآورانه در هر بخشی، در این کشورها مورد سرکوب قرار گرفته. اینها واقعیّات است، اینها ادّعا نیست، اینها اتّفاقاتی است که افتاده. خب، این هم یک چالش بود. آنها میخواستند «‎» و «جامعه‌ی مصرفی» تولید کنند با دانشگاه. «دانشمند مصرفی» یعنی آن کسی که مصرف‌کننده‌ی دانش غربی است، آن هم نه دانش پیشرفته، [بلکه] دانش عقب‌افتاده، دانش منسوخ‌شده. «جامعه‌ی مصرفی» یعنی همین دانشمندِ تحصیل‌کرده‌ی مصرفی وقتی می‌آید در جامعه، وقتی مدیریّت را به عهده میگیرد و مانند اینها، یک جامعه‌ی مصرفی به وجود می‌آورد بازار مصرف محصولات غربی تولید میکند. هدف از دانشگاه این بود؛ نگاه به دانشگاه چنین نگاهی بود. شما امروز می‌شنوید در خیلی از بیاناتی که در روزنامه‌ها و در فضای مجازی پخش میشود، مسئله‌ی ‎ به ‌عنوان یک کار لازم [مطرح میشود]؛ این همان هویّت‌زدایی است. ایدئولوژی، تفکّر، ارزشها، هویّت یک ملّت است. امروز قبله‌ی ‌اینها آمریکا است. و آمریکایی‌ها دائم روی ارزشهای آمریکایی تکیه میکنند که ارزشهای آمریکایی این‌ جور میگوید، ارزشهای آمریکایی این ‌جور میخواهد ــ ارزشهای آمریکایی یعنی همان ایدئولوژی ــ [امّا] اینها حاضر نیستند این را از آمریکا یاد بگیرند. اینکه گفته میشود ایدئولوژی‌زدایی که بایستی در داخل ایدئولوژی‌زدایی بشود، یعنی هویّت فکری جامعه که مظهر مهمّش هم دانشگاه و دانشجو است بایستی از بین برود؛ هویّت‌زدایی یعنی این: مبانی اندیشه‌ای و رویکردهای تاریخی و ملّی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی یک کشور تحقیر بشود، گذشته‌ی انقلاب تحقیر بشود، کارهای بزرگی که انجام گرفته کوچک‌نمایی بشود؛ و البتّه عیوبی وجود دارد و این عیوب هم ده برابر بزرگ‌نمایی بشود؛ هویّت‌زدایی یعنی این. آن وقت به جای این هویّت، منظومه‌ی فکری غرب جایگزین بشود؛ که یک نمونه‌اش همین سند ۲۰۳۰ آمریکایی‌ها است. که این، مظهر سلطه‌ی نواستعماری غربی در زمان ما است؛ یعنی یکی از نمونه‌هایش این است.
💢 پوتین: مدل جهانی گرایی لیبرال غرب نسخه به روز شده استعمار نو است 🔹پوتین در مراسم صدمین سالگرد تاسیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه گفت: 🔹غرب جمعی خود را به دام واهی انداخته است 🔹مدل جهانی گرایی لیبرال آنها نسخه به روز شده استعمار نو است 🔹دنیای آمریکا دنیایی است که در آن حقوق بسیاری از مردم پایمال شده است 🔹غرب از مردم اوکراین به عنوان مواد مصرفی در تلاش برای مهار روسیه استفاده می کند 🔹مهار روسیه به این معناست که به ما اجازه ندهند توسعه پیدا کنیم 🔹غرب یک واقعیت ناراحت کننده یعنی شکل گیری دنیای چند قطبی را برای خود نادیده می گیرد 🔹روسیه همفکران زیادی در دنیا دارد. بعضی ها می ترسند سرشان را بالا بیاورند و با صدای بلند بگویند، اما با ما هم عقیده اند 🔹 ما به گفتگوی جداگانه در مورد چشم انداز خود از آینده نیاز داریم. 🔹امروزه مهمترین چیز چندقطبی بودن است. در درک ما، این آزادی است.
هدایت شده از 
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️استعمار نو (بخش اول) 🔹 پدیده‌ای تاریخی است که در مدت نزدیک به پنج قرن در بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین سلطه داشته است. نفوذ کشورهای استعمارگر در کشورهای تحت سلطه به اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت گرفته است. به سبب وجود این شکل‌های مختلف، را به دو نوع کهنه و نو تقسیم‌بندی نموده‌اند. شکل اولیه‌ی استعمار این‌گونه بود که برای قدرت استعمارگر، امنیت نظامی، منافع اقتصادی و به‌طور کلی برتری بیشتری را به همراه آورد. از طریق فتوحات نظامی یا مهاجرت و مهاجرنشینی،‌ کشورهای دیگر را تحت سلطه‌ی خود درآوردند و با ایجاد کمپانی‌های تجارتی اقتصاد این کشورها را تحت تأثیر شدید فعالیت‌های بازرگانی خود قرار دادند. بین سال‌های ۱۷۶۳م تا ۱۸۷۰م رشد استعمار کمتر بوده است، زیرا اروپائیان درگیر مسائل داخلی و انقلاب‌های آزادی‌بخش و انقلاب صنعتی بودند. 🔹اما از سال ۱۸۷۰م تا جنگ جهانی اول، رشد استعمار بسیار سریع بود و تمامی آفریقا و خاور دور به‌جز چند کشور را در برگرفت. [۱] اما پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد و به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰م شاهد رشد سریع جریان استعمارزدایی و مبارزه برای کسب استقلال سیاسی بودیم. به‌طوری که تعداد کشورهای عضو سازمان ملل افزایش یافت و این کشورها با در دست داشتن اکثریت در مجمع عمومی، مسائل مربوط به توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی را مرکز توجه سازمان ملل قرار دادند. [۲] بدین ترتیب دوران استعمار کهنه به‌سر آمد و کشورهای زیادی به استقلال دست یافتند اما در دوران پسااستعماری، به دلایل مختلف همان اما این بار به شیوه‌های جدیدی ادامه یافت که از آن به تعبیر می‌شود. در مجموع ارتباط کشورهای پیشرفته (استعمارگران) سابق با کشورهای استقلال یافته (مستعمرات سابق) به‌گونه‌ای شکل گرفته است که آن‌را استعمار نو می‌نامند. [۳] 💠علل استمرار استعمار به شکل جدید 🔹به دلیل تأثیر شدید بر کشورهای مستعمره، استعمارزدایی آنان نه تنها مشکلات آن‌ها را حل نکرد، بلکه این کشورها دچار دوگانگی شدند. آن‌ها از یک طرف خواستار کمک‌های اقتصادی کشورهای پیشرفته یا همان هستند و از سویی دیگر نمی‌خواهند در مسائل داخلی آن‌ها دخالتی صورت گیرد. کشورهای پیشرفته نیز هنوز به این کشورها و به‌ویژه بازارهای داخلی و مواد خام و اولیه آن‌ها نیازمندند و می‌خواهند به این مهم دست یابند. [۴] رشد اقتصاد سرمایه‌داری و صدور سرمایه برای بهره‌برداری از منابع سرزمین‌های دیگر، روابط اقتصادی کشورهای صنعتی استثمارگر را با کشورهای کوچک وارد مرحله‌ی تازه‌ای کرد؛ به این ترتیب که کشورهای صنعتی، از راه صدور سرمایه و مکانیسم جهانی قیمت‌ها و داد و ستد مواد خام با کالاهای ساخته‌شده و فشارهای سیاسی و اقتصادی، از کشورهای کم‌رشد بهره‌کشی می‌کنند و این رابطه، عنوان به خود گرفته ‌است و بسیاری از ملت‌های کوچک و تازه آزادشده را علیه این نوع رابطه‌ی‌ سیاسی و اقتصادی برانگیخته‌است. [۵] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] ساعی، احمد؛ مسائل سیاسی اقتصادی جهان سوم، سمت، چ ۴، ۱۳۸، ص ۴۹ [۲] کانر، جیمز؛ مفهوم امپریالیسم اقتصادی، ترجمه علی‌ کشتگر، روزبهان، چ سوم، ۱۳۵۸، ص ۷۲ [۳] فربد، ناصر؛ عصر استعمارزدائی، امیرکبیر، چ اول، ۱۳۵۶، ص ۷۵ [۴] پلینو، جک سی؛ و آلتون، روی؛ فرهنگ روابط بین الملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵، ص ۳۰ [۵] آشوری، داریوش؛ دانشنامه سیاسی، تهران، نشر مروارید، چ ۱۶، ۱۳۸۷، ص ۲۸
هدایت شده از 
⭕️استعمار نو (بخش پنجم و پایانی) 🔸 پدیده‌ای تاریخی است که در مدت نزدیک به پنج قرن در بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین سلطه داشته است. نفوذ کشورهای استعمارگر در کشورهای تحت سلطه به اشکال گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت گرفته است. به سبب وجود این شکل‌های مختلف، را به دو نوع کهنه و نو تقسیم‌بندی نموده‌اند. 3⃣جهانی شدن 🔹یکی از پدیده‌هایی که دنیای امروز آن‌را تجربه می‌کند است. جهانی‌شدن هم به صورت یک روند (پروسه) تعریف شده و هم به صورت یک پروژه؛ یعنی برخی از صاحب‌نظران معتقدند با افزایش توسعه و پیشرفت در ابزارهای ارتباط جمعی و رسانه‌های جمعی، تعاملات بشری با سرعت و سهولت بیشتری صورت می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که مرزهای بین دولت‌ها به‌طور روزافزون کم‌رنگ‌تر می‌شود و حاکمیت آنها تحت تاثیر بازیگران غیردولتی به چالش کشانده می‌شود و به‌طور کلی باید گفت که دنیا به مکان واحد و کوچکی تبدیل می‌گردد، یعنی کوچک‌ترین مسئله در گوشه‌ای از جهان بلافاصله در نقاط مختلف جهان طنین می‌یابد. در این جهان درهم‌تنیده کشورها همچون شبکه‌ای عنکبوتی به هم متصل گشته‌اند که گسترش شبکه‌ی جهانی اینترنت به این روند بسیار کمک کرده است تا فرهنگ جهانی واحدی تشکیل گردد. [۱]  🔹در مقابل عده‌ای معتقدند که پروژه‌ای است که کشورهای پیشرفته به اجرا درمی‌آورده‌اند تا به چپاول هرچه بیشتر کشورهای در حال توسعه و توسعه‌نیافته بپردازد. به اعتقاد آنها جهانی شدن به ضرر کشورهای جهان سوم خواهد بود، زیرا از بین رفتن مرزهای حاکمیت و کنترل دولت‌ها و قوانین تعرفه و گمرک اقتصاد این کشورها از هم فروخواهد پاشید و آنها محکوم به اجرای قوانین کشورهای پیشرفته خواهند بود. [۲] 🔹به اعتقاد گروهی دیگر از این دانشمندان پیامدهای منفی به بعد اقتصادی محدود نمی‌شود. سعی می‌کنند که خود را بر کشورهای دیگر تحمیل کنند. مثلا در غالب فیلم‌های هالیوردی سعی می‌کنند تا فرهنگ مصرف و الگوی زندگی آمریکایی را در سطح جهان گسترش دهد، تا آنجا که برخی جهانی شدن را برابر با آمریکایی شدن می‌دانند. ترویج الگوهای سیاسی و حکومتی تحت لوای دموکراسی و ارزش‌های لیبرالی، از جمله حقوق بشر عامل دیگری است که در تضعیف حاکمیت کشورهای جهان سوم نقش داشته است. با تبلیغ این نظام حکومتی سعی دارند تا شکل حکومتی همه‌ی کشورهای جهان به‌ویژه کشورهای خاورمیانه مطابق با الگوهای خود درآورند، و در این مسیر از هیچ اقدامی فروگذار نخواهند کرد. بنابراین با سرعت روزافزونی ساختار حکومت‌های کشور‌های ضعیف‌تر را متزلزل می‌سازد و این روند تنها به سود کشورهای پیشرفته است. [۳] 🔹در مجموع می‌توان گفت اگرچه دوران استعمار کهن به پایان رسیده است و کشورهای مستعمره استقلال یافته‌اند، اما روندی در حال شکل‌گیری است که به‌مراتب پیچیده‌تر از استعمار کهنه عمل می‌کند. از جنبه‌های مختلف سعی می‌کند تا با در کشورهای دیگر کانال‌هایی برای استخراج ثروت‌های مادی این کشورها ایجاد کند که در مقایسه با گذشته قوی‌تر و مخرب‌تر است. پی نوشت‌ها؛ [۱] گل محمدی، احمد؛ جهانی شدن و هویت، تهران، نشر نی، ص ۲۵ [۲] هلد، دیوید؛ جهانی شدن و مخالفان آن، ترجمه عرفان ثابتی، تهران، ققنوس، ص ۱۵۰ [۳] همان، ص ۱۰۵ - ۱۱۲ نویسنده؛ عباس عمادی منبع؛ وبسایت پژوهشکده باقرالعلوم (ع) 🛑📢 مارا به دیگران معرفی کنید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👈 👈 @mesagh 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷