باند منتظری و ملعبه قرار دادن عناصر ساده‌لوح! اختصاصی #علی‌مطهری سال‌ها تلاش می‌کرد با مطرح کردن خود به عنوان سخنگوی خودخوانده شهید مطهری سری در میان سرها دربیاورد اما بعد از افشای تعارضات فکری‌اش با آن مجتهد شهید و بی‌توجهی محافل علمی و سیاسی از پذیرش او به عنوان مفسر شهید مطهری، به این سمت کشیده شده که خود را در قامت سخنگوی برخی و عناصرِ بدسابقه و مخالفان نظام و ولایت از جمله سران فتنه و منتظری، مطرح سازند تا بلکه ترحم و توجه ضدانقلاب خارج‌نشین و غرب‌زدگان داخلی را جلب کند! اخیرا او در سخنان اعجاب‌انگیز مدعی شده، آقای منتظری به خاطر دفاع از حقوق مردم قائم‌مقامی را از دست داده و برای تثبیت قدرت خود، به کتمانِ حقیقت نپرداخته است! این قبیل گل‌واژه‌های این عنصر سیاسی ورشکسته تازه‌گی ندارد و او قبلا در مواضعی موهن و خلاف واقع، تا مرزِ انکارِ نامه 6/1/68 امام (در عزل منتظری)، پیش رفته بود! که البته آن زمان، این آقای به اصطلاح طرفدار حقیقت(!!) با اسناد متکثری مواجه شد و مجبور شد با لکنت و شرمساری، حرف رادیکال و موهن قبلی را پس بگیرد! پاسخ‌های زیادی به اظهارات سخیف مطهری داده شد و نیازی به جواب های بیشتر نیست اما این نکته حائز اهمیت است که جریان منتظری از ابتدا تا کنون، همواره تلاش کرده عناصر سست‌عنصر و بی‌اراده و توجه‌طلب را به عنوانِ سپر بلا و سمپات، در اختیار بگیرد و آنها را ملعبه سیاسی قرار دهد! با توجه به برخی قرائن و شواهد، به نظر می‌رسد علی مطهری در چنین دامی گرفتار آمده و اگر خدای ناکرده چنین باشد، باید منتظرِ مواضعی به مراتب سست‌تر و رادیکال‌تر از او باشیم! توجه به #تجربه‌تاریخی در تحلیل مواضع و کارنامه افراد، اهمیت راهبردی دارد.