#یادداشت 🛑📢 #روزی_روزگاری 🛑📢 مدیریکی از تشکل های سیاسی اصلاح طلب کشور است❗️❓ روزگاری در دهه ۱۳٨۰ دوروبرما می پلکید واظهار علاقه میکرد❗️ گاهادریکی از روزنامه ها مقاله مینوشت، ویک نسخه آن را اختصاصی به منزل ما می آورد وبه من نشان میداد وکلی برایش صغری وکبری میچید❗️ تحصیلات عالی داشت وشدیدا به دنبال موقعیت وکسب وجهه ونفوذ در ارکان نظام❗️ وقت و بی وقت را نمی شناخت ، هرزمان که اراده میکرد پشت درب منزل ما بود❗️ اتفاقا هرزمان هم که می آمد آخرشب بود❗️پس از به صدا دارآوردن زنگ درب منزل وباز شدن درب وارد حیاط خانه میشد ❗️باکت وشلوار وسامسونت همراه، سامسونت رابه زمین می گذاشت وسریعا روی موزائیک کف حیاط تیمم میکرد وبه نماز می ایستاد❗️ساعت ۱۱/۵شب نماز اول راکه تمام میکرداظهار میداشت آخ نماز رافراموش کرده بودم ❗️ اینهمه وقت،آخر شب، اونم جلو بنده ، تظاهر به تمام معنا❗️من هم با نیشخندی به او می فهماندم که چگونه همیشه فراموش میکنی ❗️چه کاری مهمتر از نماز❗️به منزل ما که می آیی یادت میاد نماز نخواندی❓ بگذریم ، باهمه وضع اقتصادی بدی که داشت ، زیاد تعارف میکرد که برای صرف یک نهار یا شام به منزلشان برویم ،اینقدر اصرار کرد تابالاخره یک شام با خانواده به منزلشان رفتیم ❗️سفره را که انداختند ومشغول شدیم ،رو به بنده کرد وگفت فلانی❓❗️من میتوانم ره صدساله را یک شبه طی کنم ❓❗️بنده رابا مدیران آشنا کن ❓❗️به این نمک❗️❓به کلام الله ❗️❓هرچه مال وثروت جمع کردم باشما نصف ،نصف تقسیم میکنم❓❗️شما موقعیت دارید استفاده نمی کنید ❓❗️خوب نکن ❗️من اینکار را میکنم ❓❗️ هنوز کلامش تمام نشده بود که به همسر وفرزندانم گفتم بلند شوید ❗️❓اینجا جای مانیست❓❗️من اشتباه کردم دعوت ایشان راپذیرفتم❗️زن وفرزندانم از پای سفره بلد شدند❗️ شروع کرد به التماس وچیز....خوردن ،پشت دست بنده رابوسید ،عذر خواهی کرد وباهزار خواهش والتماس مجددا ماراسرسفره نشاند❗️چه شامی زهر بود❗️ #نتیجه: ایشان در حال حاضر یکی از سران تشکلات اصلاحطلب است که به خوبی در رده های بالای نظام نفوذ کرده وصاحب موقعیت وثروت هنگفت شده❗️❗️ #نفوذی #دوتابعیتی ✍ #کرباس_دزد .👈کلیپ ،اخبار، وتحلیل های روزرادرکانال میثاق دنبال کنید🌹🔰🔰 🔰#درکانال میثاق همه چیز را #شفاف ببینید👇 #میثاق_در_نرم_افزار_eitaa 🇮🇷 🆔https://eitaa.com/mesagh 🛑📢شماهم این پست راحداقل برای یک نفرارسال فرمائید باتشکر