💛 #شهید گشتاسب گشتاسبی 💛
🌱 فقط 14 سالش بود. شب عملیات رمضان دیدمش. تا نزدیکی های #اذان صبح پیش خودم بود. صدای اذان یکی از رزمنده ها آمد؛ اذان صبح شده بود.
🌱 من بودم و گشتاسب و پیرمردی که کنارمان می جنگید؛ پیرمرد گردان. باران آتش و گلوله، لحظهای تمامی نداشت. پیرمرد گفت: مگر می شود توی این اوضاع نماز خواند و... ؟
🌱 هنوز حرفهای پیرمرد تمام نشده بود که گشتاسب حالت مردانهای به خودش گرفت و گفت: «عمو! حواست کجاست؟! یادت رفته که ما برای همین #نماز آمدیم و داریم می جنگیم؟!» بعدش هم الله اکبر گفت و شروع کرد به نمازخواندن!
📚 خاطره از یکی از رزمندگان لشکر 33 المهدی جهرم.
#نماز_شهیدان
@mesbah_family907
#نماز_شهدا؛ نماز خاکی🌴
🎙مادر سردار شهید حمید پرکار:
خیلی ساده زندگی میکرد، اکثرا بر روی خاک نماز میخواند و از نشستن بر روی فرش کراهت داشت.
روزی که تازه از جبهه برگشته بود به اتاق کوچکی که خالی از زیرانداز و فرش بود رفت و خواست به نماز بایستد. لاجرم برای این کار زیراندازی خواست که سجاده را بر روی آن پهن کند. تکه موکتی را برایش بردم و جلو پایش انداختم. اما وقتی چشمش به آن موکت افتاد پرسید این مال کیست؟ گفتم: مال خواهرته که به امانت پیش ماست. حمید گوشه موکت را جمع کرد و گفت: مادر جان، موکت را بردار، نمیخواهم روی موکت دیگران نماز بخوانم. گفتم: حمید جان، خواهر که غریبه نیست، مگر چه عیبی دارد. گفت: نه مادر نمیخواهم. موکت را جمع کردم و سجاده را به کف خالی اتاق انداخت، دیدم سرا پایش خاکی خواهد شد لذا چند گونی کهنه آوردم و پیش رویش گستردم. حمید روی گونیها نشست و گفت: به به، واقعا بهشت اینجاست. و از اتاق خارج شدم و لحظاتی بعد صدای سوزناکش را شنیدم که میگفت: خدایا مرا دلبسته دنیا نکن و شهادت را نصیبم گردان.
📚خبرگزاری دفاع مقدس
🌹🌹🌹🌹🌹
#نماز_شهیدان
#مرکز_تخصصی_نماز
🆔 @namazmt
@mesbah_family907