مشکات اهل بیت (ع)
استاد! نظر شما درباره این 👆👆سخنرانی چیست؟
پاسخ: نظر این دوستان عزیز دارد به نظر مردم پس از سالها نزدیک می شود . اما خیلی دیر و بی تاثیر!
کار این دوستان شبیه این است مردم بروند نماز جماعت و بدون امام جماعت نماز بخوانند و برگردند و در حین باز گشت ببینند امام جماعت مسجد تازه دارد وضو میگیرد.
افکار عمومی ملت ایران در عصر حاضر مانند یک مرجع جامع الشرایط آگاه به زمان با اجتهاد محیط ، دارد موضوع را شناسائی می کند و این دوستان هم می خواهند به مردم برسند . اما پیاده اند.
ایتا......................👇👇👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سلام عليكم و رحمة الله
استاد ارادتمندم
شكر الله مساعيكم
طيب الله انفاسكم ان شاء الله
استاد شجاعت ها و دلاورى هايى ك از خالد بن وليد تو تاريخ نقل شده چ مقدارشون راسته؟
آيا سقيفه از خادم خودش يك قهرمان ساخته؟
پاسخ :
سلام علیکم خالد در جنگ نسبت به سایر هم قطارانش زیرک تر بود، فقط همین ولی چون پسر باجناق رسول خدا بوده و پسر خاله ابن عباس بوده هم بنی امیه بزرگش می کردند و هم بنی عباس ،،
لذا شده اسطوره و الا او جز یک جنایتکار چیز دیگر نبود.
ایتا......................👇👇👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
استاد گرامی نظر شما درباره این دو کلیپ👆👆 آقای رائفی چی هست؟
آیا واقعا شمر فقیه بوده
و امام علی برای مغیره حکم زده؟!
مشکات اهل بیت (ع)
استاد گرامی نظر شما درباره این دو کلیپ👆👆 آقای رائفی چی هست؟ آیا واقعا شمر فقیه بوده و امام علی برای
تبدیل ناوبری
پاسخ به شبهات
تاریخی
صفحه اصلی تاریخی لطفا تعداد استانها و نام استانداران زمان امیرالمومنین، امام علی علیه السلام را بنویسید. (گلستان – گالیکش / دیپلم)
لطفا تعداد استانها و نام استانداران زمان امیرالمومنین، امام علی علیه السلام را بنویسید. (گلستان – گالیکش / دیپلم)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: نظر به این که پاسخ دقیق و کامل مستلزم مدت طویلی مطالعه دقیق تاریخی و بررسی اسناد میباشد و از فرصت ما خارج است، ضمن تشکر از «اندیشه قم – وابسته به حوزه علمیه»، عین پاسخ، با ذکر منبع، جهت رعایت حق امتیاز درج میگردد:
كارگزاران امام علی ـ علیه السّلام:
امام علی ـ علیه السّلام ـ در دوران حكومت كوتاه خود استانداران و كارگزارانی داشت كه در این مقاله به گوشه هایی از آن اشاره می شود .
اعزام اولین گروه از استانداران
طبق نقل مؤرخین، علی ـ علیه السّلام ـ در ماه صفر سال سی و ششم هجری، اولین گروه از استانداران خود را به شهرستانها اعزام فرمود.
عثمان بن حنیف به بصره، عمارة بن شهاب به كوفه، عبیدالله بن عباس به یمن، قیس بن سعد به مصر و سهل بن حنیف به شام فرستاده شدند، سهل بن حنیف و عمارة بن شهاب از نیمهی راه بازگشتند.[1] و بقیه به محل مأموریت خود رفتند.
بنابر توصیهی مالك اشتر، حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ، ابو موسی اشعری را در كوفه ابقا كرد. در این زمان، حاكم بصره عبدالله بن عامر، حاكم یمن یعلی بن امیه و حاكم شام معاویه بود كه از طرف عثمان منصوب شده بودند.
بنابر آنچه گفته شد، به خوبی میتوان ادعا كرد كه حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ در تعویض استانداران مناطق مختلف، عجله به خرج نداده و در ماه سوم از خلافتش بعد از بررسی كامل جوانب امر و اتمام حجت، این تعویضها را انجام داده است.
اسامی استانداران و فرمانداران حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ
ما سعی كردیم كه اسامی استانداران و فرماندارن حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ را به دست آورده، شرح حال آنها را بنگاریم و پس از تلاش چند ساله، اسامی زیرا به دست آوردیم:
1. محمد بن ابی حذیفه، كارگزار مصر.
2. قیس بن سعد بن عباده، كارگزار مصر و سپس كارگزار آذربایجان.
3. عبدالله بن شبیل احمسی، جانشین قیس در آذربایجان.[2]
4. محمد بن ابیبكر، كارگزار مصر.
5. مالك اشتر نخعی، كارگزار نصیبین، آمد و سنجار و بعدها كارگزار مصر.
6. شبیب بن عامر جد كرمانی، جانشین مالك اشتر در سرزمین جزیره و نصیبین كه شرح حال او را ضمن شرح حال مالك و كمیل بن زیاد ذكر كردیم.
7. عثمان بن حنیف، كارگزار بصره.
8. عبدالله بن عباس، كارگزار بصره بعد از جنگ جمل.
9. ابو قتاده انصاری، كارگزار مكه.
10. قثم بن عباس، كارگزار مكه بعد از ابوقتاده تا هنگام شهادت حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ .
11. تمیم بن عمرو، ابو حبیش، كارگزار مدینه.
12. سهل بن حنیف، كارگزار مدینه.
13. تمام بن عباس، كارگزار مدینه.
14. ابو ایوب انصاری، كارگزار مدینه.
15. حارث بن ربیع، كارگزار مدینه.
16. ابو موسی اشعری، والی كوفه از جانب عثمان كه بنابر پیشنهاد مالك اشتر، حضرت او را برای مدتی ابقا كرد و بعداً بركنار نمود.
17. عمارة بن شهاب كه از نیمه راه كوفه بازگشت و بعد از مدتی از دنیا رفت. [3]
18. قرظة بن كعب، كارگزار كوفه بعد از بركناری ابوموسی و در هنگام جنگ جمل.
19. عقبة بن عمرو، ابو مسعود بدری، جانشین حضرت در كوفه، هنگام جنگ صفین.
20. هانی بن هوذة بن عبد یغوث، جانشین حضرت در كوفه، به هنگام جنگ نهروان.
21. حبیب بن منتجب از فرماندارانی كه از جانب عثمان بر منطقهای از یمن حكمرانی داشت و ظاهراً حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ او را ابقا كرد.
22. عبیدالله بن عباس، استاندار یمن كه بعد از حملهی بسربن ارطات به كوفه بازگشت.
23. سعید بن نمران هَمدانی ناعِطی، كارگزار جَنَد.
24. عبدالله بن خبّاب الاَرت، كارگزار نهروان.
25. عدی بن حارث، كارگزار بَهُرْ سیر. [4]
26. عبیده سلمانی، فرماندار فرات. [5]
27. حلو بن عوف ازدی، كارگزار عمّان. [6]
28. خریت بن راشد، كارگزار اهواز.
در تاریخ اعثم كوفی مینویسد كه پیش از واقعهی صفین، امیر المؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ، خریت بن راشد را بر امارت شهر اهواز مقرّر نموده بود كه بدانجا رفته، آن نواحی را مضبوط دارد و به كارهای مهم آن ولایت سر و سامان بدهد. در آن وقت كه حضرت از صفین به كوفه بازگشت، خریت بن راشد در اهواز، از حكم حكمین خبر یافت. او را موافق نیفتاده، لشكری جمع كرد و بر امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ شورید و مال ولایت اهواز را درهم آورد و به لشكر داد و خلافت و عصیان را آشكار گردانید. حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ نیز مردی را به نام معقل بن قیس به دنبال او فرستاد. [7]
در كتاب تاریخ اعثم كوفی كه قسمتی از آن در هند ترجمه شده است (چون اصل كتاب ابن اعثم، الفتوح است) . به جای خریت، حریث بن راشد👇
مشکات اهل بیت (ع)
تبدیل ناوبری پاسخ به شبهات تاریخی صفحه اصلی تاریخی لطفا تعداد استانها و نام استانداران زمان امیر
ذكر شده است و باید توجه داشت كه اگر خریت، كارگزار اهواز بود، در جنگ صفین شركت داشته است و قیام او بر ضدّ امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ از كوفه آغاز شده و به منطقهی اهواز و عمان منتهی گردیده است كه توضیح آن را در ضمن شرح حال مصقله ذكر نمودهایم.
29. حذیفة بن یمان، كارگزار مدائن كه از سوی عثمان انتخاب شده بود و حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ او را ابقا كرد.
30. لام بن زیاد، كارگزار مدائن. [8]
31. سعد بن مسعود ثقفی، كارگزار مدائن كه تا دوران خلافت امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ در این سِمَت مشغول فعالیت بود.
32. مالك بن كعب، فرماندار عین التمر.
33. كمیل بن زیاد، فرماندار هیت.
34. سلیمان بن صرد، كارگزار جَبُّل.
35. ابو حسان بن حسان بكری، كارگزار استان عالی كه مركز آن شهر انبار بود.
36. قُدامة بن عجلان، كارگزار كسكر.
37. قعقاع بن شور، كارگزار كسكر و میسان كه به جانب معاویه گریخت.
38. عمر بن ابیسلمه، فرماندار بحرین.
39. نعمان بن عجلان، كارگزار بحرین بعد از عمر بن ابی سلمه كه به معاویه محلق شد.
40. عمر و بن سلمهی ارحبی، كارگزار منطقهای از فارس و ایران.
41. منذر بن جارود عبدی، فرماندار اصطخر فارس كه از سوی حضرت به اتّهام اختلاس بركنار شد.
42. مصقلة بن هبیرهی شیبانی، كارگزار اردشیر خُرّه كه به معاویه پیوست.
43. زیاد بن ابیه، كارگزار فارس.
44. مخنف بن سلیم، كارگزار اصفهان، ری و همدان كه قبل از جنگ صفّین به كوفه بازگشت و حارث بن ربیع را جانشین خود در اصفهان و سعید بن وهب را جانشین خویش در همدان قرار داد.
45. یزید بن قیس ارحبی، استاندار اصفهان بعد از مخنف.
46. یزید بن حجیه، كارگزار ری كه به معاویه ملحق شد.
47. ربیع بن خثیم اسدی كوفی (خواجه ربیع) ، كارگزار ری و قزوین.
48. جعدة بن هبیرة بن ابی وهب، پسر خواهر حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ، كارگزار خراسان.
49. خلید بن قره یربوعی، استاندار خراسان.
50. حُرَیث بن جابر، كارگزار حضرت در بلاد شرق.
شیخ مفید روایت كرده است كه جناب امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ، حریث بن جابر را والی یكی از بلاد مشرق نمود و او دو دختر یزدگر را برای حضرت فرستاد. حضرت یكی را كه شاه زنان نام داشت، به جناب امام حسین ـ علیه السّلام ـ داد و امام زین العابدین از او به هم رسید و دیگری را به محمد بن ابیبكر كرد و قاسم، جدّ مادری حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ از او به هم رسید. پس قاسم با امام زین العابدین خالهزاده بودند. [9]
51. اشعث بن قیس، كارگزار آذربایجان از طرف عثمان و كارگزار حُلوان ازسوی علی بنابر نقل بلاذری وی هنگام ترك آذربایجان شریح بن مكدّر را جانشین خود نمود. [10]
52. اسود بن قطبه، كارگزار و فرمانده سپاه حلوان.
53. سعد بن حارث خزاعی، كارگزار آذربایجان.
54. جریر بن عبدالله، كارگزار همدان از سوی عثمان كه بعد از جنگ جمل از طرف حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ بركنار شد.
55. عبدالله بن اهتم، فرماندار كرمان. [11]
56. عون بن جعده، كارگزار سجستان. [12]
57. ربعی بن كأس، كارگزار سجستان بعد از عون. [13]
عون را در بین راه، دزدی كشت. عقیل بن جعده طلب قصاص كرد و بعد از مدتی كه قاتل زندانی بود، در مدینه قصاص شد.
از این عده كه نامشان ذكر شد، چند نفر در ابتدا عنوان جانشینی داشتند، مانند: شبیب بن عامر و عبدالله بن شبیل، اما مورد تأیید حضرت بودند و از این رو بركنار نشدند. البته تمام افراد موثقی كه از طریق كارگزاران حضرت به عنوان جانشین تعیین میشدند، حضرت با دید كارگزار آن منطقه، به آنها مینگریست و اعمالشان را تحت كنترل داشت.
نام گروهی از اینها تنها به عنوا كارگزاران حضرت، در بعضی از كتب تاریخ آمده است و ما شرح و توضیحی دربارهی زندگی آنها نیافتیم و از این رو تنها به ذكر نام آنها اكتفا كردیم، مانند: لام بن زیاد و عون بن جعده.
شرح حال عدّهی دیگری را كه مورد توجه بیشتر بودند و ولایت آنها بر منطقهای حتمی بود، مفصلتر آوردهایم؛ گرچه گروهی نیز شرح حال آنها، مجهول و نامعلوم است. والیان بصره و مصر را به جلد مستقلی اختصاص داده و بقیه را ابتدا از منطقهی حجاز و عراق آغاز كردهایم و سپس یمن و مناطقی را كه مربوط به ایران آن زمان بوده، آوردهایم و در آخر شرح حال جریر را كه والی عثمان بر همدان بود، ذكر كردهایم و بعد از آن، شرح كوتاهی از زندگی معاویه ارائه دادهایم.
عدهی اندكی از این افراد، جزو كارگزاران عثمان بودند كه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ بعد از مدتی آنها را عزل كرد، مانند: ابو موسی، اشعث و جریر بن عبدالله و تنها حبیب بن منتجب و حذیفه را در سِمَتهایشان ابقا كرد.
از میان این كارگزاران، عدهای توسط دشمنان حضرت شهید شدند، مانند: مالك اشتر، .محمد بن ابیبكر، عبدالله بن خبّاب ارت، محمد بن ابی حذیفه، ابو حسان بن حسان بكری و حلو بن عوف و گروهی نیز در زمان حضرت بر اثر كهولت سن از دنیا رفتند، ماندن: سهل👇
مشکات اهل بیت (ع)
ذكر شده است و باید توجه داشت كه اگر خریت، كارگزار اهواز بود، در جنگ صفین شركت داشته است و قیام او بر
بن حنیف، ابو قتاده و حذیفة بن یمان. عدهای تا آخر به آن حضرت وفادار ماندند، مانند: قیس بن سعد، عثمان بن حنیف، قُثَم بن عباس، كمیل، سعد بن مسعود و سلیمان بن صرد و.. از این عده، گروهی نیز در انجام وظیفه كوتاهی كردند: مانند: عبیدالله بن عباس و سعید بن نمران كه مورد ملامت قرار گرفتند و قدامة بن عجلان. عدهای را حضرت به خاطر خیانتشان، بركنار و عزل نمودند: مانند: عبدالله بن عباس، منذر بن جارود و عقبة بن عمرو. گروهی از افراد مزبور، پا را فراتر گذاشته، علاوه بر خیانت، به معاویه پیوستند، مانند: مصقلة، نعمان بن عجلان، قعقاع بن شور و یزید بن حجیه تیمی. عمدهترین مسأله كه باعث فرار اینها و گروهی دیگر به جانب معاویه گردید، مسائل مالی بود.
منابع:
[1]. نهایة الأرب، ج5، ص112 و كامل ابن اثیر، ج3، ص201 و تاریخ طبری (ده جلدی)، ج4، ص442.
[2]. انساب الاشراف، ج2، ص161 و تاریخ یعقوبی، ج2، ص202.
[3]. تاریخ طبری، (هشت جلدی) ج3، ص463.
[4]. بحارالانوار، ج32، ص357.
[5]. انساب الاشراف، ج2، ص176 و تنقیح المقال، ج2، ص242.
[6]. تاریخ یعقوبی، ج2، ص195.
[7]. تاریخ اعثم كوفی، ص309 و الفتوح، ج2، ص240.
[8]. انساب الاشراف، ج2، ص273.
[9]. جلاء العیون، ص497 و ارشاد مفید، ج2، ص138.
[10]. اسد الغابه، هفت جلدی، ج2، ص519.
[11]. انساب الاشراف، ج2، ص176.
[12]. همان منبع.
[13] . همان منبع و البلدان، ص57 و وقعه صفین، ص12.
علي اكبر ذاكری - سيماي كارگزاران امام علی (ع) ، ص 67
ایتا......................👇👇👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
: ۳۷۵۶۲۱۴ تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۸
معارف » حوزه علمیه
آیتالله هادوی تهرانی تشریح کرد:
تفکیک صف شهدا و انبیا از سایر مردم در روز قیامت
گروه حوزههای علمیه ــ استاد حوزه علمیه گفت: قرآن کریم حساب شهدا در قیامت را همراه نبیین ذکر کرده است و این موید آن روایاتی است که شهدا بدون حساب وارد بهشت میشوند.
به گزارش ایکنا؛ آیتالله مهدی هادوی تهرانی ۲۳ مهر در ادامه تفسیر سوره مبارکه زمر گفت: در سوره مبارکه زمر در توصیف احوال قیامت اشاره کردیم که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ»؛ حساب شهدا را همراه انبیاء ذکر کرده است نه با حشر سایر مردم؛ این مسئله مؤید روایاتی است که شهدا بدون حساب وارد بهشت میشوند، همچنین موید آن تعبیری است که نقل شده وقتی اولین قطره خون شهید به زمین میرسد، چند اتفاق میافتد.
وی ادامه داد: یکی از این اتفاقات آن است که تمام آنچه در گذشته انجام داده و نقص و عیبی داشته است، جبران میشود؛ بنابراین این آیه مؤید این معنا است که شهدا ظاهراً حسابشان از بقیه جدا است؛ اینها با انبیا میآیند و انبیا (ع) بنابر تعبیر بعضی از آیات و روایات، در روز قیامت در طرف قاضی نشستهاند نه مقضی علیه؛ یعنی آنها جز کسانی هستند که نسبت به این کسانی که مورد قضاوت قرار میگیرند، شهادت میدهند.
هادوی تهرانی بیان کرد: خداوند متعال در آیه ۷۰ میفرماید: «و َوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ»؛ نفوس هر چه کردند به طور کامل مورد اخذ و مواخذه قرار میگیرند. قرآن اشاره فرمود که بعد از داوری قیامت مردم دو گروه میشوند؛ اگرچه در دنیا و برزخ سه گروه بودند، ولی در روز قیامت دو گروه میشوند؛ در دنیا «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» و «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «الضَّالِّینَ» بودند؛ در برزخ نیز برخی اهالی بهشت برزخین، برخی ساکن جهنم برزخین و افراد دیگری نیز در خواب هستند، اما در روز قیامت هنگامی قضاوت شدند دو گروه متقین و کفار هستند.
وی با اشاره به آیه «وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا» اظهار کرد: افرادی که کافرند گروهی به جهنم میروند و یک سائقی است که در طول زندگی با آنان بوده و آنان را به جهنم میبرد، به اینها میگویند: «أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِ رَبِّکُمْ وَ یُنذِرُونَکُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا»؛ یعنی بعد از اینکه داوری شدند باز هم دوباره دست از سر آنها برنمیدارند و دوباره در مورد رسولانی که برای انسان فرستاده شدهاند، سوال میکنند. دوزخیان نیز اعتراف میکنند که برای ما پیامبرانی از خود ما از جنس بشر آمدند، اینها نشانهها را بر ما خواندند، آیات را خواندند، ما را انذار دادند، ولی ما باز هم توجه نکردیم.
مشکات اهل بیت (ع)
: ۳۷۵۶۲۱۴ تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۸ معارف » حوزه علمیه آیتالله هادوی تهرانی تشریح کرد: تفکی
سوال : درباره مطلب فوق نظرتون رو بفرمایید .
✅ پاسخ: شهدا در این آیه یعنی ائمه اطهار (ع)و نه شهدای جهاد ، در قرآن واژه شهدا مربوط به گواهان اعمال ملتهای مورد هدایت است که امامان باشند .
در قرآن برای شهدای جهاد
الذین قتلوا فی سبیل الله تعبیر آورده است،
ایتا......................👇👇👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
سلام علیکم
سماحه السید الزنجانی اسعدالله ایامکم
ما تقول عمن اعتقد أن النار لا يخلد فيها أحد ؟
وعلیکم السلام واسعدالله ایامکم . هو عقیده الصوفیه کما صرحوا فی کتبهم الکثیره.وهذا القول مخالف لصراحه متن القرآن :《هم فیها خالدون》.
ایتا......................👇👇👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
بسم الله الرحمن الرحیم
«مسیرة یوم» یا «هشت فرسخ»؟
(باز بینی معیار نماز شکسته در سفر)
در برخی از سفرهای پژوهشی، فرهیختگانی از اساتید حوزوی را مشاهده کردم که نماز را جمع می خواندند و درست زمانی که ما و اکثر همراهان پس از دو تا، دو رکعتی به سفرۀ آمادۀ غذا، روی می آوردیم آن اعزه، با کفّ نفس و تکلّفی نفس گیر، قیام می کردند و از باب احتیاط، حرج احتیاط را بر خود، هموار می ساختند!!! با توجه به سابقه ای که در این بحث ـ شاید حدود 20 سال قبل ـ با یکی از فقهای نجفی و مازنی مان در شهرستان داشتم بارها مترصّد فرصتی بودم که با بضاعت مزجاتم ، آستین بالا بزنم و آن عزیزان را از این معیشت ضنک!!! خلاصی بخشم. از خدای هادی و بزرگ می خواهم با آنچه به ذهن این کمترین الهام می کند بستر خلاصی آنان و همه فرزانگانی که در این مساله دچار تردید شده اند را فراهم سازد.
تردیدی وجود ندارد که اساس در مسأله برای هر دو دیدگاه، روایات است الّا اینکه اولاً قبل از ورود در عرصۀ روایات، اشارۀ به چند نکته، صرفاً از باب یادآوری و تذکّر، ضروری است و ثانیاً آنچه به نظر مهم می رسد این است که روایاتی که در دیدگاه جدید (دیدگاه قائلین به «مسیره یوم») به آن استدلال شده یا ممکن است استدلال بشود پاسخ شایستۀ خود را پیدا کند؛ طبیعی است با نقد دیدگاه جدید و ردّ مستند آن، رأی مشهور فقها (دیدگاه هشت فرسخ) به کرسی می نشیند. بر این اساس و نیز برای اینکه طولانی بودن این نوشتار، ملال آمر نباشد و انشاء الله یاران فاضل و فرهیخته ای که از ذوق فقهی ویژه برخوردارند و دغدغه مند در اینگونه از مباحث چالشی هستند بحث را با دقّت تمام و به نحو جدّ، پی گیرند مجموعۀ مباحث را در سه بخش عرضه می کنیم و پیشاپیش از طولانی شدن بحث، عذرخواهیم:
بخش اول: مباحث مقدماتی.
بخش دوم: نقد و بررسی دستۀ از روایاتی که می تواند مستند دیدگاه جدید باشد.
بخش سوم: نقد و بررسی دستۀ دوم از روایاتی که ممکن است تکیه گاه دیدگاه جدید واقع شود.
بخش اول: مباحث مقدماتی
الف: عزیزان مستحضر هستند که در استقراء روایات مربوطه و تشکیل خانوادۀ حدیثی، هیچگاه نباید به باب بندیهای صاحب وسائل و مثلاً آنچه را در باب اول از ابواب صلاه المسافر (تحت عنوان «وُجُوبِ الْقَصْرِ فِي بَرِيدَيْنِ ثَمَانِيَةِ فَرَاسِخَ فَصَاعِداً أَوْ مَسِيرَةِ يَوْمٍ مُعْتَدِلِ السَّيْر») آورده اکتفا شود بلکه باید تمام ابواب صلاه المسافر به دقت مورد مداقّه قرار گیرد و روایات مترابطه ـ چه بالدلاله المطابقیه او الالتزامیه ـ ملاحظه گردد و البته «للحقیر فی هذا المجال، تجارب نترکها لوقت آخر»، فقط به عنوان مثال عرض می کنم در بحث استحباب سورۀ قدر و جایگاه آن در نماز (و اینکه در رکعت اول، سورۀ توحید خوانده شود یا سورۀ قدر؟) وقتی به باب مظانّ و معدّش در وسائل رجوع می کنید دلیلی مبنی بر تقدیم سورۀ توحید نمی یابید (گرچه نسبت به تقدیم سورۀ قدر نیز روایتی یافت نمی شود و اساساً آنچه در روایات در این ابواب آمده، توحید و جحد است نه آنگونه که رائج بین علما و ائمۀ جماعات است: توحید و قدر). امّا وقتی تمام ابواب الصلاه را مرور می کنید می بینید در باب اول از «أَبْوَابُ أَفْعَالِ الصَّلَاة» باب «كَيْفِيَّتِهَا وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْكَامِهَا وَ آدَابِهَا» مرحوم صاحب وسائل روایت صحیحه ای را آورده که بر اساس آن، سورۀ توحید مربوط به رکعت اول و سوره قدر مربوط به رکعت دوم است و این همان روایت ابن اذینۀ معروف و مربوط به قصۀ معراج است که ضمن آن می خوانیم: «... فَقَالَ لَهُ اقْرَأْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ كَمَا أُنْزِلَتْ فَإِنَّهَا نِسْبَتِي وَ نَعْتِي... ثُمَّ قُمْتُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اقْرَأِ الْحَمْدَ- فَقَرَأْتُهَا مِثْلَ مَا قَرَأْتُهَا أَوَّلًا ثُمَّ قَالَ لِي اقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فَإِنَّهَا نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة...». حقیر پس از التفات به این روایت، همینگونه عمل می کنم و بعدها شنیدم از معاصرین، علامۀ سبحانی دام ظلّه نیز دقیقاً به همین دلیل در نمازهایش اینگونه عمل می کنند ولی سایر فقها چون ظاهراً تبویب شیخ حرّ رضوان الله تعالی علیه، محطّ نظرشان بوده، التفاتی به این روایتی که صحیح اعلایی است ـ و شبیریّون آن را در درایه النور به چهل و یک طریق صحیح یا موثّق، تفکیک کرده اند ـ نیافته اند.
ب: در فهم روایات فقهی، علاوه بر قرائن لفظیّه، نباید از قرائن لبّیّه و عقلیّه، غافل شد؛ مهمترین قرینۀ لبّی در بحث ما ـ که بیّن و روشن بودن آن، سبب می شود که تا حدّ قرینۀ متّصلۀ لفظیّه، قابل توجّه باشد ـ این است که حدّ شرعی، حتّی الامکان باید «حادّ» و قاطع تردید و تزلزل باشد و در بستر زمان و مکان، شناور نباشد؛ به گونه ای نباشد که برای تطبیق آن در خارج، فقهای یک زمان و یک بلد، اینگونه با هم اختلاف کنند؛ یکی از عدد 600 سخن