حال و هوای این روزهای زمانه ما! #یک_مشت_رای_کثیف

حلالش نمیکنم اونی که موی منو کشید حلالش نمیکنم اون که گریه ی منو ندید حلالش نمیکنم اون که حنجرِ تو رو درید...😭

موقع اجتماع سلام فرمانده آرزو می کنه بمب منفجر بشه هموطناش کشته بشن، موقع نذری محرم آرزو می‌کنه مسموم باشه هموطناش کشته بشن، موقع پیاده روی اربعین آرزو داره اتوبوس چپ بشه هموطناش کشته بشن، بعد همین آدما به پوتین میگن جنایتکار!!! 🗣 یاس🌹🇮🇷

#درس‌اخلاق 🎙 حجت‌الاسلام عالی 💢عینکت چه رنگیه؟! ┈

🌾السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْوَلِیُّ الْمُجْتَبَی وَ الْحَقُّ الْمُنْتَهَی... 🌷سلام بر تو ای گوهری که خدا تو را برای خودش آفریده است. سلام بر تو که تمام حقایق عالم، پرتویی از خورشید توست. سلام بر تو و بر روز طلوعت... 📔صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610

✍امام على عليه السلام ـ در معرّفى منافقان ـ فرمود: حسودانِ آسايش [ديگران] هستند، به گرفتارىِ [مردم ]دامن مى زنند، و اميد را به يأس مى كشانند 📚نهج البلاغة، خطبه 194

🟡نترسـیـــد 🌱تکلیف ماها را حضرت سید الشهدا معلوم کرده است، در میدان جنگ از قلّت عدد نترسید، از شهادت نترسید.هر مقدار که عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان، به همان مقدار باید تحمل زحمت بکند. #امام_خمینی(ره)

🔴رهبری قبل سفر امیرعبداللهیان به عربستان: «ایران حرف هر کشور ولو غیرهمفکر که بگوید قصد معارضه ندارد را می‌پذیرد اما اگر طرف حیله‌گر و دروغ‌گو و اهل خنجر از پشت‌زن شد، هرگز قبول نمی‌کند و درمقابل پیمان‌شکن مقابله به‌مثل می‌کند» بعد از این گوشزد، بن‌سلمان قول همکاری راهبردی با ایران رو داد :)) آدم

صبح اول وقت شال و کلاه کرد و رفت سمت خانۀ جناب صمصام.در را که از شدت برف باز نمیشد چند باری هل داد و رفت داخل. سید،با لباســی خونی نشســته بود بالای اتاق.اول ترسید اما وقتی لبخند روی لبهای ســید را دید آرام شــد. ســماور را روشــن کرد.وقتی آب گرم شــد کمک کرد آقا دست و قسمتی از پایش را که خون چکیده بود، شست. موقع عوض کردن لباس، خود سید، جریان راتعریف کرد. - دیشــب داشــتم چایی میریختم که اســتکان توی دســتم شکســت. بریدگــی بــه قدری زیاد بود که نمیتوانســتم جلوی خونریزی را بگیرم. بعــد هــم کــه خون،بنــد آمد،از شــدت ضعــف خوابم بــرد.وقتــی بیدار شــدم دم صبح بود.با آن ضعف شــدید نمیتوانستم بروم یخ حوض را بشــکنم وبدن مرا پاک کنم.از آنطرف نمازم داشــت قضا میشد.دل به دریا زدم وایســتادم روبه قبله. گفتم خدایا یک عمر نماز با طهارت و وضــو خوانــدم و قبل از اذان صبح بیدار شــدم؛ اما حالا نمیتوانم این کار را انجام دهم. هم دیر شــده و هم ســرد اســت؛ اگر میتوانی این دو رکعــت را همینطوری قبول کن. ســریع تکبیره الاحرام گفتم وایســتادم نمــاز.ولــی عجیب ایــن بود کــه در تمام نمــاز حضور قلب داشــتم.بعد از آن دوبــاره خوابــم بــرد.درعالــم رؤیــا خوابــیدیدم که نشــان میداد خداوند این دو رکعت نماز بی در و پیکر را از همۀ نمازهایم بیشتر قبول کرده است. #صمصام