eitaa logo
موسسه فرهنگی ولاء منتظر
1.9هزار دنبال‌کننده
851 عکس
379 ویدیو
13 فایل
❇️ "انقلابی، اثرگذار در عرصه فرهنگ و شناخته شده در آموزش و تربیت نیروهای بصیر و کارآمد از میان گروههای مرجع" 🏢آدرس: قم، خیابان مصلی،جنب کوچه۸،پلاک ۷۱۲ 🔹تلفن تماس: ☎️ ۰۲۵-۳۲۴۰۱۸۰۵ 📮ارتباط با ما: 🌐 @adm_mfvm ❇️ لینک کانال: 🌐 b2n.ir/u92828
مشاهده در ایتا
دانلود
احمد خیلی دوست داشت ازدواج کند و اعتقاد داشت که مادرش دختر مناسبی برایش انتخاب می کند، چون به انتخاب مادرش اعتماد داشت. یک روز به او گفتم: صبر داشته باش راه طولانی است احمد جواب داد: ازدواج برای جلب رضایت خدا و شادی دل (عجل الله) است. من می‌خواهم ذریه صالحی از من به جا بماند و خانواده و فامیل و همسایه‌ام به واسطه‌ی دیدن آن‌ها به یاد من بیافتند! 🌹 شهید احمد مشلب🌹 📚کتاب "ملاقات در ملکوت" @v_montazar
به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدی؟؟؟ با اطمینان گفت آره. با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من شهید میشم. منم گفتم هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست. دوباره گفت خودم خواب دیدم و میدونم سند شهادتم امضاء شده... عشق شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود. 🌹شهید محسن قوطاسلو🌹 @v_montazar
خانه‌مان کوچک بود. گاهی صدايمان می‌رفت طبقه پايين. يک روز همسايه پايينی به من گفت: به خدا اين قدر دلم می‌خواد يه روز که آقا مهدی مياد خونه لای در خونه‌تون باز باشه، ببينم شما دو تا زن و شوهر به هم ديگه چی می‌گيد، که اين قدر می‌خنديد؟ 🌹شهید مهدی باکری🌹 @v_montazar
حمید شب عروسی به من گفت شجاعت فقط در جنگیدن و این چیزها نیست. شجاعت، یعنی همین که بتوانی کار درستی را برخلاف رسم و رسوم که به غلط جا افتاده انجام بدهی نمی‌گویم شام مفصل دادن کار غلطی است؛ می‌گویم شام ساده دادن هم کار غلطی نیست. شام مفصل دادن کار درستی است اما اینکه جا افتاده که حتما تو هر مراسمی باید شام و ناهار مفصلی بدهی و ساده برگزار کردن آن را غلط بدانیم؛ غلط است. من این جا بود که فهمیدم منظور حمید چیست؟ به خودم بالیدم که مراسممان با چه سادگی برگزار شد و به خاطرش تحسین هم شدیم. 🌹سردار شهید حمید ایرانمنش🌹 @v_montazar
بین پنچ نفر از سربازها با همدیگه درگیری شدید لفظی و بحث و بی احترامی شد و هیچکدوم کوتاه نمیومدن.... جلو رفتم. گفتم: برید سرکارتون؛ خجالت بکش؛ این چه طرز حرف زدنه... حاج حسین از درب حسینیه اومد بیرون تا این صحنه را دید گفت: آقایون من یه سوال دارم هرکس جواب بده تشویقی میدمش... سربازها صداشون قطع شد تک تک سلام کردن و احترام نظامی... گفت: آیه شریفه"و لا تنابزوا بالالقاب...." کدوم سوره‌اس ومعنیش چیه!!!؟؟؟ همه ساکت بودند؛ یکیشون گفت...ببخشید جناب سرهنگ...و زد زیر گریه...یکی دیگه به لهجه مشهدی گفت اهان مو مودونم فهمیدوم؛ معنی آیه را گفت... بقیه شروع کردند از همدیگه عذرخواهی و اینکه اشتباه کردیم...و منم حیرون که روش امر به معروف چقدر فرق داره و من کجا و اون کجا....صدا زد دعام کنید و رفت.... فرداش هم همشون را نفری دو روز مرخصی تشویقی داد. 🌹شهید حسین رضایی🌹 @v_montazar
به جای اینکه به فکر برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم سلام‌الله‌علیها بود.... مراقب بود در مجلسش گناه نشود. حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده اند، به ایشان می گوید: خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. سلام الله‌علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟» 🌹شهید مصطفی ردانی‌پور🌹 @v_montazar
◽️همیشه مےگفت : زیباترین شهادت را می‌خواهم ! یڪ بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست ، زییاترین شهادت چگونه است ؟! ◽️در جواب گفت : زیباترین_شهادت این است ڪه جنازه‌اے هم از انسان باقے نماند..... 🌹شهید‌ ابراهیــــم‌ هــــادی🌹 @v_montazar
فرازی از وصيت نامه شهید: • به دوستان و برادران عزیز وصیت میکنم کاری نکنید که صدای غربت فرزند فاطمه مقام معظم رهبری حفظه‌الله که همان ناله غریبانه فاطمه سلام الله عليها است به گوش برسد. 🌹شهید سید مجتبی علمدار🌹 @v_montazar
جـــــان امانـــــٺے سٺ ڪہ بایـــــد بہ جانـــــان رســـــاند اگـــــر خود ندهـــــے مے ستانـــــند... فاصـــــݪہ هلاڪـــــٺ و شهادٺـــــ همیـــــن"خیـــــانٺ در امانٺـــــ اســـــٺ 🌹شهید سید مرتضی آوینی🌹 @v_montazar
محمد حسین اهل خوشحال ڪردن و سورپرایزڪردن بود. نامـــزدی ما هم شیرینی خاصے داشٺ ۴ ماه دوسٺ داشتنے!! دائماً حسین‌آقا سورپرایزم می‌ ڪرد،مثلاً تماس مے ‌گرفتم و با حالت دلتنگے مے ‌پرسیدم «آخر هفته ٺهران می‌آیے ؟» می‌گفت: «باید ببینم چه می‌شود!» چند ثانیه بعد، آیفون به صدا در مےآمد و حسین‌آقا پشت در ایستاده بود! یادم هسٺ یڪ ‌بار دیگر می‌خواستم براےخرید به بیرون بروم پول نداشتم هرچه فڪر ڪردم چه ڪنم، به نتیجه‌اے نرســـیدم! خجالت مےکشیدم از پدر و مادرم پـــول بخواهم. نشستم به مطالعه اما ٺمام فڪرم به خرید بود. مشغول ورق ‌زدن ڪــتابم بودم که دیدم ۳۰ هزار تومن پول لاے آن اسٺ از پدر و مادرم سوال ڪردم که آنها پول برایم گذاشته‌اند؟ گفتند نه! مامان گفت :«احتمالاًڪار حسین‌آقاسـت!» خریدم را انجام دادم و بعداً هرچه ٺماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره می‌رفت. می‌گفٺ:«نمےدونم! من؟ من پول بگذارم؟» 🌹شهید محمدحسین‌ حمزه🌹 @v_montazar
سفره عقدمان با بقیه سفره‌ها فرق داشت! به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان می‌داد، می‌ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می‌خواست داشته باشد. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ولی فتح‌الله نگذاشت بازش کنیم! می‌گفت: «حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسیم چنین غذای گران قیمتی بدهم؟!» برنج‌ها را بسته بندی کردیم و به خانواده‌های نیازمند دادیم. وقتی برنج‌ها را پخش می‌کردیم، فتح‌الله می‌گفت، این هدیه است. 🌹شهید فتح‌الله ژیان‌پناه🌹 @v_montazar
سلیمانی: سر دفاع از انقلاب ما تازه رسیدیم به نقطه شروع... علمای ما می‌فرمایند: «چهل سالگی در واقع دوره ای بوده که پیامبران به نبوت می‌رسیدند. ما تازه به نبوت خودش رسیده، شروع ولایت و کارش است. خیلی آمادگی می‌خواهد و این آمادگی باید تا لحظه ظهور و برقراری حکومت امام عصر(عج) ادامه پیدا کند.» @v_montazar
میخواست سوار ماشین بشه که یکی از خانوم ها نوزادشو به سردار سلیمانی داد و ازش خواهش کرد تا به گوششون اذان بگه. حاج همین طور که داشت اذان می گفت دست شو جلو صورت نوزاد گرفت تا نور خورشید اذیتش نکنه. سردار حواسش به همه چی و همه کس بود. 🌹شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 @v_montazar
شهید مصطفی چمران: من نمی‌گویم معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می‌کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی‌دهد و به نوعی به او معصومیت می‌بخشد. @v_montazar
شهید محمد اسلامی‌نسب: به آزادی‌خواهان جهان بگویید علاج بیرون‌کردن دشمن از خانه، فقط اسلحه‌ی گرم و خون سرخ است، نه بر سر میز مذاکره نشستن و خود را تا ابد به دشمنان اسلام و انسانیت فروختن... @v_montazar
پـــس از شروع زندگـے مشترکـماݧ، میهمانے گرفتـیم و عده‌اے از اقوام را بہ خانہ‌مـــاݧ دعوت کردیم. این اولین مهـمانے بود کہ بعد از ازدواج مے‌گرفتیم و بہ قولے؛ هـنـر آشپزے عـروس خانـم مشخص مـے‌شد. اولیـݧ قاشق غـذا را کہ چشیـدم شـورے آݧ حلقم را سوزاند! ازایݧ‌کہ اولین غذاے میهمانے‌ام شورشده بود، خیلے خجالت کشیدم. سفره راکہ پهن کردیم،محمدروبہ مہمان‌هـا گفت: قبل از این‌کہ غذا رو بخورید، باید بگویم این غذا دست پخت داماد است. البتہ باید ببخشید کہ کمے شور شده اسـت. آݧ وقت کمے نان پنیر سرسفره آورد و با خنده ادامہ داد: البتہ اگہ دست پختم را نمے‌توانید، بخورید، نان و پنیر هم پیـدا مے‌شـود. 🌹شهید سیدمحمدعلے عقیلے🌹 @v_montazar
به ابومهدی المهندس گفتم خسته نشدی این همه مبارزه کردی؟ چرا استراحت نمی‌کنید و تفریح نمی‌روید؟ ابومهدی در پاسخ سؤال ما روایتی از حضرت رسول خواند: «سیاحت امت من جهاد است» این جمله شاه‌کلید فعالیت تمامی مجاهدین اعم از ابومهدی و سلیمانی است، فکر کنم تنها شبی که حاج قاسم و ابومهدی توانستند راحت بخوابند همان شب جمعه‌ای بود که به شهادت رسیدند... @v_montazar
زمان جنگ وقتی، علی فرمانده نیروی زمینی بود، چند ماه خونه نیومده بود. یه روز دیدم در می‌زنند، رفتم پشت در دو نفر بودند، یكیشون گفت: منزل جناب سرهنگ شیرازی همین جاست؟ دلم هری ریخت. گفتم حتما برایش اتفاقی افتاده. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده و بعد یه پاكتی بهم داد، اومدم توی حیاط و پاكت رو بازكردم هنوز فكر می كردم خبر شهادتش را برایم آوردند، آن را باز كردم. نامه توش بود با یه انگشتر عقیق، در آن نامه نوشته بود: برای تشكر از زحمت‌های تو، همیشه دعات می‌كنم. از خوشحالی اشك توی چشمام جمع شد. 🌹شهید صیاد شیرازی🌹 @v_montazar
بخشی از وصیتنامه شهید: خدايا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است كه اگر تكه‌تكه‌ام كنند و يا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت. 🌹شهید ابراهیم هادی🌹 @v_montazar
صدای گلوله ازپشت تلفن می آمد. گفت: شنیدم در تهران برف سنگینی باریده. آهوها این طور مواقع برای پیدا کردن غذا می آیند پایین. فوری مقداری علوفه تهیه کن و بگذار اطراف پادگان که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر دوباره تماس گرفت که نتیجه را بپرسد. گفتم: دستور انجام شد. حالا چرا از وسط جنگ با داعش پیگیر غذای آهوها هستید؟ گفت: به شدت به دعای خیرشون اعتقاد دارم. 🌹شهید سلیمانی🌹 @v_montazar
هر وقت حاجے از منطقه به منزل مے‌آمد، بعد از این‌که با من احوالپرسے می‌کرد، با همان لباس خاکے بسیجے به نماز مے‌ایستاد. یه روز به قصد شوخے گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستے که به محض آمدن، نماز می‌خونے؟ نگاهے کرد و گفت: هروقت تو را می‌بینم، احساس می‌کنم باید دو رکعت نماز شکر بخونم. 🌹شهید محمدابراهیم‌ همت🌹 @v_montazar
بخشی از وصیتنامه شهید کلهر: شما خواهران مهربانم، زینب‌گونه باشید و مانند زینب پیام و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید و مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردن‌ها خوشحال خواهد شد و اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوشزد نمایید. @v_montazar
شهید حاج قاسم سلیمانی: در کربلای ۵ وقتی حاج علی محمدی‌‌پور از پشت خط تلفن وضعیت نیروها را گزارش می‌داد، من صدای به‌هم خوردن آرواره‌هایش را از شدت سرما می‌شنیدم. 🌹سمت راست، شهید علی محمدی‌‌پور 🌹 🌹وسط، شهید سلیمانی 🌹 🌹سمت چپ، شهید علی عابدینی🌹 @v_montazar
حاج حسین خرازی به شناسایی رفته بود. بعد شناسایی نقشه عملیات را پهن کرد نقطه‌ای را نشان داد و گفت: اگر من شهید شدم اینجا از روی چند خوشه گندم رد شدم، به صاحبش بگویید راضی باشد. @mfvm_ir
🇮🇷 را یاد کنیم حتی با ذکر یک صلوات . 🌹 ۲۲ اسفند ماه ، روز بزرگداشت شهدای والامقام گرامی باد. 🌐 @mfvm_ir