eitaa logo
مشکات اهل بیت (ع)
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
844 ویدیو
43 فایل
✅ کانال رسمی ▫️نظرات قرآنی ▫️نظرات فقهی ▫️نظرات تاریخی ▫ ️دیدگاهها ◾️سیدحسین موسوی زنجانی 👈 برای عضویت کلیک کنید 🔻🔻 کانال مشکات در ایتا..👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit ارتباط با ادمین @S_A_M15511348
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه جلسه (3) درس خارج , اراضی . درجلسه شماره (2) گفتیم که (سدوا الابواب الا باب علی ) یک اصل آسمانی بین انبیای سلف بوده که درحق امیر الموءمنین (ع) هم تکرار شد , یعنی یکی از شواهد بوده است . اینک اضافه می کنم اگر در متون حدیثی مسلمین آمده است که درحین نزول نخستین وحی بر رسول خدا (ص) , امیرالموءمنین هم در سن نوجوانی در کنارش بوده این قضیه نیز مسبوق به سابقه در انبیای سابق بوده است بطور مثال در سفر خروج باب 31 آیه 8 به بعد سپس باب 32 از آیه 15تا 20 و باب 34 آیه 1 تورات آمده است که در حین بازگشت حضرت موسی از میقات ( که صدای رقص اصحاب خود که ناشی از گوساله پرستی اصحاب خود او بود را دید) یوشع وصی او هم در کنار موسی حضور داشت ، و حضرت موسی با وجود تمام اصحاب مرتد شده خود یوشع را وارث اراضی بنی اسراییل معرفی فرمود. که قرینه خوبی است برای اثبات وارث تصمیم بودن امام در اسلام درباده کل اقسام اراضی آزاد من جمله اراضی مفتوحه عنوه. بنظر می رسد با توجه به حجم اخبار ظاهرا متعارض باب اراضی این شیوه کلیشه ای اجتهاد در باب اراضی همچنان مبهم باقی بماند تا از طریق تاریخ و اشراف بیرونی قضیه بررسی شود و ظاهرا حلقه مفقوده آن هم همان بررسی تاریخی موارد صدور روایات و جهت صدور آنها و شرایط صدور آنها و فضای حاکم بر آن زمان می باشد و راه تسلط و اشراف هم بررسی ابواب دیگر مانند باب حج ، باب جهاد ، باب ارث ، باب امامت ، باب ظهور و باب سیاست بنی امیه و بنی عباس درباره اراضی حاصل خیز کشور اسلامی است . ما با بررسی این ابواب به این نتیجه رسیده ایم ، هر مسئله ای فقهی مربوط به اراضی با صرف بررسی ابعاد ادبی و اصولی و منطق ارسطویی قابل درک نیست . باید اشراف تاریخی بر این علوم اضافه شود . تا نتیجه ملموسی بدست آید. و این موقوف است بر مطالعه ی مشرفانه و همه جانبه تاریخ 4 قرن اول اسلام آنهم پس از اشراف کافی بر عهدین. در هر صورت بحث اراضی از یک لحاظ بحث سیاسی است از لِحاظ دیگر بحث اعتقادی است و از بُعد دیگر بحث فقهی است ،و از جهت دیگر بحث نظامی است. این چنین موضوع ذوالابعاد با مجرد بحث فقهی سنتی محبوس و محدود به قواعد اصولی سنتی حوزوی قابل داوری نیست . آیا موقعیت سوق الجیشی مناطق فوران نفت حجاز، عراق ، ایران . و سایر کشورهای خلیج فارس قابل قیاس با امریکای لاتین ، آفریقا ، اسکاندیناویا ، و سیبری و امریکا است؟ قطعا نه ، اگر امریکا بر سر روس کلاه گذاشت آلاسکا را به 20/000/000 دلار خرید آیا حجاز همان مقدار ارزش دارد!؟ پس این نظریه مکندر ، ناپلئون و امثالهم درباره خاورمیانه است که باید وارد فضای موضوع شناسی اراضی شود ، تا تکلیف اقسام اراضی مفتوحه عنوه و غیره روشن گردد . اگر در قرآن 458 بار واژه زمین مورد تاءکید و تکرار بوده و هیچ گونه بوی انحصار نداشته (جز برای امام آن هم برای حراست از عدالت در تقسیم زمین ،) اما در تورات اولا بیش از قرآن زمین مورد تاکید و انحصاری بنی اسراییل بوده و ثانیا حدود پیشروی خود را از نیل تا فرات دستور آسمانی معرفی کرده است .و تاکنون برای عملیاتی کردن آن هم جنگها راه انداخته است . این در حالی است که ما استراتژیک ترین نقطه از اراضی دنیای اسلام را از تسلط امام خارج کرده علی برکه الله با شعار (عراق مال کل مسلمین است و امام لازم نیست اشراف داشته باشد) در اختیار زمین خواران قرار داده ایم !؟ ✅نتیجه اینکه تا موضع تورات تحریف شده روشن نشود ،تا ابعاد مورد اشاره ما روشن نشود ، اجتهاد سنتی موروثی بحث اراضی را نیز بلبشوها خواهد کرد. پس عراق و کل اراضی مفتوحه عنوه باید در کنترل امام باشد. @meshkat_ahlebeit
هدایت شده از س.ا.موسوی
خللاصه درس خارج فقه اراضی شماره (4). از آنجایی که احکام اراضی در عصر ائمه (ع) کاملا سیاسی امنیتی بوده لذا روایات مربوطه هم امنیتی بوده و در حدی امنیتی و متعارضی بوده که فقیه شیعی قرن یازدهم هجری ماجد ابن فلاح شیبانی در رساله خود بنام حلّ الخراج صفحه 179 مینویسد:《 سختگیری در شناخت ماهیت زمینهای مفتوحه عنوه و نپذیرفتن شهرت محلی نتیجه ای جز ابهام افزایی نداشته است.》 و فقیه دیگر قرن سیزدهمی بنام کرمانشاهی در کتاب اجوبه المسائل الثلاث صفحه 62 می نویسد :《آن قدر قضیه زمین در فقه اسلامی درهَم و برهَم است حتی یک قطعه زمین نیست که مفتوحه عنوه بودن آن مسلّم شده باشد》. و لذا فقها در موارد مشکوک سه دسته شدند و هر کدام با واگذار کردن راه حل مسئله به یک اصل یقه خود را خلاص کرده میدان داوری را خالی کردند و رفتند! عده ای گفتند در مواردی که شک داریم این زمین دارای احکام مفتوحه عنوه است یا نه اصل برائت از تکلیف عمل به احکام مفتوحه عنوه جاری است . پس اسلام حکم خاص جعل نکرده است ! دسته دوم گفتند اصل استصحاب عدم حدوث عنوان مفتوحه عنوه بر زمین جاری است و نتیجه اش عدم اجرای حکم مفتوحه عنوه است ! دسته سوم گفته اند : قاعده ید جاری می کنیم که اصل عدم سلب علقه مالکیت قبل از فتح از صاحب آن اراضی است و مالکان قبلی حاکم هستند و نه مسلمین فاتح!!... و این سر درگمی از اینجا ناشی شده است که فقها براین قضیه از دیدگاه تاریخی نگاه نکرده اند . بنده پیدا نکردم موردی را که کسی بفرماید : روزی بود در کل کره زمین جز حضرت آدم احدی نبوده است و کل زمین مال این موءمن بوده است و باید ارث از موءمن به موءمن منتقل شود و چون انتقال ارث از موءمن به کافر مشروع نیست پس اصل بقای زمین در دست موءمن است منتها با نظارت امام فقط . این اصل را اهلبیت جاری فرموده اند ولی در کتب فقهی ندیدم کسی تمسک کند. پس با این اصل مالکیت مشرکین مالکیت ظاهری است ، وقتی سلب شد ، استمرار مالکیت موءمن بر آن موجود است و مالکیت حضرت آدم بر زمین هم مالکیت خلافتی است و نه مالکیت معمولی . مثل مالکیت افراد معمولی ، و لذا اصل بقای مالکیت خلافتی بر زمین مفتوحه عنوه است . که مخصوص امام و مدعای ما است . این مطلب متن خلاصه شده روایت منقول از کتاب محکم و متشابه سید مرتضی است که از تفسیر نعمانی نقل کرده است که در آن امیر الموءمنین (ع) می فرماید : فئ دو قسم است قسم اول مستفاد از آیه صریح فئ در دو آیه سوره حشر است . و اما قسم دوم آن اراضی است که سپاه اسلام با پیشروی خود آزاد می کنند که میشود اراضی مفتوحه عنوه . و این اراضی ابتدا مال آدم بعنوان خلیفه بوده که باید بدست خلیفه هم برسد . و چون محتوای این روایت مطابق کلیات کتابی و حدیثی است نگاه به سند لازم نیست . و این روایت در وسایل جلد 6 کتاب الخمس باب اول انفال خبر 19 می باشد. پس اراضی مفتوحه عنوه از ناحیه چهارم هم ثابت شد که مال امام است ناحیه اول مرسله وراّق ناحیه دوم حدیث اصول کافی که از موسی ابن جعفر(ع) بود . ناحیه سوم روایت دیگری بود که گذشت و این هم روایت چهارم . @meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج اراضی شماره (5) با توجه به مطالب جلسات قبل باید به این حقیقت نزدیک شده باشیم که در واقع زمینهای کل جهان بیش از 3 قسم نیست ، و اگر دارای 9 وذیا 10 عنوان است هر کدام از عناوین نظر به یک بعُد از ابعاد زمین اطلاق شده است . زمین یا دارای منافع طبیعی فعلی است منتها مالک ندارد اسمش انفال است مال امام , و یا دارای منافع هست منتها از مشرکین با جنگ اخذ شده و مفتوحه عنوه است ، باز با توجه به ادله ما مال امام است و با نظارت او به اشخاص واگذار می شود و یا از مشرکین با صلح اخذ شده است که اسمش فئ است باز با اذن امام واگذار می شود که واگذاری هم دو جور است : یا به خود مالکین سابق واگذار می شود که مسلمان شده باشند و یا با مشرکین مصالحه می کنند که زمین در دست آنها بماند ولی جزیه و یا خراج می دهند که در حین واگذاری قیود و یا شروطی دارد که در کتب خراج آمده است . البته در جلسات پیش توضیح دادیم که امیر الموءمنین(ع) به زمینهایی که با جنگ گرفته شده و عنوان مفتوحه عنوه دارد هم فئ اطلاق کرده و از مصادیق فئ معرفی فرموده است . پس هیچ یک از زمینهای دارای یکی از عناوین 8 گانه و یا 9 گانه در کتب اراضی خارج از عناوین کلی ثلاثه بالا نیست و مالکیت هر سه تا با نظارت امام فقط نقل و انتقال می پذیرد. و در زمان غیبت هم با اشراف والیان شرعی و اگر والی بودند منتها شرعی نبودند باز مالکیت آنها با نظارت فقهای شیعه جابجا می شود. بلی در همین فضا است که زمین ام القرائ به مشرکین فروخته نمی شود. و باید به اعتبار هوائی آن ساکن شوند . و دقیقا همین نظر را یهودیان درباره غیر یهود در زمینهای واقع شده در بین نیل تا فرات دارند که عکس العملی است در مقابل نظر اسلام درباره حضور مشرکین درباره حومه و حوزه ام القرای . یعنی باید تسلیم اسلام می شدند اما بجای آن لج کرده کفر ورزیدند و بجای تسلیم طلبکار هم شدند . و نیل تا فرات عباره اخرای ام القرائ است . و لذا ما مسلمین در قبال زمین نیل تا فرات که عباره اخرای ام القرائ است حکم خاص دارند که عبارت بوده از سلب کامل مالکیت از مشرکین . و اگر روایات زیادی از طریق شیعه وارد شده که زمین عراق مال عموم مسلمین است و نه امام ، از فلسفه آن اطلاع ندارند که عبارت بوده از این که چون بنی امیه می خواستند عراق را خالصه جات خودشان بدانند و تصرف کنند ائمّه هم در مقابل آنها فرمودند عراق مال مسلمین است ، یعنی مال شما نیست نه این که مال امام نیست. و اگر امام می فرمود مال امام است دعوای شخصی میشد. و حکم شرعی آن لوث می شد. و چون در هیچ کتاب فقهی این جریان نیامده فقها هم عنوان 《مال مسلمین بودن 》را نتوانستند تحلیل کنند. ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج اراضی جلسه شماره (6) یکی از شواهدی که کمک می کند به اینکه کنترل کامل و مدیریت اراضی مفتوحه عنوه به دست امام است و اگر مال مسلمین است به این معنا است که اختیار استعمار و انتفاع از زمین به آنها واگذار شده و نه رقبه زمین . چون رقبه زمین باید در کنترل امام باشد. روایت ابی برده ابن رجا در جلد 11وسایل باب 71 کتاب جهاد عدوّ خبر اول می باشد که امام فرمود: لاباءس اشترای حقه منها و یحوّل حق المسلمین علیه و لعله یکون اقوای علیها و املا بخراجهم منه. و در خبر 4 باب 21 کتاب التجاره در جلد 12 صفحه274 هم امام فرمود : لایصلح الان تشتری منهم علی ان یصیّرها للمسلمین فاذا شاء ولیّ الامران یاءخذها اخذها. پس تصریح می کند اگر هم کسی اراضی مفتوحه عنوه را بخرد عملا حق استفاده را خریده و نه رقبه زمین را و هر لحظه امام حق دارد از او بگیرد منتها با پرداخت پولی که آن شخص برای حق استفاده داده بوده , که امام فرمود :یردّ علیه راس ماله . بهرحال 5 روایت باب 71 کتاب جهاد عدوّ می رساند نقل و انتقال اراضی خراج و جزیه مباح است . ولی رقبه آن در کنترل امام است . پس از این مطلب که《 آنچه مجاز به خرید و فروش است حق استعمار منافع و استفاده از زمین است و نه رقبه زمین》معلوم می شود تناقضات گیج کننده شیخ 《که بین فتاوای او در کتاب خلاف (جلد 2صفحه 102 و مبسوط جلد 2 صفحه 24 و نهایه صفحه 195 و 418 و 419 مبنی بر بطلان هر نوع معامله روی اراضی مفتوحه عنوه و خراجیه از یک سو و فتاوای او در تهذیب جلد 4 صفحه 146 و استبصار جلد 3 صفحه 110 و 111 مبنی بر جواز خرید و فروش اراضی فوق》وجهی نداشته است . چون اجازه ها ناظر به حق استعمار منافع و استفاده است و منع ها ناظر به رقبه . که البته ابن ادریس جواب شیخ را در سرائر صفحه111 و 248 و 249 داده است. و جالبتر از ابن ادریس علامه و شهید اول هستند که دامنه بحث را بسیار شایسته جمع کرده اند که تمام نقل انتقالات مربوط به منافع زمین است و رقبه در کنترل امام است . مراجعه شود به مختلف ج2 ص163، تحریرج1 ص 142 منتهی 936 تذکره ج1 ص 428 و ج 2 ص 403 و قواعد 40 و بیان شهید ص217 و تحریر ج 1ص 202 و تذکره ج 2 ص17 و دروس ص 398 و تذکره ج 2 ص 403. و فراموش نشود در دوره غیبت که دوره تیه امت اسلام است ، نقل و انتقال اراضی یعنی حق استعمار منافع و استفاده مفتوحه عنوه برای مسلمین مباح است . و تفصیل مطلب در جواهر ج 16ص 234 و 165 آمده است. و در تهذیب ج 4 ص 144 از امام صادق نقل کرده : واما اراضی الخراج واراضی الانفال والتی انجلا اهلها عنها فاءنا ابحنا ایضا التصرف فیها مادام الامام مستترا فاذا ظهریرای هو علیه السلام علی ذالک رائیه... حاصل اینکه اراضی عراق و به نظر ما کل ام القرای و خاورمیانه در کنترل امام است و نه آزاد برای همه .آن هم تا شعاعی که هشت رود بزرگ در داخل آن شعاع قرار گیرد. : نیل فرات جیحان سبحان وووو که دراخبار آمده است. @meshkat_ahlebeit
خلاصه دروس خارج فقه اراضی شماره (7) ✅اولا : عبادات , وابسته به مکان نیست در هر مکان (جز جاهایی که در کتاب صلات استثناء شده مانند وسط جاده و خیابان و بنا به مشهور در زمین غصبی ) و در هر زمان تعیین شده مشروع است . ولی حج اولا باید در مکانی باشد که اسم آن مکان بیت عتیق (خانه همیشه آزاد از قید مالکیت هر انسان) است ✅ثانیا : محل اجتماع دعوت شدگان ابراهیم است . ✅ثالثا : حوزه علمیه خدا برای کل بشر بر مبنای آیه لینفروا کافه است . ✅رابعا : خونریزی و جنگ در آن حرام باشد ✅خامسا : دارای محرمات خاص برای حجاج در حال احرام است . ✅سادسا : بعنوان مقام رسمی حضرت ابراهیم است . ✅سابعا : رقبه زمینش غیر قابل فروش است ✅ثامنا : مرتفع ساختن خانه ها از بیت خدا ممنوع است . ✅تاسعا : حضور هر مستطیع یک بار برای حج واجب و هر ماه برای عمره در آن سر زمین مستحب است . ✅عاشرا : کل عبادت بعنوان نماز بسوی آن سر زمین است. ✅ و یازدهمین : ویژگی این است که کل ذبح ها بسوی آن سر زمین است . ✅ و دوازدهمین : خصوصیت آن سر زمین این است که کل اموات بسوی آن سر زمین دفن شوند. ✅ سیزدهمین : ویژگی این که اگر ندای نخستین ابراهیم از آنجا است آخرین ندای آخرین امام هم از آنجا می باشد . ✅ چهاردهمین : ویژگی این است گه مرکز سرکوب شیطان است . ✅پانزدهمین : خصوصیت آن سرزمین این است که بر مبنای آیه شریفه (حرما آمنا) با امنیت ترین نقطه عالم است. ✅شانزدهمین ویژگی اینکه نخستین پی ریزی برای خانه در آن نقطه به امر خدا توسط اولین انسان (آدم) ریخته شده باشد. ✳️نتیجه اینکه اسلام با تثبیت چنین عناوینی برای مکه این سرزمین را تا شعاع خاصی برای اسلام تثبیت کرده و هیچ غیر مسلمانی شرعا نمی تواند مالک رقبه این سرزمین باشد و شایسته است فقهای عظام در کتب مربوط به اراضی این بُعد از ابعاد ام القرای را بارز کنند. و برای آن فصل ویژه اختصاص دهند. و کاری کنند رژیم صهیونیستی بجای گرفتن حالت دفاعی ، حالت تهاجمی برای تصرف اراضی ام القرای نگیرد .و مقدمات بازگشت اراضی مسلمین مهیّا شود . ❎ بنده دائره المعارف دو جلدی فلسطین را دارم و کذا منابع دیگر که نشان می دهد اسراییل می خواهد بگوید ما نود درصد اراضی فلسطین را با پول خریده ایم پاسخ ما این است حتی اگر چنین باشد که نیست باز چنین معامله ای شرعا باطل است و اراضی ام القرای که فلسطین قوس غربی آن است قابل فروش به مشرکین نیست . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج اراضی جلسه شماره (8) در جلسه قبل ذیل واژه اوّلا 16ویژگی برای ارض مکه بیان کردیم و گفتیم سرزمینی با این ویژگی را در فقه اسلامی سرزمین ام القرای مینامند و مشروع نیست احدی از غیر مسلمین مالک حتی یک متر آن بشوند. اینک می گوییم : ✅ثانیا : یکی از خصوصیات اذان که مخصوص دین خاتم است این است که ادامه 《اذّن فی الناس 》حضرت ابراهیم است ، منتهی او برای حج و ما مسلمین برای دو منظور . منظور اوّل برای اهل کتاب است که بشنوید که رسول موعود شما مبعوث شده است بشتابید اولا برای قبول اسلام وثانیا برای نماز , و منظور دوّم برای دعوت از مسلمین برای اقامه نماز . هر اذانی اتمام حجت برای مشرکین مخصوصا اهل کتاب است و معنی و مفهوم آن این است که حضور اهل کتاب و سایر مشرکین در سرزمینهای پیرامون مکه و ام القرائ حضور غاصبانه است و نمی توانند مالکیت مشروع داشته باشند تا اینکه مسلمان شوند . ✅ثالثا : نماز دو رکعتی و واعدنا در دهه اوّل ذی الحجه بخاطر این است که روز بازگشت حضرت موسی از میقات و روز مشرک شدن اصحاب بنی اسرائیلی موسی مصادف است با عید قربان و روز تسلیم شدن ابراهیم ، اسماعیل و مسلمین و عید قربان و روز تولد اسلام و تسلیم . بعبارت دیگر پیام این نماز شکر است بخاطر شکست مشرکین بنی اسرائیل و پیروزی بنی اسماعیل در این دهه ، و نا مشروع شدن حضور اهل کتاب در پیرامون ام القرای که مرکز و هسته جغرافیایی توحیداست. ✅رابعا : بدلیل حاکمیت فضای تقیه در عصر ائمه معصومین(ع) آن قدر دست و پای امام را بسته بوده اند که تقریبا کل فقهای شیعه فتوای دادند امام معصوم هم حق ندارد از اراضی مفتوحه عنوه احیا شده حتی یک قطعه به مقاطعه به شخصی بدهد!! فقط می تواند از اراضی موات مفتوحه عنوه قطعه ای را به مقاطعه به کسی بدهد ! مراجعه کنید به مبسوط ج3 ص273 و 275 و جامع المقاصد جلد 1ص 410 مخصوصا مفتاح الکرامه ج 7ص 28 و30 و مبسوط ج 2 ص29 و 34 وووو ✳️و این نوع نگاه به قدرت و اختیارات امام در کنترل اراضی مسلمین آن هم با در نظر گرفتن مصالح مسلمین تضاد دارد با روایات بسیار مختلف شیعی دال بر اینکه این فقط امام است که اولین و آخرین حرف را درباره اراضی خواهد زد. حاصل بند چهارم این است که بخاطر فشار دشمن و فضای تقیه بخش زیادی از پیامهای نهفته در لابلای احکام اراضی هنوز مستور و تفسیر نشده باقی مانده است. و بخاطر این مشکل، ارمنستان قره باغ را، هند کشمیر را اسرائیل فلسطین را صربها بوسنی را و اسپانیایی ها اندلس را اشغال کرده اند. و شایسته است فقهای جوان به این قضیه از زاویه جدید نگاه کنند. ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه شماره(9) در بحث اراضی باید به یک نکته اساسی توجه شود که مراد از ارض فقط نقطه جغرافیایی است که توان پذیرش استقرار بنا و تولید نبات و اشجار و استقرار نسل بشر و سایر موجودات زنده را دارد و در روایات هیچ نظری به مواد موجود در سطح آن ندارد. یعنی این طور نیست که اگر کسی از خاک آن برداشت ، آن خاک جدا شده از زمین حکم رقبه آن زمین را دارد. پس خاک برداشته شده از اراضی مفتوحه عنوه مثلا برای مهر سازی و یا کوزه گری حکم رقبه مفتوحه عنوه ندارد . اگر چه مرحوم شیخ الطائفه و علامه چنین برداشت ناصحیحی را داشته اند. زمین یعنی میدان برای جولان و نه عناصر موجود در روی آن . جهت اشراف بر مسئله به شرح قواعد کاشف الغطاء ص 77 و مکاسب ص 176 و رساله فی احکام الاراضی الخراجیه آل بحر العلوم ص 233 و حاشیه شهیدی بر مکاسب ص 346 و اما دخل و تصرف در بناهای باقی مانده از عصر مشرکین در اراضی مفتوحه عنوه با نظر حاکم و ضابطه مند مانعی ندارد چرا که آنچه شرع مقدس روی آن حساب می کند , سر زمین است و نه آنچه در زمین است. و ظاهرا در این مسئله حق با فقیه اوایل قرن یازدهم ملا عبدالله شوشتری است.که این نوع تصرفات را جایز می داند.و اما حکم معادن در اراضی مفتوحه عنوه ، باید توجه خاص کنیم به این مسئله که فقط از طریق اهل سنت از 28 طریق روایت نقل شده که رسول خدا فرموده اند معدنهایی از طلا در زیر دجله و فرات قرار دارد که در آخرالزمان نُه دَهمِ لشکریان طرفین در راه تسخیر آن کشته می شوند! پس مسلّم است که وجود نفت که معدن عظیم است جزء لاینفک سر زمین است . و حکم رقبه ارض مفتوحه عنوه دارد. و مثل خاک موجود در روی زمین نیست . پس با نظر امام در آن دخل تصرف می شود. بلی معادن ظاهری مانند اُخرای و گل سرشو ، خاک سفید ، سنگ لاشه و ماسه . حکم خاک دارد و نه معدن، و اما دریا ها و دریاچه های موجود در اراضی مفتوخه عنوه . که مسلّما حکم رقبه زمین را دارد که نمی شود آب آنرا به سر زمین دیگر منتقل کرد ، و هر نوع تصرف کلان بدون اذن حاکم شرع ممنوع است، از نظرحقیر تمام این مطالب در ارتباط با تصرف خود مسلمین است و الا مشرکین اعم از اهل کتاب و غیره هیچ حق تصرف و دخل و تصرفی در فضای اراضی مفتوحه ندارند . ابتدا باید از طریق خیر خواهی و اگر مقدور شد و افکار عمومی موافق بود از طریق حکومت ، مالکیت مشرکین درحوزه ام القرای از رقبه اراضی مفتوحه عنوه منقرض شود ، اما خودشان می توانند بین مسلمین در آرامش کامل و صلح و صفاء زندگی کنند. و اما معابد مشرکین در اراضی مفتوحه عنوه، آنچه مسلّم است اراضی مفتوحه عنوه وسیعتر از اراضی ام القرای است، به نظر می رسد ممنوع بودن احداث معابد جدید در ام القرای برای مشرکین مسلّم است ، و اگر مجاز باشد 《که اثباتش مشکل است》در بیرون از قلمرو ام القرای است. ولی بعید بنظر نمی رسد در امّ القرای بقای معابد قدیمشان و موجودشان بلا مانع باشد. @meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه (10) یکی از راههای اِشراف بر جایگاه اراضی ، اطلاعات کافی داشتن از محتوای عنوان《بیت المال》است . یعنی ببینیم عنوان بیت المال بر کدام قلم از اموال ، ارزشهای مصرفی ، پول و کالا شامل و اطلاق می شود . طبق شمارش بعضیها بیت المال عبارت است از 22 شئ ، و بخش عمده اش اراضی است! (1):اراضی مفتوحه عنوه همراه با کل مستغلات و توابعش . (2)کل اراضی بدست آمده از طریق صلح با تمام مستغلات و توابع اش. (3) : کل اراضئ که صاحبان غیر مسلمانش آنجا را رها کرده و رفته اند. با تمام متعلقات و مستغلاتش . (4): کل اراضئ که مشرکین با قرار داد صلح آنرا به مسلمین واگذار کرده و رفته اند. (5): زمینهای مفتوحه عنوه که امام آنرا بین اراضی بیت المال برای امری انتخاب کرده باشد. (6): خراج ، جزیه و عشور تجارت غیر مسلمانان . (7): زکوات خاص که نوعی جزیه تلقی میشود برای بعضی از طوایف خاص و مالیات ماءخوذ از مسیحیان و سایر غیر مسلمانان که در قرار داد صلح قید می شود. (8) :مالیاتی که از اراضی عهد گرفته می شود. که به آن《 وظیفه ارض الصلح》 گفته می شود . (9):مالیات اقطاعات. (10) :دفینه ها و گنجهای یافته شده در اراضی فتح شده. (11): بخشی از خمس ماءخوذ از غنایم که بر سر مقدار آن بین فقهای اهل سنت اختلاف است. بنظر می رسد سهم الله و سهم رسول الله و سهم ذی القربی که مال امام گفته میشود , ازبیت المال است. و سه سهم باقی مستقیما به مصارف سه گانه یتاما و ابن سبیل یعنی آواره شده ها از وطن و مهاجرین اجباری مانند فلسطینیها و میانماریها . و سوریها و در راه مانده ها می رسد (12): خمس ماءخوذ از معادن و گنجها که باز در این که از سهم کدام یک از طوایف شش گانه گیرنده خمس برداشته می شود اختلاف است ولی بنظر می رسد بمایراه الامام ملاک است.و دست امام بازاست. (13): غنائم بدست آمده از جنگی که بدون اذن امام آغاز شده است. (14): پولها و اموالی که در قیود و شروط ترک جنگ با دشمن به مسلمین منتقل می شود. چه به عنوان امتیاز و چه بعنوان پرداخت خسارت وارده به بیت المال مسلمین از سوی دشمن . (مال الهدنه) (15): هدایای رسیده از دشمن به فرمانده لشکر اسلام بنا بر مصالحی. (16): هدایای دشمن به امام مسلمین علی اختلاف فیه. (17): اموال غیر مسلمانی که عقد ذمه و یا عهد امام را شکسته و یا بدون عمل به آن وارد جهان اسلام شده است. (18): پول شرابی که ذّمی به مسلمان فروخته و از مسلمان پول آنرا گرفته که از ذمی گرفته به بیت المال بر گردانده می شود. (19): اموال مرتّد که کشته شود و یا بمیرد. و یا به دارالحرب ملحق شود. علی اختلاف فیه . (20): میراث من لاوارثه له . چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. (21): میراث غیر مسلمان که در امان مسلمین است. علی اختلاف فیه. (22): اموال بغات. پس اینکه درمحافل فقهی مشهور شده خمس مانند زکات ازمصادیق بیت المال نیست درست نیست.وبنظرمی رسد اینکه به زکات واژه بیت المال اطلاق نشده ویاکمتر شده بدین خاطر است که بدلیل شدت فقر وکثرت فقراء چیزی اززکات باقی نمی مانده است تابرود به داخل بیت المال وبشود ازبیت المال. والا مسلّما ازمصادیق بیت المال است .اکنون باتوجه به این تعریف مشهور ازبیت المال چگونه بزرگان ما قبول کرده اند که اراضی مفتوحه عنوه هم مال مسلمین باشد بدون اشراف امام وهم جزءبیت المال موجوددرکنترل امام !!؟ پس بنظر قاصر حقیر قول مشهور که اراضی مفتوحه عنوه را مال مسلمین می دانند بدون قید کنترل امام بطورمسلم درست نیست. @meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه شماره (11) اموالی که بعنوان بیت المال در 22 عنوان در جلسه گذشته معرفی شد اموالیست که حاکم در مصرف آن دستش باز است که هر جا صلاح اسلام و یا مسلمین تشخیص بدهد صرف می کند. و اماّ اموال زیاد دیگری در خزانه دولت اسلامی هست کمی با اموال مذکور در بالا تفاوت دارد تفاوت اساسی اش هم این است که حاکم در صرف آن دستش باز نیست بلکه فقط در موارد معّین از سوی شارع مقدس می تواند صرف کند . مانند اموال مجهول المالک که یکی از مصادیقش لقطه است .《گمشده ای که پیدا شده و صاحبش معلوم نیست.》و یا مال گرفته شده از دست دزد فراری و اموالی که از مالک شرعیش بدون اذن او گرفته شده ولی مالک معلوم نیست. (مظالم) که ضوایع هم گفته می شود. و کذا دیه مقتولی که وارث ندارد و همه اموال انسان بی وارث و موقوفاتی موقوف علیم خاص ندارد .این قبیل اموال چون متعلق به همه مسلمانان نیست ، عنوان بیت المال هم ندارد. اگر چه مصرف آن هم با نظارت امام است ولی در موارد خاص فقط مصرف میشود مانند فقراء. بلی اراضی مسلمانان بی وارث و کذا زمینهای موقوفه مسئله دار که مثلا طبق موازین شرعی وقف نشده باشد و واقفش هم معلوم نباشد. ظاهرا اینها را میشود از بیت المال حساب کرد. بهرحال باید توجه کنیم با وجود این که هم در آیه خمس در سوره انفال و هم در آیه فئ در سوره حشر مالکین سه گانه اول و مصارف سه گانه دوّم دقیقا یکی است و امیر المومنین (ع) هم در وسائل الشیعه در بحث انفال فرمود چه اموال به دست آمده با شمشیر و چه اموال بدست آمده از مهاجرت صاحبانش هر دو مصداق فئ است و پس از رسولخدا (ص) مال ذی القربی است . اما عمر با به قدرت رسیدن در مقابل صراحت آیه ایستاد و گفت همه فئ در مصالح کل مسلمین صرف خواهد شد. و ذی القربی و غیر ذی القربی رسول فرق ندارد.! فاجعه آن وقت عمیق تر شد که مفتیان سنی هم دنبال نظر عمر را گرفته فتوای دادند که اختیار انتخاب محل صرف فئ با خلیفه و حاکم و در بار قدرت است . در حالی که خود خداوند متعال مالکین آنرا و مصارف آنرا خودش در قرآن معرفی کرده است که خدا و رسول خدا و ذی القربی و یتاما و مساکین و ابن سبیل است. جالب این است وقتی فقهای شیعه یقه فقهای اهل سنت را گرفتند و پرسیدند : خداوند متعال هم مصارف خمس و فئ را تعیین دقیق کرده و هم مصارف زکات را و شما می گویید حاکم می تواند مصارف خدا را در مصرف خمس و فئ انتخاب نکند و به مصالح دیگر صرف کند اما چرا این حرف را درباره مصرف زکات نمی گویید؟! و میگویید از مصارف تعیین شده خدا تخطی نمی کنیم !؟ تا کنون این سوال شیعه پاسخ نداشته است . بلی پاسخ این است چون خمس و فئ مال امامت اهلبیت بوده در شاخه اقتصاد کودتای سقیفه مصادره شده است. در روایت اول باب 39 کتاب جهاد عدوّ امیر الموءمنین (ع) اسم بیت المالی که مال عموم است را فئ گذاشته است. و خود امیر الموءمنین (ع) در باب انفال فرمود فئ دو قسم است یکی مال ما ائمه و دیگری اموال بدست آمده از طریق شمشیر که مال عموم است که در وسائل جلد 6 در خبر 19 باب اول کتاب خمس صفحه 370 آمده است . همچنین در خبر اول باب 43 کتاب جهاد امام صادق (ع) ولد کبار کفار را فئ للمسلمین می داند. علت اینکه فقهاء فریقین در کتب فقهی تقسیم فئ به دو قسم را با وجود این همه روایت کار فقهای اسبق میدانند و به امام معصوم نسبت نمیدهند برای من روشن نیست. @meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه (12) مرحوم کلینی در اصول کافی جلد اول کتاب الحجه صفحه 538 باب الفئ و الانفال از پیش خود در تعریف فئ مقدمه دارد که در آن آیه خمس غنایم در سوره انفال را مصداق قرآنی فئ معرّفی فرموده است. پس از نقل متن آیه خمس فرموده فهولله و للرسول والقرابه الرسول فهذا هو الفئ الراجع و انما یکون الراجع ما کان فی ید غیرهم فاُخذ منهم بالسیف و اما ما رجع الیهم من غیر ان یوجف علیه بخیل ولارکاب فهو الانفال هولله وللرسول خاصه لیس لاحد فیه شرکه و انما جُعل الشرکه فی شئ قوتل علیه ! پس از نظرکلینی فئ بجای خمس است و انفال بجای فئ ! تعجّب این است که ایشان چگونه توجه به آیه فئ در سوره حشر نفرموده که هم بدون جنگ بوده و هم رسول خدا با دیگران شریک بوده است؟! سپس می گوید چون در بدست آوردن فدک احدی جز رسول خدا (ع) و علی(ع) مرتضی نبود فزال عنها اسم الفئ ولزمها اسم الانفال! اول فئ بود سپس مصداق انفال شد ! جالب است ! چون مخالف با روایات مفسّر فئ و انفال است.! که در اختیارش بوده است . بهرحال در خبر مضمره 9 باب فئ و انفال اصول کافی جلد اول صفحه 544 زراره بجای واژه خمس از واژه فئ استفاده کرده است . در کنز العمال خبر 10968 و10969 و 10970 به خمس فئ اطلاق شده . و در خبر 10976 و 10979 واژه فئ بکل بیت المال اطلاق شده و در این باب و باب بعدی در 5 خبر دیگر فئ مترادف با غنایم جنگی در لسان رسول خدا استعمال شده است. در اینجا جا دارد اضافه کنم که هر طور حساب کنیم چون یکی از مصارف زکات فی سبیل الله است و سبیل الله عنوان عام است و امام می تواند در هر موردی که مصلحت بداند صرف کند پس می شود زکات را به اعتبار سهم فی سبیل الله از بیت المال محسوب کرد. اینک باید برویم به سراغ این مطلب که اخذ خراج 《اخذ مالیات با جعل مساحت زمین بعنوان مقیاس برای تعیین اندازه در آمد کشاورزان》 که یک امر خارج از قرآن و ماءخوذ از ساسانیان و غیر ساسانیان بوده و توسط عمر اجرایی شده برای ما مسلمین تبدیل شده به مالیات شرعی !؟ در اینجا مناسب است به یک نکته مهم تصریح کنم و آن اینکه در مرسله و یا مقطوعه عباس ورّاق آمده بود که اگر غنائمی در جنگی بدست آید که آن جنگ با اذن امام معصوم نبوده باشد در این صورت کل غنائم بدست آمده باید به امام واگذار شود و به جنگجویان نمی رسد. و صحیحه معاویه ابن وهب هم دلالت داشت در دو صورت غنیمت به جنگجو نمی رسد یکی وقتی که از راه صلح بدست آید و دیگری (از ناحیه اینکه اگر از قید مفهوم گیری نشود قید لغو می شود ) هنگامیکه به امر امام نباشد . اما تعجب این است که یک روایت دیگر مال عبدالجبار ابن مبارک در رجال کشّی شماره ترجمه 1076 آمده و ندیدم کسی از فقهای عظام ( آن مقداری که تتبع من بدست داده ) توجه کند که در آن روایت نه چندان معتبر ( بعنوان موءیّد) امام جواد (ع) هم تایید فرموده که غنائم بدست آمده در جنگ غیر ماءذون همه مال امام است .حال چهره سوال ما آرام آرام دارد واضح می شود که کل اراضی فتح شده بدست عمر منجمله عراق از مصادیق غنائم حاصل از جنگ بدون اذن امام است . و طبعا مال امام خواهد بود و نه مال کل مسلمین . ومع الاسف اینکه عده از بزرگان از فقهای شیعه باور کرده اند علی (ع) در فتح عراق مشاور عمر بوده و اذا خراج عراق باءذن امام بوده است باید بگویم با توجه به امثال خطبه امام در روضیه کافی مبنی بر تضاد بین نظر امام و نظر عمر درست نیست . و شیخنا الفاضل استاد اسحاق الفیاض در کتاب اراضی خود موافق نظر قاصر حقیر نتیجه گرفته اما از تمسک به قاعده و نه نصّ . @meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه (13) اینکه در لسان فضلاء رایج شده است اراضی مفتوحه عنوه و یا فلان منطقه به مسلمانان واگذاری شده و تحت مالکیت مشترک مسلمانان است ابدا از متون شیعه قابل استنباط نیست . و اگر این تعبیر به کتب فقهی شیعه راه یافته این بخاطر این بوده که چون مرحوم شیخ الطایفه کتاب مبسوط را مطابق شیوه اهل سنت تدوین کرده بوده از این کتاب ( جلد 2 ص29 ،38 و46) و ( جلد 3 ص278 و 279) به فضای فقهی شیعه راه یافته است.《واما الارضون المحیات فهی للمسلمین قاطبه و للامام النظر فیها بالتقبیل و الضمان علی ما یراه،》و در صفحه 38 نیز چهار پنجم زمینهای بدست آمده را مال جنگجویان و غیر جنگجویان می داند 《فاربعه اخماسها یکون للمسلمین قاطبه للغانمین و غیر الغانمین 》و این فتوای را والذی یقتضیه المذهب نیز می نامند .!قدس سرّه. و در جلد 3 صفحه 278 نوشته《 زمینها ی مفتوحه عنوه اگر آباد باشد غنیمت است و به نظر ما مال جمیع المسلمین است.! 》عبارتش این است :(وقد ذکرنا من یستحقه عندنا جمیع المسلمین و عندالمخالف ، المقاتله.)! و این نظر شیخ هیچ ماءخذ قرآنی و حدیثی ندارد که امروز تبدیل شده به مسلمات شیعه که اراضی مفتوحه عنوه مال عموم مسلمین است . و اگر در روایات شیعه آمده مال مسلمین امروز و مسلمین فردا تا قیامت است . گفتیم مراد این بوده است ، خالصه جات خاندان بنی امیه نیست . و ائمّه در فضای غیر تقیّه این همه تکرار فرمودند ما اخذ بالسیف (من الاراضی) فللامام چه با اجازه و چه بدون اجازه برای چه بوده است؟! و تقسیم اراضی فتح شده بین مقاتلین نداشتیم بلکه تقسیم غنایم منقول فتح شده داشتیم. برای وقوف به مواضع فقهی حقیر در احکام اراضی لازم است کمی درباره نظرات دیگران تاءمّل کنیم قطیفی در سراج الوهاج صفحات 133،141و159 و اردبیل در کتاب خراجیه جلد 1صفحه 169 و جلد 2 صفحه 174و 175 معتقدند اراضی سواد که مفتوحه عنوه است مال مشترک مسلمین نمی باشد بلکه مال فقط امام است . اگر یعقوبی، طبری، ابن اعثم ، ابن ابی الحدید، ابن طاووس، عسکری، دینوری ، حتی مرحوم مفید، ابن اثیر، ابن کثیر، متقی هندی، و حتی مرحوم مجلسی در بحار جلد 40 صفحه گفته اند علی(ع) در امور کشورداری عمر مشاور بوده است و حتی در جلد 38 صفحه 176 چاپ ایران با نقل مصاحبه بسیار طولانی خاخام یهودی با امیر الموءمنین که امیر الموءمنین فرمود《 فان القائم بعد صاحبه کان یشاورنی فی موارد الامور فیصدرها عن امری و یناظرنی فی غوامضها فیمضیها عن امری!》یعنی امیرالموءمنین می فرماید این من بودم که در امور مهم کشورداری و کشورگشایی به عمر ابن الخطاب خط می دادم همه بی اعتبار است . چون امیرالموءمنین طبق نقل روضه کافی فرموده در عصر خلفاء کل سنت رسول خدا از بین رفت ، آیا با مشورت علی سنت رفته بوده !؟ ! و این روایت که در خصال صدوق آمده آن قدر گسترده منتشر شده که دینوری طبری، اعثم ، صاحب مفتاح الکرامه ثمرات الاوراق ابن الحجه وووو نقل و باور کرده اند و آنقدر دخالت اهلبیت در کشورگشائی عمر را مسلم گرفته اند که کاشف الغطاء در شرح القواعد صفحه 74 و مفتاح الکرامه در جلد4 صفحه242 هم باور کرده اند و حتی عضو لشکر عمر شدن امام حسن در فتح ایران را ظهیرالدین نیلی در حاشیه ارشاد صفحه 88 و خراجیه جلد 2 اردبیلی صفحه 175 و روضه المتقین مجلسی اول جلد 3 صفحه 156 بالاخره صاحب قران و آل بحرالعلوم بلاذری ابونعیم و سهمی و ما فروخی و آوی و کتاب روضات الجنات جلد 1 صفحه 10 هم نقل کرده اند . اما چون ریشه قضیه در خانه یک خاخام قراردارد . معلوم می شود یهود میخواهد دولت دست نشانده خود را بعنوان دولت مورد تاءیید اهلبیت معرّفی کند . بلی وقتی عمر استفتای حکم فرعی شرعی میکرد امام نظر رسول خدا را می فرمود ، اما نه اینکه فتوحات و امر کلان را امیر الموءمنین خط بدهد .و در جریان نهاوند نیز چون امام ترسید مسلمین شکست بخورند به عمر گفت خودت نرو ، پس ارض عراق بهیچ وجه با خط دهی امیرالموءمنین فتح نشده و تقسیم آن بین مقاتلین هم وجود خارجی نداشته . و کل جریان حضور نا محسوس اهلبیت و خط دهی آنها در فضای خلافت عمر ساخته و پرداخته ی یهود و خاخام مذکور در روایت بالا است . و در دروس بعدی انشاالله ثابت خواهیم کرد که از اساس در قاموس قرآن و سنت و اهلبیت مقوله ای بنام تقسیم زمین مفتوحه عنوه (بزور) بین رزمندگان اسلام وجود خارجی نداشته است و تقسیم غنائم مخصوص منقول و گاهی هم مستغلات می شده است و احدی از رزمندگان صدر اسلام مدعی ملک ناشی از غنیمت در عراق نشده و آنچه ادعا شده انشاالله بررسی خواهد شد . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
درس خارج فقه اراضی جلسه (14) این جلسه بسیار حساس و مهم است. چرا که نتیجه آن ردّ اکثریت اقوال فقهای عظام است . و یا نفی قول مشهور است . و چون مهم است. ابتدا آدرس روایات مورد استناد را می آوریم سپس اثبات می کنیم هیچ مقاتل و رزمنده ای در صدر اسلام از باب مقاتل بودن حتی یک قطعه زمین مفتوحه عنوه (بزور) بعنوان غنیمت جنگی دریافت نکرده است . بلی اگر زمین گرفته از باب یک مسلمان فاقد زمین گرفته است . و نه بعنوان صاحب سهم از غنیمت جنگی . این اولا و ثانیا مصداق اصلی و اتم انفال رقبه زمینها است و اگر اشیاء منقولی هم جزء انفال است از نظر ارزش ، قیمت تمام مصادیقش کمتر از یک درصد انفالی است که در قالب زمین است . اشیائی که مصداق فئ است شاخه ای از انفال است که باز غالبا زمین است . در باقی مصادیق آن ، صاحب سهام ایتام و مساکین و ابن سبیل اند که انصرافی عرفی در سهم آنها هم ابتدائاً منقول است . و سرانجام بحث این خواهد شد که جز مقام و منصب امامت احدی مالک زمین نیست جز در حد عرف زمان و تصرف هرکس در اراضی موقوف به تصمیم مقام امامت است و به هیچ وجه عنوانی بنام 《جامعه مسلمین مالک زمین مفتوحه عنوه》 بدون تصمیم مقام امامت در قاموس اهلبیت (ع) وجود ندارد . و اگر می گوییم جامعه مسلمین مالک هیچ زمینی نیست و فقط مال امام است یعنی بدون نظر منصب امامت و دولت تحت اشراف امام احدی حق دخل و تصرف در اراضی مفتوحه عنوه ندارد . بعبارت دیگر درب نفوذ زمین خواران در حکومت اهلبیت کاملا بسته شده است . نه اینکه زمین مال شخص امام است و پس از وفاتش به ورثه میرسد نه خیر پس از او به مقام امام بعدی می رسد. اما آدرس روایات : وسائل کتاب جهاد باب 41 خبر 2 (ولیس لمن قاتل شئ من الارضین و لا ما غالبوا علیه) و خبر 1 باب 43 جهاد (و الارضون فهی فئ و لایکون له) و خبر 24 باب اول قسمه الخمس و روایات باب اول از ابواب الانفال که محور روایات در معرفی مصادیق انفال عبارت (کل ارض) می باشد . با ملاحظه روایات مربوط به ارض مسلم می شود از هزاران رزمنده عمر در فتح عراق و ایران احدی ادعا نکرده فلان زمین در عراق و یا در ایران مال من است چون سهم من از غنیمت جنگی در فتح آن مناطق بوده است . در روایت اول در بالا آوردیم که امام فرمود زمین جزء غنایم قابل تقسیم بین مقاتلین نبوده است . سعد وقاص که فرمانده کل سپاه اسلام بوده من پیدا نکردم زمینی را از سهم غنایم داشته باشد . و اگر در منطقه عقیق زمین بزرگی داشته سهم غنیمتی نبوده است حد اقل من ندیده ام. حاصل اینکه تمام روایاتی که دلالت دارد به فلان زمین دست نزنید چون مال کل مسلمینی است که تا روز قیامت متولد خواهند شد . به معنای این نیست که مسلمین بدون اعطای مقام و منصب امامت آن زمین را به آنها ، دارای مالکیت هستند . بلکه مراد این است که کل اراضی که امام باید در اختیار امت قرار دهد همین کره زمین است که محدود است . شما نمی توانید آن را انحصاری خانواده خود تلقی کنید . بلکه به محض معطل گذاشتن ، امام از شما می گیرد و به کسی می دهد که آنرا آباد نگهدارد . و روایاتی که غیر از این معنا از آن استفاده می شود خطای راویان در انتقال کلام امام است . پس زمین عراق با وجود این که مفتوحه عنوه است نه مال و سهم مقاتلین است و نه مال جامعه مسلمین بدون نظر امام . لذا ائمه اجازه داده اند هرکس در حد نیاز عرفی آباد کند مالک است تا لحظه معطل ماندن . وقتی معطل گذاشت از او سلب مالکیت می شود. و اگر امام فرمود ان الارض لله و لمن عمّرها در همین حدود است. و دولت اسلامی باید مقدمات آباد کردن آنرا برای فرد نیازمند فراهم کند . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit