eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.6هزار عکس
167.7هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🏴بسم الله النّور علی نور🏴🕌 بمناسبت شهادت امام جعفرصادق علیه السلام/نگرش و نقش تربیتی ولایت عظمی در مکتب شیعی امام صادق علیه السلام عرموده اند:تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است[۱] در مباحث خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام[۲] به این معنا رسیدیم که نوع رابطه ما با ذوات مقدّس چهارده معصوم ریشه در ولایت دارد، چرا که ولایت یعنی قریب(نزدیک)، منتهی نزدیکی از سنخ قرب باطنی و نوری است، وقتی گفته میشود پدر شما، ولیّ شماست؛ یعنی به شما نزدیک است، آنقدر نزدیک که خلقیّات شما، پوست و گوشت و خون شما از اوست و البته این ضعیف ترین درجه ولایت است، ولایتی که مربوط به ساحت حیوانی(طبیعت) ماست! اما وقتی می گوئیم حضرت امیرالمومنین علیه السلام ولیّ شما است (من کنت مولاه فهذا علی مولا)؛ معنایش این است که حضرت امیر به شما قریب است و این قرب به این معناست که علی علیه السلام حقیقت وجودی شماست و ساحت روحانی شما، رقیقه و جِلوه ی نازله ی از آن حضرت میباشد! تمام ماسوی الله نمودِ امام علیه السلام است منتهی شدّت و ضعف آن مختلف و متفاوت است! اما در میان کل موجودات، فقط انسان است که بیشترین نمود ایشان را دارد! تعبیر معقول به محسوس مثل نسبت شعاع نور به خورشید است! شعاع نور خورشید وقتی به زمین میرسد ضعیف شده اش میرسد! عین خورشید نیست اما جدای از خورشید هم نیست! این نور ضعیفه شده، سنخیت و تشبّه دارد به کانون خورشید، منتهی رقیق شده! ضعیف شده! نتیجتاً اگر خورشید نباشد اساساً نوری هم نیست! ساحت روحانی(نور) ما نیز شعاعی از شمس مطلق ولایت عظمی(نور علی نور) است! تنزل یافته(ضعیف و رقیق شده اش) به جسم ما تعلق گرفته است! وقتی گفته میشود مولی علی علیه السلام ولیِّ من است یعنی تار و پود وجود و موجودیّت من است و قوام من به وجود ایشان است! شمس ولایت عظمی تابید و از میان گل و لای، آدم و فرزندان قیام کردند!‌ لذا ولیّ از همه کس و از همه چیز حتی از خود ما به ما نزدیک تر است! حتی از رگ گردن به ما نزدیکتر! چون ولیّ، حقیقت ماست و همه ی ما نمود و ظهور صورتهای مختلف او هستیم، این معنای ولایت است! ولایت، شناسنامه ی جان ماست، از همین رو در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِینَ وَ أَسْمَاؤُکُمْ فِی الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُکُمْ فِی الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُکُمْ فِی الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُکُمْ فِی النُّفُوسِ وَ آثَارُکُمْ فِی الْآثَارِ وَ قُبُورُکُمْ فِی الْقُبُورِ فَمَاأَحْلَی أَسْمَاءَ‌کُمْ وَ أَکْرَمَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَکُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَکُم چطور جسم آنها در جسم ماست؟! چطور روح و نفس و قبر و … آنها در روح و نفس و قبر ماست؟! [۱] - بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۱ :🔸️
هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🏴بسم الله النّور علی نور🏴🕌 بمناسبت شهادت امام جعفرصادق علیه السلام/نگرش و نقش تربیتی ولایت عظمی در مکتب شیعی امام صادق علیه السلام عرموده اند:تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است[۱] در مباحث خلقت نوری اهل البیت علیهم السلام و رابطه وجودی ما این ذوات مقدّس بحث به فهم و تجربه باطنی به رابطه و پیوند وجودی ما با اهل الیت علیهم السلام رسید اینکه وقتی میگوییم امام علیه السلام ولیِّ ماست یعنی پدر ساحت روحانی میباشد، یعنی ایشان به موجب جعل تکوینی مقام خلیفه الله مطلق، با اسم الخالق، خلق میکند جمیع خلائق را از جمله جان و قلب و روح ما را! پس از چیدمان گِلِ وجودی انسان، خدای متعال تصریح فرموده اند: آن روحی که در آدم دمیدم تنزّل یافته ی روح اعظم (ضعیف شده یا رقیق شده حقیقت محمّدیه) است! پس اینکه در حدیث نبوی اشاره شده است من و علی، پدران این امّت هستیم! یعنی باب اسرار خلقت حقیقت نوری فرزندان آدم را به روی ما گشوده است، لذا تمام هویّت و بنیّه ابدی ما، سرشت وجودی بی نهایت ما، ساحت الهی و روحانی ما، نازله و رقیقه ای از حقیقت محمّدیه است! پس ولایت(قریب) میان ما و ایشان، ریشه در باقیمانده گلِ و طینت نوری اهل بیت علیهم السلام است که با آن، جانها و قلوب ما را خلق کردند! اگر آدمی به تصدیق و قبول ولایت به معنی که اشاره شد برسد(ولایت یعنی ماهیّت نسبت و رابطه حقیقیّه میان مُحبّ و اهل بیت علیهم السلام) این کمال مرتبه ی تواضع است و این تواضع قلبی است! هرجا سخن از ادب مع الله است ریشه در همین تواضع قلبی دارد! حالا دریاب که جناب عبّاس علیه السلام، قلّه رفیع تواضع را در افق اعلی علّیین فتح کرد! ادب عبّاس علیه السلام که قدسیان و ملائکه و ابراهیم خلیل الله و نوح نبی الله و موسی کلیم الله و عیسی روح الله را هم حیرت زده و سرگردان کرد، میوه تواضع قلبی است! بدیهی است احدی به تواضع قلبی نمیرسد مگر اینکه ولایت طاغوت را وانهاده باشد! ولایت نفسانیّت وانهاده باشد! ولایت شیطان را وانهاد باشد! ولایت ساحت حیوانی را وانهاده باشد! ولایت شهوت، غضب، وهم و خیال را وانهاده باشد! چرا که ماهیّت طاغوت، فرعونیّت انفسی است که در برابر ولایت الله، ادعای اناربکم الاعلی(انانیّت و تکبّر شیطانی) دارد!... وقتی برای انسان، علم حصولی در ساحت معرفت به نورانیّت، معرفتِ نفس و شناخت شهودی نسبت به عظمت وجودی اهل بیت علیهم السلام و ساحت روحانی و پیوند خود با این ذوات مقدّس حاصل بشه، نتیجه این معرفت و شناخت و شهود، مُحِبّت و شوق است! هرچه این شناخت و معرفت عمیق تر و شدیدتر باشد نتیجتاً مُحِبّ را از وادیه مُحِبّت به وادیه عشق و جنون و حیرت و هیمان واصل می نماید! در این احوالات است که مُحِبّ به قلّه اسلام، یعنی تسلیم عارفانه و عاشقانه رسیده است! بر تمام مراتب باطنیّه اش، از قلب، عقل، خیال، وهم و ذهن او خشیّت، سیطره و سروری دارد! این خشیّت، میوه شجره طوبی محبّت اهل بیت علیهم السلام در حریم قلب مُحبّ است! مغز این میوه، نیز انقیاد و سرسپردگی و تسلیم در برابر محبوب است! لذا از معرفت، خشیّت و از خشیت، تواضع و از تواضع، ولایت(قریب) یعنی عارفاً بحقهِ برای مُحِبّ، مشهود میشود! یعنی به تجربه باطنی، ادراک میکند پیوند حقیقیّه میان خویشتنِ خویش و پدران آسمانی! حالا هرچه معرفت و شناخت نسبت به خانواده آسمانی و پدران حقیقی، باطنی تر باشد مُحِبّت نسبت به کمالات این ذوات مقدّس بیشتر شده در نتیجه رقّت و لطافت و خشیّت قلبی مُحِبّ نیز شدیدتر خواهد شد در این احوالات، تمام اعضاء و جوارح ساحت حیوانی در سیطره حُبُّ و خشیّتِ قلبی مُحِبّ هستند! بازهم در کربلا، جناب عبّاس علیه السلام اگر عمود آهنین، سرمبارکش را دو نیم کرد، علتش را در تواضع قلبی جستجو کنید! اگر تیرها توانستند بر بدنش فرود آیند، در تواضع قلبی جستجو کنید! اگر تیرسه شعبه بر چشمش اصابت کرد در تواضع قلبی جستجو کنید! اگر دیوان و دادن بر او غلبه یافتند در تواضع جستجو کنید! چرا که حضرت عبّاس علیه السلام، تمامِ خود را در مولی خویش اباعبدالله الحسین علیه السلام خلاصه دید! گویی امام علیه السلام به خودش، اذن داد و امر کرد که برو به میدان جنگ، امّا اوّل آب برسان به اهل حرم! تواضع قلبی بود که پشت عبّاس را به خاک کربلا زد! وگرنه هیات عبّاس علیه السلام کجا و این دیوان و دادن کجا؟! حتی قدرت زور و بازوان فرزند حیدر و ام البنین به نور ولایت عظمی متصل بود! تواضع قلبی بود که میان او و آب و علقمه و مشک فاصله انداخت. :🔸️🔸️
هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🏴بسم الله النّور علی نور🏴🕌 بمناسبت شهادت امام جعفرصادق علیه السلام/نگرش و نقش تربیتی ولایت عظمی در مکتب شیعی امام صادق علیه السلام عرموده اند:تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است[۱] خشيت همواره با علم و معرفت همراه است. هرچه علم بيشتر باشد، خشيّت نيز بيشتر خواهد بود و هرچه خشیّت بیشتر، تواضع قلبی افزونتر خواهد شد! تواضع قلبی که پشتوانه غیبی ادب است! ادبی که نمود آن سبب پرورش و قوّت و قدرت بیشتر عقل رحمانی برای پرواز در آسمان عقلانیّت میشود! نتیجتاً هرچه قدرت و قوّت عقل فزونی یابد، عبادت به کمال خود نزدیکتر خواهد شد! و هر چه آدمی به کمال عبادت نزدیکتر، محبّت او به مبداء و منشاء کمالات بیشتر تا اینکه سرانجام در حُبّ، به کمال رسیده و قدم در وادیه عشق میگذارد و با بُرّاق عشق به وادیه حیرت و هیمان و جنون واصل میشود و این سیر کمالیه تا ابد ادامه خواهد داشت! اما انسان سالک، همه این کمالات لامقطوعه و لاممنوعه(بی نهایت) مدیون علم است و از دولت علم است که نصیبش میشود! منتهی مراد از این علم یعنی ثمره سیر انفسی و عمیق شدن در لایه های باطنی قرآن و روایات و دین است! یعنی عبور از صورتها و قالبهای کلمات و الفاظ و دنیای هرچیزی! دنیا یعنی ظاهر و پوسته هرشیء و کلمه در عالم! اینکه در آیات قرآن و روایات، توقف در دنیا را مزموم برشمرده اند! اشاره به ظاهر و پوسته هرچیزی دارد! ظاهرکربلا و عاشورا هم دنیایی دارد و توقف در دنیای کربلا و عاشورا هم مزموم است! اگر کربلا ظرف مکانی و عاشورا ظرف زمانی مقدّس است بدلیل اینست که در متن این ظرف مکانی و زمانی، حقیقت جمع الجمعی انوار محمّدیه، انوار فاطمیّه، انوار مرتضوی، انوار مجتبوی است که در اسم رمز ح س ی ن حضور مطلق دارد! اگر میخواهی با کاروان مصارع العشاق بسوی کربلا همراه باشی باید از دنیای کربلا بسوی آخرتِ کربلا هجرت کنی! هرچند آنچه را که در دنیای کربلا و سیدالکونین اباعبدالله الحسین علیه السلام و حرم آل الله اتفاق افتاد از هتک حرمت، فاجعه قتل و غارت و ارباًاربا کردن، اسارت و جسارت، همه مصیبت عظیم بود، اما بزرگتر از این مصیبت عظیم، واپسگرایی امّت بود! استحاله هویّتی و ایمانی آنها بود! تحریف و تغییر در سیره و سنّت نبوی بود! بدعت گذاری در دین خدا بود! حرام خدا حلال و حلال خدا حرم دانستن! صبِّ علی و اولا علی جزء لاینفک خطبه های نمازجمعه و منابر شده بود! بر منبر رسول الله و خلیفه الرسول صلی الله علیه و آله، زنازادگان و حرام زاده ها و منافقین بعنوان امیرالمومنین تکیه زده بودند! مصیبت بزرگتر از مصیبت عظیم(هتک حرمت در دنیای کربلا و عاشورا)، فَرقِ سَرِ هزاران هزارا باب علم حقیقت را شکافتند و شکستن و بعدش هم ایشان را دفن کردن! مصیبت بزرگتر از مصیبت عظیم، قفل زدن و تعطیل کردن باب تفقه و تعقل و عقلانیت بود!....آری اینها مصیبت اعظم بود که اباعبدالله الحسین علیه السلام به خاطرش، قیام کرد! مصیبت اعظم این بود که معاویه و یزد و یزیدیان، روح و معنویت و حقیقت و عقلانیت و دین و دینداری و حرمت شعارئرالله و قداست اهل بیت علیهم السلا و در یک جمله اسلام ناب محمدی و مکتب شیعی را هدف قرار داده بودند!.... اگر در دنیای دین! اگر در دنیای قرآن! اگر در دنیای احادیث و روایات! متوقف و با مفاهیم دنیای مقدسّات راضی شدی بران، ادراکات حاصل از دریافت دنیای مقدّسات مورد اشاره، همه از جنس حسّی و خیالی و ذهنی خواهد بود! اگر چه دنیای مقدسّات است اما ادراکات حسّی حاصل از دریافت آنها که صورت شاکله باطنی ما را انشاء میکند همه به صور حسّی و خیالی و موهومی است! اگرچه صورت انشاء شده همه مطابق با دنیای مقدسّات است، اما حجاب صورت حقیقی انسان کامل است! چرا؟!!! [قبلا بحث این قسمت مطرح شده] اما اجمال آن اینکه ادراکات حاصل از علم حقیقت، حکمت متعالیه، معرفت به نورانیّت، توحیدی احدی و عرفان ناب شیعی است که قابلیت دارد تا شاکله باطنی ما را بصورت حقیقتِ انسان کامل، انشاء نماید، صورتی که تشبّه به هیبت و هیات و هیمنه امام حق و انسان کامل دارد! صورت باطنیِ دنیایِ مقدسّات، اگر چه به بهشت نحر و باغ و قصر و حور و نقره و طلا و یاقوت سرخ و تخت و....ختم میشود اما اینها همه بهشتِ حیوانیّت است! بهشتی است که بوسیله اعضا و جوارح و جوانح ساخته شده است! که فی نفسه حجاب بهشت اهل بیت علیهم السلام است! حجاب شهود جمال و جبروت و حلال امیرالمومنین علیه السلام است! حجاب رویت عظمتِ تجلّیات بهشت فاطمیّه است!.... :🔸️🔸️
هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🏴بسم الله النّور علی نور🏴🕌 بمناسبت شهادت امام جعفرصادق علیه السلام/نگرش و نقش تربیتی ولایت عظمی در مکتب شیعی امام صادق علیه السلام عرموده اند:تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش است[۱] اشاره شد از علم حقیقت و معرفت، خشیّت و از خشیّت، تواضع قلبی و از تواضع قلبی، ادب و از ادب، تعبّد و تبعیّت و از تعبّد و تبعیّت، شکوفائی عقل و غلبه ی عقلانیّت(قدرت تعقل و تفکر) و از کمال عقل و غلبه عقلانیت، اعتدال و عدالت نوعی(فضایل و سجایای اخلاقی)! لذا ریشه تمام کمالات انسانی به علم و معرفت برمی گردد! برای برخی سوال یا شبهه پیش اومده اگر ارزش انسان به علم و کسب معرفت هست، پس تکلیف احکام عملی و عبادتهایی که با بدن انجام میشه چی هست؟ آنچه که در شریعت محمّدیه صلی الله علیه و آله محرز است عمل به احکام اعم از انجام واجبات و ترک محرمات(واجب الهی و تکلیف شرعی است) امریست اجتناب ناپذیر! اما اینجا یک نکته است: عمل و رفتار و گفتار از عزم و اراده و عزم و اراده از نیّت و نیّت نیز از معرفت و علم میباشد، حالا آنچه که سبب ثقل اعمال عبادی در ترازوی حقیقت است عبارتست از روح عمل(معرفت و علم حقیقت) اینکه در روایات تصریح شده است ارزش عمل به میزان علم و معرفت شخص است یا اینکه به کثرت عمل شخص نگاه نکنید بلکه به عقل او بنگرید! یعنی عمل عبادی که با اعضاء و جوارح صورت میگیرد مثل نماز و حج و خمس و کار خیر و روزه به میزان معرفت، شخص را در معراج و آسمان ها بالا میبرد! اگر معرفت و علمِ حقیقت را از مسلمان بگیری، عبادتهایی که از ایشان صادر میشود مثل جسم بدون روح است! نهایت اینکه شخص را از جهنّم نجات و او را به بهشت جسمانی حور و باغ و نحر و خوراکیها می رساند، اما بُنیّه و قابلیتی که باید او را به بهشت ملاقات با الله و خلیفه الله واصل نماید عبارتست از معرفت به نورانیّت، علم حقیقت، حکمت متعالیه و توحیدی قرآنی، این علم و معرفت است که سبب تجلّی نور خشیّت در نفسِ انسان میشود، از تجلّی نور خشیّت، تواضع قلبی و از تواضع قلبی، نمودِ ادب و از ادب، تبعیت و تعبّد و از تبعیت و تعبّد، شکوفائی عقل رحمانی و غلبه عقلانیّت و از غلبه عقلانیّت، اعتدال و عدالت انفسی(نوعی) حاصل خواهد شد! اینکه بیان میشود خصوصیّات بارز و بیّن شیعه اثنی عشری را در عدالت و انصاف جستجو کنید ریشه در این امر دارد. إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ: ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻨﺪ[۱] امام صادق عليه‌السلام با استدلال به همين آيه فرمود: الخَشيَّةُ ميراثُ العِلم(خشيت ميراث علم است)، پس كسي كه تهی از خشيّت باشد یعنی از علم حقیقت بهره ای نبرده است هرچند كه در معارف و علوم، موشكافي‏هايي داشته باشد،[۲] اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند: اَعْظَمُ النّاسِ عِلماً اَشَدُّهُم خَوفاً مِنَ اللّهِ: آن كسى كه علمش از همه بيشتر است، خدا ترسي اش از همه شديدتر مى باشد[۳] سلمان می‌گوید به علی علیه‌السّلام گفتم: ‌ای برادر رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم درود خدا بر تو باد! آیا مراد از اقامه نماز، همان اقامه ولایت شما است؟ امام فرمود: بلی‌ای سلمان و شاهد آن، سخن خدای تعالی در قرآن است وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ اِنَّها لَکَبِیرَةٌ اِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ [۴]  بر‌این‌اساس، صبر پیامبر خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم است و صلاة اقامه ولایت من است و از‌ این‌ رو خداوند با ضمیر مفرد فرمود: وَ اِنَّها لَکَبِیرَةٌ و با ضمیر مثنی نفرمود: و انّهما، زیرا پذیرش ولایت سنگین است، مگر بر خاشعان و خاشعان هم شیعیان بابصیرت‌اند.[۵][۶] لذا محال است مُحِبّ، ادعای ولایت داشته باشد اما از او ادب و تواضع و خشیت، نمود نداشته باشد! چرا که علم و خشیت و تواضع و ولایت در هم تنیده و بهم ربط عینی دارند! الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ: ﺁﻧﺎﻥﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺷﺎﻥ خاشعﺍﻧﺪ[۷] [۱] - فاطر، آيه ۲۸ [۲] - بحارالأنوار، ج۲، ص۵۲ [۳] - غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۰۲، حکمت۳۲۶ [۴] - بقره - آیه۴۵.     [۵] - المناقب، ص۶۹-۷۰، الکتاب العتیق [۶] - بحار الانوار، ج ۲۶، ص۲    [۷] - مومنون - آیه ۲ :🔸️🔸️