🔰 سید ابراهیم قصه ما ...
🔹شاید در بحبوحه بهار 1400، در روزگاری که نامزدهای انتخاباتی برای نشستن بر صندلی قدرت با یکدیگر در رقابت بودند، کسی گمان نمیکرد که پیروز انتخابات - آیت الله سیدابراهیم رئیسی - چنین سرنوشت باشکوهی داشته باشد. علاقمندانش او را حداکثر مدیری پاکدست میدانستند که با پرچم فسادستیزی، (اگر بگذارند!) احتمالا گامهایی را در این مسیر برخواهد داشت. رقیبانش نيز او را بازیگری میشناختند که برای رسیدن به صندلیهای بالای قدرت تلاش خواهد کرد! حتی در مناظرات آن روزها او را به آلوده بودن به "سندروم کرسی بیقرار قدرت" متهم کردند و مدعی شدند که مردم نگرانند که او زودتر از موعود مسئولیت را برای کسب کرسیهای بالاتر قدرت رها کند!
🔹امروز اما پردهها افتاده و حقایق آشکار شده است و خون شهید رسوا کننده همه سحرها و مکرها و فریبها و اتهاماتی است که یا جریان مافیا و یا سادهاوحان کمبصیرت که در زمین مافیا بازی میکردند، مطرح میساختند! امروز مشخص شده است که رئیسی نظر به وجه الله داشته و بیقراری او نه برای صندلیهای قدرت زمینی که برای پرواز تا اعلی علیین و مجاورت با انبیاء و اولیا و شهدا بوده است! آرزویی که جز با حرکت مخلصانه در مسیر خدمت به ملت محقق نگردید! امروز او به بالا رفته است و ما زمینگیر ماندهایم و دنیایی از حسرت که "ناگهان چه زود دیر می شود!" و ناتوان از درک این حقیقت که سیدابراهیم قصه ما چگونه توانست اینقدر فاصله بیندازد بین خود و رقیبانش!؟
🔹رمز پرواز رئیس جمهور شهید را باید در اخلاص او دانست که با سادگی برخواسته از قلب سلیم ش آمیخته شده بود! آنقدر ساده و بیآلایش که چشمهای نسلی که صاحبان قدرت را در سه دهه اخیر اغلب با نوعی رندی و تبختر همراه دیده بود، به دیدنش عادت نداشت و دیر او را باور کرد! وقتی که دیگر دیر شده بود!
🔹اما او بیاعتنا به این تفسیرها و تحلیلهای بیاعتبار، خود را خادم ملت میدانست و با همه توان تمام زندگیاش را وقف خدمت به مردم کرد! مردمی که او را دوست داشتند و او نیز قلبش برای آنان میتپید. او در این مسیر روز و شب نمیشناخت و همه همراهانش را خسته کرد! خسته خدمت!
🔹وقتی که رفت تاره فهمیديم که چقدر دوستش میداشتهایم! بدون آنکه حاضر شده باشیم، این دوستی را بر زبان آوریم!... و او چقدر مظلوم بود که دوستدارانش نیز در فضای کثیف سیاست، از ابراز محبت لسانی به او دریغ میورزیدند! و او همه این کممحبتیها را دید و هیچگاه به رویمان نياورد! 😔
🔹سلام بر ابراهیم، وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا💚
#آیت_الله_شهید
#رئیس_جمهور_شهید
#خادم_الرضا
#خادم_ملت
#سیدالشهدای_خدمت
#زندگی_مکتبی
🆔@meyarkerman
هدایت شده از بیم موج
aviny-khoramshahr68610.mp3
1.44M
🔰 زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است ...😔
زندگی زیباست! اما شهادت از آن زیباتراست.
سلامت تن زیباست! اما پرنده ی عشق تن را قفسی می بیندکه در باغ نهاده باشند!.
و مگر نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسان تر بریده شود!
ومگر نه آنکه از پسر آدم عهدی ازلی ستانده اندکه حسین❤️ را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد!
ومگر نه آنکه، خانه ای تن راه فرسودگی می پیمایید تا خانه ای روح آباد شود.
و مگر این عاشق بی قرار را براین سفینه ی سرگردان آسمانی -که کره ی زمین باشد- برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟
و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟!
... پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند.
... پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر!
پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد! ...🌹
آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند.
و پیکر هاشان زیر شنی تانک ها (شیطان )تکه تکه شد. و به باد و خاک وآب و آتش پیوست.
امّا راز خون آشکار شد.
راز خون را جز شهدا در نمی یابند.!
گردش خون در رگ های زندگی شیرین است.امّا ریختن آن در پای محبوب شیرین تر است.
و نگو شیرین تر! بگو بسیار بسیار شیرین تر است.!
#سید_مرتضی_آوینی❤️
#زندگی_مکتبی
#شهادت
#زیارت
#اربعین
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@bimemoj