eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
199.9هزار عکس
184.8هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
حالا که مادران غزه همان ساعت تولد به‌جای اذان و اقامه در گوش نوزادان‌شان «تلقین» می‌خوانند و مرگ با توپ‌های جنگی هم‌بازی کودکان فلسطین شده است، می‌خواهم نام من را هم در سیاهه‌ی سربازان مقاومت بنویسید. بنویسید من هم سربازی قسم‌خورده‌ام که به یاری خدا پشت به دشمن نخواهد کرد. وصیت می‌کنم از زیر قرآن که رد شدم کسی پشت سرم آب نریزد دعای‌تان می‌کنم و شما هم بسیار دعا کنید که این سرباز کوچک راه رفته‌ را بازنگردد. -ما از کشته شدن نمی‌ترسیم ولی از انحراف و ارتجاع چرا- حالا من هم یک سربازم. قرآن را باز می‌کنم و به نیت جهاد استخاره می‌کنم: «ن... وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ...». من سرباز مسلحی هستم که باید خشابم را از کلماتی که هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند پر کنم. شعر «لَجْمَن» من است -لبه‌ی جلویی منطقه‌ی نبرد من- و من مصرع به مصرع سنگر می‌سازم و کودکان فلسطینی را به پناه‌گاه غزل می‌برم. مثنوی‌ام را حماسی‌تر از شاهنامه می‌سرایم و بیت به بیت خانه‌های غزه را -تا جایی که دست‌شان به عرش برسد- بالا می‌برم. و ای کاش از این به بعد در حیاط خانه‌های فلسطین به جای «زیتون» «نخل» بکارند! جمله‌ها را از اعماق وجودم -از سیلوی انبار موشک‌های جنگی- بیرون می‌کشم و خرج پرتابش را به اندازه‌ای که به «تل‌آویو» برسد تتظیم می‌کنم. می‌دانم برد جملات و کلمات کم نیست و قدرت انهدامش آن‌قدری هست که «صهیونیست‌» را دو پاره می‌کند. «صهیون...نیست...». نیست و نابود باشد هر کسی که خواب کودکان را آشفته می‌خواهد. «حماس» با «حماسه» جناس ناقص‌اند؛ و به امید حق محور مقاومت این تجانس را کامل خواهد کرد. شنیده‌ام که «نصرالله» من الله وعده‌ی «فتح قریب» داده است... و مگر وعده‌ی الهی تخلف می‌پذیرد؟! ما «یهود» را با «نمرود» قافیه نکرده‌ایم این‌ها خودشان از ازل قافیه بوده‌اند و عجیب نیست که هنوز نفهمیده‌اند آتش «ابراهیم» را نمی‌سوزاند. کاش یکی به صهیونیست‌ها بگوید که بمب‌های فسفری شما از آتش نمرود شعله‌ور‌تر نیست. و خدای ما هنوز هم همان اله ابراهیم و اسماعیل است. گوساله‌های سامری فرق اعجاز و سحر را نمی‌دانند ولی شک نکنید وقتش که برسد دقیقاً رأس همان ساعت و ثانیه خدای کودکان بی‌گناه فلسطین -این موسی‌های کوچک خفته در تابوت- در نیل خون شهدا غرق‌تان خواهد کرد که «اِنَّ مَعیَ رَبّی...» عضو شوید:
هدایت شده از mesaghمیثاق
«شلوار سه خطی...» غوره‌های مجازی تا همین چند وقت پیش جوری «شلوار پلنگی» را ترند کرده بودند کأنه «یار جنگی»شان چریکی از هم‌قطارهای چگوارا در آمریکای جنوبی‌ بوده و السّاعه آمده فقط چای و قلیانی کند و قبل از الله‌اکبرِ اذان مغرب برگردد کوبا! این‌که این چریک‌مریک‌های مجازی همه‌شان شوخی‌اند و فیک، بماند؛ لکن کاش یک مردی پیدا بشود و ترانه‌ای برای «شلوار سه خطیِ» غزه بنویسد که یک‌تنه اسرائیل و اسطوره‌هایش را به سخره گرفته است. مرکاواهای اسرائیلی یک کابوس هم داشته باشند به اسم «شلوار سه خطی» کافی‌ست. طرف یک جورِ اعجازگونه‌ای هم ریلکس است که گویی ملیکه‌های الهی «اِنَّ مَعیَ رَبّی» را فقط به خاطر همین بشر نازل کرده‌اند. البته جبهه مقاومت از این جنس سربازهایی که به ریش مرگ می‌خندند کم ندارد و حالا مانده تا اسرائیل از این باتلاق بیرون بیاید. قربان خدایی‌ات بروم خدایا که -نعوذ بالله- گاهی حس می‌کنم نشسته‌ای آن بالا تا تنها مقام کبریایی‌ات را با زدن توی برجک بنی‌اسرائیل به ما نشان بدهی! انگار این قوم لجوج تا بوده و هست فقط باید اسباب عبرت این و آن باشند و دریغ از این‌که جوی سر عقل آمده باشند. این که مدعی باشی ارتش اول منطقه‌ هستی ولی یک ماه آزگار پشت دروازه باریکه‌ای به اسم غزه مانده باشی، اسمش هرچه باشد قطعاً برتری نظامی نیست. چنگ و دندان نشان دادن برای زنان و کودکان، هم نشان رذالت است و هم نمود بی‌چارگی. کجای دنیا ارتشی به این فلاکت سراغ دارید که اسطوره‌ی شکست‌ناپذیری‌اش بازیچه‌ی شبه‌نظامیانی با شلوار سه‌خطی و دمپایی شده باشد؟! حالا گیرم که ده هزار شهید از غزه گرفته باشند. این ارقام هرچه بالاتر برود زبونی مهاجم بیشتر به رخ کشیده می‌شود که توان مقابله با یک گروه شبه‌نظامی را هم ندارد. جهان باید با یک چشم برای مظلومین فلسطین بگرید و با یک چشم به مسخرگی سیرکی به اسم سازمان ملل متحد و نظم نوین جهانی بنگرد که واقعیتی جز تفرعن ندارد. تمدنی که غرب وعده‌اش را می‌دهد همین‌قدر وحشی، غارتگر، مسخره، زبون، مفلوک و متفرعن است. و البته نهایتاً در برابر مستضعفینی از جنس همین «شلوار سه خطی» سر فرود می‌آورد؛ چه آن‌که این وعده‌ی الهی‌ست. عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی)
هدایت شده از mesaghمیثاق
بهم ریخته‌ام شبیه شعرهای سپید که نه وزن دارند نه قافیه -و گاهی- نه حتی معنی! آشفته‌ام به قاعده‌ی برنامه‌های سفر شیخ‌الرئیس ابراهیم رئیسی که صبح شانزدهم آذر با دانشجوها دیدار داشت؛ و عصر همان روز با «نعلین» به دیدار «پوتین» رفته است! (اساتید زبان‌دراز زبان بدن کجای مجلس نشسته‌اند؟!) و گفته‌اند صبح جمعه‌ای هم وقتی که هنوز حسن روحانی بیدار نشده بود از «مسکو» به «کرج» سفر کرده است. و ظاهراً در این دو سال بیش‌تر از هشت سال دولت بنفش سفر استانی داشته است. قاطی‌‌پاتی‌ام مثل نتیجه‌گیری‌ انشای حسین دارابی! راستی گفتم انشا... ورای همه‌ی کلیشه‌ها شما چه فکر می‌کنید بالاخره علم بهتر است یا ثروت؟ - آقا اجازه...؟ فهم! -چای‌ «دبش» نوش جان ارزخوارها- ارز آدم‌ها را باارزش نمی‌کند. و به حال ما چه فرقی می‌کند ارز را به «فنر» تشبیه کنید یا به «کش تنبان»؟! در هر صورت ولش که کنید از دست‌تان در می‌رود. پس بهتر است که در جای مناسب کنترلش کنید! بهتر از این نمی‌توانستم سیاست تثبیت نرخ ارز را توضیح بدهم! این وسط یکی «رائفی‌پور» را بگیرد که قرار بود به مصاف صهیونیزم برود نه به جنگ با «جبرائیلی»! «اقتصاد دستوری» کلیدواژه‌ای‌ست که این پسرک نیم‌گرمی سر زبان‌ها انداخت و الا خیلی‌ها هنوز فرق ارز و عرض و ارض را نمی‌فهمند. آشفته‌ام و برای بیداری به بابونه و آویشن دهات‌مان بیشتر از قهوه‌های امریکانو ایمان دارم! من تا همیشه «سنتی» را به «صنعتی» ترجیح می‌دهم. «شجریان» هنوز هم در تاپ لیست موزیک‌های من است و شکر خدا هیچ «ساسی» به تنم نیفتاده است! خسته‌ام -خسته‌تر از آنم که بگویم به چه علت- بی‌خودی می‌خوابم و بی‌دلیل بیدار نمی‌شوم! گاهی معتقدم انسان سالم در هر شبانه‌روز به ۱۸ ساعت خواب نیاز دارد! امروز در خواب دیدم که «محمود پاک‌نیت» اینستا را قرق کرده است و «عطر پیراهن یوسف» را تبلیغ می‌کند! -«همممم مامامیا ماماسیتا کاچلا بوی پیراهن یوسف! یک رایحه‌ی گرم؛ مردانه و زلیخاکُش!» سراغ فرزندانش را می‌گیرم می‌گوید: از دروغ‌های یهودا خسته شدم و منهای یوسف و بنیامین بنی‌اسرائیل را به همراه گله‌ای گرگ به فلسطین فرستادم! بعد انگشت حسرت به دهان گرفت و گفت که کاش می‌شد با کشتی از «تنگه‌ی باب‌المندب» رد شوند! در خواب تلویزیون را روشن می‌کنم تا اخبار بیست و سی را ببینم ولی تا ده دقیقه به نُه هم گزارش افتتاح شعبه‌ی جدید «سرای ایرانی» و «شهر لوازم خانگی» در پارکینگ صدا و سیما پخش می‌شود. جبلی و وحید جلیلی روی آنتن زنده به ریشم می‌خندند... از خواب می‌پرم به یاد اهالی غزه می‌افتم بنی‌اسرائیل... گرگ... تپش قلبم بیشتر می‌شود پنجره را باز می‌کنم و در جمله‌ای معترضه از خدا می‌پرسم: ای اله ابراهیم و اسماعیل و محمّد(ص) ما را برای کدام روز مبادا کنار گذاشته‌ای؟! عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی)
هدایت شده از mesaghمیثاق
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به شیطان امان‌نامه نمی‌دهیم. اشتباه نکنید «وقت معلوم» ما مهلتِ شما نیست؛ فرصتی‌ست که اراده کرده‌ایم سایه‌ای را -نه از ابر- بل‌که از ترس بر سرتان نگه داریم تا پیش از رسیدن موشک‌ها، هراس (هَراس: وحشت/ ترس بر وزن حماس) گلوی‌ شما را در حد مرگ فشار بدهد... آآآی ای حریص‌ترین موجودات به حیات و ای موش‌های متعفّن؛ شما نه بنی‌اسرائیل، که تخم و ترکه‌ی فرعونی هستید که تا غرق نشده به دین موسی ایمان نخواهید آورد... به «هامان» بگویید بلندی‌های جولان هم دست کوتاه شما را به خدای لاشریک نخواهد رساند. و بیست سال آینده که هیچ؛ شما گاو شدنِ گوساله‌های سامری را هم نمی‌بینید... از من می‌شنوید هیچ دست و پا نزنید و الا «یحیی سریع» خبر غرق شدن‌تان را در باب‌المندب سریع‌تر گزارش خواهد کرد! فی‌الحال آغاز و پایان این صحنه با ماست، یا تصمیم‌ می‌گیریم روزتان را با پرواز پهپادها به شب تبدیل کنیم و یا با انفجار موشک‌ها شب‌ِ اراضی اشغالی را مثل روز روشن خواهیم کرد. آی ای مدعیان وراثت «تابوت عهد» تابوت‌های‌تان را آماده کنید... عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی