eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
182.4هزار عکس
162.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
🔴 کار ما تازه شروع شده؛ قدم بعدی: برای روی کارآمدن و ✍ داود مدرسی‌یان 🔻مشارکت نسبی و ؛ احدی الحسنیین 🔻وظیفه ما چیست؟ 💥درصد مشارکت مردمی در هر یکی از شاخص‌های بررسی کارآمدی دولت مستقر است. دولت‌ها معمولاً بالا بودن این شاخص را به معنای کارآمدی سیاستگذاری و عملکرد خود در نظر می‌گیرند. 👇ظاهراً مشارکت مردم ایران در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۲ اسفند ۱۳۹۸، بین ۴۰ تا ۵۰ درصد است. البته منتظر آمار رسمی هستیم. اما این درصد اگرچه نسبت به سایر کشورهای مدعی دموکراسی در جهان، نسبتی خوب دارد(مثال مجلس فرانسه در سال ۲۰۱۷ با ۴۸ درصد مشارکت، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با ۴۹ درصد مشارکت) اما برای نظام جمهوری اسلامی بهیچوجه مطلوب نیست و نظام جمهوری اسلامی متشکل از همه مسئولین و نهادها و سه قوه و سایر دستگاه‌های حاکمیتی این سطح از مشارکت را باید نقد و بررسی و آسیب‌شناسی کرده و انتقادات مردم را بپذیرد. 👈اما از طرفی همگان دیدند جریان رقیب یعنی مدعیان اصلاحات در اکثر شهرها نامزد مشخص داشته و در تهران نیز چندین لیست داشتند با این وجود بین مشارکت و مجلس قوی نسبتی برقرار شد که با همین نرخ مشارکت متوسط باز یک مجلس قوی در حال شکل‌گیری است. خداوند متعال چیزی رو برای این ملت تقدیر کرد که هم إحدی الحسنیین هست هم مشارکت متوسط، هم مجلس قوی و بالاتر آرامش دلهای مؤمنین. 🔸اما در ادامه؛ یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) به حضرت عرض کرد: مشتاقیم به تشکیل حکومت شما تا مومنین در آسایش قرار بگیرند. 🔹حضرت در پاسخ فرمود: اگر ما حکومت تشکیل دادیم شما دیگر در آسایش نخواهید بود بلکه شبانه روز باید به مردم خدمت کنید و سختی بکشید.(نقل به مضمون). 🔸حالا که یک مجلس انقلابی بطور نسبی تشکیل شده، کار حزب‌الله تازه شروع شده و فقط فاز مطالبه‌گری نیست‌. بلکه طرح ریزی، برنامه ریزی، کار جهادی، خدمات رسانی و محرومیت‌زدائی، تلاش برای تحقق عدالت و مقابله با فساد و تبعیض، طرح ریزی برای حل مشکلات معیشتی مردم، اجرای اقتصاد مقاومتی و غیر، جزو مهم‌ترین وظایف این مجلس است که باید پیگیری کند. هم نظارت و هم قانونگذاری برای حل مسائل فوق، وظایف ذاتی مجلس است و همه باید کمک کنیم. ✔️حالا کار ما تازه درآمده؛ تازه شروع شده؛ قدم بعدی تلاش برای روی کارآمدن دولت جوان و حزب‌اللهی است. یاعلی مدد. 🔰 میثاق همه چیز را ببینید👇 🇮🇷 🆔https://eitaa.com/mesagh
🔴📢چمرانی که نمی‌شناسیم 🔸 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان می‌شناسیم، خیلی‌هایمان با عکس‌های قشنگ و برخی‌هایمان هم با دست‌نوشته‌های شورانگیز و زندگینامه‌اش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانه‌ایم. برایمان این جمله‌ی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمه‌اش مثل است. 🔹 چمران را به ظاهر زندگی مادی‌اش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته‌ مالی درست درمانی. می‌گویند وقتی شهید شد وسایل خانه‌اش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگی‌اش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد. 🔸 رک و روراست اگر امروز یک جوان اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگی‌اش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت می‌کنند؟ همین جماعت حزب‌اللهی‌ها را می‌گویم. نمی‌گویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟ 🔹 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۹ می‌خواهد اینطور زندگی کند، می‌خواهد این مَنش را در زندگی‌اش پیاده کند، نمی‌خواهد همه زندگی‌اش خودش و زن و بچه‌اش شود، می‌خواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگی‌اش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی می‌شنوید؟ 🔸 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس می‌خواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگی‌شان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمی‌کند. مردم را می‌بینم که به هر سو می‌دوند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند، تا به نقطه‌ای برسند که به آن چشم دوخته‌اند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می‌روند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران می‌دوم و کار می‌کنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و می‌کنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمی‌کند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می‌گذارم و در کشمکش حیات شرکت می‌کنم." 🔹 چند درصد یا چند دهم درصد از جوان‌های ما حزب‌اللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور.... توصیف این زمانه را باید سید مرتضی بکند با آن قلم فاخرش: 🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائره‌المعارف خويش معنا کرده است. و لذت‌پرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدان‌هاي ورزش تا کلاس‌هاي دانشگاه، «رب‌النوع تمتع» است که پرستيده مي‌شود و باز در اين ميان، بسيجي حزب‌الله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!" https://eitaa.com/mesagh
🔴📢 👊🏼 🗳 اگر غفلت کنیم، افراد را جا می‌زنند 🔺احتمال این است که یک ، یک وقتی آنها که در صددند، و اشخاص در صددند که یک منحرفی را- مثلا فرض کنید- تعیین کنند و جا بزنند، یک منحرفی که شاید در طول مدت حیاتش هم خودش را ملی جا زده، چنانچه دیدید مثل بختیار که در جبهه ملی و- نمی‌دانم- از طرفدارهای دکتر مصدق، و اینها ده- بیست سال اینجا این را حفظش کردند و [با چهره‌] ملی، بعد هم دیدید چه جنایتکاری از کار درآمد و الآن هم مشغول هست. 🔹یک آدمی که به آمریکا [پیشنهاد] می‌کند که دخالت نظامی مثلًا بکن- شاید گفته است- و قضیه را به قاعده گفته است که نه، باید ایران را در [حصر] اقتصادی قرار بدهی. آدمی که می‌گوید ملی، خودش را ملی حساب می‌کند آن وقت تاکید می‌کند که آمریکا این کار را بکند. اینها دارند، یک همچو اشخاصی ذخیره دارند. ممکن است یک اشخاصی خودشان را، اگر ما غفلت بکنیم جا بزنند و یک مقامی را بگیرند. 📅 امام خمینی(ره) 15 دیماه 1358
هدایت شده از 
⭕️ جناح راست، حزب‌الله، تعدیل و عدالت اجتماعی 🔹 جناح راست به عنوان همراهِ سیاست‌های تعدیل در دوره سازندگی، برای ساکت‌کردن خرده پرسش‌های بدنه ، همواره یک پاسخ داشت: در شرایط پس از جنگ، رکود ده ساله برنامه‌های عمرانی و سقوط قمیت نفت، چاره‌ای جز و برنامه‌های صندوق بین‌المللی پول وجود ندارد. 🔸 اغلب می‌پذیرفتند و برای دفاع از انقلاب، قربة الی الله همراه می‌شدند. اقلیتی هم که نمی‌پذیرفتند، به سرعت طرد می‌شدند. حزب‌الله مظلوم یا باید با خطبه‌ها همراه می‌شد که راهی جز نیست؛ یا یک‌سری بودند که با شعار «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر ص است»، ساکتش کنند. 🔹 این چنین بود که دایره حزب‌الله، که روزی در ادبیات و در واقعیت اجتماعی، معادل مردم و اکثریت جامعه بود، تبدیل شد به یک اقلیت: یک اقلیت مذهبی و سپس یک حزب سیاسیِ پیروِ جناح راست. این «تراژدی» وضعیت حزب‌الله بود. 🔸 اصولگرایی، نواصولگرایی، جبهه انقلاب و صورت‌های اخیر و فرزندان گام دومیِ همان جناح راست دیروز، اگر چه این بخت را داشتند که به واسطه پاره‌ای اختلافات سیاسی با دولت‌مردان در دهه اخیر، کلیاتی مهمل و بلااثر درباره نیز به هم ببافند اما خیلی زود به تنظیمات کارخانه بازگشتند. 🔹 همان استدلال همیشگیِ «راهی به جز تعدیل نیست» به خطبه‌ها برگشت و کسی اگر این «سیاست» را نمی‌پذیرفت یا نقدهای دیگری داشت، از نظر «سیاسی» نیز مخالف محسوب می‌شد و البته این‌بار با یک نوآوری کوچک، به مخالفت با امیرالمومنین(ع) حواله می‌شد که است. 🔸 راهی اگر باشد، دقیقاً معکوس همین مسیر است: به جای مصرف سیاست‌زده‌ی مذهب و سر دادن شعار مخالف فلانی دشمن پیغمبر(ص) و دشمن امیرالمومنین(ع) است، دین را در جایگاه اصیل آن و به عنوان تنها مسیر ممکن برای تحقق عدالت، معنویت و آزادی بفهمیم. 🔹 تنها راهِ عبور از «کمدی» کنونی، بازسازی حزب‌الله پیشرو است: بازگشت به مردم به معنای رهایی از پیرویِ جناح راست (و نام‌های دیگر). 🔺 بر خلاف آن‌چه چند دهه است می‌گویند که راهی به جز تعدیل اقتصادی نیست، راهی به جز وجود ندارد. 🖋 حجت الاسلام مجتبی 🔶🔷 میثـــــاق🔷🔶 @mesagh ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✅🌴https://eitaa.com/mesagh
⭕️ چمرانی که نمی‌شناسیم 🔹 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان می‌شناسیم، خیلی‌هایمان با عکس‌های قشنگ و برخی‌هایمان هم با دست‌نوشته‌های شورانگیز و زندگینامه‌اش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانه‌ایم. برایمان این جمله‌ی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمه‌اش مثل است. 🔸 چمران را به ظاهر زندگی مادی‌اش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته‌ مالی درست درمانی. می‌گویند وقتی شهید شد وسایل خانه‌اش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگی‌اش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد. 🔹 رک و روراست اگر امروز یک جوان اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگی‌اش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت می‌کنند؟ همین جماعت حزب‌اللهی‌ها را می‌گویم. نمی‌گویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟ 🔸 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۱۴۰۱ می‌خواهد اینطور زندگی کند، می‌خواهد این مَنش را در زندگی‌اش پیاده کند، نمی‌خواهد همه زندگی‌اش خودش و زن و بچه‌اش شود، می‌خواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگی‌اش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی می‌شنوید؟ 🔹 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس می‌خواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگی‌شان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمی‌کند. مردم را می‌بینم که به هر سو می‌دوند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند، تا به نقطه‌ای برسند که به آن چشم دوخته‌اند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می‌روند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران می‌دوم و کار می‌کنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و می‌کنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمی‌کند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می‌گذارم و در کشمکش حیات شرکت می‌کنم." 🔸 چند درصد یا چند دهم درصد از جوان‌های ما حزب‌اللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور.... ➖ توصیف این زمانه را باید سید مرتضی بکند با آن قلم فاخرش: 🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائره‌المعارف خويش معنا کرده است. و لذت‌پرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدان‌هاي ورزش تا کلاس‌هاي دانشگاه، «رب‌النوع تمتع» است که پرستيده مي‌شود و باز در اين ميان، بسيجي حزب‌الله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر ۱۰ » به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!"