eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
186.8هزار عکس
169.4هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴تبعید مجتهد شهید به روایت نشریه انتقام 🔻انتشار خبر دستگیری مجتهد شهید توسط آیت‌الله مصباح در دومین شماره از نشریه انتقام «اخبار 🔹حجت الاسلام آقای که روز اول ربودن پدر بزرگوارشان حضرت بازداشت و روانه زندان قزل قلعه گردیده بودند، بعد از دو ماه آزاد شدند، ولی قبلاً تذكره ایشان برای صادر و بلیط هواپیما نیز برای ایشان گرفته شده بود. 🔸 آیت الله زاده خمینی بدون اطلاع قبلی وارد شده به حرم مطهر مشرف شدند، مردم که ناگهان ایشان را دیدند، شروع به دادن شعار کردند و با شور و هیجان فوق العاده‌ای ایشان را وارد مسجد بالاسر نمودند. در حالی که حضرت به مناسبت تعطیل ماه رمضان مشغول سخنرانی بودند، همین که چشم معظم له و طلاب به آیت‌الله زاده خمینی افتاد، صدای صلوات بلند شد و چند دقیقه همگی بلند بلند گریه کردند. سپس هزاران نفر روحانی و غیر روحانی با تظاهرات پرشوری ایشان را به منزل بردند. 🔹عصر روز شنبه، تلفنی با ایشان صحبت کرد و در مقابل عذرهایی که ایشان برای رفتن به ترکیه کردند، شروع به فحش و ناسزا نمود و حتی نسبت به مراجع قم بی شرمانه جسارت کرد. روز یکشنبه رئیس سازمان امنیت قم به اتفاق چند مأمور، وارد منزل حضرت آیت‌الله خمینی شده، آیت‌الله زاده را جلب و روانه نمود و صبح دوشنبه، آخر ماه اجبارا برای مدت نامعلومی به ترکیه رفتند! تاکنون که بیش از ده روز از حرکت‌شان می‌گذرد از سلامتی و تبعید ایشان اطلاع صحیحی در دست نیست. ضمناً خانم آیت‌الله زاده که آخرین ماه حاملگی را می‌گذراندند، در اثر شنیدن خبر توقيف مجدد و تبعید ایشان مریض و سپس [جنین را] ساقط نمود.»(نشریه انتقام، شماره دوم، شنبه ١٢ رمضان ١٣٨۴ ه.ق ٢۶ دی ١٣۴٣ ه.ش)
فاجعه خونین فیضیه/بخش سوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/22 🔸دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز مى‏كرد، يک شكل و يک قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباس‏هاى دهاتى شكل، هيكل‏هاى وحشت‏انگيز و زمخت همانند خوكِ پروارى، با چشمانى شرارت‏بار و خون‏گرفته، مست و مخمور، مشت‏ها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو مى‏دويدند و عربدۀ «جاويد شاه»! مى‏كشيدند! 🔹اين «گروه بى‏پدران» كه تحت تربيت ‏هاى_امريكايى و اسرائيلى درس شه‏پرستى آموخته، از خداپرستى، وطنخواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمى‏دانستند، به اصطلاح افسران و درجه‏دارانى بودند كه عمرى از دسترنج توده‏هاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاك وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسان‏ها، به قم آمده بودند و به آن وحشيگرى‏ها و درندگى‏هاى غيرانسانى دست مى‏زدند. 🔸رياست آن « ‏پدران» برعهده جلاد (معاون ساواک تهران) بود كه چند سال پيش متأسفانه در يك سانحه هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى... به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب ، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار مى‏بيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات مى‏باشد. 🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسه فيضيه آمده بود، با يک جفت دستكش سفيد ـ‏‏به عنوان علامت‏‏ در زاويه ايوان يكى از حجره‏ها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى مى‏كرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد. 🔸شه‏پرستان خون‏آشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنه‏اى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حمله‏ور شدند و با چوب‏هاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بى‏دفاع افتادند! 🔹روحانيان و محصلين مدرسه فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچ‏گونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمى‏دانستند كه غرض و انگيزه آن وحشى‏هاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدن‏ها چه مى‏باشد، با يورش دژخيمانه آنان، در مقام دفاع برآمده، نرده طبقه دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حمله‏ور شدند.(نهضت امام خمینی، ج1، ص371-367) 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
هدایت شده از mesaghمیثاق
آزادى سيد مصطفى خمينى نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/62 🔹شاه بر آن شد با ترفندهاى فريبنده، خشم و عصيان توده‏هاى مسلمان ايران را كه تا سرحد انفجار فزونى يافته بود تخفيف بخشد و از قبح و خيانت احياى رژيم كاپيتولاسيون و تبعيد امام تا حدى بكاهد، از اين رو، درست در همان روزى كه در مجلس سنا به دروغ‏پردازى‏هايى مبنى بر موافقت امريكا با سلب مصونيت از اتباع امريكايى در ايران در صورت تشخيص دولت ايران، پرداخته بود، فرزند امام، حاج سيد مصطفى را از زندان قزل‏قلعه آزاد كرد تا حسن نيت! خود را براى مردم ثابت كند و اميد بازگشت امام و الغاى رژيم كاپيتولاسيون را در دل‏ها پديد آورد و توده‏ها را به اين‌گونه اميدها سرگرم و دلخوش سازد و از حركت و شورش بازدارد. 🔸با اين وجود، به منظور از بين بردن هرگونه اثر و يادگارى از امام (بويژه يادگارى كه بتواند بخشى از رسالت پدر را بر دوش گيرد و رابط نيروهاى انقلابى و امام باشد و مركزيتى براى طلاب جوان مبارز پديد آورد) بر آن شد كه حاج سيد مصطفى را نيز به دست خود او و به اسم ديدن پدر، از ايران بيرون كند. 🔹 پيش از آزاد كردن او از زندان با او ملاقات كرد و پيشنهاد داد در صورتى كه بخواهد مى‏تواند به تركيه برود و از امام ديدن كند. حاج سيد مصطفى روى نگرانى‏هايى كه از سرنوشت پدر داشت، اين پيشنهاد را پذيرفت و سرهنگ مولوى نيز بى‏درنگ دستور داد كه براى او پاسپورت صادر كردند و بليت هواپيما براى روز 13 دى‏ماه 43 (29 شعبان 1384) «رزرو» نمودند تا پس از ديدار با خانواده خود در روز مقرر به تركيه پرواز كند! 🔸 پس از گذرانيدن 57 روز در زندان، روز چهارشنبه 8 دى ماه 43 از زندان آزاد و ساعت 4 بعدازظهر آن روز وارد قم شد. پس از ورود به قم، ابتدا به زيارت (ع) رفت و على‏رغم اينكه ورود او به قم بدون اطلاع قبلى بود هزاران نفر از اهالى شهر و روحانيان در آستانۀ مقدسه در اطراف او اجتماع كردند و با ، بار ديگر وفادارى خود را نسبت به امام و راه او نشان دادند و تا منزل او را همراهى كردند. اين استقبال در آن شرايط خفقان‏بار، براى رژيم خيلى گران و نگران كننده بود، از اين رو سرهنگ مولوى هنگام آزادى او چندين بار تأكيد كرده بود كه طورى وارد قم شود كه سر و صدا ايجاد نكند. 🔹حاج سيد مصطفى پس از ورود به قم و ملاقات با اساتيد و فضلاى حوزه علميه و مشاوره و تبادل نظر با آنان در مورد مسافرت خويش به تركيه به اين نتيجه رسيد كه اين مسافرت طبق خواست رژيم است كه مى‏خواهد او را با پاى خود و بى‏سر و صدا تبعيد كند و بدين‏وسيله زمينه را براى از بين بردن آثار و علائم راه و مرام امام بتدريج آماده سازد. از اين رو، از اين مسافرت به‌كلى منصرف شد. 🔸سرهنگ مولوى كه از حاج سيد مصطفى به اصطلاح قول گرفته بود كه يک روز پيش از موعدى كه براى حركت او به معين شده است در حاضر شود، آنگاه كه از رفتن او به تهران در موعد مقرر خبرى نشد، تلفنى با او تماس گرفت و با لحنى بى‏ادبانه و گستاخانه با او گفتگو كرد و او را به سبب نرفتن به تهران در موعد مقرر مورد اهانت قرار داد. البته پاسخ تندترى از حاج سيد مصطفى خمينى دريافت كرد و سخنانى ميان‌شان رد و بدل شد كه بازگو كردن آن در اين دفتر نشايد. 🔹بيش از ساعت و اندى از مكالمۀ تلفنى نامبرده با حاج سيد مصطفى نگذشته بود كه يكى از مأموران عالی‌رتبه ساواک به نام وارد قم شد و با حاج سيد مصطفى ملاقات كرد و كوششى فراوان به عمل آورد تا شايد بتواند او را به مسافرت به تركيه راضى كند، ولى هر چه بيشتر كوشش كرد، كم‌تر نتيجه گرفت و سرانجام مأيوس و سرخورده بازگشت. 🔸شاه نمى‏خواست احساسات و عواطف ملت ايران را با تبعيد رسمى حاج سيد مصطفى بيش از پيش جريحه‏دار كند. از اين رو، كوشيد كه با واسطه‏تراشى و پند و اندرز و به عنوان دلسوزى او را بر آن دارد كه با پاى خود روانه تبعيدگاه شود! و در نظم و امنيت كشور اخلال نكند! ليكن چه توان كرد كه حاج سيد مصطفى تصميم گرفته بود كه به پند و اندرز دلالان ظلمه گوش فرا ندهد!(نهضت امام خمینی، ج1، صص1100-1099) 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴تبعید مجتهد شهید به روایت نشریه انتقام 🔻انتشار خبر دستگیری مجتهد شهید توسط آیت‌الله مصباح در دومین شماره از نشریه انتقام «اخبار 🔹حجت الاسلام آقای که روز اول ربودن پدر بزرگوارشان حضرت بازداشت و روانه زندان قزل قلعه گردیده بودند، بعد از دو ماه آزاد شدند، ولی قبلاً تذكره ایشان برای صادر و بلیط هواپیما نیز برای ایشان گرفته شده بود. 🔸 آیت الله زاده خمینی بدون اطلاع قبلی وارد شده به حرم مطهر مشرف شدند، مردم که ناگهان ایشان را دیدند، شروع به دادن شعار کردند و با شور و هیجان فوق العاده‌ای ایشان را وارد مسجد بالاسر نمودند. در حالی که حضرت به مناسبت تعطیل ماه رمضان مشغول سخنرانی بودند، همین که چشم معظم له و طلاب به آیت‌الله زاده خمینی افتاد، صدای صلوات بلند شد و چند دقیقه همگی بلند بلند گریه کردند. سپس هزاران نفر روحانی و غیر روحانی با تظاهرات پرشوری ایشان را به منزل بردند. 🔹عصر روز شنبه، تلفنی با ایشان صحبت کرد و در مقابل عذرهایی که ایشان برای رفتن به ترکیه کردند، شروع به فحش و ناسزا نمود و حتی نسبت به مراجع قم بی شرمانه جسارت کرد. روز یکشنبه رئیس سازمان امنیت قم به اتفاق چند مأمور، وارد منزل حضرت آیت‌الله خمینی شده، آیت‌الله زاده را جلب و روانه نمود و صبح دوشنبه، آخر ماه اجبارا برای مدت نامعلومی به ترکیه رفتند! تاکنون که بیش از ده روز از حرکت‌شان می‌گذرد از سلامتی و تبعید ایشان اطلاع صحیحی در دست نیست. ضمناً خانم آیت‌الله زاده که آخرین ماه حاملگی را می‌گذراندند، در اثر شنیدن خبر توقيف مجدد و تبعید ایشان مریض و سپس [جنین را] ساقط نمود.»(نشریه انتقام، شماره دوم، شنبه ١٢ رمضان ١٣٨۴ ه.ق ٢۶ دی ١٣۴٣ ه.ش) 🔻 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی 🔴👈این تحلیل رابشنوید 🔴📢باکو تنبیه خواهد شد❗️ محمد ندیمی 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔻حماسه فیضیه 🔴فروردین خونین/6 🔸رياست آن «گروه بی‌پدران» برعهده جلاد (معاون ساواک تهران) بود كه متأسفانه در يک سانحه هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب فاجعه خونين فيضيه، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار می‌بيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات می‌باشد. 🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسه فيضيه آمده بود، با يک جفت دستكش سفيد به عنوان علامت‏‏ در زاويه ايوان يكى از حجره‏‌ها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى می‌كرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد. 🔸شه‏‌پرستان خون‏‌آشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنه‌‏اى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حمله‏‌ور شدند و با چوب‏‌هاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بى‌‏دفاع افتادند! 🔹روحانيان و محصلين مدرسه فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچ‌‏گونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمى‌‏دانستند كه غرض و انگيزه آن وحشی‌هاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدن‏‌ها چه می‌باشد، با يورش دژخيمانه آنان، در مقام دفاع برآمده، نرده طبقه دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حمله‏‌ور شدند. 🔸بارانى از سنگ و پاره‏‌آجر از طبقه دوم و پشت‏‌بام مدرسه به سوى شه‏‌پرستان باريدن گرفت، خون از سرهاى بسيارى از آنان فوران كرد، هيكل‌‏هاى زمخت و اهريمنى بعضى از آنان همانند لاشه خوک به زمين افتاد. آنان با آن‌كه همگى به «كلت» و «پارابلوم» مسلح بودند، از آنجا كه توطئه ملوكانه بر آن تعلق گرفته بود كه آنان را «دهقان»! و «كشاورز»! جا بزند، از به‏‌كار بردن آن خوددارى مى‏‌ورزيدند و فقط از چوب‏‌ها و دشنه‏‌هايى كه همراه داشتند، مجاز بودند استفاده كنند و نظر به آن‌كه روحانيان از طبقه دوم و پشت‌‏بام، آنان را با سنگ و آجر مورد هدف قرار می‌دادند، استفاده از آن دو اسلحه گرم ممكن نبود. 🔹«گروه بی‌پدران» از هر سو راه گريز در پيش گرفتند! عربده‏‌هاى مستانه به‏‌ آه و آخ و ناله تبديل شد! فرياد «تسليم، تسليم»، جاى «جاويد شاه» را گرفت. جالب قيافه سرهنگ بديعى (رئيس ساواک قم) بود كه دست‏‌ها را بالاى سرش گرفته بود و مرتب داد می‌زد: تسليم، تسليم! 🔸قهرمانان روحانى، بی‌اعتنا به اين «زوزه‏‌هاى عاجزانه» به حمله‏‌هاى دليرانه خود ادامه دادند و بارانى از سنگ و آجر براى لحظه‏‌اى قطع نمی‌شد، تا آنجا كه دژخيمان شاه، مجبور به عقب‏‌نشينى شدند و به شبستان شرقى مدرسه كه بين دو راهرو و درب خروجى قرار دارد پناه بردند؛ ليكن در آنجا نيز با سنگ‌باران جوانان دانش‏‌آموز دبيرستان دين و دانش قم (كه در اتاقى كه به شبستان مزبور اشراف داشت سنگر گرفته بودند) مواجه شدند و به ناچار به راهروى خروجى كه سرپوشيده و محفوظ بود، پناه بردند و پس از لحظه‏‌اى با تنظيم و تشكل خاصى در حالى كه به شيوه ويژه خود، غريو مى‏‌كشيدند و صدا را از ته حلق بيرون می‌دادند با يورشى برق‏‌آسا به وسط صحن مدرسه ريختند و كوشيدند به هر طورى كه شده خود را به طبقه دوم برسانند و روحانيانى را كه آنجا سنگر گرفته بودند، از پاى درآورند؛ ليكن بارانى از سنگ و آجر آنان را به عقب‏‌نشينى مجبور كرد و عده‏‌اى از قهرمانان روحانى از طبقه دوم پايين آمده، با سنگ و چوب، شه‏‌پرستان زبون را تعقيب كردند و چيزى نمانده بود كه آنان را از مدرسه بيرون برانند و درب را ببندند كه غريو گلوله‏‌هاى مأموران انتظامى صحنه را عوض كرد! (نهضت امام خمینی ج1 ص372-371) ◀️ادامه دارد.... 🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🛑📢 🆔 @mesagh