ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا «هواشون» را داشتم که «هواتو» داشتند...! 🔸پس از سال‏‌ها خواستن از خدا، سرانجام سفری برایش مقدّر گردید که برای خیلی‌ها آرزویی دست‌نایافتنی بود؛ روزی‌‏اش شده بود، پای پیاده، کربلا. مسافرتی که چهار ماه طول کشید. 🔹پدرم می‌گفت: پول ناچیزی که داشتم را لای درز قبا مخفی کرده بودم. هروقت راهزن‏‌ها به سراغ‌‏مان می‏‌آمدند، قبایم را می‌‏گرفتند و جیب‌‏هایش را می‌‏گشتند، اما چون چیزی پیدا نمی‌‏کردند، آن را روی زمین می‏‌انداختند؛ من هم برمی‌‏داشتم و دوباره می‏‌پوشیدمش. 🔸یکی دو روز که از آمدن کربلایی سید طاهر به حسن‌‏آباد می‌‏گذرد، پدرش -مرحوم سید حسن- از او می‌‏پرسد: -سید طاهر! آیا در طول سفر، روز و شبی بود که گرسنه بمانی و جایی برای خواب نداشته باشی؟ - نه، اتفاقاً باعث تعجب خودم هم شده بود؛ با پول کمی که داشتم، این طور گرفتاری‌‏ها طبیعی بود؛ اما نه، حتی یک شب! - پسرم! می‌‏دانی چرا؟ در تمام این مدت، در کوچه، پس کوچه‌‏های حسن‌‏آباد به دنبال نیازمندی می‏‌گشتم تا او را به خانه بیاورم؛ اگر گرسنه باشد، سیرش کنم و اگر در راه مانده باشد، جای خوابی برایش آماده نمایم؛ این کار را می‏‌کردم تا مبادا تو در غربت با مشکل روبرو گردی! 📚پیشتاز قافله، ص ۴۵ و ۴۶. 🎙صوت «پیوست» صدای حجت‌الاسلام سید طاهر شاهچراغی رضوان الله علیه است، تشرفات ایشان به محضر حضرت ولیعصر ارواحنافداه مورد تایید بزرگان بوده است. #سید_طاهر_شاهچراغی #کربلا #مسافرت #امنیت #آرامش #پیاده_روی #اربعین #عتبات_عالیات #صلوات 💐به روح لطیف و ملکوتی حجت‌الاسلام سید طاهر شاهچراغی رضوان الله علیه صلواتی هدیه بفرمائید.