10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗒 این گفتار، بخشی از آخرین سخنرانی علامّه مصباح در پیش از خطبههای نماز جمعۀ تهران است که در ۲۷ تیر ۱۳۸۲ ایراد شده است. علامّه در این بخش، تصریح به وجود «اختلالِ ساختاری در فرهنگ» میکند و برخی نمودهای آن را نیز بیان میدارد. نهفقط این سخنرانی، بلکه بسیاری از سخنرانیهای دیگر ایشان نیز با این شبهه و گمانه از سوی برخی روبرو میشد که مواضع ایشان، متفاوت با رهبری و تندروانه است و ایشان از رهبری، فراتر رفته است. این برداشت، هیچگاه به تأیید رهبری نرسید، بلکه مواضع رهبری دربارۀ شخص علامّه مصباح و گفتارهای صریح و قاطع ایشان، همگی جنبۀ تأییدی و حمایتی داشتند. بعدها، بسیار بیشتر آشکار شد که علامّه مصباح، در حال ایفای نقشِ روشنگرانۀ عمّار است و آنچه را که رهبری ـ دربارۀ نیروها و جریانهای دگراندیش درون حاکمیت ـ به سبب موقعیتِ سیاسیِ خاصِ خویش نمیتواند بیان کند، ایشان بر عهده گرفته است. نیروهای تبیینی، در موقعیتِ ولیفقیه قرار ندارند که به بیان خطوطِ اساسی و مواجهۀ پدرانه و کلی بسنده کنند، بلکه باید بهصورت عینی و میدانی و صریح، بگویند و بنویسند و پرچم نقّادی را برافراشته نگاه دارند. برخی از تکالیف رهبری، خاصِ منزلت و موقعیتِ خودِ ایشان است و قابلِاقتباس برای نیروهای تبیینی نیست. ما نسبت به ولیفقیه، در موقعیتِ اجتماعیِ یکسانی قرار نداریم که تکالیف مشابهی داشته باشیم. آنچهکه عمّار و ابوذر بر عهده دارند، علی -علیهالسلام- بر عهده ندارد، و برعکس. به تعبیر رهبری، انقلاب در معرضِ تهدیدِ نرمافزاری و هویتی است و بر این اساس، باید مواجهۀ صریح و انتقادی داشت.
✍مهدی جمشیدی
#سوپرانقلابی