ابراز محبت بعضی از اعضای محترم کانال مشکات اهلبیت نسبت به استاد زنجانی
👇
سلام علیکم جزاءك خير الجزاء سيدنا الجليل مزيدا بارك الله فيك ورحمة الله علي والديك احسنت واجملت
ماشاءالله... احسنتم... جزاکم الله خیرا... و جعلکم ان شاءالله من اعوان و انصار الامام الحجه سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف. آمین!👌🌹🌷💐🙏
ما شاءالله!... جزاکم الله خیرا و دامت افاضاتکم. و ادام الله عزکم!👌👌👌💐🌹🌷🙏
SEYED:
سوال :
سلام علیکم و رحمه الله آقا جان
طی روزهای گذشته برای گروه و افرادی مطالب حضرتعالی را ارسال نموده ام ،بزرگواری در جواب فرستاه های بنده، جوابیه ای ارسال نموده است ،متن ایشان را خدمت جنابعالی ارسال می کنم👇
سوال :
با احترام با توجه به مطالب چند روز اخیر شما در نقد فتاوای فقهای عظام در باب ضمان و اینکه شما تصریح کردید هر مسئله ای دارای پرونده است خوب پرونده جعلی بودن دعای الهی عظم البلا را که آنروز بیان کردید رو کنید که چه پرونده ای پشت پرده دارد که ماها نمی دانیم ؟!
پاسخ: اما پرونده دعای جعلی و ضد قرآنی الهی عظم البلاء :
صفحه اول پرونده:
1-یا جبرئیل و یا محمد ،،، یا جبرئیل یا محمد(تکرار) اکفیانی فانکما کافیان واحفظانی باذن الله فانکما حافظان. که یک مزدور مجهول الاسم والعنوان به اسماعیل ابن یسار منتقل کرده (اصول کافی کتاب دعا چاپ دارالکتب الاسلامیه ج 2ص 559 خبر 9 )
*جواب: این روایت در کتاب شریف الکافی، مهمترین اصل از اصول حدیث شیعه آمده است-و بایستی مقدمّه مؤلّف عالیقدر آن را که ثقة الإسلام کلینی است را با دقت خواند- و زمان تألیف که در عصر غیبت صغری بوده – و در شهر بغداد که سفیر امام در آن شهر ساکن بوده و امکان رساندن این کتاب به دست او بوده است مخصوصا که این کتاب برای شیعیان تدریس می شده و خود شیخ کلینی حاضر بوده است.*
*این که می فرمائید: پرونده دعای جعلی و ضدّ قرآنی بهتانی عظیم است، می پرسیم آیا شیخ بزرگوار کلینی و تمامی علمآء از محدّث و فقیه و ...در طول این تاریخ فروزان تشیّع متوجه نشدند که این دعاء جعلی و ضدّ قرآنی است؟!!!*
*و اگر از کسی ، انسانی و یا دیگری برای کمک گرفتن استمداد کنیم حال آنکه او را سبب بدانیم آیا حرام است و ضدّ قرآنی است، اگر اشخاص و یا اشیاء را سبب بدانیم و آنان را واسطه بدانیم و به این نیت بخوانیم این کفر است و خلاف و یا ضدّ قرآن است؟ به کدام دلیل؟ حال آنکه در کتاب شریف بصائر الدرجات از امام جعفر صادق علیه السّلام آمده است که فرمودند:*
*أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ نَحْنُ. *
*و فرمود: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحِ مِفْتَاحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ مِفْتَاحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً مَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اللَّهَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ نَحْنُ. *
*و آیا توجّه نفرمودید ، همان دعایی که در کافی شریف است آمده: واحفظانی باذن الله فانکما حافظان، که تأکید میشود: «بِإِذْنِ اللهِ»، یعنی که به واسطه و سببیّت شما و نه تنهایی بلکه شما وسیله میشوید و این خالق تعالی استکه کفایت میکند و حفاظت میکند به وسیله و سبب شما که او شما را سبب قرار داده است.*
2-و اما صفحه دوم پرونده دعای فوق : امام صادق (ع) فرمود: اللهم انک تکفی من کل شئی و لا یکفی منک شَی فاکفنی بما شیئت (همان آدرس خبر11 و خبر 12)
*جواب: بله این حقیقت استکه هرچه هست از اوست و به اوست، و این دعای شریف نفی سببیّت و وساطت و فعل به اذن رب نمیکند.- و حدیثی که ذکر کردید در کافی شریف جلد2 صفحه512 حدیث 4 چنین است:*
*أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّيْمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام فَقَالَ لَهُ الْعَلَاءُ بْنُ كَامِلٍ: إِنَّ فُلَاناً يَفْعَلُ بِي وَ يَفْعَلُ فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ. فَقَالَ:*
*هَذَا ضَعْفٌ بِكَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يَكْفِي مِنْكَ شَيْءٌ فَاكْفِنِي أَمْرَ فُلَانٍ بِمَ شِئْتَ وَ كَيْفَ شِئْتَ وَ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ.*
*يعقوب بن سالم گويد: خدمت امام جعفر صادق عليه السّلام بودم پس علاء بن كامل به آنحضرت عرض كرد: همانا فلان كس به من (اذیّت) میكند (و هر چه خواهد) میكند؟ اگر صلاح میدانيد به درگاه خداى عزّ و جلّ بر او نفرين كنيد؟ فرمود: اين از ضعف (و ناتوانى) توست بگو: «بار خدايا تو از هر چيز كفايت كنى و چيزى از تو كفايت نكند كار فلان كس را در باره من كفايت فرما بدان چه خواهى و هر گونه خواهى و از هر راهى كه خواهى و از آنجا كه خواهى».*
*او از امام علیه السّلام درخواست دعا کرد و امام به او یاد داد که چنین دعا کند و نه مطلب دیگری که به امام نسبت داده شده....*
3-اما صفحه سوم پرونده دعا: اسماعیل ابن یسار ه
اشمی که
از یک عنصر مجهول دعای فوق را گرفته و یا ساخته و به فرد مجهولی نسبت داده تضعیف شده و باقی اسماعیلها هم توثیق ندارند.
*جواب: تعدادی از احادیث و روایات کتاب شریف الکافی بوده که در سندشان افرادی مجهول و یا ضعیف بوده اند و در جای دیگر این کتاب همان مضمون روایت و یا همان الفاظ به روایتی مسند و صحیح و یا معتبر آمده است، که معلوم میشود تمامی سندها و طرق شیخ کلینی قدّس سرّه در یکجا و یا در کافی شریف ذکر نشدهاند و در دیگر کتب او که فعلاً در دسترس ما نیستند بوده است – و نمونههایی وجود دارند- و اینکه اسماعیل هاشمی را متّهم به جعل حدیث میکنیم نشاندهنده چیست؟!!! چون ذکری از یک راوی در کتب رجال نشده و مجهول است باید که او را جاعل بدانیم؟!!! و ...0 و صرف مجهول بون یک و یا چند راوی دلیل رد مضمون یک حدیث نمیشود.*
4-صفحه چهارم پرونده :امام صادق فرمود شما این دعا (ی ضد آن دعا) را بخوانید که این کافی فقط خدا است و نه جبرئیل و رسول خدا (ص).
*جواب: کجا امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودهاند: شما این دعای ضدّ آن دعا را بخوانید؟ که این کافی فقط خدا است و نه جبرئیل و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)؟!- دعا چنین است: قُلْ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يَكْفِي مِنْكَ شَيْءٌ- و نفی کفایت کنندگی خداوند به وساطت و به اذن او نمیکند.*
5-صفحه پنجم پرونده اهلبیت فرمودند شما این دعا را بخوانید یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک واکفنا یا قاضی الحاجات و یا کافی المهمات ووو
*در کتب معتبر شیعه نیامده است «ثبّت قلوبنا علی دینک) به جمع بلکه ثبّت قلبي علی دینک به فرد و شخص داعی آمده است: و تنها در برخی از کتب عامّه مانند المصنّف عبد الرزّاق: جلد10 صفحه442 شماره19647 چنین آمده است: أخبرنا عبد الرزّاق، عن معمر بن راشد قال: سمعت رجلاً يحدّث أنّ النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كان يقول: اللّهمّ زيّنا بزينة الإيمان، و اجعلنا هداة مهتدين، اللّهمّ اهدنا و اهد بنا، و انصرنا و انصر بنا؛ اللّهمّ يا مقلب القلوب! ثبّت قلوبنا على دينك؛ اللّهمّ و أسألك نعيما لا ينفد، و قرّة عين لا تنقطع، و أسألك لذّة النظر الى وجهك، و شوقا إلى لقائك في غير ضرّاء مضرّة، و لا فتنة، اللّهمّ إنّى أسألك الرّضا بعد القضاء، و برد العيش بعد الموت- و سنن نسائى، ج 3 ص 54 شماره 1305: أخبرنا يحيى بن حبيب بن عربى قال، حدّثنا حمّاد قال: حدّثنا عطاء بن السّائب، عن أبيه قال: ...*
*و در کتاب شریف كمال الدين و تمام النعمة: جلد2 صفحه352 باب33 حدیث50 چنین آمده است-*
*... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام:*
*سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ. قُلْتُ: كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ؟ قَالَ: يَقُولُ: يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقُلْتُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ لَكَ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ. *
*عبد اللَّه بن سنان گفت: امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: زود باشد كه به شما اشتباهى و حيرتى عظيم برسد. پس بدون راهنمائى و پيشوائى باقى مانيد كه شما را راه نمايد و از اين حيرت نجات نخواهد يافت مگر كسى كه دعاى غريق را بخواند. پس من گفتم كه: دعاى غريق كدام است؟ فرمودند كه: اين كلمات را بگو و آن اين است: اى خدا اى بخشنده اى مهربان اى تغيير دهنده و برگرداننده دلها ثابت بدار دل مرا بر دين خود. عبد اللَّه بن سنان گويد كه پس من گفتم كه چنين بگويم كه: «يا مقلّب القلوب و الأبصار ثبّت قلبى على دينك». آن حضرت فرمودند: بدرستى كه خداى تعالى «مقلّب القلوب و الأبصار» است و ليكن تو در اين دعا چنين مگو، بلكه به نحوى بگوى كه به تو تعليم مىكنم. بگوى: «يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي على دينك».*
*و در کتاب شریف الصراط المستقيم إلى مستحقّي التقديم: جلد2 صفحه228 چنین آمده است:*
*و أسند محمد بن العطار إلى عبيد بن زرارة قول الصادق علیه السّلام: يفقد الناس إمامهم و يشهد الموسم فيراهم و لا يرونه سيكون بعد الحسين تسعة أئمة تاسعهم قائمهم سيصيبكم شبهة و تبقون *بلا علم و لا إمام هدى ظاهر و لا ينجو منها إلا من دعا بدعاء الغريق يا الله يا رحمان يا رحيم يا مقلب القلوب و الأبصار ثبت قلبي على دينك.*
*و آن اضافه وجود ندارد- و این قسمت: «و اکفنا یا قاضی الحاجات و یا کافی المهمّات» نیز در دعاهایی که در کتب معتبر است یافت نشد، البته به تنهایی این ق
سمت: «یا
کافی المهمّات» ضمن دعاهایی وجود دارد.*
*و در نقل احادیث و نصوص باید دقت نمود.
6-صفحه ششم پرونده فرموده اند در هیچ محفلی دنبال《 یا محمد و یا علی الغوث》گفتن و در آخر برحمتک یا ارحم الراحمین گفتن را ما یاد نداده ایم.
7-صفحه هفتم: دعای یا جبرئیل یا محمد بعدها تبدیل شد به یا محمد و یا علی. آن هم بعنوان دعای فرجی که اختیار دست خدا اما،، ما به امام می گوئیم العجل عجل کن !!! یعنی کسانی هستم که از کسی طلب عجله می کنیم که خودمان در اول دعا گفتیم ای خدا امام اختیار ندارد شما زمینه فراهم کن، حالا به امام عرض می کنیم زودباش و عجله کن العجل العجل!! اگر امام از ما بپرسد شما اول دعا فهمیدید که کار من در دست خدا است و من هیچ اختیاری در امر ظهور ندارم اما چرا در آخر دعا به یقه من چسبیده اید که عجله کنم کسی که اختیار در عجله ندارد چگونه عجله کند؟! این بود پرونده دعایی که توسط ایادی دیگران با حضرت جبرئیل شروع شد و در علی (ع) ختم شد و سپس تبدیل شد به دعای فرج.
*جواب: شیخ محدّث جلیل طبری صغیر محمّد بن جریر بن رستم از اَعلام نیمه دوم قرن4 و اوائل قرن 5 در کتاب شریف دلائل الإمامة چاپ جدید بعثت: صفحه551 الی 553 حدیث525/ 129 روایتی را با یک واسطه از صاحب الأمر عجّل الله فرجه الشّریف در بیداری میآورد که متضمّن دعای فرج: «يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ، وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ ... » است و در آخر آن آمده است: ... و سمت راست صورتت را بر زمین میگذاری و* *میگویی: «يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، إِكْفِياني فَإِنَّكُما كافِيايَ، وَ انْصُرانِي فَإِنَّكُما ناصِرايَ» و ... «أَدْرِکْني» و ... ،*
*از شیخ جلیل محمّد بن هارون بن موسی تلّعکبريّ روایت میکند که خبر داد مرا ابو الحسن بن ابى البغل كاتب و گفت:*
*تَقَلَّدْتُ عَمَلًا مِنْ أَبِي مَنْصُورِ بْنِ الصَّالِحَانِ، وَ جَرَى بَيْنِي وَ بَيْنَهُ مَا أَوْجَبَ اسْتِتَارِي، فَطَلَبَنِي وَ أَخَافَنِي، فَمَكَثْتُ مُسْتَتِراً خَائِفاً، ثُمَّ قَصَدْتُ مَقَابِرَ قُرَيْشٍ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ، وَ اعْتَمَدْتُ الْمَبِيتَ هُنَاكَ لِلدُّعَاءِ وَ الْمَسْأَلَةِ، وَ كَانَتْ لَيْلَةَ رِيحٍ وَ مَطَرٍ، فَسَأَلْتُ ابْنَ جَعْفَرٍ الْقَيِّمَ أَنْ يُغْلِقَ الْأَبْوَابَ وَ أَنْ يَجْتَهِدَ فِي خَلْوَةِ الْمَوْضِعِ، لِأَخْلُوَ بِمَا أُرِيدُهُ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الْمَسْأَلَةِ، وَ آمَنَ مِنْ دُخُولِ إِنْسَانٍ مِمَّا لَمْ آمَنْهُ، وَ خِفْتُ مِنْ لِقَائِي لَهُ، فَفَعَلَ وَ قَفَّلَ الْأَبْوَابَ وَ انْتَصَفَ اللَّيْلُ، وَ وَرَدَ مِنَ الرِّيحِ وَ الْمَطَرِ مَا قَطَعَ النَّاسَ عَنِ الْمَوْضِعِ، وَ مَكَثْتُ أَدْعُو وَ أَزُورُ وَ أُصَلِّي. فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ سَمِعْتُ وَطْأَةً عِنْدَ مَوْلَانَا مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلَامَ)، وَ إِذَا رَجُلٌ يَزُورُ، فَسَلَّمَ عَلَى آدَمَ وَ أُولِي الْعَزْمِ (عَلَيْهِمْ السَّلَامُ)، ثُمَّ الْأَئِمَّةِ وَاحِداً وَاحِداً إِلَى أَنِ انْتَهَى إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) [فَلَمْ يَذْكُرْهُ]، فَعَجِبْتُ مِنْ ذَلِكَ وَ قُلْتُ: لَعَلَّهُ نَسِيَ، أَوْ لَمْ يَعْرِفْ، أَوْ هَذَا مَذْهَبٌ لِهَذَا الرَّجُلِ. فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ زِيَارَتِهِ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ، وَ أَقْبَلَ إِلَى عِنْدِ مَوْلَانَا أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَزَارَ مِثْلَ الزِّيَارَةِ. وَ ذَلِكَ السَّلَامَ، وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ، وَ أَنَا خَائِفٌ مِنْهُ، إِذْ لَمْ أَعْرِفْهُ، وَ رَأَيْتُهُ شَابّاً تَامّاً مِنَ الرِّجَالِ، عَلَيْهِ ثِيَابٌ بِيضٌ، وَ عِمَامَةٌ مُحَنِّكٌ بِهَا بِذُؤَابَةٍ وَرْدِيٌّ عَلَى كَتِفِهِ مُسْبَلٌ، فَقَالَ لِي: يَا أَبَا الْحُسَيْنِ بْنَ أَبِي الْبَغْلِ، أَيْنَ أَنْتَ عَنْ دُعَاءِ الْفَرَجِ. فَقُلْتُ: وَ مَا هُوَ يَا سَيِّدِي.
فَقَالَ: تُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ، وَ تَقُولُ: «يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ، وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ، يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ، وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ، يَا عَظِيمَ الْمَنِّ، يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ، يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ، يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى، يَا غَايَةَ كُلِّ شَكْوَى، يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ، يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا، يَا رَبَّاهْ- عَشْرَ مَرَّاتٍ- يَا سَيِّدَاهْ- عَشْرَةَ مَرَّاتٍ- يَا مَوْلَيَاهْ- عَشْرَ مَرَّاتٍ- يَا غَايَتَاهْ- عَشْرَ مَرَّاتٍ- يَا مُنْتَهَى رَغْبَتَاهْ- عَشْرَ مَرَّاتٍ- أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ، وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ) إِلَّا مَا كَشَفْتَ كَرْبِي، وَ نَفَّسْتَ هَمِّي، وَ فَرَّجْتَ عَنِّي، وَ أَصْلَحْتَ حَالِي» وَ تَدْعُو بَعْدَ ذَلِكَ بِمَا شِئ
ْتَ وَ تَسْ
أَلُ حَاجَتَكَ. ثُمَّ تَضَعُ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ عَلَى الْأَرْضِ وَ تَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ فِي سُجُودِكَ: «يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ، يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ، اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ، وَ
انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ». وَ تَضَعُ خَدَّكَ الْأَيْسَرَ عَلَى الْأَرْضِ، وَ تَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ: «أَدْرِكْنِي» وَ تُكَرِّرُهَا كَثِيراً، وَ تَقُولُ: «الْغَوْثَ الْغَوْثَ» حَتَّى يَنْقَطِعَ نَفْسُكَ، وَ تَرْفَعُ رَأْسَكَ، فَإِنَّ اللَّهَ بِكَرَمِهِ يَقْضِي حَاجَتَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ (تَعَالَى). فَلَمَّا شُغِلْتُ بِالصَّلَاةِ وَ الدُّعَاءِ خَرَجَ، فَلَمَّا فَرَغْتُ خَرَجْتُ لِابْنِ جَعْفَرٍ لِأَسْأَلَهُ عَنِ الرَّجُلِ وَ كَيْفَ دَخَلَ، فَرَأَيْتُ الْأَبْوَابَ عَلَى حَالِهَا مُغَلَّقَةً مُقَفَّلَةً، فَعَجِبْتُ مِنْ ذَلِكَ، وَ قُلْتُ: لَعَلَّهُ بَابٌ هَاهُنَا وَ لَمْ أَعْلَمْ، فَأَنْبَهْتُ ابْنَ جَعْفَرٍ الْقَيِّمَ، فَخَرَجَ إِلَيَ مِنْ بَيْتِ الزَّيْتِ، فَسَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ وَ دُخُولِهِ، فَقَالَ: الْأَبْوَابُ مُقَفَّلَةٌ كَمَا تَرَى مَا فَتَحْتُهَا. فَحَدَّثْتُهُ بِالْحَدِيثِ فَقَالَ: هَذَا مَوْلَانَا صَاحِبُ الزَّمَانِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ)، وَ قَدْ شَاهَدْتُهُ دَفَعَاتٍ فِي مِثْلِ هَذِهِ اللَّيْلَةِ عِنْدَ خُلُوِّهَا مِنَ النَّاسِ. فَتَأَسَّفْتُ عَلَى مَا فَاتَنِي مِنْهُ، وَ خَرَجْتُ عِنْدَ قُرْبِ الْفَجْرِ، وَ قَصَدْتُ الْكَرْخَ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي كُنْتُ مُسْتَتِراً فِيهِ، فَمَا أَضْحَى النَّهَارُ إِلَّا وَ أَصْحَابُ ابْنِ الصَّالِحَانِ يَلْتَمِسُونَ لِقَائِي، وَ يَسْأَلُونَ عَنِّي أَصْدِقَائِي، وَ مَعَهُمْ أَمَانٌ مِنَ الْوَزِيرِ، وَ رُقْعَةٌ بِخَطِّهِ فِيهَا كُلُّ جَمِيلِ، فَحَضَرْتُ مَعَ ثِقَةٍ مِنْ أَصْدِقَائِي عِنْدَهُ، فَقَامَ وَ الْتَزَمَنِي وَ عَامَلَنِي بِمَا لَمْ أَعْهَدْهُ مِنْهُ، وَ قَالَ: انْتَهَتْ بِكَ الْحَالُ إِلَى أَنْ تَشْكُوَنِي إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ). فَقُلْتُ: قَدْ كَانَ مِنِّي دُعَاءٌ وَ مَسْأَلَةٌ. فَقَالَ: وَيْحَكَ، رَأَيْتُ الْبَارِحَةَ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) فِي النَّوْمِ- يَعْنِي لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ- وَ هُوَ يَأْمُرُنِي بِكُلِّ جَمِيلِ، وَ يَجْفُو عَلَيَّ فِي ذَلِكَ جَفْوَةً خِفْتُهَا. فَقُلْتُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّهُمْ الْحَقُّ وَ مُنْتَهَى الصِّدْقِ، رَأَيْتُ الْبَارِحَةَ مَوْلَانَا (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي *الْيَقَظَةِ، وَ قَالَ لِي كَذَا وَ كَذَا، وَ شَرَحْتُ مَا رَأَيْتُهُ فِي الْمَشْهَدِ، فَعَجِبَ مِنْ ذَلِكَ، وَ جَرَتْ مِنْهُ أُمُورٌ عِظَامٌ حِسَانٌ فِي هَذَا الْمَعْنَى، وَ بَلَغْتُ مِنْهُ غَايَةَ مَا لَمْ أَظُنَّهُ بِبَرَكَةِ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ.*
*در عهده گرفتم كارى را از جانب ابى منصور بن صالحان و واقع شد ميان من و او مطلبى كه باعث شد بر پنهان كردن خود. پس در جستجوى من برآمد. مدّتى پنهان و هراسان بودم. آنگاه قصد كردم، رفتن به مقابر قريش را. يعنى مرقد منوّر حضرت كاظم عليه السّلام را در شب جمعه و عزم كردم كه شب را در آنجا به سرآورم براى دعا و مسألت و در آن شب باران و باد بود. پس خواهش نمودم از ابى جعفر قيّم كه درهاى روضه منوّره را ببندد و سعى كند در اين كه آن موضع شريف خالى باشد كه خلوت كنم براى آنچه مىخواهم از دعا و مسألت و ايمن باشم از دخول انسانى كه ايمن نبودم از او و خايف بودم از ملاقات او. پس چنان كرد و درها را بست و شب نصف شد و باد و باران آن قدر آمد كه قطع نمود تردّد خلق را از آن موضع و ماندم و دعا مىكردم و زيارت مىنمودم و نماز به جاى مىآوردم. در اين حال بودم كه ناگاه شنيدم صداى پايى، از سمت مولايم، موسى عليه السّلام و ديدم مردى را كه زيارت مىكند. پس سلام كرد بر آدم و اولو العزم عليهم السّلام. آنگاه بر ائمّه عليهم السّلام يك يك از ايشان، تا رسيد به صاحب الزمان عليه السّلام. پس او را ذكر نكرد. تعجّب كردم از اين عمل و گفتم: «شايد او فراموش كرده يا نمىشناسد يا اين مذهبى است براى اين مرد.» چون فارغ شد از زيارت خود، دو ركعت نماز خواند و رو كرد به سوى مرقد مولاى ما، ابى جعفر عليه السّلام. پس زيارت كرد مثل آن زيارت و آن سلام و دو ركعت نماز كرد و من از او خايف بودم. زيرا كه او را نمىشناختم و ديدم كه جوانى است كامل در جوانى، معدود از رجال و بر بدنش جامه سفيد است و عمّامه دارد كه حنك گذاشته بود براى او به طرفى از آن و ردايى بر كتف انداخته بود. پس گفت: «اى ابو الحسين بن ابى البغل! كجايى تو از دعاى فرج؟» گفتم: كدام است آن دعا اى سيّد من؟ فرمود: «دو ركعت نماز مىگزارى و مىگويى: «يا من اظهر الجميل و
ستر القبيح يا
نُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقُلْتُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ قَالَ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ لَكَ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ.
✅پاسخ :
سلام علیکم به این فاضل محترم بفرمایید متشکرم که مطلب ما باعث شده به زحمت بیفتید لازم نبود این همه زحمت بکشید و ما را شرمنده فرمایید فقط کافی بود بفرمایید راویان غیر موجود بین پسر طبرسی (که ایشان خیال کرده خود طبرسی است) متوفای قرن هفتم صاحب کتاب کنوز النجاح و امام زمان (عج) چه کسانی بودند همین کافی بود در این 4 قرن حداقل 5تا8راوی در وسط بوده که اسمشان نیست .
این مدارک که ایشان زحمت کشیده ارسال کرده مربوط به 4 قرن بعد از امام زمان (عج) است.
این فاضل عزیز بجای 200 تیر هوائی یک تیر مستقیم به هدف می زد بنده تسلیم می شدم.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
من لم يؤاخذ بالجريرة و لم يهتك السّتر يا عظيم المنّ يا كريم الصفح يا حسن التجاوز يا واسع المغفرة يا باسط اليدين بالرحمة يا منتهى كل نجوى و يا غاية كل شكوى يا عون كل مستعين يا مبتدءا بالنعم قبل استحقاقه
ا يا ربّاه (ده مرتبه) يا منتهى غاية ربّاه (ده مرتبه) أسألك بحق هذه الاسماء و بحق محمّد و آله الطاهرين عليهم السّلام، الا ما كشفت كربى و نفست همّى و فرّجت غمى و اصلحت حالى.» دعا كن بعد از اين هرچه را كه خواستى و بطلب حاجت خود را، آنگاه مىگذارى روى راست خود را بر زمين و بگو صد مرتبه در سجود خود: «يا محمّد يا على يا على يا محمّد اكفيانى فانّكما كافيان و انصرانى فانّكما ناصراى» و مىگذارى روى چپ خود بر زمين و مىگويى صد مرتبه: «ادركنى» و آن را بسيار مكرّر مىكنى و مىگويى «الغوث الغوث الغوث» تا اينكه منقطع شود نفس و برمىدارى سر خود را.* *پس به درستى كه خداى تعالى به كرم خود برمىآورد حاجت تو را ان شاء اللّه تعالى.» چون مشغول شدم به نماز و دعا، بيرون رفت. پس چون فارغ شدم، بيرون رفتم به نزد ابى جعفر كه سؤال كنم از او، از حال اين *مرد كه چگونه داخل شد. پس ديدم درهاى بسته را كه به حالت خود باقى است و مقفّل است. تعجّب كردم از اين و گفتم شايد درى در اينجا باشد. پس خود را به ابى جعفر قيّم رساندم و او نيز به نزد من آمد از اطاق زيت يعنى حجره كه محل روغن چراغ روضه بود. پرسيدم از او از حال آن مرد و كيفيّت دخول او. گفت: «درها مقفّل است؛ چنان كه مىبينى. من باز نكردم آنها را.» پس خبر دادم او را بدان قصّه. گفت: اين مولاى ما صاحب الزمان است- صلوات اللّه عليه- و به تحقيق كه من مكرّر مشاهده نمودم آن جناب را در مثل چنين شبى، در وقت خالى شدن روضه از مردم. تأسّف خوردم بر آنچه فوت شد از من و بيرون رفتم در نزديك طلوع فجر و رفتم به كرخ در موضعى كه پنهان بودم در آن. روز به چاشت نرسيد كه اصحاب ابن صالحان جوياى ملاقات من شدند و از اصدقاى من سؤال مىكردند از حال من و با ايشان بود امانى از وزير و رقعهاى به خطّ او كه در آن بود هر خوبى. پس حاضر شدم نزد او با امينى از اصدقاى خود. پس برخاست و مرا چسبيد و در آغوش گرفت به نحوى كه معهود نبودم از او. پس گفت: حالت، تو را به آنجا كشاند كه شكايت كنى از من به سوى صاحب الزمان عليه السّلام. به او گفتم: از من دعايى بود و سؤالى از آن جناب كردم. گفت: واى بر تو! ديشب در خواب ديدم مولاى خود، صاحب الزمان- صلوات اللّه عليه- را يعنى شب جمعه كه مرا امر كرد به هر نيكى و درشتى كرد به من به نحوى كه ترسيدم از آن. پس گفتم: لا اله الا اللّه، شهادت مىدهم كه ايشان حقّند و منتهاى حقّ. ديدم شب گذشته مولاى خود را در بيدارى و فرمود به من چنين و چنان و شرح كردم آنچه را كه ديده بودم در آن مشهد شريف. پس تعجب كرد از اين و صادر شد از او بالنّسبه به من امورى بزرگ و نيكو در اين باب و رسيدم از جانب او به مقصدى كه گمان آن را نداشتم به بركت مولاى خود- صلوات اللّه عليه-.*
*و این حکایت که در اوائل غیبت کبرای حضرت ولیّ عصر عجّل الله فرجه الشّریف اتّفاق افتاده است را علمای شیعه به آن اعتماد کردهاند و در بسیاری از کتابهای خود نقل کردهاند و کسی تا کنون بجز این سید بزرگوار به فرازهای آن اشکالی نکرده است.*
*سیّد جلیل علیّ بن طاوس رضی الله عنه در کتاب فرج المهموم: صفحه 245 این حکایت را از کتاب دلائل الإمامة نقل کرده است و شیخ حرّ عاملی صاحب وسائل الشیعة در کتاب إثبات الهداة: جلد 3 صفحه 702 باب 33 فصل 11 حدیث 145 از کتاب فرج المهموم نقل کرده است. و علّامه مجلسی در موسوعه بحار الأنوار:* *جلد92 صفحه200 باب106حدیث33 از دلائل الإمامة و در جلد51 ص
فحه304 باب 15 از فرج المهموم نقل کرده است.*
*و در کتاب منتخب الأثر: جلد2 صفحه555 حدیث898 از دلائل الإمامه آمده است، و توضیحاتی در پاورقی کتاب درباره برخی از فراز های دعاء و روایت و آن وزیر داده میشود و نتیجه میگیرد که: و على هذا لا ريب في وقوع هذه القصّة في الغيبة الكبرى، و يؤيّد ذلك أنّ هارون بن موسى التلعكبريّ يكون في الطبقات من الطبقة العاشرة، فابنه محمّد بن هارون يكون من الطبقة الحادية عشرة، و من معاصري المفيد عليه الرحمة المتوفّى سنة 413 الهجريّة .*
*و حکایت دیگر را مفسّر بزرگ شیعه صاحب تفسیر مجمع البیان و تفسیر جوامع الجامع شيخ جليل أمين الإسلام فضل بن الحسن الطبرسي در کتاب شریف کنوز النجاح حکایت أبا الحسن محمد بن أحمد بن أبي الليث را که از ترس کشته شدن به حرم کاظمین علیهما السّلام پناه برده بود و حضرت صاحب الأمر عجّل الله فرجه الشریف به اودعایی را تعلیم دادند و او به برکت آن دعاء او را نجات داد، در آخر دعاء آمده است: ...* *يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَ
دْرِكْنِي أَدْرِكْنِي.*
*مرحوم محدّث جلیل میرزا حسین نوری قدّس سرّه در کتاب جنّة المأوی ملحق به بحار الأنوار: جلد53* *صفحه275 حکایت40 چنین مینویسد: الشيخ الجليل أمين الإسلام فضل بن الحسن الطبرسي صاح
ب التفسير في كتاب كنوز النجاح قال: دعاء علّمه صاحب الزمان عليه سلام الله الملك المنان أبا الحسن محمد بن أحمد بن أبي الليث رحمه الله تعالى في بلدة بغداد في مقابر قريش و كان أبو الحسن قد هرب إلى مقابر قريش و التجأ إليه من خوف القتل فنجي منه ببركة هذا الدعاء. قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْمَذْكُورُ إِنَّهُ عَلَّمَنِي أَنْ أَقُولَ:*
*اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَيْكَ يَا رَبِّ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ فَعَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي. قال الراوي: إنّه علیه السّلام عند قوله يا صاحب الزمان كان يشير إلى صدره الشريف.*
*و در چاپ جدای جنّة المأوی صفحه106 حکایت40 و در کتاب النجم الثاقب: جلد2 صفحه554 آورده است.*
*آیا این مفسّر خبیر شیعه با آن 2 تفسیر گرانسنگش توجّه نکرده استکه در این دعاء آمده است: یا محمّد یا عليّ إکفیانی ... و این إشکال دارد و فقط باید گفت که:*
*و بسیاری از دعاها و زیارات دیگر هستند که این فرازهای مورد بحث این سید بزرگوار، در آنها وجود دارد و بسیاری از محدّثین و فقهاء و علماء شیعه آنها را نقل کردهاند و اشکال ننمودهاند و مکرراً به این دعاها و زیارات اعتماد کرده و خواندهاند و حاجت گرفتهاند و هیچ کسی اهل بیت علیهم السّلام را کفایت کننده جدا از ذات احدیّت ندانستهاند بلکه آنان را واسطه و سبب و مأذون از الله تعالی میدانند، لذا اشکالاتی که ایشان فرموده اند، قابل قبول نیست.*
—————————————————————————————————
- بصائر الدرجات: ص6 ب3 ح1- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ السَّعِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ صَغِيرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ نَحْنُ.
- بصائر الدرجات: ص6 ب3 ح2- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقَاشَانِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْعُبَيْدِيِّ يَرْفَعُهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحِ مِفْتَاحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ مِفْتَاحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً مَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اللَّهَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ نَحْنُ.
بصائر الدرجات
: ص505 ب18 ح2- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِي يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ مِفْتَاحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ مِفْتَاحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ بَاباً نَاطِقاً مَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اللَّهَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ.
- كمال الدين و تمام النعمة: جلد2 صفحه352 باب33 حدیث50 چنین آمده است- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ وَجَدْتُ بِخَطِّ جَبْرَئِيلَ بْنِ أَحْمَدَ حَدَّثَنِي الْعُبَيْدِيُّ مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام: سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَان
👆👇 يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ فَقُلْتُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ قَالَ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ قُلْ كَمَا أَقُولُ لَكَ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ.
✅پاسخ :
سلام علیکم به این فاضل محترم بفرمایید متشکرم که مطلب ما باعث شده به زحمت بیفتید لازم نبود این همه زحمت بکشید و ما را شرمنده فرمایید فقط کافی بود بفرمایید راویان غیر موجود بین پسر طبرسی (که ایشان خیال کرده خود طبرسی است) متوفای قرن هفتم صاحب کتاب کنوز النجاح و امام زمان (عج) چه کسانی بودند همین کافی بود در این 4 قرن حداقل 5تا8راوی در وسط بوده که اسمشان نیست .
این مدارک که ایشان زحمت کشیده ارسال کرده مربوط به 4 قرن بعد از امام زمان (عج) است.
این فاضل عزیز بجای 200 تیر هوائی یک تیر مستقیم به هدف می زد بنده تسلیم می شدم.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال:
سوالی دارم راجع به عملکرد بانکهای اسلامی در ایران زیر نظارت شورای محترم فقهای نگهبان :
من بازاری هستم و دارای توان مالی مناسب بدلیل حدوث یک حادثه غیر مترقبه مجبور شدم برم از بانک (....).150/000/000 تومان وام بردارم . بانک گفت ما با شرایط ذیل به شما وام می دهیم
شرط اول : با 19درصد سود! یعنی باید 177میلیون تومان برگردانید.
شرط دوم : از این 150میلیون تومان هم سی میلیون تومان بعنوان اعتبار شما در پیش ما در بانک می ماند به شما نمی دهیم چون اعتبار شما است .
شرط سوم: اینکه سود آن سی ملیون تومان را هم خود بانک بر می دارد. یعنی عملا مجموع پولی که به شما می دهیم 120 میلیون تومان است ولی در مقابل 177میلیون می گیریم بعلاوه سود آن سی میلیون تومان اعتبار شما هم که در بانک می ماند. فرضا اگر آن هم 3میلیون تومان باشد بانک 180میلیون می گیرد در قبال 150 میلیونی که سی میلیون تومانش قابل برداشت حین اللزوم نیست. و چون نظر شما درباره قانون بانک را دیدم خواستم بگویم نظر شما ناظر به قانون است اما عملا بانکها در ایران به اسم اسلام طوری شبکه غارت گسترده اند که تاریخ نظیر آنرا ثبت نکرده است .
حالا از توضیح من خسته نشوید من در قصّه یِ همان وام دچار مشکل مالی دیگر شدم بمدت ده ماه قادر به پرداخت اقساط بانک نشدم .
مامور بانک آمد تمام سود دیرکرد را هم گرفت که هیچ , سود آن 27/000/000 سود را هم گرفت حال سوال من این است که دلیل شرعی استحقاق سود برای آن سود چیست؟ فقهای حکومتی و یا شخص شما چه فتوایی می فرمایید؟!
✅پاسخ: من در شرایط فعلی نمی توانم تمام ابعاد قضیه را روشن کنم به هزار و یک دلیل ، اما می توانم بیان کنم چه مقدماتی ما را به این نتیجه رسانده است:
مقدمه اول: در همایش اقتصادی امام خمینی در شهریور سال1367 که مرکب از متخصصان اقتصادی 7 کشور دنیا بوده با وجود این که مقاله من جزء 45 مقاله اول یعنی بیست و سوم بوده از 20 دقیقه وقتم توانستم 4 دقیقه صحبت کنم چون به نظرات جدید فرصت عرضه نمی دادند. اگر چه اسمش همایش اقتصادی بود.
دوم : از ریاست دو کمیسیون هیچ کدام را به متخصصین دانشگاه ندادند ریاست یکی با مرحوم آیت الله مومن بود که یک روز در کلاس اقتصاد ننشسته بود دیگری با مرحوم آیت الله ابراهیم امینی بود که کتاب تخصصی اقتصاد ندیده بود.
سوم: در سال 1371در همایش اقتصادی امام در دانشگاه علامه امینی با وجود این که مسئولین همایش جز دو نفرشان (مرحوم آیت الله اردبیلی و دکتر درخشان) کسی این بنده حقیر را نمی شناخت در عین حال بخاطر غنای مقاله بنده ، این حقیر را بعنوان عضو هیئت رئیسه انتخاب کرده بودند اما نا باورانه دیدم خودم جزء رئسا اما مقاله ام جزء فقرا هم نیست! پرسیدم پس مقاله من کو گفتند هیسّ؛
چهارم: چند سالی گذشت از حوزه مقاله خواستند برای همایش اندیشه دفاعی امام در لشکرک تهران طبق اطلاع مقاله من شد جزء ده مقاله اول اما پرسیدم پس خود مقاله من کو ؟ آقای.... گفتند چون ما از شما مقاله خواسته بودیم اما شما در حد یک کتاب مطلب فرستاده بوده اید. گفتم پس غلط کردیم ؟
گفتند نه ولی اضافه بود. سپس کسانی شبانه از محل همایش بخاطر این شرائط خارج شده بودند خیال کرده بودند درب مدرسه ..... باز است باز نبوده بخاطر فرار از سرمای شدید در توالت مدرسه تا صبح ....پناه گرفته بودند.
پنجم :در همایش حقوق زن در اسلام در سالن سازمان حج و زیارت مقاله خواسته بودند فرستادم سپس دعوت به ارایه شدیم اما فرصت عرضه نشد رفتیم غذاخوری دانشجوان و طلبه ها ریختند آی حاج آقا شنیدیم مقاله شما جالب بوده متاسفانه فرصت عرضه نبوده خلاصه اش چه بوده ؟ طلاب آن قدر هجوم به غذا خوری آوردند پادو ها همه ما را بیرون کردند گفتند اینجا جای همایش نیست . بروید سالن. بنده به تعدادی از طلاب و دانشجویان سرپایی گفتم با این مدیریتها شما جامعه را بسویی خواهید برد فقرا فقیرتر، فسقا فاسقتر، پولداران پولدار تر ،،ملت خسته تر. دشمن جری تر، جوان افسرده تر، دولتمردان شکم گنده تر،و آینده تاریک تر شود. چاره ندارید روزی شما با این سلیقه از همه ضعیفتر ، مردم نسبت به شما بدبین تر، عقده ای تر ،و فضای کشور عبوس ترشود. حاصل اینکه این بانکهای غارتگر فرزند آن سلیقه های خام تر است. و این طبیعی ترین منزل آن سفر است. گفتم این افراد عبوس قمطریر و خود خواه و مخالف اظهار نظر دیگران آن قدر آخوند را ضد مردم و مردم را ضد آخوند خواهند ساخت که در طول 13قرن گذشته سلاطین جور نتوانسته اند این چنین کاری را انجام دهند. و این سودهای غارتگرانه بانکی در لغتنامه هیچ دینی مجوز ندارد تا چه رسد به اسلام .
سید حسین موسوی زنجانی
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال :
استاد فوری ترین خدمت برای منِ طلبه برای مردم آسیب دیده چیست؟
ما هیچ امکاناتی برای دفاع از مستضعفین نداریم و کمک فوری نمی توانیم بکنیم به آنها ، بعلاوه ما خودمان مستضعفیم .
✅پاسخ: چرا نمی توانید !؟ تعدادی بروید پیش مدیر کل محترم صدا و سیما بگوئید هر روز ده دقیقه آخر خبر بیست و سی (20:30) را اختصاص بدهید به درد دل کارگران و محرومان و مستضعفان ، این که پول و بودجه نمی خواهد. بنده مدتی پیش به معاون وقت مدیر کل صدا و سیمای اردبیل گفتم چرا برای انعکاس درد کارگران برنامه ندارید؟
گفت یعنی ما با دست خودمان محرومیت ها و مشکلات داخلی خودمان را بوق کنیم؟!
دیدم بین عبارت《 کلنگ از آسمان افتاد و نشکست 》و عبارت《و گرنه من همان خاکم که هستم》خیلی فاصله است. اگر دیروز امام خمینی (ه) یک تار موی سر یک کوخ نشین را به تمام کاخ نشینان نمی داد الآن می توانید کل کوخ نشینها را فلّه ای ببرید.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
سوال :
ازآقای موسوی زنجانی بپرسید آنچه من میگویم در اسلام هم هست یا در اسلام نیست بلکه مسئولین جمهوری اسلامی قانون هائی را خودشان می سازند و به اسم اسلام بخورد مردم بیچاره شده می دهند؟ ما کارگریم یعنی بافنده فرش هستیم در طول یک ماه پدرمان درمی آید تا فقط 3میلیون تومان حقوق بگیریم ولی طبق اعتراف خود صاحب کار برای او هم از هرکارگر سه میلیون تومان هر ماه سود می ماند و چون صاحب کار 200 نفر کارگر دارد پس برای او هر ماه ششصد میلیون سود دارد ( ببخشید می دانم شما مسئولیت ندارید و همیشه و در تمام همایش ها از ما کارگران دفاع جانانه کرده اید ) ولی هم لباسیهای شما در مجلس باصطلاح اسلامی و دوستان شما در آنجا قانون تصویب کرده اند که از قشر تولید کننده مالیات نگیرید خوب ما خیال کردیم از ما سیاه بختها دیگر مالیات نمی گیرند یک دفعه چشم باز کردیم دیدیم نه آقا از 3 میلیون تومان شندرقاز من کارگر مالیات می گیرند اما از صاحب کار من به اسم تولید کننده یک ریال نمی گیرند!!
آیا حضرت علی هم از مستضعفین مالیات می گرفت و سرمایه داران را از مالیات عفو می کرد؟! این بود اسلام؟!
اگر این عدالت اسلامی است پس تو را قسم می دهم به خدا حتما در حق ما ظلم کنید تا ببینیم ظلم چیست ؟! عدالتتان را سر تا پا تبعیض دیدیم نمی گویم ظلم دیدیم عصبانی بشوید اگر عدلتان این است تو را خدا هر چه سریعتر به ما ظلم کنید تا شاید وضعمان بهتر شود.
✅پاسخ : سلام علیکم ! والله وبالله وتا الله تمام این حرفها مال من است. اگر دیگران در جریان نباشند شما در جریانید آیا بنده نبودم در آذربایجان آن طوفان را براه انداختم؟
آیا بنده نبودم همایش مشهد را کان لم یکن کردم؟
آیا بنده نبودم تنها در یک روزنامه 223 شماره با اسم مستعار به نفع شما مقاله نوشتم ؟ کسی اعتنا نمی کند. من در اردبیل به جناب عادل قدیمی معاون صدا و سیما گفتم چند دقیقه از این برنامه های همیشه جویده شده و تکراری منسوب به مذهب کم کنید و بجای آن درد محرومان را بشنوید. قبول نکردند.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany