💠سوال :
پس بالاخره شما تمام مکاشفات عرفا را بی ارزش می دانید؟!
✅پاسخ: نه اما توجه کنید:
🔹۱-- بنده بیش از ۷۰ مورد بصورت زنده و مستند مواردی دیده ام فرد میگوید مطابق خواب دیشبم امروز خبری هست. و من دیدم همان روز خبری برای او شد.
🔹۲-- عرفای مدافع کودتای سقیفه بالاتفاق نوعی بیماری دارند که من اسم آنرا بیماری دو قطبی بزرگسالان گذاشته ام که از آن بیماری خاص روانی شطحیات عرفا صادر می شود که مثلا ابن عربی می گوید خدا خودش مرا بجای خودش خدا ساخته و اکنون خود خدا کار خود را به من محول کرده است. و یا دیگری می گوید من دارم با قرآن معارضه میکنم. و یا به عوعو سگ می گوید تبارک و تعالی. ووو
🔹۳-- عرفا کوشش کردند راهی غیر قرآنی و غیر حدیثی ایجاد کنند که همان مکاشفات خودشان است. و مکاشفات نه مال خودشان است و نه مال خدا .
ونه حجت است .و اکنون برای نشر اسلام عرفای مدافع کودتای سقیفه تنها در اروپا ۳۱۰ مرکز عظیم راه انداخته اند. تا در بردن آبروی اسلام سهیم باشند. و تمام عقاید خود را به ظرف ادبیات و پند و نصیحت و حکمت تزریق کرده اند. مانند مثنوی که ۲۰۵ داستانش کاملا دروغ است.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
✳️یک پیشنهاد :
تلاش کردم قم بیایم ، فعلا مقدورم نیست.
پیشنهادی دارم ، و آن اینکه صاحب نظران منتقد درحوزه اقتصاد ، در سراسر کشور با متصدیان محترم اقتصادی کشور ، یک مناظره تلویزیونی بگذارند تا درد مردم در آن مناظره منعکس شود و مردم یک نفسی بکشند .
✅پاسخ: این نظر بنده بوده و هست. یکی از طرفهای مناظره بنده،
بسم الله !
یک برنامه زنده تلویزیونی بگذارند تا آنها را وادار کنند به دست برداری از این سیاستهای خلاف خواست مردم. و مردم هم بصورت تفصیلی بدانند مشکل کجااست ، اما ثمره دیگر این مناظره :
🔹۱-- متصدیان اموراقتصادی و غیر هم متوجه می شوند استمرار وضع موجود ، اعتبار وعده و وعیدهای مسئولین درباره حل معضلات اقتصادی جامعه را از بین برده ، و ستون فقرات حکومت که رضایت و رای مردم است را نه تنها متزلزل بلکه متلاشی کرده است.
🔹۲-- در این مناظره بر متصدیان امور اقتصادی و غیر هم واضح خواهد شد علت اصلی مشکلات اقتصادی سنگ بزرگ برداشتن است. مسئولین محترمی که هرگز مشکل اقتصادی جامعه خودشان را نتوانسته اند حل کنند طبق چه اصلی از اصول کشورداری برای حل مشکلات دیگران در صف اول اند.
🔹 ۳-- حصول ارزبابی درباره دست آوردهای این سیاست دائمی ، کلیشه ای ، تکراری ، شعاری ، (که حاصل آن جز زجر دادن به مردم نبوده است).
🔹 ۴-- راه افتادن طبیعی یک نوع نظر سنجی علنی در سراسر کشور برای نشان دادن کمیت پشتوانه مردمی این سیاستهای اقتصادی موجود.
🔹۵-- سرانجام اینکه این مناظرات باعث می شود مردم از مشکلات کلان کشور مطلع شوند، و عقده های متراکم مردم حل شود، و از انفجار ناگهانی پیشگیری کند.
اما متاسفانه چشمم آب نمی خورد.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
💠سوال :
سلام علیکم وقت بخیر
اگر شخص شیعه ای والدینی کافر داشته باشد و این فرزند عاق والدین شود و والدینش از دنیا بروند ،
حال وظیفه ای این فرزند چیست؟
✅پاسخ :
سلام علیکم اگر چه کافر مشمول رحمت در حد غفران کامل نیست اما مشمول تخفیف در عذاب هست.
دعا کند برای تخفیف عذاب آنها.
دعا کند عذاب شدید نداشته باشند.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
💠سوال :
استاد!
یک نکته قرآنی میخواستم که در تفاسیر نیامده باشد. .
✅پاسخ: واژه الله در هیچ سوره ای به اندازه سوره مبارکه مجادله نیامده که در هر آیه واژه الله دارد. و در مقابل واژه شیطان (نه شیاطین که ۱۸ بار آمده) که در کل قرآن ۷۰ بار آمده ، و به نسبت حجم سوره در هیچ سوره ای به اندازه سوره مجادله نیامده که ۴ بار آمده ، در مقابل سوره توبه که سوره غضب برای اصحاب کودتا است علی رغم طولانی بودنش ، هیچ واژه شیطان و شیاطین ندارد. و در کل قرآن فقط ۷ بار واژه حزب آمده ۴ بار آن در سوره مجادله است، بیش از باقی کل قرآن!! و از آن ۴ واژه حزب هم دو تا حزب الشیطان است و دو تا حزب الله . این دو واژه اصلا در سوره دیگر نیامده!
و چون سوره مجادله سوره ۵۸ است ، و سوره حمد سبع المثانی است و از قرآن عظیم جدا است و از عدد حذف می شود لذا می شود سوره ۵۷ ،
حالا چون پس از حذف سبع المثانی از قرآن میماند ۱۱۳ سوره لذا ما قبل ۵۷ می شود ۵۶ و ما بعد آن هم می شود ۵۶ و سوره مجادله راس هرم می ماند. چرا؟!
اگر مفسری پیام چینش این پازل ها را بفرماید جایزه دارد.
چون بر دانش ما افزوده است.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
📚درس بیست و دوم
📌از سلسله دروس مبادی اصول فقه....
در دروس سابق گفتیم اصول همان اصلها است.
بقیه مبادی اصول است و نه از متن اصول . حتی بحثهائی که پیرامون اصلها داریم ، آنها هم از اصول نیست. از مبادی است.
ما قاعده اصولی نداریم ما روایاتی داریم که اصل اند، و معرفی آنها وظیفه آقایان اصولی ها است.
اینک روایات دال بر احتیاط را به صورت مختصر از وسائل جلد ۱۸ کتاب القضاء ابواب صفات القاضی باب ۱۲ نقل می کنیم ، و بدلیل تواتر اجمالی نه سلسله سند را معرفی میکنیم و نه کل متن را ، فقط جمله مورد نظر را نقل می کنیم:
🔹 ۱-- امام (ع) درباره صدور فتوای بدون علم درباره کفاره صید در احرام فرمود : اذا اصبتم مثل هذا فلم تدروا فعلیکم بالاحتیاط ،حتی تسئلوا عنه حتی تعلموا، از دو طریق نقل شده.
🔹 ۲-- الوقوف عندالشبهه خیر من الاقتحام فی الهلکه خبر۲ و۹ و۱۳ و ۱۵ و ۵۰ و دسته
۳-- از اخبار: امام صادق(ع) فرمود :انه لایسعکم فیما ینزل بلک ممالاتعلمون الا الکف عنه والتثبت ،والردالی ائمه الهدای حتی تحملوکم فیه علی القصد،....فاسئلوا اهل الذکران کنتم لاتعلمون.
🔹۴-- دسته دیگر از اخبار: امام صادق (ع) در قبال سوال سائل که گفت: ما حق الله علی خلقه ؟ فرمود: ان یقولوا مایعلمون و یکفُّوا عما لایعلمون
🔹۵-- امام صادق(ع) :...من فرَّط تورَّط و من خاف العاقبه تثَّبت عن التغوّل فیما لایعلم و من هجم علی امر بغیر علم جدع انف نفسه ....
🔹۶-- باز از ایشان است: من شک او ظن فاقامه علی احدهما فقدحبط عمله ان حجه الله هی الحجه الواضحه.
🔹 ۷-- امام رضا(ع) : لایحل مال الامن وجه احله الله.
🔹۸-- امام صادق(ع): وانما الامور ثلاثه امر بیّن رشده فیتبع ،و امربیّن غیه فیجتنب و امر مشکل یرد عدمه الی الله تعالی و رسوله (ص)، قال رسول الله : حلال بیّن و حرام بیّن ،و شبهات بین ذالک،، فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات، و من اخذ بالشبهات ارتکب المحرمات ، و هلک من حیث لایعلم .
خبر ۹و۲۲و۲۳
🔹۹-- امام باقر طی سخنی فرمود: فلاترو مّن امرا انت منه فی شک و شبهه .
۱۰--امام صادق(ع) :لوان العباد اذا جهلوا وقفوا ولم یجحدوا لم یکفروا.
🔹۱۱-- امام صادق در باب محتمل الحرمه در مسئله نکاح: و نحن نحتاط فلایتزوجها .
🔹۱۲--عن رسول الله(ص) لاتجامعوا فی النکاح علی الشبهه وقفوا عندالشبهه.
🔹۱۳-- عن الصادق: ان النکاح احرای و احرای ان یحتاط فیه، و هوفرج و منه یکون الولد.
🔹۱۴- علی (ع) : فمااشتبه لک علمه فالفظ وما ایقنت بطیب وجوه فنل منه.🔹۱۵-- عن علی (ع): اخترللحکم بین الناس اوقفهم للشبهات .
🔹۱۶-- عن علی (ع): فلاتستعمل الرای فیما لاتدرک قعره البصر ولاتتغلغل الیه الفکر.
🔹۱۷-- عن علی (ع) در توبیخ اهل سقیفه: یعملون فی الشبهات .
🔹۱۸-- عن علی (ع): یا بنی دع القول فیمالاتعرف...وامسک عن طریق اذاخفت ضلالته ، فان الکف عند حیره الضلاله خیرمن رکوب الاهوال،....وابدا ....بترک کل شائبه اولجتک فی شبهه ، او اسلمتک الی ضلاله، ولاورع کالوقوف عندالشبهه. ... انما سمیت الشبهه شبهه لانها تشبه الحق، فاما اولیا الله فقضائهم فیها الیقین ودلیلهم سمت الهدای ...ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزه التقوای من تقحم الشبهات.
🔹۱۹-- عن الصادق : اورع الناس من وقف عندالشبهه.
🔹 ۲۰-- عن الصادق: ...فاذا لم یتق الشبهات وقع فی الحرام وهو لایعرفه. 🔹۲۱-- عن علی(ع) ان الشک والمعصیه فی النارلیسا منا ولاالینا.
۲۲-- عن الباقر (ع): در تفسیر واژه حجه الله : ان یقولوا مالایعلمون ویقفوا عند مالایعلمون.
🔹۲۳-- قال(ع): اذاعلمت ان علیها عده ولم تعلم کم هی فقدثبتت علیها الحجه فتسال حتی تعلم
🔹۲۴-- قال الصادق: من عمل بما علم کفی مالم یعلم
🔹۲۵-- عن الرضا فی حدیث اختلاف الاحادیث قال: و مالم تجدوه فی شی من هذه الوجوه فردوُّا لینا علمه فنحن الی بذالک، ولاتقولوا فیه بآرائکم و علیکم بالکف والتبث والوقوف وانتم طالبون باحثون حتی یاتیکم البیان من عندنا.
🔹۲۶-- قال: اورع الناس من وقف عندالشبهه .
۲۷-- امام سجاد خطاب به بان ابن ابی عیاش فرمود: یا اخا عبد قیس ان وضح لک امر فاقبله والافاسکت تسلم وردّ علمه الی الله فانک اوسع مما بین السما والارض.
🔹۲۸ -- روایت مشهوره : دع مایریبک الی ما لایریبک
🔹۲۹-- روایت مشهوره دیگر : ان لکل ملک حمی وحمی الله محارمه فمن رتع حول الحمی اوشک ان یقع فیه.
🔹۳۰-- حدیث نبوی دیگر با همین مضمون. با اضافه : والمشتبهات بین ذالک ...فدعوا المشتبهات.
🔹۳۱-- عن علی (ع) : اخوک دینک فاحتط لدینک بماشئت
🔹۳۲-- باز فرمود: اوصیک بالصمت عندالشبهه. وانهاک عن التسرع بالقول والفعل والزم الصمت تسلم.
🔹۳۳-- عن الباقر(ع): اذا اشتبه الامر علیکم فقفوا عنده ، و ردُّوه الینا حتی نشرح لکم من ذالک ماشرح لنا ...
🔹۳۴-- عن رسول الله (ص): ایهاالناس حلالی حلال الی یوم القیامه وحرامی حرام الی یوم القیامه الا وقد بینهما الله فی 👇
👇👇👆👆
الکتاب و بینهما لکم فی سنتی و سیرتی و بینهما شبهات من الشیطان. و بدع بعدی ، من ترکها صلح له امر دینه صلحت له مروته وعرضه ومن تلبس بها وقع فیها .
🔹۳۵--و عنه ،(ص): دع ما یریبک الی مالایریبک فانک ان لن تجد فقد شئ ترکته لله عزوجل.
🔹۳۶- عن علی (ع): ...فلیکن طلبک لذالک بتفهُّم وتعلم ،لابتورُّد الشبهات و ابداء بنبذ کل شائبه ادخلت علیک شبهه ،۳۷-- عن الرضاء(ع): ...والواجب لهم من ذالک الوقوف عندالتحیُّر ورد ما جهلوه من ذالک الی عالمه و مستنبطه.
لان الله یقول فی کتابه ولوردوه الی الله والی الرسول والی الی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم. یعنی آل محمد.....
🔹۳۸-- عن الباقر: والذین کسبوا السیآت جزآء سیئه بمثلها وترهقهم ذله مالهم من الله من عاصم. قال : هوءلاء اهل البدع والشبهات والشهوات.
🔹۳۹-- عنه: هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا؟ ... قال هم ....واهل الشبهات....
🔹۴۰-- عن الصادق: ایاک ان تعمل برایک شیا وخذ بالاحتیاط فی جمیع امورک ماتجدالیه سبیلا .
🔹۴۱-- عن النبی (ص): من اتقی الشبهات فقد استبرا لدینه .
🔹۴۲-- عن الصادق: لک ان تنظر الحزم و تاخذ بالحائط لدینک.
🔹۴۳-- بحار جلد۲ ص ۲۶۰ -- قال رسول الله عند عدد شروط الاسلام و عهوده: والوقوف عندالشبهه والرد الی الامام فانه لاشبهه عنده.
🔹۴۴-' عن الصادق :لک ان تنطرالحزم و تاخذ الحائط لدینک.// //
🔹۴۵-- عن علی (ع): من التوفیق الوقوف عندالحیره بحار جلد ۷۷ ص۲۱۱
🔹۴۶-- وعنه: ان ابغض الخلایق ....من لبس الشبهات نهج البلاغه خطبه ۱۷
از مجموع روایات فوق استفاده می شود. در هر عملی که انجام می دهیم باید حجت شرعی داشته باشم که حکمش چیست. و الا باید صبر کنیم تا حکمش از عالمان واقعی برسد .
این همان وجوب احتیاط در تمام شبهاتی است که احتمال خطا وجود دارد. مخصوصا شبهات تحریمیه.
ادامه دارد ....
⭕️اشکال :
سلام علیکم استاد
نکته زیبایی فرمودید☺️
منتهی پاراگراف پایانی محل تامل است ( و چون سوره مجادله سوره ۵۸ است ، و سوره حمد سبع المثانی است و از قرآن عظیم جدا است ...)
جدایی سوره ی حمد که سبع المثانی است از قرآن عظیم را بنظر اینچنین برداشت نمودید که در آیه ی مبارکه سوره ی حجر سبع المثانی بر قران عظیم عطف شده و معطوف باید با معطوف علیه مغایرت داشته باشد فتحصل که سبع المثانی غیر قرآن عظیم است.
یلاحظ علیه : که تغایر میان معطوف و معطوف علیه نیاز نیست که از نوع تباین باشد بلکه گاهی از نوع عموم و خصوص مطلق است چون (عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر) و اینجا نیز اینچنین است قطعا و تغایر سبع المثانی از قرآن بنحو تباین نیست بلکه عموم و خصوص مطلق است و اساسا رابطه هر سوره ای از سور قرآن در رابطه با قرآن اینچنین است یعنی هر سوره ای از قرآن است اما هر موضعی از قرآن آن سوره نیست.
ولذا وجهی برای کسر 1 عدد ندیدیم که بعد از کسر ، سوره ی مجادله در راس هرم بخواهد قرار گیرد و در نتیجه سوال شما قابلیت طرح داشته باشد که بخواهیم یا بتوانیم جواب دهیم یا بخلاف.
نعم ؛ لا حول و لا قوه الا بالله.
✅پاسخ :
سلام علیکم از اساس سوره حمد دارای حکم خاص شرعی است مباین با حکم خاص قرآن عظیم ، قرآئت حمد حداقل هر روز ده بار واجب است و قرآئت کل قرآن عظیم واجب نیست هیچ بار .
این اولا و
🔹ثانیا عنوان ((فاتحه الکتاب)) از عنوان (( الکتاب)) جدا است و دارای حکم خاص دیگری است و آن این که اگر در ترتیب سور اختلاف باشد و جابجایی سوره ها مجاز باشد اما این تغییر درباره سوره حمد جایز نیست و احدی حق ندارد سوره حمد را جابجا کند.
🔹ثالثا حمد رمز ریاضی سبع المثانی است عدد دو قاری را در جفر آوردیم که آخرین عدد ساده شده روی کل سوره ها ۷ است. و این با ادغام دو سوره محل تلاقی ممکن است که رمزش در حمد است و بس.
🔹رابعا حتی در اضطرار هم هیچ سوره ای جایگزین حمد نمی شود.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
👇👇👆👆
ادامه درس بیست و دوم از سلسله دروس مبادی اصول فقه.....
آنچه در قسمت اول این درس نقل شد فقط بخشی از روایات مربوط به لزوم احتیاط است. و از روایات بالا معلوم شد
🔹۱--بخشی از روایات ناظر به احتیاط در شک بدوی است و بیرون از اطراف علم اجمالی است . مانند : (( و خذ بالاحتیاط فی جمیع امورک)) و امثاله .
🔹۲--روایات دال بر برائت در قبال روایات احتیاط هم عددا بسیار ضعیف اند و هم سندا که انشاالله میرسیم
🔹۳-- روایات برائت دقیقا مطابق مذاق بخشنامه های خلیفه دوم است که (( اگر حکم مسئله ای را ندانستید اولا قیاس کنید و اگر نشد هر چه بذهنتان آمد به همان عمل کنید خطا هم کنید یک ثواب دارد چون اجتهاد کرده اید و به زحمت افتاده اید ، ویله و رها هستید))
و کل شیئ لک حلال حتی تعرف و یا تعلم انه حرام بعینه بر ضد روایات عدیده و کثیره ای روایات احتیاط متواتر است که دال بر این است که اگر حکم شئی را ندانستید صبر کنید تا حکم آنرا یکی از ائمه اطهار،(ع) بفرستند.
این قبیل روایات متخذ و مستنبط از آیه احتیاط است (( و اذا جاء هم امر من الامن اوی الخوف اذاعوا به ،ولو ردوه الی الرسول والی الی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم ولو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا / نساء / ۸۳))
گفتیم روایات احتیاط از شخص رسول خدا (ص) و علی مرتضی (ع) و سائر ائمه در حد تواتر اجمالی است و متکی به آیه صریح.
🔹۴-- روایات برائت گویی جنگ زده و دست خورده و تزریقی است ، مثلا روایت کل شی فیه حلال و حرام (که حول محور علم اجمالی است) فهو لک حلال حتی تعرف الحرام بعینه فتدعه ببینید چه تغییراتی به آن داده شده! .
و بر سر آن روایت چه بلایی آمده در بحار جلد ۶۵ ص ۱۵۲ خبر۲۱ از محاسن از عبدالله ابن سلیمان نقل کرده او هم از امام باقر. در حالی که در مصدر عبدالله ابن سنان از عبدالله ابن سلیمان نقل کرده .و در همان ادرس از بحار خبر۲۴ از محاسن در وسط عن رجل من اصحابنا دارد نقل کرده از امام باقر و در همان آدرس از بحار خبر ۲۶ از عبدالله ابن سنان از امام صادق (ع) از کتاب سرائر . و در همان آدرس از بحار خبر ۲۹ از کافی از عبدالله ابن سنان از عبدالله ابن سلیمان از امام باقر نقل کرده .و در همان آدرس از بحار خبر ۳۰ از عبدالله ابن سنان از امام صادق اما ((حتی یجیئک شاهدان یشهدان عندک ان فیه میته)) ،اضافه دارد و در فقیه جلد ۳ باب صید و ذباحه خبر۹۲ و تهذیب همان کتاب صید باب ذبایح خبر۷۲ و غولی جلد۳ ص۴۶۵ از عبدالله ابن سنان از امام صادق . و در بحار جلد ۲ ص ۲۷۳ از مسعده از امام صادق نقل کرده و اضافه دارد که امام مثالهائی هم زد. و بجای شاهدین در روایات دیگر در این روایت اسم از بینه برده ،! و این روایت ، روایت برائت نیست بلکه می گوید احتمالات در فضای عدم شبهه و بیرون از علم اجمالی اصلا ملحوظ نیست و درست هم هست و ربطی به فضای وجود شبهه ندارد و از قسم ثالث و غیر مبیَّن که جای احتیاط است نیست.
بلکه اصل طبیعی و صحیح بودن اشیاء است..
جمع بندی این که اولا این روایت ما قبل روایت مسعده، یک حادثه مربوط به جبن از دو امام نقل می شود، پس تردید در مروی عنه دارد.
ثانیا : در یک نقل رجل من اصحابنا دارد که مجهول است.
ثالثا در یک نقل عبدالله ابن سلیمان اضافه دارد .
رابعا در یک روایت دو شاهد لازم است تا دست از برائت برداشته شود.
این متغیرهای چهارگانه اجازه نمی دهد به روایت اعتماد شود.
اما روایت دیگر برائت:(( کل شی مطلق حتی یرد فیه منع( اونهی ) (او نص ). )) ابن ابی جمهور در غوالی جلد۳ ص۱۴۶ و۱۶۶ و۴۶۲ و جلد۲ ص ۴۴ و فقیه ج ۱ ابواب الصلاه و حدودها خب ۲۲ و مستدرک باب ۱۲ کتاب القضا صفات قاضی خبر ۸ و جامع احادیث الشیعه ج ۱ از ابواب المقدمات خ ۱۵ و وسائل کتاب قضا باب۱۲ از صفات قاضی خ ۶۰ و کتاب الصلات باب ۱۹ من ابواب القنوت خ ۲ و یا ۳ . و مهذب البارع مقدمات اعتکاف . چنین روایتی در هیچ کتاب معتبر و غیر معتبر سند متصل به معصوم ندارد منتها بزرگترین راه برای تزریق مبانی روائی فقه اهل سقیفه به فضای روایی شیعه است ، چون آنها احکام شرعی بلد نبودند اصل آزادی هر انسان از قید فقه آل محمد را تراشیده و داشتند.
و این روایت بازترین دهان را برای بلعیدن روایات معارض و تزریق آزادی انسان از قید احکام و اثبات نیاز نداشتن امت به فقه آل محمد داشته است .
اما روایت ((الاشیاء مطلقه مالم یرد علیک امر او نهی )) جامع احادیث الشیعه ج ۱ ص ۳۲خ ۶۴۲ این روایت را مرحوم صدوق بعنوان متن عبارت خودش در کتاب اعتقادات آورده است . و یک جا بعنوان خبر بی سند .
اولا این روایت که بزرگان آن را بی سند شناخته اند دارای سند است منتها حسین ابن ابراهیم قزوینی نقل کرده که ظاهرا جز این خبر روایت دیگر ندارد و گویا اساسا راوی نبوده و احساس وظیفه کرده این روایت را تزریق کرده و فرار کند.!
ثانیا در سلسله سند خبر فوق علی ابن حبشی واقع شده که 👇👇👇
👇👇👆👆
مرحوم آیت الله خوئی پیِ اعتبار و وثاقت او را زده است.
ثالثا یکی از ناقلان آن حسین این ابی غندر است که سند شیخ به او حامل مجاهیل است که میدان تزریق اخبار اهل سنت است . این روایت در بحار هم در ج ۲ ص ۲۷۴ خبر ۱۹ آمده.
بنده به چند درس خارج که در این اواخر منتشر شده مراجعه کردم در هیچ کدام ندیدم به شناسنامه این روایات برائت توجه شود، هیچکدام از سند مخدوش داشتن این روایت اطلاع نداشته اند.!
🔹اینک تحلیل محتوای روایات برائت و احتیاط . کودتا چیان سقیفه پس از کودتای سقیفه متوجه شدند حفظ قدرت فقط نیاز به لشکر دارد اما حفظ مرجعیت دینی نیاز به دانش فقهی دارد ، و چنین دانشی را ندارند ، برای حل این مشکل چند روایت ساختند و خیال کردند مشکل را حل کرده اند اول حدیث(( ان الوالی اذا اجتهد فاصاب الحق فله اجران وان اجتهد فاخطاک الحق فله اجر واحد)) را عمر ساخت و مرجعیت ابوبکر را تثبیت کرد.
مراجعه شود به کنزالعمال خبر۱۴۱۱۰ جلد۵ ص ۳۰۰ یعنی اگر حکم شرعی امری را ندانستی جاهلانه فتوای بده خورد دو ثواب نخورد یک ثواب دارد.!
دوم روایاتی که دال بر احتیاط را از تمام منابعشان خارج و محو و نابود کردند. و برای ترمیم جای آن ربیعه الرای و ابوحنیفه را ساختند که بجای حکم شرعی رای تولید می کردند با سرمایه ۳۰.۰۰۰ دینار طلا در جیب ربعه الرای و ربیعه الرائ طبق نقل کلینی در کافی به هشدار امام صادق(ع) اعتنا نکرد.
مطابق آیه استنباط در سوره نسا اصل احتیاط آیه دارد اما اصل برائت ریشه در قرآن ندارد. و اهلبیت فرمودند امور مطابق آیه سه قسم است حلال مسلَّم و حرام مسلَّم و اموری که حکمشان را نمی دانیم باید با صبر کردن احتیاط کنیم تا حکمش از فقها برسد.
در تفسیر آیه فوق امام رضا(ع) در نامه ای خطاب به عبدالله ابن جندب نوشتند که من خلاصه آنرا می آورم :
🔸 ۱--ان هوائولاء القوم (اهل سنت) سنح لهم الشیطان اغترّهم بالشبهه .
🔸۲-- ولیس لهم امر دینهم، .
🔸 ۳-- لماظهرت فریتهم واتفقت کلمتهم وکذبوا (نقموا) علی عالمهم .
🔸 ۴-- ارادوا الهدای من تلقاء انفسهم.
🔸۵-- فاتاهم الهلک من مامن احتیاطهم... ولم یکن ذالک لهم ولا علیهم ، بل کان الفرض علیهم والواجب لهم من ذالک الوقوف عندالتحیّر ، وردما جهلوه الی عالمه و مستنبطه ان الله یقول فی محکم کتابه : ((ولوردوه الی الرسول والی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم)) یعنی آل محمد و هم الذین یستنبطون من القرآن و یعرفون الحلال والحرام و هم الحجه لله علی خلقه.
در روایت بعدی در تفسیر آیه فوق در اختصاص آمده که اما صادق (ع) فرمود ( البته من روایت را خلاص کرده ام) : ((علمای اهل سنت خیال می کنند عالم هستند در حالیکه علم رسول خدا پیش ایشان نیست. و چون علم رسول خدا را ندارندو از طرفی هم مردم احکام شرع را از آنها می پرسند و آنها میبینند پاسخ آنها را نمی دانند رای خودشان را بجای حکم خدا گذاشته فتوای می دهند. چون حسد اجازه نمی دهد بیایند از ما حکم خدا را فراگیرند. )) مطابق این قبیل روایات که از منظر تاریخی و حدیثی محتوای آنها متواتر است اهل سنت کوشش می کردند هیچ کسی را بسوی احتیاط هدایت نکنند، تا حکم آنرا از اهلبیت بگیرند چون فرادایش هم پاسخ نداشتند تا فردایش تبیین کنند. این که همه چیز حلال و همه چیز مباح و همه چیز مطلق است تا نهی و یا نص بیاید خلاف متن قرآن است که می فرماید وقتی حکم مسئله ای را نمی دانید رجوع کنید به رسول و اولوالامر تا حکم آنها برسد شما باید صبر کنید و احتیاط کنید . نه اینکه مباح است ، حلال است، مطلق است. بفرمایید. این روایات برائت اصلی از اصول اهل سنت است و ربطی به شیعه ندارد.
و اساسا بر خلاف نظر رایج بزرگان ما روایات برائت در مقامی نیست که بتوانند با آیه و روایات احتیاط معارضه کنند. و آیه و روایات احتیاط آن قدر قوی است و اطلاق دارد شامل هم شبهه بدوی است و هم اطراف علم اجمالی تا زمان رسیدن حکم از مکتب اهلبیت(ع).
و روایات برائت ولو دو روایت سندشان صحیحه است اولا معارض آیه است و ثانیا معارض با روایات متواتر احتیاط است .
ثالثا مطابق عامه است و حمل بر تقیه شود. بلی روایات برائت فقط در محدوده جریان طبیعی جاری است، اصل مالکیت صاحب ید است ، اصل بقای مباحات بر اباحه است ، اصل بقای صحت است ، اصل عدم حیله است، اصل عدم تغییر است ووو
که آن هم بازگشت می کند به استصحاب و نه برائت . و در استصحاب هم گفتیم عبارت است از بنابر بقا اذا کان المقتضی للبقا اقوی من المقتضی للفناء.
عادتا و طبیعیا.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany
مشکات اهل بیت (ع)
👇👇👆👆 مرحوم آیت الله خوئی پیِ اعتبار و وثاقت او را زده است. ثالثا یکی از ناقلان آن حسین این ابی غندر
ادامه درس بیست و دوم از سلسله دروس مبادی اصول فقه...
📌قسمت سوم:
آیه ۸۳ سوره نساء مربوط به ارجاع جریانات به اهل استنباط یکی از آیات استتاری است.
یعنی استراتژیک است بنحوی که دشمنان امامت اهلبیت (ع) نتوانند پیام واقعی آنرا درک کنند و برای نجات از لو رفتن کودتایشان آنرا تحریف نکنند.
اهلبیت برای تفسیر آن چندین کار انجام داده اند تا برای شیعه معلوم شود پیام مستتر در آن چیست:
🔹 اولا امیرالمومنین فرمود واژه امر در این آیه همان امر در انا انزلنا است باذن ربهم من کل امر ،( نورالثقلین ذیل آیه فوق)
🔹ثانیا در همان روایت فرمودند این اولو الامر همان اولوالامر قبل است که اطاعتشان واجب است.
🔹ثالثا امام حسین علیه السلام در آن خطبه طویل فرمود این دو آیه اطاعت از ما را واجب فرموده است . چون اطاعت از ما در طول اطاعت از خدا و رسول است.
🔹رابعا این آیه می فرماید هیچ جریانی نباید بدون اهلبیت تفسیر شود.
🔹خامسا : هم در آیه اول هر دو جنبه امامت سیاسی و مرجعیت علمی اهلبیت مطرح شده و هم در آیه دوم ، آن هم به تفسیری که در احتجاج طبرسی از امیرالمومنین (ع) نقل فرموده است: (( قد جعل الله للعلم اهلا و فرض علی العباد طاعتهم.))
کما اینکه امام حسین (ع)هم چنین برداشتی داشته است.
🔺 نتیجه اینکه اگر مکلفی حکم امری را ندانست نباید مطابق اصل برائت حمل کند به اینکه پس مباح است و حلال . نه خیر در صورت جهل بحکم شیئ ، اصل صبر و احتیاط است تا رسیدن حکم از سوی فقهای اهلبیت(ع).
حالا میرویم به سراغ تبعات اجرای اصل برائت بر مبنای اطلاق کل شی لک حلال حتی تعرف انه حرام.
🔸اولا ۹۰درصد ساکنین در روستاهای جهان اسلام مصداق جاهل به حکم شرع اند و اطلاق اصل برائت می گوید تا حکم شرع یاد بگیرند همه محرمات واقعی در حق آنها حلال است. و اکنون ۱۴۰۰ سال است ۹۰ درصد احکام اسلام به روستاها نرسیده است.
آیا تمام محرمات مجهول بر روستائیان تا زمان درک حکم حلال است؟! وانگهی مگر فتوای کل فقها این نیست عالم و جاهل در قبال قانون مساوی هستند؟
پس برائت در حق جاهل جاری نیست . بعلاوه هیچ حکم وضعی بخاطر جهل مکلف ساقط نیست.
📘در روایات اهل سنت یک روایت به زبان رسول خدا (ص) جعل و منتشر کردند که فرمود وقتی حکم خدا را درباره حادثه ای ندانستید از پیش خود حکم بسازید . اما واقع این بوده رسول خدا فرمود اکتب الیَّ حتی اکتبَ لک، اما روایات برائت می گویند اصلا تا حرام را به عینه نبینی برو و وانیستا!! همه چیز حلال است ، تا حکم حرام بیاید ، بسیار خوب در روستائی که من برای تبلیغ رفته بودم زنی می گفت ما مقلد مشدی غضنفر هستیم او هر چه بگوید همان است.
خوب ۱۴۰۰ سال است انها مصداق حتی تعرف انه حرام ان . یعنی پس از ۱۴۰۰ سال هم لایعرفون الحرام ! حالا آیا تمام اعمالشان درست است!؟
پس کجا آیه وسئلو اهل الذکر.... ولو ردوّه الی اولی الامر و فاحتط لدینک پیاده می شود؟!
بعلاوه روایات برائت علاوه از بی ریشه بودن هیچ تعیین نمی کند تا کی همین طوری زیر سایه جهل بحکم بی خبر از دین بمانیم ؟! یعنی نافی تکلیف برای تعلُّم هم هست. یعنی حتی تعرف الحرام هیچ دارای برنامه برای آمدن نیست، که چگونه و چه وقتی حرام خواهد آمد.
آیا بنا است حرام را کسی یاد دهد ؟ و یا بنا است ما برویم یاد بگیریم؟
عجیب است روایات برائت همه را آزاد کرده از احساس تکلیف برای فراگیری حکم تکلیف!!
مثلا کسی که در شهری مثل همین قم صبح از خانه می رود بیرون کجا میدان دارد به کل شی لک حلال عمل کند؟! هیچ چیز برای او حلال نیست ، جز به مبلغ علمش که فلان چیز حلال است. یعنی تمام اشیاء مجهول المالک بر او حرام است. و نه حلال.
اساسا میدان کل شئ لک حلال کجا است؟!
آن منطقه ای که کل شی لک حلال است کجا است؟
چنین منطقه ای چنین صحنه ای چنین عالمی وجود خارجی ندارد که تمام اشیای اطراف انسان بر انسان همین طوری حلال باشد جز بهشت.
🔅صریح آیه و صریح روایات با تواتر اجمالی می فرمایند یک قدم بدون علم به تکلیف حرکت نکن تا تکلیفت مشخص شود. این منطق قرآن و شیعه است. و منطق سقیفه این است : تا مادامیکه نمی دانی و جاهلی همه چیز برای تو حلال است. و اگر سوال شود تا چه زمانی جاهل خواهم بود و تا کی انشا الله حکم بیان می شود ؟ جواب ندارند.
این است پیام روایات برائت.
💢 پس اصل برائت باید عقب نشینی کند و منحصر شود به رفتار انسان که همه از ارتکاب جرم مبرا هستند. و امثال آن و نه پیش روی کند به فضای تعلم احکام خدا .
⚠️ اضافه می کنیم به مطلب دستهای تزریق کننده قسمت مالا یعلمون به حدیث رفع .
با وجود این که اهلبیت (ع) فرموده اند حدیث رفع همان آیه رفع است که آخر سوره بقره رفع مواخذه در خطا و نسیان و" مالا طاقه لنا به " و آیه های رفع اضطرار . و یکی هم اکراه که از روایات استفاده شده جمعا ۵ تا میشود اما عدد را رساندند به ۹ .
پس ۴ مرفوعه دیگر بعدا اضافه شده و جز در چند روایت در👇
مشکات اهل بیت (ع)
ادامه درس بیست و دوم از سلسله دروس مبادی اصول فقه... 📌قسمت سوم: آیه ۸۳ سوره نساء مربوط به ارجاع
👇👆👇👆
باقی منابع مالایعلمون از مرفوع ها نیست.
و تزریق کنندگان مالا یعلمون همان تزریق کنندگان کل شی لک حلال اند که صورت عوض کرده اند.
اگر مالایعلمون رفع شده چگونه دهها جلسه درس را به اثبات اشتراک عالم و جاهل در تکلیف اختصاص می دهید ؟! و چگونه از چنگ آیات و روایات دال بر احتیاط یقه خودمان را رها می کنیم؟! در یک کلام روایات برائت را نباید به حریم احکام سرایت بدهیم ،
بلکه در همان محدوده جریان طبیعی موضوعات نگهداریم . مثل اصل عدم جرم.
و اما حدیث الناس فی سعه مالا یعلمون این روایت فقط می تواند از حلقوم یک سنی نفوذی و جاسوس منصور خارج شود که چنین هم هست.
و الا در مکتب اهلبیت معدن علم در کنار امت است که امام و فقهای امام (ع) است. با وجود امام سعه برای جهل نیست ، جز برای پیروان کودتای سقیفه . و شهرت نمی تواند جابر باشد. پس این روایت اولا خلاف کتاب و سنت است و ثانیا سندش عامی است . که اسماعیل ابن ابی زیاد سکونی باشد. و روایت ما حجب الله علمه هم نه سند معتبر دارد و نه دلالت بر برائت.
⭕️تبصره مهم تر از اصل:
اصل یعنی ستون فقرات یک مجموعه از قوانین، و این ستون باید دارای استحکام و اعتبار قوی باشد ، برائت را اصل خوانده اند اما از زمان رسول خدا(ص) تا عصر امام باقر(ع) حدود یک قرن هیچ خبری از هیچ معصومی درباره تمسک به برائت نیست تا چه رسد که اصل حاکم بشود. در طول مدت یک قرن بین جامعه کل مسلمین حداقل یک بار اصل برائت در محافل فقهی استعمال نشده است.
این فقط فقهای درباری اهل سنت بوده اند که این روایات بی سند و بی اصل و نسب را به فضای فقهی شیعه تزریق کرده اند.
🔆این چه اصلی است که هیچ فرعی از آن در مجامعه علمی تولید نشده است.؟! چرا تمام روایات برائت جز دو تا از نظر سند داغون است.؟!
آن دو تا هم از باب تقیه است. در عصر حضور اهلبیت (ع) در جامعه اهل سنت قدرت و جامعه در اختیارشان بوده اما احکام اسلام را در اختیار نداشته اند ،و اما بالعکس شیعه احکام در اختیار داشته اما حوزه ای برای عمل نداشته است .
لذا اهل سنت بر طبل اباحه و برائت می زد و شیعه بر وجود حکم و در صورت جهل مردم بر احتیاط اصرار داشته است. و اگر شیخ مفید ، شیخ صدوق ، شیخ طوسی و باقی قدماء بر اباحه تاکید دارند خود جای تامل است.
چرا که عناصر تزریقی بصورت غیر مستقیم فضا را با فتاوای اباحه پر کرده بوده اند .
اگر روایات اباحه و برائت ستون فقرات تفقه اند پس چرا از گوشه و کناره ها پیدا می شوند؟ در حالی که این قبیل روایات باید میدان دار تفقه باشند.
✳️ پس روایات برائت آن هم سراریز شدن آن به فضای شبهات حکمیه از این جا ناشی شده که از نبودن احکام اسلام در اختیار فقهای اهل سنت ، دو چیز حادث شد
1⃣اول قیاس و رای .
2⃣دوم روایات برائت و اباحه .
و غلظت آن فضای فقهی شیعه را هم تحت تاثیر قرار داد.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
@mousavizanjany