📡📡📡
*گفتوگوی تلفنی رئیس جمهور کشورمان با نخستوزیر ارمنستان*
🔻 نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان به صورت تلفنی گفتگو کرد.
🔻 طی این مکالمه نیکول پاشینیان گزارشی از درگیری مرزی رخ داده با نیروهای آذربایجان ارائه داد.
🔻 ابراهیم رئیسی نیز در این مکالمه تلفنی خاطرنشان کرد: جنگ جدید در منطقه قفقاز جنوبی غیرقابل قبول است و ایران به دقت تحولات جاری را دنبال میکند.
🔻 رئیسی تاکید کرد: همه مناقشات منطقه باید به صورت مسالمتآمیز حلوفصل شود و موضع ایران در قبال تمامیت ارضی کشورها روشن است.
🔻 رئیسجمهور با استناد به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در خصوص اهمیت مرز چند هزار ساله ایران و ارمنستان اظهار داشت: ارتباط ایران با ارمنستان نباید به خطر بیفتد و راههای ارتباطی نیز باید تحت حاکمیت دولتها باشد.
🔻 ابراهیم رئیسی با تاکید بر اینکه ایران آماده حمایت از برقراری صلح در منطقه است، گفت: موضوع امنیت ارمنستان برای ایران مهم است.
#آذربایجان
#ارمنستان
تصویر برگزیده #مصباح
دیوارنگاره جدید "مکتب حاج قاسم" به مناسبت ایام پیادهروی اربعین حسینی در کرمان؛
*ما راهی کربُوبلاییم*
*مدیون ایثار شمائیم*
در مکتب حاج قاسم، نژاد، قومیت و ملیت محور هویت نیست! بلکه محور هویت «ملت امام حسین» است که ایرانی و عراقی را در کنار هم جمع کرده است! شهید_ابومهدی_المهندس در کنار حاج قاسم، نماد این هویت را نشان می دهد!....و به تدریج ملت امام حسین، گسترش می یابد و صاحبان فطرت های پاک و آماده را از اقصی نقاط عالم به رودخانه خروشان «امت اسلام» می کشاند!.
در مکتب حاج قاسم، ملت امام حسین ، به «هوشیاری تاریخی» دست می یابد تا با رزمایش ظهور در پیاده روی اربعین ، آماده تجلی ظهور شود!
*#ما_ملت_امام_حسینیم*
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*حماسه حسینی*
...ولی اشعاری است از مادرش ام البنین، چون شب تاسوعا معمول است که ذکر مصیبت این مرد بزرگ می شود، آن را هم عرض می کنم.
ام البنین مادر حضرت ابوالفضل در حادثه کربلا زنده بود ولی در کربلا نبود، در مدینه بود. در مدینه بود که خبر به او رسید که در حادثه کربلا قضایا به کجا ختم شد و هر چهار پسر تو شهید شدند. این بود که این زن بزرگوار به قبرستان بقیع می آمد و در آنجا برای فرزندان خودش نوحهسرایی می کرد. نوشته اند اینقدر نوحه سرایی این زن دردناک بود که هر که می آمد گریه می کرد، حتی مروان حکم که از دشمن ترین دشمنان بود.
این زن گاهی در نوحه سرایی خودش همه بچه هایش را یاد می کند و گاهی بالخصوص ارشد فرزندانش را. ابوالفضل، هم از نظر سنی ارشد فرزندان او بود، هم از نظر کمالات جسمی و روحی.
من یکی از دو مرثیه ای را که از این زن به خاطر دارم برای شما می خوانم. به طور کلی عربها مرثیه را خیلی جانسوز می خوانند. این مادر داغدیده در این مرثیه جانسوز خودش گاهی اینگونه می خواند، می گوید:
ای چشم ناظر ، ای چشمی که در کربلا بودی و آن مناظر را می دیدی، ای کسی که در کربلا بودی و می دیدی، ای کسی که آن لحظه را تماشا کردی که شیر بچه من ابوالفضل از جلو، شیر بچگان دیگر من پشت سرش بر این جماعت پست حمله برده بودند، ای چنین شخصی، ای حاضر وقعه کربلا، برای من یک قضیه ای نقل کرده اند. من نمی دانم راست است یا دروغ، آیا راست است؟ به من این جور گفتهاند، در وقتی که دست های بچه من بریده بود، عمود آهنین به فرق فرزند عزیز من وارد شد، آیا راست است؟ بعد می گوید: ابوالفضل، فرزند عزیزم! من خودم می دانم اگر تو دست می داشتی مردی در جهان نبود که با تو روبرو بشود. اینکه آمدند چنین جسارتی کردند برای این بود که دستهای تو از بدن بریده شده بود.
و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین