هدایت شده از mesaghمیثاق
🔰 تقی شهرام
تقی شهرام جزو نیروهای سازمان در سال 50 بود و آن موقع دوران محکومیت خود را سپری میکرد. او افکار مارکسیستی داشت و در همان دوران زندان از بس روشنفکر بازی در میآورد، به تقی قمپز معروف شد. محکومیت او ابتدا ده ساله بود.
به اعتقاد من ساواک در گرایش سازمان مجاهدین به افکار چپ نقش داشت. فردی به نام خلیل دزفولی از اعضای مجاهدین دستگیر شده و در اعترافات خود اعلام کرده بود، سازمان در حال استحاله شدن به سمت افکار چپ است. بنابراین ساواک نسبت به این موضوع آگاهی داشت و به همین خاطر تقی شهرام و شخص دیگری به نام حسین عزتی را که از گروه ستاره سرخ بود و هر دو محکومیت ده ساله داشتند، از زندان تهران به زندان ساری منتقل کرد.
این دو ظرف سه چهار ماه با ستوان احمدی رئیس زندان رفیق شدند و بعدها با همدستی و همراهی او و گرفتن سلاح از زندان فرار کردند و به تهران آمدند.
در تهران حسین عزتی از آنان جدا شد و به گروه خود پیوست. به روایتی ماجرای او لو رفت و در درگیریها کشته شد، اما تقی شهرام و ستوان احمدی به سازمان آمدند. در این مقطع به لحاظ تئوری تقی شهرام از دیگر اعضای سازمان بالاتر بود. فرار او از زندان هم حالت قهرمانانه به وی داده بود. همین عوامل باعث شد، تقی شهرام در راس سازمان مجاهدین قرار گیرد.
او در این زمان به بیان برخی مسائل ایدئولوژیک پرداخت و عنوان کرد، ایدئولوژی سازمان تاکنون محافظه کارانه بود و انقلابی نبود و باید این روند تغییر کند. کتاب سبزی هم منتشر کرد با این عنوان که پرچم ایدئولوژی را برافراشتهتر کنیم. در کنار این، سوالات و ایراداتی را مطرح کرد و از اعضای سازمان خواست، به آن پاسخ دهند که آنها هم نتوانستند پاسخی برای سوالات او پیدا کنند.
رفته رفته بعضی مثل محسن خاموشی، وحید افراخته، محسن فاضل و بهرام آرام که در مرکزیت سازمان بودند، مارکسیست شدند. البته چنین گرایشی قبلا در بین برخی اعضای سازمان وجود داشت و آنها معتقد بودند، مثلا در دین اسلام نظریات اقتصادی وجود ندارد و حتی کتابی که آقای محمد باقر صدر با عنوان اقتصاد ما نوشته بود یا آثار دیگر با بایکوت اعضای سازمان مواجه شده بود. آنها کتابی نوشته بودند به نام اقتصاد به زبان ساده که خلاصهای از کتاب کاپیتال مارکس بود و به عنوان ایدئولوژی اقتصادی به این کتاب استناد میکردند.
به نظر من نفاق در میان اعضای سازمان از ابتدا نهادینه شده بود. نمیشود تنها مسعود رجوی را عامل این قضیه دانست. بر مبنای اعتقادات آنها هر گروه و دستهای با هر مرام فکری و سیاسی که با رژیم شاه مبارزه میکرد، میتوانست با سازمان مجاهدین پیوند بخورد. البته آنها از ابتدا خیلی افکار و اعتقاداتشان را برملا نمیکردند و بر این باور بودند که چون جامعه رنگ مذهبی دارد، در صورت روشن شدن ماهیت سازمان دیگر آنان را بر نمیتابد و روی برمیگرداند. آنان مذهب را عاملی برای مبارزه نمیدانستند و مبنای آنها برای دستیابی به روشهای مبارزاتی، آثار نظریهپردازان چپ بود.
#خاطرات_عزت_شاهی
#تاریخ_معاصر
#منافقین
🆔 @mesagh