eitaa logo
مشکات اهل بیت (ع)
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
854 ویدیو
43 فایل
✅ کانال رسمی ▫️نظرات قرآنی ▫️نظرات فقهی ▫️نظرات تاریخی ▫ ️دیدگاهها ◾️سیدحسین موسوی زنجانی 👈 برای عضویت کلیک کنید 🔻🔻 کانال مشکات در ایتا..👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit ارتباط با ادمین @S_A_M15511348
مشاهده در ایتا
دانلود
درس خارج فقه اراضی جلسه (14) این جلسه بسیار حساس و مهم است. چرا که نتیجه آن ردّ اکثریت اقوال فقهای عظام است . و یا نفی قول مشهور است . و چون مهم است. ابتدا آدرس روایات مورد استناد را می آوریم سپس اثبات می کنیم هیچ مقاتل و رزمنده ای در صدر اسلام از باب مقاتل بودن حتی یک قطعه زمین مفتوحه عنوه (بزور) بعنوان غنیمت جنگی دریافت نکرده است . بلی اگر زمین گرفته از باب یک مسلمان فاقد زمین گرفته است . و نه بعنوان صاحب سهم از غنیمت جنگی . این اولا و ثانیا مصداق اصلی و اتم انفال رقبه زمینها است و اگر اشیاء منقولی هم جزء انفال است از نظر ارزش ، قیمت تمام مصادیقش کمتر از یک درصد انفالی است که در قالب زمین است . اشیائی که مصداق فئ است شاخه ای از انفال است که باز غالبا زمین است . در باقی مصادیق آن ، صاحب سهام ایتام و مساکین و ابن سبیل اند که انصرافی عرفی در سهم آنها هم ابتدائاً منقول است . و سرانجام بحث این خواهد شد که جز مقام و منصب امامت احدی مالک زمین نیست جز در حد عرف زمان و تصرف هرکس در اراضی موقوف به تصمیم مقام امامت است و به هیچ وجه عنوانی بنام 《جامعه مسلمین مالک زمین مفتوحه عنوه》 بدون تصمیم مقام امامت در قاموس اهلبیت (ع) وجود ندارد . و اگر می گوییم جامعه مسلمین مالک هیچ زمینی نیست و فقط مال امام است یعنی بدون نظر منصب امامت و دولت تحت اشراف امام احدی حق دخل و تصرف در اراضی مفتوحه عنوه ندارد . بعبارت دیگر درب نفوذ زمین خواران در حکومت اهلبیت کاملا بسته شده است . نه اینکه زمین مال شخص امام است و پس از وفاتش به ورثه میرسد نه خیر پس از او به مقام امام بعدی می رسد. اما آدرس روایات : وسائل کتاب جهاد باب 41 خبر 2 (ولیس لمن قاتل شئ من الارضین و لا ما غالبوا علیه) و خبر 1 باب 43 جهاد (و الارضون فهی فئ و لایکون له) و خبر 24 باب اول قسمه الخمس و روایات باب اول از ابواب الانفال که محور روایات در معرفی مصادیق انفال عبارت (کل ارض) می باشد . با ملاحظه روایات مربوط به ارض مسلم می شود از هزاران رزمنده عمر در فتح عراق و ایران احدی ادعا نکرده فلان زمین در عراق و یا در ایران مال من است چون سهم من از غنیمت جنگی در فتح آن مناطق بوده است . در روایت اول در بالا آوردیم که امام فرمود زمین جزء غنایم قابل تقسیم بین مقاتلین نبوده است . سعد وقاص که فرمانده کل سپاه اسلام بوده من پیدا نکردم زمینی را از سهم غنایم داشته باشد . و اگر در منطقه عقیق زمین بزرگی داشته سهم غنیمتی نبوده است حد اقل من ندیده ام. حاصل اینکه تمام روایاتی که دلالت دارد به فلان زمین دست نزنید چون مال کل مسلمینی است که تا روز قیامت متولد خواهند شد . به معنای این نیست که مسلمین بدون اعطای مقام و منصب امامت آن زمین را به آنها ، دارای مالکیت هستند . بلکه مراد این است که کل اراضی که امام باید در اختیار امت قرار دهد همین کره زمین است که محدود است . شما نمی توانید آن را انحصاری خانواده خود تلقی کنید . بلکه به محض معطل گذاشتن ، امام از شما می گیرد و به کسی می دهد که آنرا آباد نگهدارد . و روایاتی که غیر از این معنا از آن استفاده می شود خطای راویان در انتقال کلام امام است . پس زمین عراق با وجود این که مفتوحه عنوه است نه مال و سهم مقاتلین است و نه مال جامعه مسلمین بدون نظر امام . لذا ائمه اجازه داده اند هرکس در حد نیاز عرفی آباد کند مالک است تا لحظه معطل ماندن . وقتی معطل گذاشت از او سلب مالکیت می شود. و اگر امام فرمود ان الارض لله و لمن عمّرها در همین حدود است. و دولت اسلامی باید مقدمات آباد کردن آنرا برای فرد نیازمند فراهم کند . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه (15) ✳️ در این جلسه علاقه دارم یک مطلب اساسی مربوط به شیوه استنباط احکام را که مدتها است که برای حقیر تبدیل به یک دغدغه شده مطرح سازم . و آن این که روایات اهلبیت در یک فضای امنیتی صادر شده و ائمه (ع) در بیان آن ، مسائل زیادی را ملاحظه می کردند . ولی در شیوه مرسوم و سنتی استنباط احکام (چه درفقه و چه در اصول ) آن ملاحظات در حد لازم ، مورد توجه نبوده و نیست . مثلا در حین بیان احکام زمین و بحث اراضی، 95 درصد توجه فقیه به سوی اطلاق و تقیید و عام و خاص است یعنی مباحث الفاظ است . ✅در حالیکه اگر به فضای عصر صدور روایات نفوذ کنیم خواهیم دید که اولا متون نود درصد روایات جمله بندی خود معصوم نیست ، و وقتی عبارت ، مال معصوم نباشد نقش بحث لفظی می شود صفر . ثانیا هر روایتی یک پرونده دارد ، و دارای متغیرهایی ست که هر کدام نقش در تعیین مراد معصوم دارد . مثلا این روایت مربوط به اراضی مفتوحه عنوه اولا درچه زمانی صادر شده ؟ در کدام شهر صادر شده؟ در عصر کدام حاکم صادر شده ؟ چرا صادر شده ؟ سائل چه کسی بوده ، ناظر به کدام فتوای اهل سنت بوده ؟ فتوای کدام فقیه درباری آن زمان رسمی بوده؟ فضای حکومتی درباره آن مسئله چگونه بوده؟ ووو بالاخره این حدیث پرونده ای دارد و یا بفرمایید تاریخچه دارد که در فهم معنای آن نقش دارد . ولی اگر کسی به دروس خارج فقه و اصول سنتی حوزه توجه کند می بیند دعوی سر اطلاق و تقیید است و نه ورود به فضای صدور روایات. متاسفانه شیوه مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند قدس سرّهما به این بی توجهی به متغیر های سیاسی و اجتماعی و امنیتی تعمیق بخشیده است .و حوزه ها امروز بدون اینکه درست متوجه شوند در یک شبه دور گرفتار شده اند . و متاسفانه عالمانی هم هستند بجای نجات حوزه از این درجا زدن خسته کننده و دور باطل و یاءس آور ، از بی سوادی حوزه می نالند! و منظورشان این است چرا مثل شیخ انصاری نداریم در حالیکه نسل جدید معتقد است متون درسی موجود حوزه ها غالباحامل سواد مربوط به راه حل مشکلات عصر ما نیست که بدرد بخورد لذا نمی خواند ، و نسل جدید معتقد است چون تاکنون می خواستیم در فهم اقتصاد عصر ماشین شیخ انصاری باشیم ، به این رخوت ، سستی و نا امیدی دچار شده ایم . این بی توجهی به متون فرسوده و ناظر به روابط گذشته بی سوادی نیست بلکه حاصل زمان شناسی و پوست اندازی جبری است. طلاب جوان و نسل جدید در حوزه ها در حال تمرّد از حرکت در ریل《 فرسوده سنتی های درحال شکست 》 هستند. و این بی سوادی نیست بلکه تمرّد از شیوه سنتی فرسوده است . حقیقت امر این است هر کس زودتر از دور بی حاصل حاکم بر حوزه ها خود را خلاص کند بیشتر با حقایق دین و دنیا آشنا خواهد شد. شما حوادث و واقعیات در حال ظهور در پیرامون خود را ببینید سپس برداشت و تحلیل تحلیلگران عزیزان سنتی از این حوادث خطر ناک منتسب به گرانی بنزین را ببینید خواهید دید هیچ سنخیتی بین آن دو نیست ، یکی دست و پا بریدن را تجویز می کند دیگری حل شدن کامل قضیه را نوید می دهد سومی عقب نشینی دشمن را مژده می دهد اما از این دوستان محترم احدی به مخیله خود راه نمی دهد که احساس کند مردم از نظامی که حاصل خون جوانش است حمایت می کند و نه از من سنتی و یا اصلاح طلب مصلحتی ، ما توجه داریم حتی بر فرض اگر مسئولین محترم با بی برنامگی خود بخواهند خدای نخواسته نظام را سرنگون کنند باز مردم اجازه نخواهند داد. اما این حمایت از نظام حمایت ازدمسئول فاقد برنامه نیست . آری بنا بود ما بر جریان امور اثر بگذاریم و جهت بدهیم ، اما این حوادث است که به ما املاء می کند که چه بکنیم !! یعنی دوستان ما آنقدر در مقابل حرکت طبیعی جامعه ایستاده اند اکنون مجبورند خودشان محکوم حرکتی بشوند که باور کنند که این حرکت ، حرکت قسری است ، و از باب نا چاری است ،اگر در این اواخر توجه کنیم خواهیم دید این واژه 《ناچار شدیم چنین و چنان کنیم》چقدر با عبارات مختلف در زبان مسئولین《چه حوزوی چه دولتی》تکرار شده و می شود و محکوم شدن به اجبار یعنی اینکه دیگر ما نیستیم که تصمیم می گیریم بلکه این تصمیم است که ما را می گیرد! و این حالت یعنی بجای فعال شدن ، منفعل شدن و بجای تصمیم گرفتن ، گرفتار《تصمیم گرفته شده》 شدن، آخرین فصل کتاب زوال هر دولت در تاریخ بوده و هست .. خداوند متعال به احترام خون شهدا خودش از انقلابی که حاصل خون شهدا و حاصل خون دل امام شهدا بوده حراست فرماید . بهرحال باید بسوی عصر عمر بر گردیم تا ببینیم خراج چه مقوله ای بوده است . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
تقسیم،》سپس استدلال معاذ بر صحت نظر امام را نقل میکند پس از آن نامه عمر به سعد وقاص را می آورد که عمر نوشته:《اما بعد فقد بلغنی کتابک ان الناس قدسئلوا ان تقسم بینهم غنائمهم و ما افاءالله علیهم ، فانظر ما اجلبوا به علیک فی العسکر من کراع او مال فائقسمه بین من حضر من المسلمین و اترک الارضین و الانهار لعمالها.......》که عمر دستور میدهد نباید زمین فتح شده بین جنگجویان تقسیم شود. سپس شهید صدر نتیجه می گیرد که رقبه زمین ملک جمیع امت است.:《فان اکثر النصوص التی قدمنا ها تقرر :ان رقبه الارض ---ای نفس الارض---ملک لمجموع الامه.》! در حالی که در متون دینی واژه《 ملکیت بر زمین》 فقط در انحصار خدا و رسول و خلیفه اوست .و بس و بشر حق استفاده دارد و بس. @meshkat_ahlebeit
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه (16) پیش از ورود به بحث خراج به چند نکته مهم اشاره می کنم (1): اگردر روایت 8 باب اول باب جهاد در کتاب وسایل که نامه امام باقر(ع) به یکی از خلفای بنی امیه است. آمده: و کان الفئ للمسلمین عامه دون خاصه یعنی فئ مال همه است. مراد این است فایده اخذ جزیه به عموم مردم بر می گردد چون فضا، فضای بیان علت اخذ جزیه است . و واژه فئ در این نامه به معنای یکی از مصادیق بیت المال است . و نه فئ بمعنای قرآنی در سوره حشر که انحصاری مقام امامت جهت صرف در مصالح دین و توزیع عادلانه بین مستحقین است. (2) مراد ازفئ ای که در خبر 3باب 15 از ابواب جهاد آمده که امام می فرماید اگر دشمنانی پیدا شد که خطر برای اسلام دارند و از جهاد با شما ترسیدند و تسلیم و مسلمان شدند از آنان بخواهید از مناطق بدوی نشین مهاجرت کنند و بیایند به شهرها و حکم مسلمان اعرابی پیدا نکنند و اگر نیامدند فئ ندهید ، منظور از فئ بیت المال است. (3) و اما فئ ای که در خبر اول باب 8 از ابواب جهاد عدوّ آمده که امام آنرا حقوق موءمنین تفسیر فرموده مراد این است که ( مطابق آیات زیادی که امام آورده ) آن بخش از اموال موجود در کل کره زمین که در دست کل کفار و مشرکین قرار دارد بصورت جریان خلاف خواست خدا بدست آنها رسیده چون خدا اموال زمین را برای ایمان به او و عبادت برای او آفریده است. لذا هر مقدار موءمنین از طریق مقابله با پیشروی آنها یعنی جهاد بتوانند از اموال آنها برگردانند مصداق فئ می شود که به فارسی می گویند :《مرجوعی》 .طبق این تعریف از فئ کل اموال ماءخوذ از غیر موءمنین برای موءمنین فئ است ، که مترادف با بیت المال است. حاصل اینکه فئ یک معنای عام و جامع دارد ، و به این معنای عام است که امام صادق (ع) در خبر اول و بسیار مفصل باب شماره 9 کتاب جهاد تعریف فرموده : و انما کان معنی الفئ کل ما صار الی المشرکین ثم رجع . که این معنا خیلی وسیع است. و این معنا را می گوییم فئ مقسمی . و یک معنای خاص دارد که مصداقش آیه فئ است که به آن می گوییم فئ قسمی . که فقط مخصوص صاحبان سهام ششگانه مذکور در آیه حشر است . فئ بمعنای اول مال همه مسلمین است ،و فئ به معنای دوم مال مخصوص مقام نبوت و امامت است ،و اگر می بینیم تقریبا در تمام کتب فقهی موجود فئ را《 اموال بدست آمده از راه مهاجرت بدون درگیری دشمن از منطقه ای》معنا کرده اند که مخصوص مقام نبوت و امامت است ،این فئ قسمی است ، یعنی یکی از مصادیق فئ است ، و نه کل فئ . و کاملا تعریف ناقصی است. یکی ازعبارات ناقصی که در باب مالکیت اراضی مفتوحه عنوه بکار رفته عبارت مجاهد عظیم الشاءن و المنزله عالَم اسلام شهید سید محمد باقر صدر قدس سرّه الشریف در کتاب اقتصادنا است :《انّ الامّه الاسلامّیه بامتدادها التاریخیّ هی التی تملک الارض ،دون ایّ امتیاز لمسلم آخر فی هذه الملکیّه العامهّ. و لایسمح للفرد بتملّک رقبه الارض ملکیّه خاصّه. 》! سپس تبعا للجواهر اضافه کرده :《انّ فقهاء الامامیّه مجمعون علی هذا الحکم》!و اشتباه ایشان این است قبل از آنی که بگوید زمین مال عموم است باید بفرماید :زمین مالک دارد که اول خدا وسپس خلیفه خدا (نبّی و بعد از او امام در زمین) است . و احدی مالک زمین نیست . فقط حق استفاده موقت دارد آن هم با اذن و نظارت خلیفه .و این سختگیری در کنترل زمین است که جلوی زمین خواری را ابر زمین خواران را میگیرد. و این تعریف همانطوری که خود شهید صدر نقل کرده ما ، مالک ابن انس رئیس مالکیها است. که مالک قید زده : بدون حاجه الی انشاء صیغه الوقف علیها من ولیّ الامر.! این در حالی است که کتب حدیثی شیعه مملوّ است از روایات دال به روجود اذن امام در تصرف اراضی مفتوحه عنوه. مثل :《ما اخذ بالسیف فللامام》 و بارها تکرار کرده ایم اگر امامان فرموده اند《 وهی ارض المسلمین》یعنی خالصه جات بنی امّیه نیست. وشاءن صدور این قبیل روایات دال برمال مسلمین بودن اراضی فقط وفقط درفضاای بوده که بنی امیّه درمقام مصادره کل عراق بنفع خاندان خودشان بوده اند. وچون فقهای عظام ازفاز تاریخ وارد اجتهاد درحکم اراضی نشده اند این مشکل فقهی بوجود آمده است. این شهید عزیز درحالی این برداشت ناصحیح را کرده که خود روایت امام رضا(ع) را نقل فرموده که : 《ومااخذ بالسیف فذالک الی الامام یقبله باللذی یرای》 ! آنچه برای این حقیر تعجب آور است توجه شهید صدر به بخشنامه عمر در عدم تقسیم زمین مفتوحه عنوه بین رزمندگان پس از مشورت با امیر الموءمنین و عدم توجه ایشان به حکم شرعی صادر شده از امام معصوم مبنی برعدم مشروعیت تقسیم اراضی مفتوحه عنوه بین رزمندگان است .! که قبلا از وسایل الشیعه نقل کردیم . ایشان در صفحه 403 اقتصادنا مینویسد: و فی تاریخ الفتوح الاسلامیه :《ان الخلیفه الثانی طولب بتقسیم الارض المفتوحه بین المحاربین من الجیش الاسلامی علی اساس المبداء الملکیه الخاصه. فاستشار الصحابه ، فاشار علیه علی(ع) بعدم👇
التقسیم،》سپس استدلال معاذ بر صحت نظر امام را نقل می کند پس از آن نامه عمر به سعد وقاص را می آورد که عمر نوشته:《اما بعد فقد بلغنی کتابک ان الناس قدسئلوا ان تقسم بینهم غنائمهم و ما افاءالله علیهم ، فانظر ما اجلبوا به علیک فی العسکر من کراع او مال فائقسمه بین من حضر من المسلمین و اترک الارضین و الانهار لعمالها.......》که عمر دستور میدهد نباید زمین فتح شده بین جنگجویان تقسیم شود. سپس شهید صدر نتیجه می گیرد که رقبه زمین ملک جمیع امت است.:《فان اکثر النصوص التی قدمنا ها تقرر :ان رقبه الارض ---ای نفس الارض---ملک لمجموع الامه.》! در حالی که در متون دینی واژه《 ملکیت برزمین》 فقط در انحصار خدا و رسول و خلیفه اوست و بس . و بشر حق استفاده دارد و بس . و باز من نمی دانم چرا شهید صدر درردّ قول قائلین به وجوب تقسیم ارض مفتوحه عنوه بین مقاتلین بروایات مانعه در وسایل استناد نکرده است ؟ آیا واقعا ندیده بوده؟! @meshkat_ahlebeit
جیب تمام مسئولین بررسی شود. اگر آن کسانی که در اثر سهل انگاری و یا در اثر هزار و یک دلیل دیگر ابر دزدان تاریخ را به جان بیت المال انداخته یک روحانی است من هم روحانی هستم که می گویم تا رانتخواران《 ایمان ملت خوار》قلع و قمع نشوند سکوت نخواهیم کرد. اگر آن کسی که بجای جذب دانشگاهیان کاری کرد دانشگاه از حوزه فاصله گرفت یک روحانی است من هم یک روحانی هستم که میگویم دانشگاه را به دانشگاهیان بسپارید . و آنها را محرم اسلام و ایران بدانید . اگر آن کسی که آقازاده تربیت می کند تا مفسد اقتصادی بشود روحانی است من هم یک روحانی هستم که می گویم باید جای این مفسدان نو کیسه در بند 209 اوین باشد و بیت المال به غارت رفته توسط آنها برگردانده شود. واگر آن کسی که می گوید حجاب را بطور فیزیکی تثبیت کنید یک روحانی است من هم یک روحانی هستم می گویم اول اسلام را زیبا تفسیر کنید سپس به اسلام زیبا عمل کنید آن وقت اگرحجاب رعایت نشد فیزیکی برخورد کنید. و اگر آن کسی که کوه خوار شدن و شمال شهر خوارشدن عده ای را نتیجه پیاده شدن اسلام می داند یک روحانی است . من هم یک روحانی هستم که می گویم باید تمام اموال نا مشروع رانتخواران پس از محاکمه دقیق به بیت المال برگردد. و اگر آن کسانی که در کاخ سعداّباد بنام یک مسئول تشکیلات اسلام جشن شاهانه منعقد میکنند روحانی هستند من هم یک روحانی هستم که از ملت میخواهم این قبیل روحانیون را ابتدا بطور دقیق شناسایی سپس اموال نامشروعشان را مصادره کرده و از فضای سیاسی خارج سازند . اگر آن کسانی که در قم و سایر مراکز مذهبی قبل از محرومیت زدایی از طبقات مستضعف برای سخنرانی و حرف زدن کاخ مرمر ساخته اند روحانی هستند من هم روحانی هستم که می گویم برای جبران این کار ناصحیح ده سال بودجه سالن سازی را متوقف کنید و پول آن را به محرومان شناسایی شده بدهید. و اگر آن کسانی که بمحض بریاست رسیدن بجای انتخاب شیوه زندگی علی(ع) صف خود را از ملت جدا کرده وارد صف مرفهین بی درد شدند روحانی هستند ، من هم روحانی هستم که می گویم سلام و درود بی پایان خداوندی بر ملت ایران که صف خود را از چنین روحانیونی جدا کرده اند . برادر خوبم اسلام در کنار امت بودن است ،سیاست در کنار ملت بودن است عدالت در کنار امت بودن است. آخرین عرضم این است : روحانیون چند دسته هستند. من از آن دسته از روحانیون هستم که مردم را در هیچ شرایطی تنها نمی گذارند. اگر هم از سیاست دوری کنیم باز مردم اجازه نمی دهند و بر میگردانند به صحنه سیاسی باز از روحانیون هستم . بلی اگر کسانی از آن دسته از روحانیون دنیا طلب پس از این بخواهند در فضای سیاسی بمانند هم مردم اجازه نخواهند داد . پس انسانها را با لباس تقسیم نمی کنند که بگویند حال که فلانی هم مثل فلانی لباس پوشیده پس مثل فلانی هم فکر می کند نه خیر اندیشه و سلیقه تابعی از لباس نیست . من روحانی هستم ، و فقط مقلد خط ابوذر آخوند مورد تاءیید اهلبیت هستم و مخالف سرسخت آخوندهای کاخ نشین . و نمی توانیم در سیاست به شکل مذکور دخالت نکنیم . بلی دیروز که کسی از اوضاع احدی از طریق شبکه های مجازی مطلع نبود , پاسبان رضاشاه حاکم منصوب سفارت خانه انگلیس با دست چپ خود چادر ، روسری . و موی سر زن مسلمان همسایه را جلو چشم خانواده من با نهایت قهر و غلبه گرفته بوده و با دست راستش و با چاقو هر سه تا را بریده بود و هرچه آن زن مظلومه فریاد کشیده بوده تو را قسم می دهم به عصمت زهرا عصمت مرا لکه دار نکن گوش نمیکرده , امروز اگر با از بین رفتن همین لایه نازک دفاع از عفت از بین برود آنقدر فاجعه عمیق خواهد بود امکان پیش بینی نیست . پس باید توجه کنیم ممکن نیست در ایران مبلّغ اسلام را کلا نفی کنید اما اسلام خالص را حفظ کنید ، کار بسیار ظریف است. شما عقلا و شرعا باید در فکر باور دینی خود باشید که در فضای حکومت دیگر به چه روزی خواهد افتاد ،شما که درد را بیان کردید باید درتهیه داروی آن هم فکری بکنید . من پیش از شما یعنی ازسال 1364 همراه با دفاع خالصانه از انقلاب ، مبارزه با حکومتیان دنیا را سرلوحه کار خود قرارداده ام و مصائب زیادی را خودم و خانواده ام متحمل شده ایم، اما به نظر قاصر حقیر تنها راه اصلاح ، افشای ماهیت رانتخواران( در هرجلدی هستند چه شخصی وچه روحانی) است . و نه با یکوت کردن کل اسلام .وقتی ابوذر با خط دهی کعب الاحبار یهودی از دخالت در سیاست محروم شد ،اسلام حضرت محمد (ص) هم گم شد ، آنکه همه کاره شد عثمان شد که یک ابر رانتخوار تاریخ مانند بابک زنجانی ها و دانیالزاده ها بود. شما اگر کوشش کنید سایه استخرسازان بی استخر را از سر سنگرسازان بی سنگر کم کنید بخش زیادی ازمشکلات حل خواهدشد . توجه کنید : من که یک روحانی هستم می گویم : اگر در یک کشوری بخاطر فشار اقتصادی اعتراضات و اغتشاشاتی بوجود آید که هزاران بانک ، اداره ، بازار ، حوزه علمیه ، وموسسات دولتی به آتش کشیده شود انسانهایی
جان خود را از دست بدهند ، ولی مسئولی که وظیفه دارد در همین امور مسئول در کل کشور باشد بیاید بگوید :《من خبر نداشتم کی علت حادثه اجرایی می شود ! 》آیا کدام یک از این دو حادثه فاجعه بارتر است؟ : (یک): مسئول عالی مرتبه اعتراف کند: من در جریان اجرای مصوبه ای نبودم که می توانست کشور را به آتش بکشد!(دو) :حدوث یک حادثه متوقّع؟؟!! ما عرض می کنیم فاجعه بند اول که نقش علیت دارد عمیق تر است. مخصوصا وقتی میشنویم کسی گفته ما نمی دانستیم آتش زیر خاکستر است ! منِ روحانی ، به این فرد می گویم : آیا واقعا آتش روشن موجود روی خاکستر را دیدی تا آتش زیر خاکستر را ببینی؟! دوست عزیزم من روحانی میگویم شما مشغول دعوای جناحی هستید . هرگز صدای ناشی از شکسته شدن استخوانهای (الطبقه السفلی ) را نمی شنوید که امیر الموءمنین سفارش آنها را کرده بود . به هرحال شما مردم عزیز بدانید ما در کنار شما هستیم در همان حد که در کنار میراث خون هستیم.
پاسخ به یک پرسشِ یک برادرِ رانندهِ تاکسیِ تلفنی که متضمنِ یک اعتراض محترمانه است . اول پرسش را که حامل حرف دل اقشار مختلف مردم در اوضاع کنونی کشور هم هست ، می آوریم ، سپس به جواب می پردازیم متن پرسش و یا درحقیقت اعتراض آن راننده محترم این است : روحانی محترم ! آیا ناراحت می شوید درد دلم را و یا حرف دلمرا در این مسیر کوتاه که در خدمت شما هستیم بی پرده بیان کنم؟ موسوی زنجانی : مانعی نداردبفرمایید. راننده :آیا خودتان بعنوان یک روحانی با ملاحظه این اوضاع کشور و مردم به این نتیجه نرسیده اید که :ای کاش به سیاست نزدیک نمی شدید و حکومت را به دیگران واگذار می کردید؟ ببخشید عرضم همین بود. آقای موسوی زنجانی: دوست عزیز و مهربان من، آیا تا رسیدن به مقصد که بیش از پنج دقیقه نیست توضیحی دهم کافی است ؟ پاسخ راننده :اگر برای شما مشکلی نیست به محض رسیدن به مقصد، در داخل ماشین دقایقی بنشینیم تا توضیح شما کامل بشود . توضیح آقای موسوی زنجانی :انسانها با یک جور لباس پوشیدن یک جور فکر نمی کنند. همه شما صنف رانندگان عزیز یک جور شغل دارید آیا همه یک جور فکر می کنید ؟ آیا همه در یک حد ایمان و عمل دارید؟ آیا همه یک جور سلیقه دارید؟ قطعا نه، پس ما روحانیون مثل شما هستیم یعنی یک جور فکر و یک جور عمل و یک جور سلیقه نداریم. فلانی یک روحانی است به توصیه امیر الموءمنین عمل نکرده بمحض بقدرت رسیدن راهی شمال شهر شد من هم یک روحانی هستم مقام دادند و حقوق دادند و من کاری که به من واگذارشده بود انجام دادم سپس همانطوری که گرسنه بسوی حکومت رفته بودم گرسنه هم برگشتم در حالیکه میتوانستم شمال شهری باشم و اگر قبل از پذیرفتن یک کار دولتی محدود وموقت در منطقه نیروگاه قم فقیرانه زندگی میکردم الآن هم که کار واگذار شده را بعداز اتمام رها کرده برگشته ام و هیچ سمت دیگری را قبول نکرده ام باز در یکی از خیابانهای فقیر نشین قم فقیرانه در یک ساختمان کلنگی قدیمی زندگی می کنم. انقلاب شد، عده ای از روحانیون بودند و هستند که تشخیص دادند چهل سال در حکومت بمانند و ماندنشان را تکلیف بدانند و من و امثال من هم روحانی هستیم تشخیص داده ایم اگر امر دائر مدار این بشود که یا در کنار حکومت بمانیم و یا در کنارمردم ، قطعا در کنار مردم بودن را صد برابر ترجیح می دهیم. بهمین جهت روحانیونی رفتند سراغ حکومت و آن را تکلیف دانسته اند و ما در کنار محرومین بودن را تکلیف دانستیم . عده ای از روحانیون به توصیه امیر الموءمنین عمل نکردند و مثل ابوذر زندگی نکردند و راهی زندگی اشرافی و عثمانی شدند و عده ای بتوصیه امیر الموءمنین (ع) عمل کرده ضمن حمایت از خون شهدای انقلاب و شهدای جنگ و زحمات مجاهدان راه آزادی ملت از بردگی پادشاهی راهی دیار مستضعفین شده در کنار مردم هستند. برادرمن اگر آن کسی که می گوید باید دست و پای معترض را قطع کرد منتسب به روحانیت است من و امثال من هم روحانی هستیم که معتقد ایم باید دست و پای روحانیونی را برید که دیروز در بالای منبر سخن از لزوم تمجید از ابوذر و لزوم توبیخ عثمان می راندند ولی وقتی به ریاست رسیدند زندگی عثمانی را انتخاب کرده و خاندان رانتخوار تربیت کرده و آبروی ابوذر و روحانیون اصیل را برده اند .هدف ما ازانقلاب و دخالت در سیاست فراهم ساختن زمینه فقط برای خدمت به مردم بود .و هنگامی که انقلاب شد روحانیون چند دسته شدند یک دسته معتقد شدند به هر قیمتی شده باید نظام بدست آمده با خون شهدا را حفظ کرد و دسته دیگر معتقد شدند به هر قیمتی شده باید دین مردم را حفظ کرد و خون شهدا هم در راه حفظ دین مردم ریخته شده است. و نظام برای حفظ دین بوجود آمده و اگر روزی نظام را طوری مدیریت کنیم که دین مردم و ایمان مردم به اسلام از بین برود این نظام دیگرآن نظامی نیست که ما بخاطر آن خون داده ایم. برادر خوبم اگر روحانیونی هستند زیر سایه بیت المال ، خود حقوق نجومی می گیرند اما سخن از لزوم تحمل مشکلات اقتصادی توسط مردم می رانند آنها روحانی نبودند که رانتخوار شده اند. بلکه رانتخوار بودند که لباس من روحانی را پوشیده اند. برادر خوبم اگر آن کسی که خانواده اش با ماشین میلیاردی سفر می کند یک روحانی است من هم روحانی هستم که بخاطر تو در کنار تو هستم که یک پراید کهنه هم ندارم ولذا وابسته شمای ملت باقی ماندم و همین جلسه ما هم باز در داخل ماشین شما است . اگر آن کسی که وقتی به بیمارستان می رود هاله ای از پزشکان دورش را می گیرند یک روحانی است من هم یک روحانی هستم وقتی ازپرستاری در بیمارستان انقلابی ...... تهران در خواست کردم بیمار من ناراحتی قلبی دارد و نمیتواند راه برود اجازه بدهید از آسانسور استفاده کند اجازه نداد هم روحانی هستم . اگر آن کسانی که علنا مانع می شوند که جیب برادر رانتخوار یک مسئول بررسی بشود و به بیت المال بغارت رفته بر گردانده شود یک روحانی است من هم یک روحانی هستم که می گویم باید
خلاصه درس خارج فقه اراضی جلسه (17)و پایانی , باقی بماند برای بعد ) در جلسه قبل گفتیم تاریخ ثبت کرده عمر می خواسته اراضی مفتوحه عنوه (فتح شده با جنگ) را هم مانند غنائم منقول بین رزمندگان اسلام تقسیم کند وقتی با صحابه مشورت کرد امیر الموءمنین (ع) فرمود زمین را تقسیم نکن. این مطلب در کتب ذیل آمده است :خراج ابو یوسف صفحه 36 خراج یحیی ابن آدم ص 42، اموال ابوعبید ص83 و 84 ایضاح فضل ابن شاذان . فتوح البلدان بلاذری تاریخ یعقوبی ، محلّی ، خلاف، تفریع، احکام السلطانیه ماوردی ، معجم البلدان، استخراج، المنتزع ، جواهر الاخبار ، و تاریخ طبری جلد ج 1 ص 2417و 2418 خصال صدوق ، اختصاص منسوب به مفید و بحارالانوار. اینک مطلب خیلی جالب این است که در روضه کافی ص61 امیر الموءمنین درباره بدعتهای عمر که لغوش کرده موارد زیادی را می شمارد منجمله میفرماید: والقیت المساحه یعنی اخذ خراج وضع شده توسط عمر را الغا کردم . یعنی اخذ مالیات با اندازه گیری مطابق جعل عمر را که بدعت در اسلام بوده لغو کردم. این نوع مدرک باعث شد که سلیم ابن قیس شیعه عمل عمر را محکوم کند. و قاضی عبدالجبار سنی موضع سلیم شیعه را محکوم کرد .و سید مرتضی شیعه عبدالجبار سنی را محکوم کرد. سپس ابن ابی الحدید سنی سید مرتضی را محکوم کرد . سپس علامه حلی ، عمر و تابعینش را محکوم کرد. سپس روزبهان سنی علامه را محکوم کرد ، سپس قاضی نورالله شیعه روزبهان سنی را محکوم کرد! ( جالب تر اینکه مرحوم علامه حلی بخاطر اشتغالات بیش از حد ، در یک جا (مثل تحریر جلد اول چاپ سنگی صفحه 143) تقسیم نشدن اراضی مفتوحه عنوه را ستوده چون مورد امضای امیرالموءمنین بوده و در جای دیگر محکوم کرده است !) اکنون وقت آن رسیده نظر نهایی قاصر را درباره اراضی مفتوحه عنوه عرض کنیم : اولا: هیچ کس جز خدا و خلیفه خدا مالک زمینی نیست . ثانیا تمام بشر فقط در حد انتفاع و تا انتهای زمان انتفاع از زمین حق کنترل دارد. پس نمی تواند مالک رقبه باشد. ثالثا.: اثری از اخذ مالیات به شکل خراج و با مساحت در کتاب و سنت نیست و یک روش ساسانی است، رابعا اصل امضای عدم جواز تقسیم زمین مفتوحه عنوه توسط امیر الموءمنین درست و اما امضای اخذ خراج تبعا للمساحه جعلی است . خامسا : در کتاب و سنت مصرف و یا محل مصرفی برای خراج تعیین نشده است ، سادسا : هدف از جعل امضای عمل عمر در اخذ خراج از آن اراضی توسط امام (ع) مشروعیت بخشی بخلافت خلفا است . و جاعل آن پیروان خاخامی است که در خصال گذشت. سابعا : شش و یا هفت موردی که در کتاب و سنت واژه خراج آمده بمعنای خراج اصطلاحی نیست . در نتیجه روایت ان الارض لله و لمن عمّرها دلالت دارد چون غیرخلیفه خدا زمین مالک ندارد لذا باید دولت اسلام زمین را (بدون اخذ قیمت) در اختیار انسان نیازمند قرار دهد. ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
ادامه پرسش و پاسخ فقهی. ⭕️ نظر شما درباره مباحث غالبا اصولی باب خیارات مکاسب تحت عنوان :《مسائل فی اختلاف المتبایعین》 چیست؟ ✅پاسخ: سوال بسیار مهم و حتی به نظر من ضروری است تا نکته مهمی را عرض کنم . بنده حدود شش سال در زندان بعنوان مسئول آموزش و فرهنگ با اقتصاددانان متمایل به شرق و غرب عالم مباحثات و مناظرات بسیار مفصل و نفس گیری داشتم و خوشبختانه غالبا اسناد زنده آن موجود است. و اثر نخستین این مناظرات برای بنده این بود عملا و علنا ببینم چقدر مباحث مکاسب به واقیّعات نزدیک است . پس با توجه به این حقیقت و با توجه به عصبانیت دوستان اخباری معاصر و غیر معاصر از دست اصولیون و بررسی بازار جهانی مبادلات خُرد و کلان به این نتیجه می رسیم مباحث فوق در مکاسب به معنای این است , مسلمین تحقیقات میدانی کاشف حقایق را بگذارند کنار و بجای آن بنشینند اختلاف در موضوعات را و حوادث بین انسانها را با اصل و اصول حل کنند! آیا می شود با اصل و اصول اختلاف حل کرد!؟ مگر در اختلاف حقوقی بین انسانها ما مکلف نیستیم واقع را پیدا کنیم ؟ خوب برای این کار دو راه وجود دارد. ✳️اول بررسی میدانی که نتیجه اش دیدن حقیقت و واقعیت است. ✳️دوّم اجرای اصل است که نتیجه اش از کشف حقیقت فقط درحد احتمال 51درصد در قبال احتمال 49 درصد میباشد. ✅حال چه کسی قبول می کند ما طرفین اختلاف را بجای ارجاع برای تحقیق میدانی( که منجر به کشف حقیقت خواهد شد) بفرستیم پیش فقیه اصولی که قدرت کشف از حقیقتش در حد 51 در مقابل 49 است.؟! پس این مقدار از استیلای اصول بر فضای منازعات یک انحراف بارز در کتب فقهی مربوط به قضا است. یعنی 99 درصد مباحث مکاسب در اختلاف متعاملین بی معنا و بی فایده و وقت گیر است . و برای طرفین اختلاف کوچکترین حجیتی ندارد و اگر کسی اصرار بر موضع شیخینا الاعظم(قدس سره) دارد حداقل بگوید این اصلها را وقتی اجرا کنید که دسترسی به قاضی عادل ندارید و یا از طریق قاضی و تحقیق میدانی حقیقت کشف نشد. بلی درصورت بسته بودن آن راه قابل قبول است که با اصل اختلاف راحل کنیم . بعلاوه در قرآن کریم در جریان اختلاف بین متعاملین و یا متنازعین هم ارجاع به حضرت داود و حضرت سلیمان بعنوان قاضی را مطرح فرموده است و سخنی از اجرای اصل نیست . مضافا بر این حقیقت همیشه مغفول عنه که اساسا در میدان اراده های همیشه در نوسان انسانی جایی برای اصل نیست . مثلا اصل در انسان گرسنه خوردن و اصل در انسان سیر نخوردن است . اصل در فاسق عدم تطهیر مسجد و اصل در انسان عادل تطهیر مسجد است . اصل در انسان خسته ، خوابیدن و انسان غیر خسته بیداری است .اصل در داماد در اطاق عقد عدم کتک به عروس است و در محکمه طلاق اصل کتک به عروس است . و اما در اصول همه محکوم یک حکم اند .و همه فعلها در تمام آن مثلها محکوم به عدم است. ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سوال وجواب سیاسی: سوال : شما چند روز پیش شِبهِ مصاحبه ای با یک راننده داشته اید و در مشکات اهلبیت منتشر شده بود . من چنین استنباط کردم که شما حفظ مردم را مقدم برحفظ نظام می دانید پس نتیجتا حفظ کنندگان نظام اگر چه به کار مهمی مشغولند ولی شما حفظ مردم را از آن اهمّ می دانید .حال می توانیم استدلال شما را بشنویم؟ پاسخ: استدلال پیچیده نمی خواهد من میگویم راه حفظ نظام فقط و فقط از راه حفظ مردم است و بس . اگر این مقدار توضیح کافی نیست. اضافه می کنم : بنده عرض میکنم . اگر شیوه بنده را قبول کنید که اول حفظ مردم است حتما هر دو را حفظ میکنیم یعنی هم مردم را داریم و هم نظام را و اگر بدون حفظ ایمان مردم به نظام ، بخواهیم فقط با نیروهای مسلح, نظام را حفظ کنیم ، نه میتوانیم نظام را حفظ کنیم و نه مردم را داریم ، پس بنده عرض میکنم با شیوه من و از دید حقیر حفظ نظام , فقط از طریق حفظ رضایت مردم ممکن است .اگر با این سیاست جلو برویم هم نظام را حفظ می کنیم و هم مردم را , و اما اگر ابتدا در فکر حفظ نظام باشیم از غیر راه رضایت مردم , نه نظام می ماند و نه مردم را خواهیم داشت . پس توجه کنید من نمی خواهم بگویم کسانی که در مقام حفظ نظام هستند پس در مقابل مردمند نه خیر , من مثل سیاسیون حرفه ای تعریض ندارم . بلکه می گویم حفظ نظام ممکن نیست مگر از طریق حفظ رضایت مردم . و چون زندگی دولتمروان را می بینم. و حجم دزدی افراد پیرامون دولتمردان را می بینم و فقر جانکاه ملت را می بینم ، سپس حرفهای صریح مردم را بلا واسطه میشنوم ، و بی تفاوتی مسئولان را می بینم ، حجم روبه از دیاد دشمن را می بینم ، فرار هر روزه مردم از اطراف دولتیان را می بینم ،و قرمز شدن تمام آمپرهای کشتی ملت را می بینم به این نتیجه می رسم که انگار داریم از کعبه دور می شویم . و لذا مثل جناب ریز علی لباس خود را آتش می زنیم . و آتش زدیم ببینیم قطار چه خواهد کرد . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
یک سوال و جواب صمیمی سوال : با توجه به مطالب گذشته مبنی بر محکومیت روحانیون دنیا طلب و کاخ نشین از سوی شما دوست دارم بدانم شما چه مقدار حمایت از جمهوری اسلامی را لازم می دانید؟ آیا واجب است آیا مستحب است آیا لازم نیست؟! پاسخ : اولا سابقه من جواب من است ، یعنی اگر رزمندگانی هستند 6 سال در جنگ تحمیلی بودند رزمندگانی هستند 5سال در دفاع مقدس بوده اند ، بنده حقیر40 سال تمام است در دفاع از جمهوری اسلامی و جنگ در فضای فرهنگی هستم 6 سال مناظره با منافقین و حزب توده و بیش از 100 گروه تروریستی و سیاسی دیگر ،حدود 14سال با فاز فرهنگی سرمایه داری و پوپریسم و 10 سال با صهیونیسم و ده سال اخیر هم در شبکات ماهواره ای با وهابیت ، این چهل سال بدون گرفتن حقوق از دولت مگر آن اوایل . آن هم در حد حق التدریس بخور و نمیر. ثانیا: من روی روحانیون کاخ نشین از سال 1364( که سال بر خورد من با یک آخوند کاخ نشین شروع شد) حساس هستم ، و این راهزنان جاده قرآن و اهلبیت را تحمل نمی کنم. ثالثا : عده ای با حقوق و ریاست از انقلاب و جمهوری اسلامی دفاع می کنند ، ولی بنده 40 سال است بدون چشم داشت . رابعا : مسئولین محترم مربوطه می دانند من از باب دلسوزی فریاد میکشم و نه از باب معارضه و تضعیفِ حاصلِ خونِ 300/000 شهید و حاصل مجاهده یک مرجع بزرگ تقلید . خامسا: یقین دارم تا مردم را راضی نگه نداریم نظام را نمیتوانیم نگهداریم . اجازه بدهید خیلی صریح بگویم یک جوان بیکار در کنار خیابان ایستاده و بخاطر بی کاری خود بشدت عصبانی است . یک مرتبه می بیند یک نفر از این روحانیون محترم مسئول با یک ماشین شاسی بلند چند میلیاردی تشریف آورد .و در عین حال در کنارش زن و مرد به صف ایستاده را می بیند برای گرفتن فلان کالا 3 ساعت است ایستاده . و این جوان عصبانی بیکار وقتی بر می گردد به منزل تلویزیون اعلام می کند تنها برادران سه مسئول کشور هزاران میلیارد از فلان بانک خورده اند!! سپس می شنود بنزین سه برابر شده ! حال آیا این روحانی مدافع جمهوری اسلامی است که با این ژست با این ماشین میلیاردی حکمرانی , مردم را آزار می دهد ؟ و یا من که در تمام مراحل بدبختی مردم در کنار مردم بودم و هستم؟ آیا مردم با دیدن عمل من و امثال من که در گرفتاریها شریک غمشان هستیم به جمهوری اسلامی سنگ پرت می کنند ؟یا بادیدن دبدبه و طمطراق روحانیون کاخ نشین و ضد مردم و شریک در سود رانتخواران ؟ پس حالا جوابتان را بگیرید : من دفاع از جمهوری اسلامی را از طریق تعیین شده در کلام امام خمینی (ره) وتعیین شده در قطعنامه های راهپیماییهای اول انقلاب وتعیین شده در قانون اساسی واجب می دانم و با رفاه طلبان کاخ نشین و آقازاده های متعفّن وارث انقلاب سرسازش ندارم و مبارزه با این منحرف کنندگان مسیر تعیین شده فوق را بر خود تکلیف می دانم . در نتیجه تنها ابزار تعیین شده در آن 3 مرجع و 3 میثاق برای حمایتِ واجب از نظام حفظ رضایت مردم است و بس . ایتا👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit