هدایت شده از mesaghمیثاق
اين سيد بزرگوار پيوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چيزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از كثرت گريه كردن در مقام تهجد مجروح شده بود. يكی از نزديكان اين بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستايي رفتيم. شب را در راه گذرانديم. سيد به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم كه بخوابم. چون سيد گمان كرد كه من خوابيدم، برخاست و مشغول نماز شد.
🌺حجة الاسلام شفتی(ره)
📚قصص العملما مرحوم تنكابنی
🌙 #نماز_شب