هندوستانم فیل کمتر دارد ای گلپر
دیگر نخند این خنده ها سر دارد ای گلپر
آجر به آجر خوب میگردم دخیلم را
یک جای این دیوارها در دارد ای گلپر
نیلوفران از دور زیباو.....خطر دارد!...
مرداب ها مار شناور دارد ای گلپر
هرگز خیالت برندارد خوب می آید
چون شاهنامه دیو و دلبر دارد ای گلپر
انگورها هرچند مشروبات بالقوه اند
این باغ ها سرو و صنوبر دارد ای گلپر
مژگان من هیزم به هیزم خیس می گردد
آتش نزن!..این خشک ها تر دارد ای گلپر
باید بترسی از تفنگی که به لب هام است
وقتی که لب هایت کبوتر دارد ای گلپر
دستم به دامانت مرا یک بیت ایمان آر!
تا حرف هایم جای باور دارد ای گلپر!....
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
غزل بالا در مجموعه شعر( دندان درد) سال ۱۳۹۱ چاپ سوم از انتشارات هزاره ققنوس آمده است.
باید بترسی از تفنگی که به لب هام است
وقتی که لب هایت کبوتر دارد ای گلپر!
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعرخوانی
#میثم_رنجبر
#بابل
۲۴ مین سالگرد ارتحال آیت الله شیخ هادی روحانی و امام جمعه فقید #بابل
۲۵ دی ماه ۱۴۰۲ - بابل
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
هرگز خیالت برندارد خوب می آید،
چون شاهنامه دیو و دلبر دارد ای گلپر
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نفس هنگام دیدارت چنان حبس است در سینه،
که می خواهم برایت تا ابد حبسیه بنویسم...
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#برشی_از_شعر
#بزودی
#کتاب_جدیدم
گرفتم دستهایت را، همان دستی که شافی بود
برایم؛ سهم من از زندگی ،دستِ تو کافی بود
چه فرقی می کند ماهی تو باشی یا که من وقتی،
هنر در بین ما هر آن فقط قلاب بافی بود
هرآنجا که تو بودی،شعربودم، زندگانی بود
بجز این شاعری یک عمر درگیر قوافی بود
جناس تامم! ای آرایه ی مکتوبِ دلتنگی!
بجز این بین من وَ تو ،جناس اختلافی بود
شب شیدایی من بی تعادل بود و می دیدی
خلاف گیسوان تو شب بی انعطافی بود
اگر دریا شدم از کوه بودن خسته بودم آه؛
تمام اعترافم از سر بی اعترافی بود
کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛
تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود
نپرس از من چقدر از عمر خود را زندگی کردم!
به غیر از لحظه های دیدنت باقی اضافی بود..
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
فایل استوری در این کانال👆👆👆
کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛
تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار،
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار،
تقدیر مرا بسته به باران زیادی
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛
تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعقوب لیث (رادمان پور ماهک) بنیانگذار دودمان فرمانروایی صفاریان در سیستان بود. او در روستای قرنین در سیستان زاده شد و از رویگری به پادشاهی رسید. پس از فراز و فرودهای بسیار، زمانی که دیگربار آماده میشد با لشکریان خلیفهی عباسی رودررو شود، بر اثر بیماری درگذشت. در این زمان او به همراه سپاهیانش در خوزستان به سر میبُرد. از اینرو، پیکر یعقوب را در همان جا به خاک سپردند. چند سده پس از آن آرامگاهی بر سنگ مزار او آرامگاه در کنار بازماندههای شهر کهن و تاریخی گندیشاپور ساخته شد. یعقوب لیث در سال 265 مهی (:قمری) درگذشت. او مردی سختکوش و خودساخته و شهریاری خردمند بود. یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ زندهکنندهی زبان پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان میدانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیدهای به زبان تازی در ستایش او سرود، وی او را سرزنش کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش شعر سروده است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت».
یعقوب لیث در سال 868 میلادی پس از آزاد کردن کرمان، پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام کرد.
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنارت بودن و ماندن ،کنارت چای نوشیدن؛
تمام آرزوی سبزِ این مرد خرافی بود.....
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
کسی به غیر علی در برابر خیبر
برای کندن در، راه حل نداشته است
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
کسی به غیر علی در برابر خیبر
برای کندن در، راه حل نداشته است
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel