هدایت شده از 🇷
#وقتی که مهمات تموم شد درخواست مهمات کردیم نیم ساعت مونده به اذان اومدیم عقب تر یکم تا مهمات رو پرکنیم دوباره برگردیم قبل #اذان محمدرضا تندتند میرفت اینور وانور میگفت العجل یاصاحب الزمان😭
#شدنماز روخوندیم 20دقیقه بعد نماز مهمات وغذارسید #گفتیم بیایین نهاربخوریم بعدگفت بیایید اول شکم تانک رو سیرکنیم😊 بعداگه وقت بودشکم خودمون هم پرمیکنیم🙂 اگه نبود فرض میکنیم تومحاصره هستیم #شروع کردیم به گلوله گذاری تانک نصفش رک که گلوله گذری کرده بودیم #توسط عوامل نفوذی جای ما لورفت😔 واونا توسط موشک کورنت هدف گیری کردن موقع اومدن من گفتم #اومد اومد وخودموانداختم کنار اما #محمدرضا تامتوجه بشه خورد به هدف ومحمدرضا روپرت کرد به بدنه تانک😭😭 #بعداز اینکه به خوداومدم دیدم منومحمدرضا کنار دیوارهستیم یک پای محمدرضا نیست😭ترکش ها قطع کرده اما محمدرضااصلا صدایی ازش درنمیاد😔انگار اینکه پاش قطع نشده😔آمبولانس اومد وما رو توامبولانس گذاشتن اما به دلیل خون زیادی که ازمحمدرضا رفته بود توامبولانس سه بارگفت یاحسین😭 وبازاخرگفت ای وای ننه یازهرا یاندیم وشهیدشد😭😭😭😭