eitaa logo
(دندان درد) شعرهای میثم رنجبر
1.2هزار دنبال‌کننده
637 عکس
212 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی شعرهای #میثم_رنجبر و اطلاع رسانی انجمنها، محافل و فراخوان های شعر و ادب مازندران ۰۹۱۱۹۱۰۵۲۵۰ با من چه با نام و چه بی نام ارتباط بگیرید و درباره ی شعرهایم نظر دهید: @meysamranjbar
مشاهده در ایتا
دانلود
نفس هنگام دیدارت چنان حبس است در سینه، که می خواهم برایت تا ابد حبسیه بنویسم... @meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پس از تو دکمه ی پیراهنم را جابجا بستم....... @meysamranjbar_channel
هندوستانم فیل کمتر دارد ای گلپر دیگر نخند این خنده ها سر دارد ای گلپر آجر به آجر خوب میگردم دخیلم را یک جای این دیوارها در دارد ای گلپر نیلوفران از دور زیباو.....خطر دارد!... مرداب ها مار شناور دارد ای گلپر هرگز خیالت برندارد خوب می آید چون شاهنامه دیو و دلبر دارد ای گلپر انگورها هرچند مشروبات بالقوه اند این باغ ها سرو و صنوبر دارد ای گلپر مژگان من هیزم به هیزم خیس می گردد آتش نزن!..این خشک ها تر دارد ای گلپر باید بترسی از تفنگی که به لب هام است وقتی که لب هایت کبوتر دارد ای گلپر دستم به دامانت مرا یک بیت ایمان آر! تا حرف هایم جای باور دارد ای گلپر!....  @meysamranjbar_channel غزل بالا در مجموعه شعر( دندان درد) سال ۱۳۹۱ چاپ سوم از انتشارات هزاره ققنوس آمده است.
باید بترسی از تفنگی که به لب هام است وقتی که لب هایت کبوتر دارد ای گلپر!  @meysamranjbar_channel
هرگز خیالت برندارد خوب می آید، چون شاهنامه دیو و دلبر دارد ای گلپر @meysamranjbar_channel
گرفتم دستهایت را، همان دستی که شافی بود برایم؛ سهم من از زندگی ،دستِ تو کافی بود چه فرقی می کند ماهی تو باشی یا که من وقتی، هنر در بین ما هر آن فقط قلاب بافی بود هرآنجا که تو بودی،شعربودم، زندگانی بود بجز این شاعری یک عمر درگیر قوافی بود جناس تامم! ای آرایه ی مکتوبِ دلتنگی! بجز این بین من وَ تو ،جناس اختلافی بود شب شیدایی من بی تعادل بود و می دیدی خلاف گیسوان تو شب بی انعطافی بود اگر دریا شدم از کوه بودن خسته بودم آه؛ تمام اعترافم از سر بی اعترافی بود کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛ تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود نپرس از من چقدر از عمر خود را زندگی کردم! به غیر از لحظه های دیدنت باقی اضافی بود.. @meysamranjbar_channel
برای استوری هایتان🙏👆👆👆
@meysamranjbar_channel فایل استوری در این کانال👆👆👆
کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛ تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود @meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار، تقدیر مرا بسته به باران زیادی @meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار، تقدیر مرا بسته به باران زیادی @meysamranjbar_channel
کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛ تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود @meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعقوب لیث (رادمان پور ماهک) بنیان‌گذار دودمان فرمانروایی صفاریان در سیستان بود. او در روستای قرنین در سیستان زاده شد و از رویگری به پادشاهی رسید. پس از فراز و فرودهای بسیار، زمانی که دیگربار آماده می‌شد با لشکریان خلیفه‌ی عباسی رودررو شود، بر اثر بیماری درگذشت. در این زمان او به همراه سپاهیانش در خوزستان به سر می‌بُرد. از این‌رو، پیکر یعقوب را در همان جا به خاک سپردند. چند سده پس از آن آرامگاهی بر سنگ مزار او آرامگاه در کنار بازمانده‌های شهر کهن و تاریخی گندی‌شاپور ساخته شد. یعقوب لیث در سال 265 مهی (:قمری) درگذشت. او مردی سخت‌کوش و خودساخته و شهریاری خردمند بود. یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ زنده‌کننده‌ی زبان پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان می‌دانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیده‌ای به زبان تازی در ستایش او سرود، وی او را سرزنش کرد که چرا به زبانی که نمی‌فهمد برایش شعر سروده ‌است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت». یعقوب لیث در سال 868 میلادی پس از آزاد کردن کرمان، پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام کرد. @meysamranjbar_channel