هدایت شده از mesaghمیثاق
✡ ژان پل سارتر فیلسوف بدکردار یهودیتبار (١)
🎓 بتهای علمی غرب را بشناسیم
1⃣ #ژان_پل_سارتر دو مصاحبه را با همخانهٔ قدیمیاش #سیمون_دوبوار و منشیاش بنی لوی انجام میدهد. مصاحبهٔ اول نشان داد که سارتر تا چه حد #رواننژندی داشت و از اینکه نمیتوانست جلوی زنها مقاومت کند میترسید!
2⃣ پدرش وقتی او یک سال داشت درگذشت و مادر بیوهاش #آن_ماری_شوایتزر به منزل پدریاش بازگشت. سارتر با پدربزرگ سختگیر، سلطهجو اما مهربان، مادربزرگ نهچندان خوشاخلاق و مادری زندگی کرد که پدربزرگ و مادربزرگش با او مثل بچه رفتار میکردند.
3⃣ یکی از ویژگیهای مهم زندگی او رابطهاش با مادرش بود. پدربزرگ و مادربزرگش با او و مادرش مثل برادر و خواهر رفتار میکردند و برای ١٠سال آنها در دو تخت در یک اتاق میخوابیدند. مادر سارتر مثل دختر کوچولویی بود که نقشش در زندگی این بود که منتظر سارتر باشد و در عوض سارتر که قهرمان داستانش بود باید از این دختر مراقبت میکرد.
4⃣ عجیب نیست که سارتر نسبت به مادرش عشق به محرم پیدا کرد!! و میشود پیشبینی کرد که ازدواج مجدد مادرش چه بلایی سر سارتر آورد!
5⃣ او پدرخواندهاش را یک #متجاوز میدانست و فکر میکرد جایش را در احساسات مادرش گرفته است. سارتر نمیتوانست بپذیرد که مادرش ممکن است بهخاطر عشق و عاشقی با همسرش ازدواج کرده باشد!
6⃣ سارتر در مصاحبه با دوبوار گفت که در ١٣سالگی سه هفته در بیمارستان بستری بوده و مادرش در تختی که کنار تخت او تعبیه شده بود میخوابیده است؛ او اعتراف میکند که خودش را به خواب میزده تا دزدکی لباس عوض کردن او را تماشا کند!!
هدایت شده از mesaghمیثاق
✡ ژان پل سارتر فیلسوف بدکردار یهودیتبار (٢)
🎓 بتهای علمی غرب را بشناسیم
1⃣ #ژان_پل_سارتر وارد دانشگاه شد. او وقتش را میان مطالعه و مشروب خوردن و مهمانی رفتن تقسیم کرد. در امتحانی که سارتر در آن نفر اول شده بود، یک دختر دانشجوی جوان و بسیار باهوش با فاصلهٔ کمی از او نفر دوم شد. نام وی #سیمون_دوبووار بود. سارتر جفتش را یافته بود. دوبوار به او کمک کرد که ظاهر موجهتری برای خود درست کند.
2⃣ آنها شالودهٔ رابطهٔ مادامالعمرشان را ریختند. آنها که معتقد بودند #ازدواج چیزی بسیار بورژوایی است! ازدواج نکردند، اما توافق کردند که رابطهشان با هم نسبت به رابطهشان با دیگران اولویت داشته باشد و زمانهایی را هم جدا از هم زندگی کنند!
3⃣ آنها بهلحاظ #جنسی به هم وفادار نبودند و فقط میگفتند که روابط جنسیشان با هم باید خیلی مهمتر از روابط جنسیشان با دیگران باشد. رابطهٔ آنها با هم لازم بود اما بقیهٔ روابط موقت بودند! هرکدام آزاد بود که معشوقی برگزیند و آن یکی حق نداشت که او را در این مورد تعقیب کند!
4⃣ البته مشکلی هم بود. دوبوار #دوجنسی بود و از انواع زیادی از عشقورزان لذت میبرد! او مشکلی نداشت که برخی از این معشوقههایش معشوقهٔ سارتر هم باشند و برجستهترین این موارد رابطهای بود که هردو با #اولگا_کوساکیویچ داشتند.
5⃣ اولگا دانشجوی ١٨سالهٔ دوبوار بود و دوبوار او را به سارتر معرفی کرد. در ابتدا دوبوار و سارتر با هم صحبت کردند و به این نتیجه رسیدند که یک عشق سه نفری را آغاز کنند! این برنامه ممکن نشد چون سارتر برای یک دورهٔ دو ساله چنان عاشق اولگا شد که نتوانست اولویت رابطهٔ خود با دوبوار را حفظ کند!
6⃣ بعد از اینکه زندگی سه نفره با اولگا به انتهای خود رسید، سارتر توانست «وندا» خواهر کوچک اولگا را به حرمسرای خود اضافه کند!