eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.6هزار عکس
167.7هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ «تقوى و پرهيزكارى» چگونه انسان را به بهشت می رساند؟ 🔹یکی از عوامل ورود به بهشت، و پرهيزكارى است كه در آيات فراوانى از نيز روى آن تكيه شده است، از جمله در آیه ۶۳ سوره «مريم» بعد از اشاره «جَنَّاتُ عَدْنٍ»؛ (باغ هاى جاودانه بهشت) و بخشى از نعمت هاى آن مى فرمايد: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنَا مَنْ كانَ تَقِيّاً؛ اين همان بهشتى است كه ما به ارث به بندگان پرهيزكار خود مى بخشيم». [۱] مى دانيم در نظام ارزشى اسلام، موقعيت بسيار والايى دارد، همانگونه كه در آيه ۱۳ سوره «حجرات» كه به عنوان يك شعار اسلامى مشهور شده است مى خوانيم: «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله اَتْقاكُمْ؛ گرامیترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست». 🔹با اين حال جاى تعجب نيست كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد، در حقيقت به عنوان شناخته شده و مى دانيم تقوى به معناى خويشتندارى و پرهيز از گناهان و هرگونه تخلّف در برابر فرمان خدا و حقّ و عدالت است يا به تعبير ديگر آن حالت خداترسى باطنى و كنترل درونى است، كه انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد، يعنى چنان مفهوم جامعى دارد كه انجام همه وظایف الهى و اخلاقى انسان را فرا مى گيرد. تعبير به «تلك» در آغاز آيه - كه اشاره به دور است - در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت، گويى آنچنان والاست كه از دسترسى فكر و انديشه ما فراتر است. 🔹تعبير به ارث ممكن است اشاره به يكى از نكات زير باشد: ۱) ارث به معناى هرگونه تمليك پايدار است؛ زيرا تنها ملكى كه قابل فسخ و بازگشت نيست، ملكى است كه از طريق ارث به انسان مى رسد، براى پرهيزكاران نيز چنين است. ۲) وراثت بيش از آنكه جنبه قانونى و تشريعى داشته باشد، جنبه تكوينى و طبيعى دارد، كه طبق آن، صفات پدران و مادران به فرزندان منتقل مى گردد، بنابراين منظور از تعبير به ارث در آيه فوق، وجود يك رابطه معنوى تكوينى ميان و است. 🔹 ۳) اموالى كه به ارث مى رسد، اموالى است كه معمولا انسان براى آن زحمتى نكشيده، گويى نعمت‌هاى بهشتى آنچنان عظيم است كه اعمال پرهيزكاران در مقابل آن كاملا ناچيز محسوب مى شود، مثل اينكه بهشت را بدون زحمت و مجاناً به آنها داده اند؛ چرا كه زحمات آنها در برابر اين نعمت، بسيار كم اهمّيّت است، و به تعبير ديگر درست است كه اعمال انسان و تقواى او پايه استحقاق بهشت است؛ ولى عظمت نعمت‌هاى بهشتى چنان است كه گويى رايگان به پرهيزكاران داده مى شود. اينجاست كه مى گوييم پاداش هاى الهى در عين اسحقاقى بودن، جنبه تفضّلى نيز دارد. 🔹۴) در روايت پر معنايى از رسول اکرم (ص) در تفسير اين مطلب مى خوانيم: «مَا مِنْ اَحَدٍ اِلَّا وَ لَهُ مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ وَ مَنْزِلٌ فِی النَّارِ!: فَاَمَّا الْكافِرُ فَيَرِثُ الْمُؤْمِنَ مَنْزِلَهُ مِنَ النّارِ وَ الْمُؤْمِنُ يَرِثُ الْكافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنّةِ؛ هر انسانى منزلگاهى در بهشت و منزلگاهى در جهنّم دارد، كافران، منزلِ دوزخى مؤمنان را به ارث مى برند و مؤمنان، جايگاه بهشتىِ كافران را!». اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه همه انسان ها آزاد آفريده شده اند، هم استعداد بهشتى شدن را دارند و هم دوزخى شدن را و اين بسته به انتخاب خود آنهاست. [۳] پی نوشت: [۱] آيات زير نيز اشاره به رابطه «تقوى» و «ورود در بهشت» دارد: آل عمران، ۱۵، ۱۳۳ و ۱۹۸؛ رعد، ۳۵؛ حجر، ۴۵؛ نحل، ۳۱؛ فرقان، ۱۵؛ شعراء، ۹۰؛ زمر، ۲۰ و ۷۳؛ دخان، ۵۱؛ محمّد، ۱۵؛ ق، ۳۱؛ ذاريات، ۱۵ و آيات ديگر. [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، ‏چ ۴، ج ۲، ص ۳۱ [۳] تعبير به «ارث» در مورد بهشت منحصر به آيه فوق نيست و در سور مؤمنون، آيات ۱۰ و ۱۱؛اعراف، ۴۳؛ زخرف، ۷۲؛ شعراء، ۸۵ نيز آمده است و اين يك تعبير پرمعناست. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۱۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) درباره طولانی بودن سفر آخرت و لزوم تهیه «زاد و توشه» چه فرموده است؟ (بخش اول) 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ که خطاب به (ع) نوشته شده، به «طولانى بودن سفر آخرت و نياز شديد به تهيه زاد و توشه» براى اين سفر از طاعات و كارهاى خير به ويژه انفاق در راه خدا اشاره كرده است. نخست مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَشَقَّةٍ بَعِيدَةٍ وَ أَهْوَالٍ شَدِيدَةٍ؛ [فرزندم!] بدان راهى بس طولانى و پر مشقت در پيش دارى». پيمودن راه هاى دنيا، هرچند طولانى و مشقت بار باشد، در برابر راه آخرت سهل و آسان است. بسيار پر پيچ و خم و از گردنه هاى صعب العبور فضايل اخلاقى و مبارزه با هواهاى نفسانى مى گذرد و گاه پيمودن يكى از آنها سالها وقت مى طلبد. حضرت بعد از اين هشدار، لزوم تهيه زاد و توشه براى اين سفر را گوشزد مى كند؛ 🔹لذا مى فرمايد: «وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الْإِرْتِيَادِ، وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ، مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ؛ در اين راه [پر خوف و خطر] از كوشش و تلاش صحيح و فراوان و توشه كافى كه تو را به مقصد برساند بى نياز نيستى، به علاوه بايد در اين راه سبكبار باشى [تا بتوانى به مقصد برسى]». اساس اين زاد و توشه همان است كه در «قرآن مجيد» آمده است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوَى؛ [۱] و زاد و توشه تهيه كنيد، و بهترين زاد و توشه و پرهيزكارى است». تعبير به «حُسْنِ الْإِرْتِيَادِ» با توجّه به اينكه ارتياد به معناى طلب كردن است، مفهومش حسن طلب يا به عبارت ديگر تدبير و مديريت صحيح در طريقه تهيه زاد و توشه براى سفر آخرت است. تعبير به «خِفَّةِ الظَّهْرِ»؛ (سبك بودن پشت) اشاره به چيزى است كه در «قرآن مجيد» آمده مى فرمايد: «وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَّعَ أَثْقالِهِم؛ [۲] آنها بار سنگين [گناهان] خويش را بر دوش مى كشند و [همچنين] بارهاى سنگين ديگرى را اضافه بر بارهاى سنگين خود». اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش ميفرمايد كه هرگز مانند آنان نباشد و تا میتواند پشت خود را از اين بار سبك گرداند. 🔹در خطبه ۲۱ «نهج البلاغه» نیز، اين عبارتِ بسيار كوتاه و پر معنا آمده است: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»؛ (سبكبار باشيد تا به قافله برسيد). در زمانهاى گذشته كه قافله ها به راه مى افتادند و به گردنه هاى صعب العبور میرسيدند، گران‌باران وا مى ماندند و چون قافله نمیتوانست به جهت رسيدن آنها توقف كند، به مسير خود ادامه مى داد و آنها تنها در بيابان مى ماندند و طعمه خوبى براى دزدان و گرگان بيابان بودند. حضرت پس از اين مقدمه كوتاه و پر معنا مسائل مالى و انفاقِ فى سبيل الله را - كه از مهمترين زاد و توشه هاى قيامت است - عنوان مى كند و مى فرمايد: «فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ، فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ؛ بنابراين بيش از حدِ توانت مسئوليت اموال دنيا را بر دوش مگير؛ زيرا سنگينى آن مايه مشقّت و وبال تو خواهد بود)». 🔹اشاره به اينكه آنقدر ذخيره كن كه براى نياز تو كافى باشد و بتوانى فرداى قيامت پاسخگوى آن باشى وگرنه همچون بار سنگينى بر دوش تو خواهد بود؛ بارى كه از آن استفاده نمى كنى و فقط رنج آن را مى كشى. سپس امام (ع) با تعبير جالبى دعوت به انفاق فى سبيل الله مى كند و مى فرمايد: «وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ، وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ؛ هرگاه در زمانى كه قدرت دارى، نيازمندى را يافتى كه میتواند زاد و توشه تو را براى روز رستاخيز به دوش گيرد و فردا كه به آن نيازمند میشوى به تو بازپس گرداند، آن را غنيمت بشمار و [هر چه زودتر] و بيشتر اين زاد و توشه را بر دوش او بگذار». آنگاه مى افزايد: «فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ؛ زيرا ممكن است روزى در جستجوى چنين شخصى برآيى و پيدايش نكنى». [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱]سوره بقره آيه۱۹۷ [۲]سوره عنكبوت آيه۱۳ [۳]در مورد اينكه ضمير «تَطْلَبُه» و جمله «فلا تَجِدْهُ» به چه چيز برمیگردد، ميان شارحان نهج البلاغه اختلاف نظر است. احتمال اوّل اين است كه به شخص فقيرِ نيازمند بازگردد كه انفاق‌ها را گويا بر دوش حمل مى كند و در قيامت تحويل صاحبش مى دهد. احتمال ديگر اينكه به خودِ مال برگردد؛ يعنى ممكن است زمانى فرا رسد كه بخواهى مالى در راه خدا انفاق كنى و نداشته باشى؛ ولى تفسير اوّل همان گونه كه در متن آمد ترجيح دارد و جمله «وَ اغْتَنِم» شاهد خوبى براى آن است. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)