📖درس نوزدهم از سلسله دروس قضاء در اسلام. 📌نکته دیگر به ذهنم آمد اینجا بیان کنم : در سابق گفتیم درس خارج یعنی ((استنباط و بیان آن دسته از مسائل فقهی که فقهای قبلی به آن نرسیده اند و این فقیه درس خارج گو فعلی دارد استنباط می کند و بیان می کند)) . این بود معنا و مفهوم درس خارج در آن قرنهایی که عنوان درس خارج در السنه فضلاء متولد شد . این حقیر کل درس خارج مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی را که در مدت حدود بیست سال تدریس فرموده بود پیاده کرده ام ،شیوه ایشان این بود نظرات مرحوم آیت الله خوئی را با تعبیر ((قال بعض الفحول)) در ضمن درس توضیح دهد ،و هیچ تصمیمی بر ابداع و خروج از قول فقهای قبل نداشته است . این شیوه مورد انتقاد تعدادی از دوستان اصفهانی ما هم بود .ما این نوع درس خارج را علیرغم ارادت خالص به استاد عظیم الشان مان درس خارج تعریف شده در بالا نمی دانیم بلکه درس سطح است منتها سطح چند کتاب و نه یک کتاب و نوآوری بسیار کمی داشت. و درس آیت الله موسی شبیری زنجانی که تقریبا تمامش و یا غالبش را نوشته ام در رشته رجال انصافا همه اش به تمام معنا درس خارج واقعی بود، اما در فقه غیر از نظر آیتین آقای خوئی و آقای حکیم غالبا نظر کسی را طرح نمی فرمایند، والبته گاهی نوآوری هم دارد .اما درس آیت الله جوادی آملی که حدود ۳ الی ۴ سالش را تقریر کرده ام، در فقه گویا همان تقریرات سلیس و منطقی مرحوم آقای داماد است. با نهایت دقت دریافت فرموده و تقریر کرده است .البته سهم شایسته از روشنفکری در اجتهادش مشهود است. و اما درس مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی که حدود ۸ سالش را تقریر کرده ام کوشش می فرموده همواره حریم امام خمینی در استنباط را داشته باشد. و دارای نظرات بکر و راهگشا هم بود، و نسبت به مظلومیت و مهجوریت قرآن نگران و حساس بود. ولی درس اصول ایشان هم در کنار درس فقه شان نشان داد حتی الامکان ، در شعاع مشهور حرکت می کند. و اما مرحوم آیت الله منتظری که حقیر از سال ۱۳۶۲ در محضر ایشان بود ،ایشان کُندی و رکود فقه را در یافته بود .منتها برای خروج از آن بیشتر منتظر شاگردانش بود ،و مکرر می فرمود ما دیگر ۶۳ سالمان تمام شده که عمر رسول خدا (ص) و علی مرتضی (ص) بود ،از ما گذشته، باید آقایان کاری کنند، منتظر این بود نسل جدید از فضلاء تحولی ایجاد کنند .و درس ولایت فقیه ایشان نشان داد متوجه مشکل حوزه ها شده است. و درسشان نوآوری داشت، منتها در حد تحول سازی نبود. روزی آیت الله مکارم شیرازی کتاب قواعد فقهیه خودش را داد به حقیر و فرمود از ما هم یک اثر داشته باشید، با مطالعه آن متوجه فضل ایشان شدم ، و ایشان ذوالفنون هستند ،متوجه مشکلات حوزه هستند لکن گویا منتظرند نسل زمانه خود مشکل خودش را حل کند . در این که باید به نسل جدید توجه شود فقیه روشنی است. ♻️نتیجه اینکه درس خارج های رایج غالبا در خط سنتی حرکت می کنند، وبه شدت از عدول از فتاوای مشهور احتیاط می فرمایند. و این دلیل ایمان ، زهد و تقوای این بزرگان است .ولی بنده خیال می کند زمانه ما، زمان حرکتها نیست . بلکه زمانه جهش ها ، انقلابها ، انفجارها ، پرشها است. زمانه ای است که سرعت علم دقیقا مطابق سرعت نور است .که دیروز حرکت علم مساوی با حرکت قلم و مرکب و جوهر و چاپ سنگی بود. سرعت قلم کجا سرعت نور کجا؟! آری دوستان ما برای رقابت با علومی که دقیقا و قطعا با سرعت نور دارند منتشر می شوند (مصداقش شبکه های مجازی است)،، هنوز هم با سرعت مرکب و قلم عصر جواهری حرکت می فرمایند. حاصل این که درس خارج یعنی استخراج احکام جدید برای موضوعات و حوادث جدید. و اینکه بعضی از دوستان کمی از سرعت این دروس در ایجاد تغییر اضطراب دارند ، باید توجه فرمایند هر سرعت تندی اضطراب آور است .اما این راهی است که باید طی شود .ولی توجه کنید حقا و انصافا تا حالا دوستان منتقدمان خوب تحمل فرموده اند. از خودشان بزرگواری نشان داده اند، می توانستند بیش از این حمله کنند که نکردند. برگردیم به بحث : در شرایع در ذیل عنوان :((المقصد الثانی فی الاختلافات فی العقود)) می نویسد :(( اگر دو نفر سر این موضوع اختلاف کنند که یکی بگوید من با شما عقد اجاره خوانده ام که این منزل را از اول شعبان تا آخر آن به صد درهم به شما اجاره دهم ، دومی بگوید نه خیر ماه رمضان بود و کرایه هم دویست درهم بود، و هر دو هم بینه داشته باشند . می فرماید: قول آن طرفی که تاریخ عقدش را شعبان معرفی کرده مقدم است. چون دیگر برای معامله دوم جا نمی ماند.)) عرض می کنم نمی شود فقط به صرف تقدم تاریخی اکتفا کرد ،بلی آن وقتی نوبت به این مرحله می رسد که قاضی تمام زوایای مسئله را بررسی کند . شاید چندین راه دیگر برای کشف واقع غیر از بینه طرفین باشد، باید تمام آنها به بن بست برسند تا نوبت به ملاحظه تقدم تاریخی برسد .صِرف تقدم تاریخی علم آور نیست تا قاضی با تکیه بر آن حکم صادر کند. سپس فرموده :((و اگر تاریخ هر دو👇

👇👆👇 یکی باشد تعارض بینتین به وجود می آید و باید دست به دامن قرعه بشوند. و به اسم هر کدام در آید باید قسم بخورد تا تصرف کند.)) باز عرض می کنم چون یکی از دو بینه کاذب است، و بسیار، بسیار بعید است آنقدر در دروغ گفتن مهارت داشته باشند که نشود حقیقت را کشف کرد لذا تا نوبت به قرعه برسد باید قاضی تحقیق میدانی وسیعی بکند ،اگر تمام راهها بسته شد و بینه کاذبه شکست نخورد نوبت به قرعه می رسد. در بازجوئی ها آنقدر موارد هست که متهم در ۹۹ درصد از انها دچار تناقض شده محکوم می شود. و نوبت به قرعه نمیرسد الا در حدود یک درصد موارد. پس در مرحله عمل آنقدر نوسان، احتمال ،تناقض و مدارک به دست می آید که اجازه نمی دهد نوبت سریعا برسد به قرعه. تقدم تاریخی در مقایسه با احتمال کشف کذب بینه کاذبه موجود و قطعی، هیچ درصد معتنابهی از احتمال را در بر نمی گیرد تا سریعا به محض تعارض بینتین مرجع و تکیه گاه قضاء شود .اگر قاضی ،، قاضی قویی باشد و تعارض بینتین واقع شود قطع می کند به کذب یکی از بینتین و حتما طرف کذب را پیدا می کند. تقدم زمانی هیچ سهمی از نقل از واقع ندارد. چون مدعای یک طرف است ،و مدعای دو طرف که نیست تا متفق علیه طرفین شود. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 https://t.me/mousavizanjany

💠سوال: شما فرموده اید : (( کودتایی که علیه قرآن شده بود در دو جلد تدوین شده ،با مراجعه به آن معلوم می شود اگر عاشورا برای کشتن امام حسین (ع) انتخاب شد و در یک روز تمام شد اما عاشورای برای قتل قرآن قرنها جریان داشته )) آن کتاب چیست؟ ✅پاسخ :(( العجائب والغرائب )) مال تاج القرآء ابوالقاسم برهان الدین محمود ابن حمزه کرمانی متوفای ۵۰۰ هجری قمری. ➖➖➖➖➖➖➖ 💠سوال : کدام آیه تهدید صریح و رعب آوری است؟ ✅پاسخ : (( واتقوا یوما ترجعون فیه الی الله )) بترسید از روزی که در آن روز ( بالاخره) بسوی خدا خواهید برگشت . اول آیه ۲۸۱ بقره. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 https://t.me/mousavizanjany

💠سوال: به نظر جنابعالی بین آیات و سوره های قرآن رابطه ویژه ای وجود دارد که مفسرین از آن اطلاع ندارند؟ ✅پاسخ : درباره وجود داشتن رابطه خاص و رمزی بین کل سوره ها و کل آیات قرآن ، کتابهای زیادی نوشته شده است ، مانند (( البرهان فی مناسبه ترتیب سورالقرآن )) مال ابو جعفر ابن زبیر شیخ ابی حیان و کتاب (( نظم الدررفی تناسب الآی والسور)) مال ابراهیم ابن عمر برهان الدین بقاعی متوفای ۸۸۵ هجری قمری و دو کتاب سیوطی بنام (( اسرار التنزیل)) و (( تناسق الدرر فی تناسب السور)) و یکی از نوابغ سر و صدا کردن و خیالات خود را به حساب اسلام گذاشتن تاریخ اسلام ، محمد ابن علی ابن محمد معروف به ((ابن العربی الاول)) است، او در کتاب سر تا پا خیال خود بنام (( سراج المریدین )) که در خصوص رابطه سوره ها و آیه نوشته ،ادعا کرده :(( من ، بعد از کشف رموز زیادی از علم ((ترابط الآیات والسور القرآنیه)) دیدم کسی اهل آن علم نیست دیگر منتشر نکردم و ماند بین من و خدا !! او می نویسد :(( ارتباط آی القرآن بعضها ببعض ........علم عظیم لم یتعرض له الاّعالم واحد عمل فیه سوره البقره ،ثم فتح الله لنا فیه فلما لم نجدله حمله ،ورئینا الخلق باوصاف البطله ختمنا علیه و جعلناه بیننا و بین الله ورددناه الیه.))!! و مرحوم علامه طباطبائی نیز در المیزان سرمایه تفسیر قرآن با قرآنش کشف همین ترابط بین الآیات است که سیاق را تولید کرده و راه تفسیر قرآن با قرآن را برای امثال بزرگانی مثل آقای علامه طباطبائی فراهم کرده است . اما این حقیر حرف دیگر دارد، حرفی که صدوهشتاد درجه با فرمایش ایشان تفاوت دارد . 🔹اولا : اگر سیاق آیات یک برهان است چرا در سوره مائده آیه ۳ که آیه اکمال دین و اتمام نعمت است مسئله امامت و اکمال دین را در وسط محرمات و نجاسات قرار داده؟!! چه رابطه ای بین محرمات و نجاسات از یک سو و امامت از سوی دیگر وجود دارد که خود آقای طباطبایی آنجا متوقف شده است؟! ثانیا قرآن تصریح فرموده (( فاتوا البیوت من ابوابها)) و اهلبیت توضیح دادند که (( انا مدینه العلم و علی بابها)) قرآن و اسلام مانند شهر و یا خانه است و دارای درب ورودی به آن،، و کلید آن درب در دست اهلبیت (ع) است . پس کتاب خدا مفسر از سوی خدا دارد. 🔹ثالثا : طبق روایات متواتر در قرآن عمدا ترابط در موارد زیادی از بین برده شده تا احدی جز اهلبیت مفسر قرآن نشود. تا امروز کتابخانه های ما مملو از تفاسیر کذابینی مانند مقاتل، مجاهد، سُدّی ، ثعلبی، کلبی، ضحاک ووو نشود. ❓چه تناسبی بین آیات اهل کتاب و آیه ابلاغ امامت در سوره مائده هست؟! ❓چه تناسبی بین ما اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی و آیات طرفین هست ، ؟! ❓چه تناسبی بین سوره انعام و مائده است ؟! که علی رغم وجود ۱۸ بار تکرار یاایهاالذین آمنوا در مائده ،اصلا در انعام خطاب فوق نیست. در سوره مائده ۹ بار واژه ((قل)) آمده اما در انعام ۴۵ بار که در قرآن رقیب ندارد!! کاملا از هم بیگانه اند! مثلا در آیه ۲۲ روم فرموده : ان فی ذالک آیات للعالِمین ، این مطالب آیات است برای عالمان واقعی. که اهلبیت است. و در سوره همسایه اش عنکبوت فرموده و ما یعقلها الاالعالمون. اهلبیت فرموده اند( به عکس نظر علامه و دیگران) در قرآن عمدا سیاق خاصی بکار رفته تا غیر اهلبیت مدعی تفسیر نشوند مگر با تعلیم اهلبیت . ❇️توضیح می دهم : چون در دو سوره همجوار عنکبوت و روم چندین آیه فرموده تفسیر این مطالب مخصوص عالمان خاص است مطلقا اهل سنت تفسیر نکرده اند!! مراجعه کنید به تفسر طبری و درالمنثور ، اصلا احدی تفسر نکرده که مراد از واژه ((عالمون و عالمین )) در این دو سوره چه کسانی هستند.؟! اما اهلبیت فرمودند فقط ما هستیم. پس نتیجه این شد به عکس نظر ((بزرگان تابع سیاق)) اساسا در قرآن سیاق را به هم زده تا هر کسی با تبعیت از سیاق مفسر قرآن نشود .و برود دنبال اهلبیت . و معنای (( لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض)) در حدیث ثقلین یعنی تفسیر ثقل اول ((قرآن)) بدون تفسیر ثقل دوم (( اهلبیت)) ممنوع و قدغن است ‌. و این روایت قطعی ، قطعی است. تفسیر قرآن بدون تفسیر اهلبیت خروج از توصیه ((لن یفترقا )) است. در تفسیر اهلبیت آمده مرجع سوالات :(( اهل الذکر)) است یعنی اهلبیت ، ولی در تفسیر سیاقی ، اهل ذکر یعنی یهود.!! مراجعه کنید به تفسیر آیه ۴۳ سوره نحل در تفسیر شریف متکی بر سیاق المیزان ج ۱۲ص ۲۸۵.! در حالی که در آیه بعدی ذکر را تفسیر کرده به قرآن که اهل ذکر می شود اهل قرآن و در سوره طلاق ایه ۱۰ ، ۱۱ ذکر یعنی رسول خدا (ص). اهل ذکر می شود اهل رسول خدا. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 https://t.me/mousavizanjany

📖درس بیستم از سلسله دروس قضاء در اسلام. در مباحث گذشته به خدمت ذی شرافت فضلای محترم عرض شد که چون فقهای معظم شیعه قدس الله انفاسهم الزکیه در طول تاریخ شیعه بخاطر تسلط طواغیت ، سِمَت و تجربه قضائی نداشته اند لذا آنچه در باب تعارض البینتین در کتب فقهی آمده خیلی فاصله دارد با آنچه در عالم خارج اتفاق می افتد . بعنوان مثال درباب تعارض البینتین تعداد موارد ارجاع به قرعه در کتب فقهی را مقایسه بفرمائید با مواردی که در دادگاهها عملا به قرعه ارجاع داده شده ، خواهید دید در دادگاهها ارجاع به قرعه کمتر از یک درصد است نسبت به کتب فقهی .! در پایان باب قضاء موارد زیادی مثال می زنند از مصادیق تعارض بینات ،و آنها را تقسیم می کنند به چند صورت با ملاحظه وجود ید که باعث می شود بینه ها تقسیم بشوند به بینه خارج و داخل ووو . عرض می کنم در تمام این فروع استعداد و یا زمینه قضا به باطل هنوز هست. یعنی هنوز ممکن است از هر صد پرونده در سی و یا بیست پرونده حقیقت بر قاضی پنهان بماند و قضاء به باطل صورت گیرد .به نظر قاصر حقیر چاره این است از خیر این قبیل راهها بگذریم تا قاضی با دقت و با بازجوئی دقیق از زیر زبان شهود و طرفین دعوا، حقیقت حال را استخراج کند . بخشی از فروعات مقصد ثانی و ثالث در کتاب القضای شرایع و جواهر توان حکایت از واقعش در۶۰ درصد است.و نه بیشتر، این مقدار احتمال اصابه به واقع برای احقاق حقوق مظلومین و یا اجرای حدود الله کافی نیست .مرجع کشف حقیقت فقط نتیجه تحقیق میدانی است وبس. البته در پایان باب قضاء اضافه کنم علی رغم وجود و حضور قضات شریف در دادگستریهای کشور مطابق اطلاع این حقیر اوضاع بیش از آنچه تصور می رود غیر مطلوب است .اعمالی که موجب حبس دعا، و نزول بلاء و تغییر نعم ووو می شود کم نیست. روی این موضوع خیلی حساس شوید که در عصر ما در سطح جهان به تعداد گوشیهای پیشرفته پنجره به فاحشه خانه ها باز شده گویا بشر خاصه در شرق و غرب عالم بخاطر سقوط حرمت مقام انسانی مورد هجوم بلا واقع خواهند شد . اللهم اغفرلنا الذنوب التی تنزل البلاء . بنا بر نیاز خودم و طلاب محترم بعنوان حسن ختام در پایان بحث قضاء ،، نکاتی را پیش از شروع دروس شهادات برای کاستن از گرفتاریهای جهانی ناشی از سقوط مقام قضای واقعی و قاضی واقعی از رتبه خودش و سقوط انسان از مرتبه خلافت اللهی عرض کنم : ۱-- وقتی انسان ، عصبانی و نسبت به پیرامون خود بدبین می شود ،هاله ای سیاه اطرافش را احاطه می کند که مبدئش روح خود انسان است که آن هم از ظلم ناشی از عمل ظالمان مختلف بوجود می آید .ِلذا در چنین زمانی از قضاوت و وکالت و دادگستری فاصله بگیرید و رابطه خود را با دیگران به حداقل ممکن برسانید مگر رابطه با فقرا و محرومان و مؤمنین واقعی. و همچنین کوشش کنید در فضای قضاوت و دادگستریها و دادگاهها حتی الامکان حضور نداشته باشید ،مگر برای دفاع از مظلوم. چرا که حضور در فضائی که در شُرُف و در معرض خطا و ظلم به مظلوم است باعث بیماریهای روحی و جسمی و کوتاهی شدید عمر می شود ،همچنین است حضور در فضای هنر غیر مهذَب که عمر را کوتاه وفضای خانواده را پرتنش می کند. بله حضور در واحدهای آموزش و پرورش ،تعلیم و تربیت ، تعلیم قرآنی ، یاری رسانی به محرومان ،آباد کردن زمین ، تولید کالا ( و نه مبادله کالا) باغداری ، کشاورزی ، دامداری ، معدن ، خدمت در امدادرسانی ، هیئتهای دینی و مذهبی غیر سیاسی و صدها و هزارها شغلی که حاصلش خدمت به مردم است ، بسیار آرام بخش است. ۲-- در هر شغلی که متضمن وظیفه ای است که شما را وادار می کند غیر از خدا کس دیگر را راضی کنید ،حتما اجتناب کنید. مگر اینکه آن اشخاص کسانی باشند که رضایتشان از کار شما حاصل نمی شود مگر اینکه کار شما فقط برای خدا باشد . ۳-- هرگز با کسانی رابطه نداشته باشید که رابطه با آنان مساوی با قطع رابطه با مستضعفین ، کارگران و فقرا و پابرهنگان است . ۴-- کوشش کنید حداقل زندگینامه ۱۲ نفر از انسانهائی که خدا در زندگی آنها حضور ملموس داشته مطالعه کنید که قطعا در روحیه جوانان پاک طینت انقلاب ایجاد می کند. مانند : زندگی نامه ابوذر ، حجرابن عدی، شیخ مفید ، شیخ طوسی ، علامه حلی ، علامه طباطبائی ، میرزای شیرازی، سیدابوالحسن اصفهانی، سید محسن حکیم، حاج میرزا مهدی شیرازی پدر شیرازیها ، شیخ مرتضی انصاری ، مرحوم زرآبادی قزوینی بحرانی صاحب حدائق، محمدرضا حکیمی، مرعشی نجفی ، بهجت ، کربلایی کاظم ساروقی حافظ لحظه ای قرآن ،حاج رجبعلی خیاط و مخصوصا زندگینامه آقای شیخ محمد کوهستانی وووو اینها همه دانش آموختگان دانشگاه امیرالمومنین (ع) اند. اگر می خواهید حق مطلب ادا شود به قول قرآن قصص الحق و قصص صالحین را حتما و حتما بخوانید تاثیرش فوق علم محض است. کانال مشکات در ایتا.............👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit کانال مشکات در تلگرام👇 https://t.me/mousavizanjany