eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
1.1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
5هزار ویدیو
108 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
8.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از فردای آن روز کار من شده بود زنگ‌زدن به تو: «آقامصطفی تو رو به خدا برای زایمانم خودتو برسون!» ـ به فرمانده‌م گفتم، برمی‌گردم سمیه. برمی‌گردم! ـ نیست که برای غربالگریا و برای دکتررفتنام بودی؟ ـ نگو سمیه، ناراحت می‌شم! ـ دل من رو شکستی آقامصطفی! ـ ببخش سمیه، اما لازمه که اینجا باشم! ـ آره دیگه، من ته خطم! ـ تلخی نکن خانمم! @meslemostafaa
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زشته باید برم! ـ چی‌چی رو زشته؟ ـ اینکه به خدا بگم چون زنم آرایشگاه بود نیومدم مسجد، زشته! و رفتی. خانم آرایشگر باز موهایم را درست کرد.. کانال رسمی شهید مصطفی صدرزاده @sadrzadeh1 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غروب شده بود و چراغ‌های ساحل روشن و من فکر می‌کردم خواب می‌بینم: «وای آقامصطفی چقدر قشنگه!» ـ من کُشته مُردهٔ این روحیهٔ توام! ـ مسخره می‌کنی؟😂 ـ به‌هیچ‌وجه! ـ واقعاً من الان فقط غروب رو می‌بینم و ساحل و خودم و خودت رو! رفتیم و در ساحل قدم زدیم. مهتاب شده بود و چین‌وشکن موج‌های نقره‌ای و صدف‌هایی که برق می‌زدند. ـ دیدی چه ماه‌عسلی آوردمت؟ 😅ـ دستت درد نکنه آقامصطفی!😕 راه می‌رفتیم و انگار در بهشت قدم می‌زدیم. کمی بعد گفتی: «بیا بریم شام بخوریم.» @meslemostafaa
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غروب شده بود و چراغ‌های ساحل روشن و من فکر می‌کردم خواب می‌بینم: «وای آقامصطفی چقدر قشنگه!» ـ من کُشته مُردهٔ این روحیهٔ توام! ـ مسخره می‌کنی؟😂 ـ به‌هیچ‌وجه! ـ واقعاً من الان فقط غروب رو می‌بینم و ساحل و خودم و خودت رو! رفتیم و در ساحل قدم زدیم. مهتاب شده بود و چین‌وشکن موج‌های نقره‌ای و صدف‌هایی که برق می‌زدند. ـ دیدی چه ماه‌عسلی آوردمت؟ 😅ـ دستت درد نکنه آقامصطفی!😕 راه می‌رفتیم و انگار در بهشت قدم می‌زدیم. کمی بعد گفتی: «بیا بریم شام بخوریم.» 🆔@meslemostafaa
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مامان حسابی کیف کرد. گرچه دوسه روز بعد با گله‌مندی گفت: «این آقامصطفی تو خونه دست من رو می‌بوسه، اما بیرون حتی سلامم نمی‌کنه!» گله‌اش را که به تو رساندم، گفتی: «تو که می‌دونی من توی خیابون به هیچ‌کی نگاه نمی‌کنم♥️!» 🆔@meslemostafaa
15.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از فردای آن روز کار من شده بود زنگ‌زدن به تو: «آقامصطفی تو رو به خدا برای زایمانم خودتو برسون!» ـ به فرمانده‌م گفتم، برمی‌گردم سمیه. برمی‌گردم! ـ نیست که برای غربالگریا و برای دکتررفتنام بودی؟ ـ نگو سمیه، ناراحت می‌شم! ـ دل من رو شکستی آقامصطفی! ـ ببخش سمیه، اما لازمه که اینجا باشم! ـ آره دیگه، من ته خطم! ـ تلخی نکن خانمم! https://eitaa.com/meslemostafaa🕊