هدایت شده از mesaghمیثاق
توجه‼️توجه‼️
🔴شبکه اسرائیل فارسی: رای ندید
🔴شبکهصهیونیستیاینترنشنال:رای ندید
🔴شبکه بهایی منو تو: رای ندید
🔴شبکه رادیو فردای آمریکا: رای ندید
🔴شبکه سازمان مجاهدین: رای ندید
🔴شبکه سلطنت طلب خارج نشین: رای ندید
🔴شبکه تروریستی کوموله: رای ندید
🔴شبکه وهابی جدایی طلبان بلوچ: رای ندید
🔴شبکه جدایی طلب پان ترک: رای ندید
🔴شبکه پان کرد ها : رای ندید
🔴شبکه نفاق بی بی سی: رای ندید
🔴شبکه ووآ فارسی: رای ندید
رهبر انقلاب : رای دادن واجب عینی است و دادن رای سفید حرام است
آیا افرادی که در داخل کشور «با هر بهانهای»تشویق به رای ندادن میکنند وطن دوست هستند یا وطن فروش؟🤔
هدایت شده از mesaghمیثاق
✳️ باسمه تعالی ✳️
💠 چرا ملت ایران انقلاب کرد 💠
❇️ ۱_برای رهایی از سلطه شیاطین غربی یعنی روباه پیر و موذی انگلیس و دولت جنایتکار و مزوّر آمریکا و کسب استقلال کامل که تصویب کاپیتولاسیون ( مصونیت قضایی) ۶۰ هزار مستشار آمریکایی و گرفتن حق توحش از دولت ایران نقاط اوج این سلطه شیطانی بود
❇️ ۲_برای رهایی از استبداد شاه که همه امور کشور را قبضه کرده بود و دولت و مجلس فرمایشی بودند و کسب آزادی های معقول و مشروع
❇️ ۳_رهایی از اختناق ساواک و دستگاه های امنیتی و انتظامی که با ۵۱ روش وحشیانه افراد را وادار می کرد نزدیکان خود را لو بدهند
❇️ ۴_رهایی از فحشا و فساد شاه و درباریان مثل اشرف و سران کشور که به انواع فساد آلوده بودند
❇️ ۵_رهایی از نفوذ فرقه ضالۀ بهائیت که تمام پستهای حساس و کلیدی کشور را اشغال کرده بودند
❇️ ۶_رهایی از نفوذ جریان شیطانی فراماسونری
❇️ ۷_مقابله با اشاعه فحشا و فساد از سوی رژیم در جامعه شیعی و مسلمان با انواع شیوه ها و ابزارها انجام می شد
❇️ ۸_مقابله به دین ستیزی و مخالفت با مراسم مذهبی مثل : روزه داری ، حجاب و عفاف وعزاداری
❇️ ۹_ مقابله با وطن فروشی رژیم پهلوی مثل واگذار کردن دشت نامید به افغانستان ، و آرارات به ترکیه و اروند رود به عراق در زمان رضاخان و بحرین به انگلیس در سال ۱۳۵۰ در زمان شاه
❇️ ۱۰_رهایی از مفاسد اداری و اقتصادی مثل رشوه خواری ،اختلاس که به نوشته ارتشبد حسین فردوست دولت هویدا فاسد ترین دولت بود ولی کسی صدایش را در نمی آورد و به نوشته او ۳۷۵۰ مورد اختلاس بالای ۱۰۰ میلیون دلار شناسایی شد و بعد رها شد
❇️ ۱۱_رهایی از بحران اقتصادی که منجر به برکناری هویدا و نخستوزیری باجناق اقتصاددانش جمشید آموزگار شد و به قدر اوضاع بحرانی بود که او هم نتوانست کار موثری انجام دهد و قبلاً هم اوضاع به تشکیل ستاد مبارزه با گران فروشی به ریاست فریدون مهدوی وزیر بازرگانی و قائم مقام حزب رستاخیز در شهریور ماه سال ۱۳۵۴ انجامیده بود
❇️ ۱۲_مقابله با خودتحقیری سران رژیم علی رزم آرا نخست وزیر رژیم در ۳دی ماه سال ۱۳۲۹ زمان ملی شدن صنعت نفت برای خوش خدمتی به دولت انگلیس در مجلس شورای ملی با وقاحت گفت : « ما ایرانیها یک لولهنگ (آفتابه گلی ) هم نمیتوانیم بسازیم. چه طور میخواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسیها باشد. هرچه میگویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»
❇️ ۱۳_مقابله با وابستگی انحطاط فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی جامعه
❇️ ۱۴_مقابله با خودباختگی ملی در برابر غرب و شرق
#علل_انقلاب_ملت_ایران
#جهاد_تبیین
#لطفا_نشر_حداکثری
هدایت شده از mesaghمیثاق
خدایا شکرت و الحمدلله رب العالمین که درهای رحمت بیدریغت رو به روی ما بندگان گنهکار گشودی...
خیلی از نقاط گزارش بارش برف داشتیم.
هدایت شده از mesaghمیثاق
مدیونی اگه فک کنی خودتحقیری مختص به سیاسته نه والا.... یک مربی فوتبال یا یک کارشناس فوتبال اونهم در سطح عالی یک بازیگر فوتبال هم حتی با تمام داشتههاش میتونه خودتحقیر باشه و یکسر نداشتههاشو بیاره جلو چشم...
اونایی که یکسره ژاپن ژاپن میکنن خب اخه بخدا حرف نزنید نمیگن لالید بذارید این بچهها روحیه داشته باشن کن فیکون کنن همونطور که در عرصههای نظامی و هستهای و فضایی کردیم این که دیگه سهله.... تورو خدا خود تحقیری رو بس کنید....
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منطق یمن در جریان جنگ 😂😂
هدایت شده از mesaghمیثاق
بیانیه مشترک آمریکا و انگلیس: نیروهای ما به 36 هدف حوثی ها در 13 نقطه در یمن حمله کردند.
💥گزارشی از حادثه دریایی در باب المندب
تنها دقایقی بعد از تجاوزات شبانه ائتلاف آمریکایی-انگلیسی به یمن، شرکت امنیت دریایی انگلیسی «امبری» اعلام کرد که گزارشی درباره یک حادثه امنیتی در منطقه باب المندب دریافت کرده است.
هدایت شده از mesaghمیثاق
.
♨️دوستان میخوان تحلیل بشنون باید عرض کنم هرنوع اظهار نظری در حالحاضر نمیتونه با واقعیت تطبیق داشته باشه و همه چی بستگی به روزهای آینده داره!
آنچه واضحه تا قبلاز این، کلیه حملات پهپادی وموشکی مقاومت به مواضع آمریکایی ها با هدف ایجاد ناامنی روانی و حمله به تاسیسات و ساختمان پایگاه های آمریکایی و بدون تلفات گیری آشکار بوده و برای جلوگیری از ایجاد حساسیت آمریکایی ها برای پاسخ دادن دقت لازم انجام میشد تا تلفات انسانی کمتری رخ بده!
اما حمله مستقیم نیروهای مقاومت به یگان نظامی آمریکایی ها که ۳ کشته و دهها زخمی بر جای گذاشت فضای جدیدی از تغییر رویکرد اساسی و تاکتیکی برای تسریع خروج آمریکاییها رو به معرفی کرد!
با توجه به شناخت کافی از خوی برتری جویی آمریکاییها به جهت پاسخ به افکار عمومی مردم آمریکا و حفظ هژمونی، انتظار پاسخ نظامی از طرف آمریکا برای محور مقاومت دور از انتظار نبود. اما به نظر میرسه با توجه به اعلام آمریکا مبنی بر حملات مرحله ای و سلسله وار زمانبندی شده نیروهای آمریکایی برای پاسخ به حملات اخیر مقاومت، میشه اینطور گفت که آمریکا بعد از هر حمله منتظر نوع پاسخ نیروهای مقاومت برای تعریف هدف بعدی و شدت اون حمله خواهد بود.
به نظر میرسه نیروهای مقاومت میبایست با همان رویکرد تلفات گیری انسانی ، حملات خودشون رو بیشتر از قبل افزایش بدن و شدت ببخشن تا روند خروج نیروهای آمریکایی سرعت بیشتری پیدا کنه در غیر اینصورت باید شاهد حملات مزمن و سنگین تری از نیروهای آمریکایی بر علیه مقاومت باشیم که میتونه زمینه ساز نحوه ی تعامل و برخورد با ایران در آتی هم باشه اما آنچه منتفی هست و قبلا هم تاکید کردم حملات مستقیم آمریکا به خاک سرزمینی ایران است که تبعات سنگینی برای اشغالگران آمریکایی به دنبال خواهد داشت و اساسا آمریکا هدفش از موندن در منطقه و کُرچ نشینی، علیرغم پرداخت هزینه سنگین، رویارویی اقتصادی با چین بر سر تسلط بر این منطقه و عدم واگذاری منطقه به چین هست.
یقیناً آمریکا هدفی غیر از انتقام گیری در سر میپرورونه که اون هدف حفظ شخصیت هژمونی خودش در منطقه هست که بی شک با سکوت ایران و روسیه و حتی چین منجر نخواهد شد و بدون تردید هرکدوم به شکلی مناسب در وقت مشخص پاسخ درخور از طریق ابزارهایی که در اختیار دارن خواهند داد.
تاوان این اشتباه راهبردی آمریکا خروج سریعتر و مفتضحانه از منطقه می باشد.
ادامه دارد...
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه کارد به استخونت رسید این کلیپ رو ببین ⚠️
خداوند متعال با این 5 جمله به دادت میرسه🥺💔
این کلیپ رو حداقل برای یک نفر بفرست💞
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ همیشه یه همچین صحنه ای از ژاپن پیدا می کردن می زدن تو سر ما که وای چقدر ژاپنی ها بافرهنگن!
اینم تمیز کردن ورزشگاه توسط هواداران بافرهنگِ
ایران ♥️
#ضد_شبهه
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هم اکنون جنگنده های آمریکایی-انگلیسی صنعا پایتخت یمن را هدف قرار دادند
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺آیا هویدا فقط یک پیکان داشت؟؟
هویدا چطور قیمت یک خودکار را ۱۳ سال ثابت نگه داشت؟؟
و....
هویدا را بهتر بشناسید....
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕎 ترامپ: ۹ تریلیون دلار هزینه در خاورمیانه! بدون هیچ دستاوردی ...
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ(انفال_۳۶)
همانا آنان كه كافر شدند، اموال خود را صرف مىكنند تا از راه خدا جلوگيرى كنند. در آينده نيز اين گونه خرجها را خواهند داشت، سپس (اموال هزينه شده) مايهى حسرت آنان مىگردد و آنگاه شكست مىخورند. و آنان كه كافر شدند، به سوى دوزخ محشور خواهند شد.
هدایت شده از mesaghمیثاق
❌هشدار حمله به کشور❌
اتصال مغز انسان ها به شبکه اینترنت
ترجمه(زبان بوسنیایی):
خوش آمدید دکتر جوان، خوشحالیم که امروز در کنار ما هستید.
پایان نامه های دکتری من روی میکروبیولوژی و شیمی دارویی متمرکز بود و در یکی از پایان نامه هایم که در مورد لخته شدن خون پاتولوژیک بود، آنها پیش زمینه اصلی من برای درک آنچه در اینجا با لخته شدن می گذرد بودند، و اینکه کدام خون منعقد شده مربوط به علائم خون ناشی از کووید-۱۹ یا SARS(سندرم تنفسی حاد) مرتبط است، که ارتباط مستقیمی با 4G،3G و 5G دارد. و من در سال ۱۹۹۸ شروع به کار روی آن کردم.
زیرا حتی در آن زمان من در حال مطالعه فرکانس های الکترومغناطیسی بر روی عمل میدان بیولوژیکی انسان بودم و چگونگی تأثیر آن(تابش) بر خون(افراد) از طریق تأثیر میدان های الکترومغناطیسی. و اکنون این موضوعی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، جایی که در آن میدان الکترو مغناطیس وای فای و بلوتوث، افراد را به عنوان بدنه های اینترنت متصل می کنند. به همین دلیل است که گرافن وجود دارد، زیرا گیرنده و فرستنده استثنایی این سیگنال های EMG(الکترومیوگرافی) است.
یعنی اگر من درست متوجه شده باشم، افرادی که گرافن به آنها تزریق شده است! بیش از ۲۰ سال است که این موضوع را مطالعه کرده اند. این بدان معنی است که آن میدان هایEMG(الکترومیوگرافی) بر روی افراد واکسینه شده از طریق تابش امواج الکترومغناطیسی تاثیر می گذارد(منتشر شده از تلفن های همراه و دکل های موبایل 5G).
در اینجا در این عکس مزرعه ای را می بینیم که در آن برجی با آن آنتن های عمودی قرار گرفته است. پس اینها آنتن های 5G هستند؟
به آن آنتن های عمودی نگاه کنید و همچنین سیم هایی که به داخل آنها می روند ...
✍ هشدار به سیستم امنیتی ...
❌این یک هشدار امنیتی بسیار جدی است ...❌
👈 به زودی به کشور حمله خواهد شد، از طریق سلاح Neuro S/T(کنترل ذهن)
👈 اگر چاره ای اندیشیده نشود، به زودی کشور دچار هرج و مرج شدید خواهد شد و همزمان تهدیدات داخلی و خارجی دشمن بر علیه کشور، کنترل نظام را از دست دوستان خارج خواهد کرد.
#جنگ_پاک
#مغز_صحنه_نبرد_قرن_۲۱
#جنگ_شَبَح_وار
#جنگ_نامرئی
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از mesaghمیثاق
أعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
✅ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
✅ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته اند شادى مى كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى شوند.
✍ خواب های یک غریبه ...
بنده عذر خواهم که پر گویی میکنم، ولی به ناچار باید چند خوابی را که در این مدت(از اوایل درگیری با این موضوع) دیده ام را خدمت حضرتعالی عرض کنم، شاید راه گشا باشد. البته دیدن این خوابها نشان از درجه تقوی بنده و پاک بودن ما نیست، این حقیر، یک بنده گنه کار خدا هستم که در این مدت بخاطر درگیری با ابعاد پیچیده این داستان، مورد عنایت این عزیزان بوده ام.
✅ دیدم با حاجی(حاج قاسم) تو میدان جنگ هستیم، درگیر با دشمن، در حال تیراندازی به سمت دشمن، اطرافم پر از انفجار و تیر و ترکش، اطراف من، دوستانم من مثل برگ خزان در حال ریختن بر روی زمین بودند در اثر اصابت گلوله و خمپاره دشمن، هر کدام از آنها را در آغوش میگرفتم تا جنازه هاشون رو جابجا کنم و از میدان جنگ خارج کنم، میدیدم که جسمشون بر روی دستانم سرد می شدند، خیلی بِهِم فشار اومد، نتونستم تحمل کنم، گریه کردم، حاجی در حالی که به سمت دشمن در حال تیراندازی بود، نگاهی به من انداخت و گفت ... چرا گریه میکنی؟! گفتم حاجی نمیبینی اینا چطور مثل برگ خزان دارن میریزن روی زمین ... گفت، خوب ... جنگ، همینه دیگه ... از خواب بیدار شدم.
✅ زمانی که حضرت آقا واکسن کرونا رو تزریق کردند، بنده خواب حاجی رو دیدم که سر به سجده داره و در حالی که تیر به پایشان اثابت کرده و در حال خون ریزی است، در حالت سجده گریه می کنند، بنده کنار حاجی دوزانو نشسته بودم، سر حاجی رو بلند کردم روی پاهام گذاشتم و دستی به موهای سرش کشیدم، گفتم حاجی چرا گریه میکنی، مگه ما مردیم که شما گریه می کنید؟! حاجی در حالی که اشک بر روی گونه هایش بود، نگاهی به من انداخت و لبخندی زد و مزاحی کرد و گفت، فقط مراقب باش ... که در این لحظه از خواب بیدار شدم.
✅ مدتی بعد خواب شهید چمران را دیدم، اسناد دست من بود، پیاده در حال حرکت در مسیری بودم که ناگهان با ایشان روبرو شدم ، به بنده گفتند که چیه؟! چی شده؟ هنگام برخورد با ایشان، احساس کردم که با یک کوه عظیمی روبرو شدم، چنان با صلابت و محکم، که از هیبت ایشان، احساس آرامش به من دست داد، با خودم گفتم خدارو شکر که یک آدم با سوادی پیدا کردم که متوجه این اسناد بشه! گفتم آقای دکتر این اسناد دست من هست، نمیدونم به کی بدم اینهارو! گفتند بیا به دنبالم، به دنبالش راه افتادم، مرا با خود برد به دفتر کارش، که یک اتاق سالن مانند با دیوارهای کاه گلی بود، با سقفی از تیرهای چوبی. مشغول شد به تمیز کردن و جابجایی کتابها بر روی طاقچه های اتاق و ...، شخصی آمد دنبالم و گفت بیا برویم، آماده شو! ... ناگهان از خواب بیدار شدم.(لازم به ذکر است، زمانی که از خواب بیدار شدم، پیامی برای بنده اومده بود برای برگزاری اولین جلسه برای ارائه اسناد به دوستان)
هدایت شده از mesaghمیثاق
✍ خواب های یک غریبه ...
✅ لباس سبز نظامی سپاه به تنم بود، وارد اتاق حاجی شدم، دیدم با لباس شخصی پشت میز نشسته، چهره اش از فرط خستگی و بی خوابی تیره شده و بسیار عرق کرده، طوری که چهره اش پر از قطره های عرق شده بود، سلام دادم به حاجی، گفت شما ... خودم رو معرفی کردم ... حاجی رفت لباسهای شخصی شو عوض کرد، لباس مرتب نظامی پوشید، اومد به سمت من، گفت چه خبر ... شما چکار می کنید ... گفتم ... من ... دوتا بچه کوچیک دختر و پسر هم اونجا در حال بازی کردن بودن، احساس کردم نوه های حاجی هستند ... شروع کردم به صحبت با بچه ها، حاجی داشت با لبخند به من نگاه می کرد ... دیدم حاجی داره گوش میکنه به حرفام، خوشش اومده بود از طرز صحبت کردنم(شیوا و مرتب صحبت میکردم)، یکم خجالت کشیدم، خواستم موضوع رو عوض کنم، گفتم ... بچه ها ما باید خوب صحبت کردن رو یاد بگیریم، تمرین کنیم که بتونیم سخنور خوبی باشیم تا فردا که بزرگ شدیم با زبانمان بتونیم از دینمون دفاع کنیم. حاجی دستمو گرفت و برد اون سمت ... لبخندی زد و به شوخی گفت، تو هم که ...(لباس نظامی آستین بلند تنم بود(دکمه هاش رو هم کامل بسته بودم)، حاجی به کنایه گفت ... شُلُو وِلی ... آستین بلند؟!) لبخندی زدم و گفتم حاجی این لباسو به زور تنم کردند، من آستین کوتاه هم می پوشم، و اگه آستین بلند هم می پوشم، آستیناشو تا می کنم. شونه های حاجی رو گرفتم، با هم لبخند زنان رفتیم کنار دیوار، گفتم حاجی خوابتو دیدم ... گفت چه خوابی؟ گفتم اون زمان که به آقا واکسن زدند، خوابتو دیدم که سر به سجده داری، پات تیر خورده، داره خون میاد ازش، سر به سجده، داری گریه می کنی ... حاجی در حالی که تکیه داده بود به دیوار و دستانش را بر روی سینه اش بغل کرده بود و به حرفهای من گوش میداد، سرشو انداخته بود پایین و در حالی که سرشو داشت تکون میداد ... و با خودش زمزمه میکرد ... میگفت ... اشتباه کردیم ... اشتباه کردیم! ... ناگهان از خواب بیدار شدم.
✅ دیدم با حاجی تو میدون جنگ هستیم، حاجی لباس نظامی به تن داره و خودشو بی پروا میزنه به دل دشمن و میاد بیرون ... بارها این کارو در مقابل چشمان من تکرار کرد ... بدون ذره ای ترس از دشمن! سر آخر یک نامه ای از جیب پیرهنش درآرود و به بنده نشون داد ... در حال توضیح دادن بود ... که ... از خواب بیدار شدم.
✅ ۱۴۰۱/۱۱/۱۳(سحرگاه ۱۱ رجب ۱۴۴۴):
در بهبویه میدان جنگ بودیم، دنبال حاجی بودم ...
درگیری شدت داشت و حاجی وسط میدان نبرد ...
میخواستم مطلب مهمی رو به حاجی برسونم، راهنماییم کردند و خودم رو رسوندم به حاجی ...
در اتاق فرماندهی و کنترل عملیات، در حالی که داشت عملیات رو فرماندهی و رصد میکرد و سرو صدای محیط هم زیاد بود، برای اینکه بهتر بشنوه، یه دستشو کنار گوشش گذاشته بود، سرشو به سمت من نزدیک کرده بود و با دقت به حرف های من گوش میکرد ... و من توضیح میدادم ...
همه حواسشون به من بود ...
حاجی به نیروهاش گفته بود هر چی این میگه گوش کنید ...
همه توجه ها به من بود ...
درگیری سنگین بود ... هوا تاریک ... نیروها آماده حمله غافلگیرکننده دشمن ...
یه صدایی به من میگفت ... اگه در کارها اخلاص داشته باشی، کمکت میکنیم ...
ناگهان از خواب بیدار شدم ...
دیدم ...
هدایت شده از mesaghمیثاق
✍ خواب های یک غریبه ...
✅ خواب حضرت آقا رو دیدم که روبروشون ایستادم و در حال توضیح در خصوص عوارض این واکسنها هستم، حضرت آقا با عصا روبروی بنده ایستاده بودند، با یک حالت طمانینه و آرامشی به صحبتهای این حقیر گوش میدادند ... که ناگهان از خواب بیدار شدم.
✅ حضرت آقا واکسن دوم رو تزریق کردند، بنده بعد مدتی خواب ایشان را دیدم که آمده اند به منزل پدری ما(شهرستان) و استاد ما(آقای ...) به همراه همسرشان هم تشریف دارند، مراسمی بود، استاد در حال خواندن زیارت عاشورا بودند، که نمیدانم چرا در حین خواندن زیارت عاشورا، ناگهان مکث می کردند و نمیتوانستند کلمات را خوب ادا کنند. به قدری به بنده در میان جمع فشار آمد که گفتم استاد اگر اجازه بدهید، من زیارت عاشورا را بخوانم! حضرت آقا هم حضور داشتند، بنده باز شروع کردم توضیح دادن برای حضرت آقا که این واکسنها ... حضرت آقا با توجه و نگاه به من، فقط گوش می کردند، سر آخر که حرف بنده تمام شد، آقا به من یک جمله فرمودند; بنده این دو دوز واکسن را هم که تزریق کردم، توکلم فقط به خدا بود ... من سرم را انداختم پایین ... و از منزل خارج شدم... در همین لحظه از خواب بیدار شدم.
✅ مدتی بعد دوباره خواب حضرت آقا را دیدم(بعد از اینکه واکسن ها را آزمایش کرده و اسناد وجود نانوذرات گرافن در درون ویالهای واکسن مشخص شده بود)، این سری دیگر خیلی تحت فشار روحی بودم، آقا روبروی بنده ایستاده بودند، شانه های آقا را دو دستی گرفته بودم و باز با تمام وجود با حالت نگرانی در حال توضیح دادن عوارض این واکسن ها بودم که، حضرت آقا به من فرمودند، حرف ها و صحبت هایی است، ولیکن اسناد متقنی هنوز نتوانسته اند ارائه دهند، گفتم آقا اسنادش دست خودمه، ببینید، این نتایج آزمایشگاه های داخلی است که زیرش رو پزشکان داخلی امضاء کرده اند. در این زمان دیدم که حضرت آقا یواش یواش دارن به یقین میرسن که ... ناگهان دیدم همه جا تیره و تار شد و از زمین و آسمان به ما حمله شد ... در حال طرح ریزی در این جنگ با حضرت آقا بودیم! ... که ناگهان از خواب بیدار شدم.
✅ مورخه ۱۴۰۱/۰۹/۱۱
دیدم که اطلاعات به دست حضرت آقا رسیده ... جنگ داخلی در گرفته بود و حضرت آقا حکم برخورد با خاطیان این موضوع رو صادر کرده، برخی رو به دلیل عدم آگاهیشون با رأفت بخشید، برخی رو تنبیه و مجازات کرد، عده ای رو هم که داخلشون درجه داران نظامی هم بودند ... رو اعدام(حکم تیرباران) کرد در مقابل چشم مردم.
✅ مورخه ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
از دور دیدم انفجاری در یک منطقه ای(منازل حومه شهر) رخ داد(دود و گرد و غبار عظیمی در هوا شکل گرفت)، مثل انفجار حاصل از برخورد گلوله توپ، اول فکر کردم لوله گاز ترکیده و انفجار ایجاد کرده، باز مشاهده کردم انفجار دوم رخ داد، با یک فاصله مشخص و در یک ردیف از انفجار اول، باز انفجار سوم ... چهارم ...، دیدم حمله شده به شهر، خواستم پشت یک خاکریزی(زمین کشاورزی حومه شهر بود) پناه بگیرم تا در امان باشم از انفجارها، دیدم که تانک های دشمن و نیروهای دشمن وارد شهر شدند و دارن به سمت خونه ها و مردم شلیک می کنند. سرمو چرخوندم دیدم یک تانکی لوله خودش رو به سمت من چرخوند و آماده شلیک به سمت من شد. سریعا موضع خودم رو تغییر دادم و رفتم بالای خاکریز که با یک جهش بپرم پشت خاکریز. دیدم تک تیرانداز دشمن منو هدف گرفته ... با خودم گفتم ... ناگهان در همان لحظه مادرم را دیدم که با من صحبت میکرد و میگفت ای کاش بچه های دیگه رو هم آمادگی رزمی درشون ایجاد میکردم برای این روزها ... از خواب بیدار شدم.
هدایت شده از mesaghمیثاق
✍ خواب های یک غریبه:
✅ دیدم حاجی(حاج قاسم) با لباس سبز نظامی و چهرای پیر و خسته و محاسنی سفید، در حالت ایستاده، نیرو هایی را اطراف خودش جمع کرده و در حال توجیه نیرو ها برای عملیات در پیش رو است!
نتوانستم بغضم را نگه دارم و از میان جمع به کناری آمدم و زدم زیر گریه، که آخر حاجی با این سن و سال، هنوز هم دست از جهاد و مبارزه بر نداشته است و لحظه ای آرام و قرار ندارد! ... ناگهان از خواب بیدار شدم.
✅ مورخه ۱۴۰۲/۱۱/۰۱(سحرگاه ۹ رجب ۱۴۴۵)/مصادف با شهادت چند تن از فرماندهان نیروی قدس و همراهانشان در خاک سوریه بدست اسرائیل:
رفته بودم به یک منطقه محروم، دیدم حاجی بعد از بازنشستگیش رفته اونجا، لباس سبز نظامی به تنش بود و مشغول آبادانی اونجا. تک و تنها! رفتم پیش حاجی، حاجی(با چهره ای خسته و محاسنی سفید، ولی با روحیه) در یک ساختمان نیمه تمام، با حداقل امکانات و مصالح مشغول کار بود. ته دلم گفتم اینجا! با این امکانات! حاجی چه امیدی داره، با این امکانات محدود، اینجا داره کار میکنه! بهم گفت، اینجارو دیدی! انشاالله درستش می کنیم! راه ها رو با همین مصالح درست میکنیم! در همانجا مراسمی بود، مارو دعوت کرده بودند، همه دور حاجی و یکی از همکارانش جمع شده بودیم، حاجی با یکی از همکارانش(که او هم بازنشسته شده بود و با حاجی برای کمک به آبادانی اون منطقه اومده بود) در حال برنامه ریزی و تقسیم کار بودند، که حاجی سرش رو در میان جمع بالا آورد و گفت، با اینکه دولت به ما امکانات نداد، ولی ما اینجارو می سازیم! حاجی با چهره ای پیر و خسته، از فرط خستگی، به سختی با دستانش بر روی کاغذ می نوشت. در حالی که ته دلم، با خودم میگفتم، آخر حاجی با این سن و سال و خستگی ... چطور ...
در میان جمع، گاهی سرش را بالا می آورد و لبخندزنان به من نگاهی می انداخت(من هم جوابشان را بالا بردن دستم به سمت ایشان و با یک لبخند و تاکید بر اینکه، من هستم!) و دوباره مشغول نوشتن می شد! ناگهان دیدم از شدت خستگی و کم خوابی، حاجی دچار تشنج شد و افتاد! دوروبرش جمع شدند برای کمک به ایشان ... بعد از حاجی برخی می گفتند حاجی اینجا اشتباه کرد ... اونجا اشتباه کرد! برخی از مال و دارایی خودشان صحبت می کردند!
سفره ای برای مراسم حاجی پهن کرده بودند ... بر سر این سفره، برخی ها بر سر کم و زیاد بودن غذایشان با یکدیگر بحث و جدل میکردند! من لقمه ای را بر دهانم گذاشتم ... دلم پر بود از این حرف ها و از دیدن این صحنه ها ... نتونستم خودم رو نگه دارم ... زدم زیر گریه ... زار زار گریه میکردم ... ناگهان از خواب بیدار شدم.
✅ مورخه ۱۴۰۲/۱۱/۱۰
دیدم در یک منطقه مسکونی خارج از شهر هستیم(اطراف کرمان)، مردم مشغول کار و تفریح خودشان ... اطراف اون منطقه دره ای بود که بند آبی در میان این دره بنا شده بود و آب(زلال) را در مسیر حرکت رودخانه هدایت می کرد ...
صدای خروشان آب پشت بند، در اثر طغیان آن، به گوشم میرسید، بند در اثر فشار بالای آب، در حال شکستن بود!
من نگران ... از اتفاق درپیش رو! وارد این دره میشدم و بند آب را بررسی میکردم که آب رودخانه طغیان نکند و بند شکسته نشود.
مردم وارد این دره می شدند برای تفریح و گشت و گذار! پیرمردی از میان جمع(با لباس بلوچ) که جلوتر از جمعیت بود، لبخندزنان به من می گفت، اینجا را حاج قاسم برای ما درست کرده است، حاج قاسم سلیمانی!
دو کودک را دیدم که از بیرون وارد دره شدند برای تفریح و آب بازی. به بزرگانشان گفتم اینجا خطرناک است، امکان شکستن و غرق شدن این کودکان هست. این دو کودک را با فریاد صدا زدم که آنجا نروید، بالای آن بند نروید. خطرناک است. بند در حال شکستن است. این دو کودک بدون گوش کردن به حرف های من، پریدن داخل آب(زلال) پشت بند. دیدم در درون آب به سمت مردمی میروند که آنها را صدا می زنند که بیایید! این مردم در زیر آب(زلال) زندگی می کردند! دهکده ای در زیر آب! ناگهان دیدم که آتشی شعله ور شده است و به سمت این روستا و مردمش، در زیر آب در حال گسترش است و آنها بی خبر از این آتش، در حال تفریح و سرگرمی!
من با نگاهی نگران به آن جمعیتی که وارد دره شده بودند، میگفتم رودخانه در حال طغیان است و این بند در حال شکستن! مراقب باشید ... آن پیرمرد ترسید و خود را از دره به سختی بالا کشید و به دنبال او، من هم به سختی خودم را بالا میکشیدم برای نجات از طغیان رودخانه و شکستن این بند!
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 راهحل عبور از مشکلات امروز کشور، از زبان شهید «حسن باقری» نابغه دفاع مقدس در ۴۰ سال پیش!
● انتشار شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
♻️ معجزه مشارکت
🔰 دیدن این کلیپ حقیقتا در وجود انسان تعهدی ایجاد میکند که نمیتواند به سادگی از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند.
هدایت شده از mesaghمیثاق
32.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کودک، تحت تأثیر بیهوشی، با امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) صحبت می کند ...
انا شیعتُکَ یا مهدی ...
مهدی ... مهدی ... یا مهدی ...
عجل الله فرجک ... یا مهدی ...
عجل الله فرجک ... یا مهدی ...
یا ابا عبدالله ...
✍ غزه، نزدیکترین نقطه زمین به آسمان ...
حضرت آیت الله جوادی آملی می فرمایند: یک وقت کسی از حضرت امیر سئوال کرد که فاصله بین زمین و آسمان چقدر است؟ امام حسن (سلام الله علیه) نشسته بود؛ وجود مبارک امیر المومنین خطاب به امام حسن(ع) کرد: شما جواب بدهید.
آن حضرت فرمود به اینکه: اگر منظورتان آسمان ظاهری است، (مدّ البصر)؛ تا آنجا که چشم می بیند، دیگر نمی شود جا برای او معیّن کرد! اگر آسمان واقعی است، (دعوه المظلوم). فاصله بین آسمان و زمین " آه مظلوم. است، یعنی کسی بخواهد از یک موجود خارجی استفاده کند، حقّی را از کسی بگیرد، ظلمی را بر کسی تحمیل کند؛ این بر خلاف خلقت این شیء کار کرده است. و آه این شخص به آن هدف نهایی می رسد و این ظالم را خدا از بین خواهد برد و سرکوب می کند.
👈 به راستی، ما هم اگر اینگونه مضطربانه دعا میکردیم(به جای انتظار دیدن نشانه های ظهور!)، آیا به دیدار اماممان نائل نمیشدیم؟!
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا ما تَذَكَّرُونَ(نمل_۶۲)
كيست كه هرگاه درماندهاى او را بخواند، اجابت نمايد و بدى و ناخوشى را برطرف كند، و شما را جانشينان(خود در) زمين قرار دهد؟ ...
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ژنرال داگلاس مکگرگور، تحلیلگر آمریکایی: حمله به ایران میتواند به جنگ هستهای تبدیل شود. ما باید از این موضوع عقب نشینی کنیم. ایران زرادخانه عظیمی از موشکها دارد
♦️به یاد داشته باشید که ما حدود ۵٧هزار نظامی آمریکایی در منطقه داریم. اگر ایرانیها به چیزی شلیک کنند و اسرائیلیها با ما در حملات مستقیم به ایران شرکت کنند، فکر میکنم زرادخانه ایران به مقدار زیاد از مکان های مختلف پرتاب میشود و اسرائیل به خاکستر تبدیل می شود. بزرگترین خطر این است که اسرائیلی ها با استفاده از سلاح هسته ای پاسخ دهند.
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 استدلال قرآنی حجتالاسلام والمسلمین قرائتی درباره لزوم شرکت در انتخابات