#خودمونی #خاطره_بازی یه روز وارد کلاس شدم،دیدم که رو میز من یه ظرف ترشی سه کیلویی گذاشتن🏺🌶🥒 من😳 بچه های کلاس☺️☺️☺️☺️😎☺️☺️☺️☺️ اگه بدونید قضیه چی بود؟ بله❗️،یکی از قرآن اموزان کلاس ما،همین ایشون👈😎سرگرم درست کردن ترشی🥒🥦 شده بود و برنامه ش رو انجام نداده بود😶 حالا این ظرف ترشی رشوه بود🤔که ما چیزی نگیم😅 از سر مهر و محبت مربی و شاگردی بود😍 هر چی ... مومن باید حسن ظن داشته باشه 😌 ترشی رو بردیم و خوردیم ولی توصیه ام همیشه به دوستان اینه که به هیچ وجه برنامه قرآنی خودشون رو تعطیل نکنند🌺 ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ https://eitaa.com/joinchat/259326004Cf7c563468e    ‌‌‌‌‌‌   @mesbaholquran ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━

•\🌷\• #خودمونی #خاطره_بازی وقتی به زندگی قرآنی خودم نگاه می کنم بیشترین موفقیت های من بعد از به دنیا آمدن دخترم👧بود. 💠دریافت مدرک تخصصی حفظ کل سازمان تبلیغات 💠دریافت مدرک لیسانس علوم قرآن و حدیث 💠شرکت در مسابقات حفظ موضوعی و انتخاب من به عنوان یکی از نفرات برگزیده استان تهران و ورود به مسابقات کشوری 💠نفر سوم مسابقات کشوری در رشته حفظ موضوعی و...... همه و همه با حضور دخترم اتفاق افتاد😇 وقتی دخترم چهل روزه بود،کلاس های حضوری تدریسم رو ادامه دادم . خاطره ای از مسابقات حفظ موضوعی برای دوستان تعریف کنم😇 وقتی برای مسابقات در مجموعه ای در شهر قم ساکن شدیم،افرادی را که فرزند کوچک داشتند در یک اتاق جای دادند تا سروصدای بچه ها افراد دیگر را اذیت نکنه😩 از اتاق پنج نفری ما سه نفر رتبه دار کشوری شدند🤩🏆 یکی از خانم ها که چهار فرزند داشت و یکی از فرزندانش شیرخوار و همراهش بود نفر اول مسابقات نهج البلاغه شدند 🏆 خانم دیگر نفر اول مسابقات حفظ موضوعی 🥇و من نفر سوم 🥉 یعنی از اتاق ۵ نفره ما عیالوارها😅سه نفر رتبه دار کشوری شدند و این خیلی برای من جالب بود‌. به نظر من افرادی که در زندگی شرایط سختی دارند، تلاششان بیشتر است و قطعا خداوند هم نظر بیشتری به افرادپرتلاش دارد

#خودمونی #خاطره_بازی یکی از افتخارات دوران کودکیم این بود که متن زیر رو بدون اشتباه می گفتم 😅👇 دو دزد رفتن بزدزدی دزد اول دو بز دزدید و دزد دوم یه بز دزد دوبزی گفت به دزد یه بزی من دو بز دزدیدم و تو یه بز 🤣🤣🤣 خدایا دوران کودکی چه دل خوشیهایی داشتیم چقدر زود گذشت😢

#خاطره_بازی کیااااا یادشونه😍😍😍 یعنی نهایت#حال_خوب یه دهه شصتی با اینا رقم میخورد😅 #بچه_نارنگی🍊

•\🍎\• #خاطره_بازی 🍃مدرسه قرآنی که بیشتر به خاطر برنامه قرآنی پسرم می رفتم ،ولی خودم هم ثبت نام کرده بودم حدود یک ساعتی با منزل ما فاصله داشت.پنجشنبه ها کلاس داشتیم 😇۵:۳۰بیدارباش بود 🚌۶:۳۰سرویس می اومد 🏢نزدیک ۸ می رسیدیم مدرسه و شروع کلاسها تا ساعت ۱۳:۳۰ 🤕😶خونه بر می گشتیم ساعت نزدیک ۱۵بود. شروع این کلاسها دخترم نه ماهه👧 بود کوله پشتی همراه داشتم🎒 و کیف👜 و... پتو،بالش،اسباب بازی،ناهار و میوه و خوراکی دخترم،لباس اضافه و‌‌‌‌‌‌‌....کتاب و .... بماند که دوستان می گفتند شبیه زائرین اربعینی😍که البته تا الان قسمت نشده😔 باور می کنید ته کلاس می رفتم روی زمین پتو پهن می کردم می نشستم و دخترم را روی پام می خوابوندم و درس رو هم یاد می گرفتم😌 خیلی روزهای خوبی بود....یعنی لازمه مستند تهیه بشه از این کارهای ما😅 الان تحمل این حجم از سختی ها برای خودم هم غیرقابل باوره ✅ولی اگه خدا بخواد میشه 🌷🌿توکل بر خدا کنید اجرتون با خود خدا☺️ #خاطره_بازی #روزهای‌عاشقی ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ https://eitaa.com/joinchat/259326004Cf7c563468e    ‌‌‌‌‌‌   @mesbaholquran ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━

🌸 روزهای آینده میام #خاطره_بازی آزمون اعطای مدرک سالهای پیش ☺️ یادش بخیر یه بار برا اعتراض تا در ساختمان سازمان تبلیغات رفتم،فکرشو بکن😅😅 خدایا توبه...🙃 🌱

#خاطره_بازی یه استاد تجویدی داشتیم خدا حفظشون کنه عاااااااااااالی ،همه چیز تموم و پُرجذبه😶 بیشتر از شصت سال سن داشتند ولی موقع آزمون کتبی،روی میز می نشستند تا اشراف کامل به همه داشته باشند😎 😂 سر کلاس ایشون من و دوستم بچه به بغل می رفتیم و بماند که بچه یکی دو ساله گاهی همراهی نمی‌کرد و مجبور بودیم ،یه کیسه پر اسباب بازی ببریم🥴🧸🪆🎈🛻 یه روز که می‌خواستم دختر دوستم رو آروم کنم ،اسباب بازی نشونش میدادم ... با یه صدایی قلبم وایساد.‌....😰💔 ➕ارجمندی ⁉️ ➖بله استاد 🏳 ➕داری ، عروسک بازی میکنی؟! ♡من😢 ♡استاد 😎 ♡دختر دوستم 🥳 حالا بیا و ثابت کن که بی تقصیریم با دوستم، هنوز که هنوزه میگیم و می‌خندیم