eitaa logo
هیات محبان امام رضا (ع) میمه
1.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
6.6هزار ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای یک جنایت در مقابل چشمان همسر و دختر خردسال شهید 🔹همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد آن روز تلخ را این‌گونه روایت می‌کند: " شنبه ۱ مرداد بود که من و همسرم که با هم همکار بودیم راه افتادیم تا برویم دنبال دخترم آرمیتا. بین راه هم صحبت‌های معمولی را داشتیم و برنامه‌های آن هفته را داشتیم مرور می‌کردیم. وقتی رسیدیم دم در خانه من متوجه شدم که کسی دم در پارکینگ است. ما را که دید چند قدم به سمت جلو آمد و در همان لحظه نفر دوم از کوچه پشتی بیرون آمد. 🔹در ادامه می‌گوید: " من متوجه شدم که این نمی‌تواند عادی باشد. به همسرم گفتم داریوش اینها این‌جا چه کار می‌کنند؟ همسرم چیزی گفت در جواب من، همان لحظه دیگر به جلوی در پارکینگ رسیده بودیم. همسرم خواست ریموت را بزند که در پارکینگ باز شود که یکی از همان افراد رسیده بود کنار ماشین و شروع به شلیک کرد." 🔹همه‌چیز آن‌قدر سریع اتفاق افتاده بود که من حتی صدای یک آخ را هم نشنیده بودم. پیاده شدم از ماشین و ضارب را دنبال کردم که با صدای گلوله به خودم آمدم. ضارب داشت به سمت من هم شلیک می‌کرد که به همین خاطر پهلوی چپ من زخمی شد و من روی زمین افتادم. در همین حال که روی زمین افتاده بودم صدای دور شدن موتور آنها را می‌شنیدم اما ندیدم. @meymechannel
📷روایت شهیدی که منافقان زنده پوستش را کندند 🔹مادر شهید رضوی در خصوص ویژگی‌ها و سرگذشت فرزندش می‌گوید: " زمانی که ۱۱ ساله بود، یک روز بلند شد و پتویش را زیر بغلش گرفت. گفتم: «چرا پتو را زیر بغلت گرفتی؟» جواب داد: «می‌خواهم به جبهه بفرستمش.» گفتم: «پس خودت چی؟» گفت: «رزمندگان در جبهه هستند و با سختی و در سرما برای ما می‌جنگند، آن‌وقت من راحت باشم؟» ما به او پول دادیم که یک پتو بخرد و آن را به جبهه بفرستد. خیلی خوشحال شد." 🔹مادر این شهید والا مقام در ادامه در خصوص عشق و ارادت فرزندش به ائمه اطهار (ع) می‌گوید: "عشق خیلی زیادی به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) و امام‌حسین(ع) داشت. ایام محرم و عزاداری در هیئت‌ها بود و عشقش قابل وصف نبود. قبل اینکه شهید شود، هر موقع تهران بود، می‌رفت روی قبر شهدا می‌خوابید و با آن‌ها صحبت می‌کرد. با خدا راز و نیاز می‌کرد و خیلی دوست داشت، شهید شود."